4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو میخوام...
🎙 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
❤️ التماس دعا
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍇🍃
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
🕊 #همسران_شهدا
💠 تو همون جلسه اول خواستگاری گفت :
من سپاهی هستم و این شغل، مأموریتا و خطرات خودشو داره، اگه قبول داری جواب مثبت بده.
منم چون متوسل به مادرم حضرت زهرا (س) شده بودم همه چی رو سپردم به ایشون...
❤️ صادقم می گفت :
خیلی از دوستام به خاطر "زندگی از كارشون" گذشتن و بعضی هم به خاطر "كارشون از زندگی شون..."
ولی من هیچكدوم از این كارا رو نمیكنم.
☺️ منم قبول كردم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
http://instagram.com/shahid_sadegh_akbari
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🍃🌸 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍🍂💍
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
🌷 محدثه سادات صفوی متولد ۱۳۶۹ و فوق لیسانس تاریخ تمدن است، در ۳ خرداد ۱۳۹۱ زندگی خود با صادق را شروع کرد.
☺️ زمانی که صادق در مورد ازدواج با مادرشان صحبت می کند، تنها یک شرط می گذارد و عنوان می کند که باید همسرم "سیده" باشد.
✅ آشنایی ما هم از طریق واسطه صورت گرفت. در آن روزها من درگیر کنکور ارشد بودم و تمایل زیادی به ازدواج نداشتم. به همین دلیل خانواده ام هم اجازه نمی دادند که خواستگار به منزل بیاید.
💠 یک هفته قبل از خواستگاری مادرِ صادق، من به جدم حضرت زهرا (س) متوسل شدم. نماز استغاثه به حضرت را خوانده و زندگی و ادامه تحصیلم را به ایشان سپردم.
🌸 مادر من و زن عموی صادق، فرهنگی بودند. زن عموی شان برایش خواهری می کند و واسطه ازدواج ما شدند.
وقتی مادرم شرایط صادق را مطرح کردند، موافقت کردم که به خواستگاری بیایند.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت نهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
📆 اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱ بود. در جلسه اول خواستگاری، صادق سئوال خاصی نپرسیدند، ولی من سئوالات زیادی پرسیدم.
☺️ در مقابل، صادق جواب های عجیبی می دادند؛ مثلا من از ایشان پرسیدم که وقتی عصبانی می شوید، چه عکس العملی دارید که گفتند :
خوشبختانه یا متأسفانه من عصبی نمی شوم اگر هم عصبی شوم، عکس العمل خاصی ندارم و محیط را ترک می کنم و با صلوات خودم را آرام می کنم.
🤔 باور این مسئله در آن لحظه برایم سخت بود.
💍 بعد از عقد من خود کاملاً به این موضوع واقف شدم که صادق به هیچ وجه عصبی نمی شود؛ تجربه زندگی با ایشان نشان داد که همچون نامشان در گفتارشان صادق هستند.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت دهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
[صادق] گفت :
«من سپاهی هستم و این شغل مأموریت ها و خطرات خودش را دارد. گفت اگر قبول داری جواب مثبت بده.»
💠 در جلسه دوم صادق پرسیدند :
😊 «آخرین کتاب که مطالعه کردید، چه بوده؟»
و من هم گفتم :
📚 «کتاب "دا"»
ما سر این کتاب بحث کردیم و اختلاف نظر داشتیم. یک لحظه من به شک افتادم و این دلهره به سراغم آمد که من می توانم با چنین فردی زندگی کنم؟!
⚠️ اما به یاد آن توسلم افتادم و با خود گفتم این همسر را برای من حضرت فاطمه (س) انتخاب کرده است.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت یازدهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
💠 در همان جلسه ایشان آرزوی شهادت را مطرح کردند. به من گفتند :
«دوستان زیادی دارم که به خاطر زندگی شان از کارشان گذشتند؛ خیلی ها هم هستند که به خاطر کارشان از زندگی شان گذشته اند و ولی من این کار را نمی توانم انجام دهم اگر این مسائل را قبول دارید به من جواب مثبت دهید.»
و گفت :
✨ «دوست دارم مثل همسر شهید تجلایی برای من در لحظه عقد از خداوند شهادت بخواهی.»
❤️ شهادت صحبت همیشگی ما بود از جلسه اول خواستگاری تا لحظه آخری که با هم بودیم در مورد شهادتش و تنها ماندن من حرف بود.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت دوازدهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
🌺 مهریه من یک حج بود که تصمیم گرفتیم نرویم تا نابودی آل سعود، بعد ۱۴ سکه بهار آزادی به نیت ۱۴ معصوم. در نهایت سومین روز از خرداد ماه سال ۱۳۹۱ هم زمان با آزاد سازی خرمشهر عقد کردیم
💠 در اولین روز ماه رجب که صادق روزه بود، هرچه اصرار کردیم حاضر نشد حلقه بخرد، انگشتر عقیق را سفارش داد برایش از مشهد آوردند و شد حلقه ازدواجمان.
✅ دلیل اصرار بر سادات بودن همسرش را بعدا برایم گفت که :
«می خواستم داماد حضرت زهرا (س) باشم.»
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت سیزدهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
📆 در ۲۱ مرداد ماه ۱۳۹۲ بعد از ۱۴ ماه زندگی مان را در زیر یک سقف آغاز کردیم.
😉 سر سفره عقد چند باری در گوشم گفت که آرزویم یادت نرود، دعا کن شهید بشوم و برایم سخت بود که این دعا را بکنم.
✅ هر چند خودم را قانع کرده بودم که شهادت بهترین نوع ترک دنیاست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد، ولی باز هم ته دلم آشوب می شد.
فردای روز عقد که پنج شنبه بود رفتیم گلزار شهدای تبریز. آنجا با خودم کلنجار می رفتم که برایش بخواهم یا نه؟ بعد با خودم گفتم :
💫 «الان که بین این مزارها راه می روم اگر شهیدی هم اسم صادق دیدم مصرانه برایش شهادت بخواهم.»
دقیقاً در همین فکر بودم که روبه رویم شهیدی هم اسم صادق دیدم. نشستم و فاتحه ای خواندم و گریه کردم. وقتی صادق آمد جریان را برایش گفتم و خوشحال شد. بله همان شهید هم نام صادق باعث شد برایش دعای شهادت بکنم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت چهاردهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
🌺 صادق علاقه زیادی به رشته تحصیلی من نداشت، اما بعد از ازدواج خیلی تشویق کرد تا ادامه تحصیل دهم، خیلی علاقه داشت من پیشرفت کنم، با اینکه فوق لیسانس را در شهر دیگری قبول شده بودم، اما اصرار کرد که حتماً بروم و نگذارم درسم نیمه تمام باقی بماند.
☺️ اهل خرید کادوهای بی مناسبت و سورپرایز کردن بود.
😅 حتی یک بار من سالگرد عقدمان را فراموش کرده بودم، اما صادق همیشه حواسش به مناسبت ها بود.
📆 سال گذشته (۹۳ یا ۹۴) هم یک روز مانده به تولدش اتفاقی یادم افتاد و جشن تولد هول هولکی برایش گرفتم.
😍 وقتی کیف پول هدیه تولدش را بهش می دادم، او هم یک ادکلن به مناسبت تولد خودش به من هدیه داده و من را واقعاً غافلگیر کرد.
💠 یکی از بهترین اخلاق های صادق این بود که هیچگاه نه نمی گفت، مثلاً وقتی با تمام وجود خسته از سر کار به منزل می آمد، حتما هر روز من را بیرون می برد، ما برنامه هفتگی و ماهانه داشتیم و به همه جا می رفتیم.
از لاله پارک و بازار گرفته تا گلزار شهدا! هر چند حضور در برخی از این مکان ها برای شان سخت بود، اما به خاطر من می پذیرفتند و اصلاً نه نمی گفتند.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
💞 زندگی مشترک صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت پانزدهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #سبقت_صادق
🌺 صادق کلاً عاشق #شهدا بود با اینکه آنها را ندیده بود و ارتباطی نداشت، اما توفیق این را داشت که بعد از آمدن پیکرهای تفحص شده شهدا به شهرمان در قسمت ایثارگران سپاه فعالیت کند و استخوان های پاک و مطهر این شهدا را با همکاری دوستانش در پارچه ها بپیچند و به خانواده ها تحویل دهند.
✅ تا اینکه به زمانی رسیدیم که پیکر شهدای #مدافع_حرم به وطن آمدند که در این زمان هم جنازه ها را از فرودگاه ها تحویل می گرفت و کفن و دفن آنها را خودشان انجام می دادند.
✨ در بین شهدای #دفاع_مقدس به شهید تجلایی و هم چنین به طیف #شهدای_غواص علاقه عجیبی داشتند، وقتی ماجرای شهادت آنها را می شنید بسیار تحت تأثیر قرار می گرفت.
😊 از بین شهدای #مدافع_حرم نیز به آقای محمودرضا بیضایی که اولین شهید تبریزی بود، علاقه داشت. در آن زمان وقتی خبر شهادت ایشان را شنید بسیار جا خورد و من گفتم :
🤔 «شما که آن قدر آرزوی شهادت دارید با این حال الان شما نمی دانم که باید تبریک بگویم یا تسلیت؟»
که گفتند :
😔 «من از شهادت ایشان ناراحت نیستم از ماندن خودم ناراحتم که به آن مرحله نرسیدم.»
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری
✊ #مدافع_حرم
❤️ عشق شهدایی صادق
🌐 وب حوزه نت
🔻قسمت شازدهم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂