eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
855 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 #سبقت_صادق 🌺 من این جمله را از حضرت امام (ره) به یادگار نگه داشته بودم که در بین جمعی از روحانیون گفته بود : "من می ترسم از آن روزی که مردم عادی به گفته های  ما عمل کنند و ما از قافله عقب بمانیم" 😔 من به عنوان مربی اجتماعی برای جوانان مردم سخنرانی کرده ام و غبطه می خورم که به حرف هایی که خودم گفته ام جوان  ها عمل کنند و من خود در غفلت و خسران بمانم! 🍂 این حسرت بزرگی است که پسرم در طی دو ماه راهی را پیدا کرد که من در طول 30 سال پیدا نکرده بودم، من 20 ماه در جبهه ها بودم حتی خون از دماغ من نیامد اما پسرم در دو ماه به آرمان هایش رسید! 💠 این فرهنگ در خانه ما مشق شده است که سرنوشت همه انسان ها در دست خداست، و همین جمله است که می تواند به ما آرامش دهد : برگی از درخت بر زمین نمی افتد مگر به اذن خدا! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✍ #راوی : #شهید_حاج_رضا_عدالت_اکبری ، پدر شهید، #جانباز 🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری ✊ #مدافع_حرم 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت چهل و نهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 #سبقت_صادق 🌹 جوانان با برخی از جلوه های دنیوی مانوس می شوند به خرید ماشین منزل و لباس...علاقه نشان می دهند اما صادق کاملا از مادیات بریده بود و از کارهایی که برای رضای خدا انجام می داد لذت می برد. ✅ تا اینکه ما در این اواخر متوجه شدیم که دنیا برایش همانند قفسی شده است. 😭 ❤️ صادق به مرحله ای رسیده بود که  می خواست با خدا ارتباط برقرار کند و راه انبیا و معصومین را پیش بگیرد؛ وقتی به عراق یا سوریه می رفت یتیمان آنجا را دور خود جمع می کرد و با دادن بادکنک، عروسک و... دلهایشان را شاد می کرد. 🌷 چون صادق قربانی راه خدا شده ما صبر و تحمل داریم، وگرنه اگر جوانمان با مرگ عادی در این سن فوت می کرد که تحمل مرگش را نداشتیم. ✨ امیدواریم که خدا این قربانی را از خانواده ما پذیرا باشد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ✍ #راوی : #شهید_حاج_رضا_عدالت_اکبری ، پدر شهید، #جانباز 🍃🌹 #شهید_صادق_عدالت_اکبری ✊ #مدافع_حرم 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 💠 دو روز از اتمام ماموریت صادق در سوریه باقی مانده بود، چه بسا اگر او خود در پیشاپیش رزمندگان قرار نمی گرفت و در حاشیه می ماند، می توانست به سلامت برگردد. ⚠️ اما آن شناختی که از صادق داریم به ما می گوید اگر سالم می ماند باز هم به سوریه باز می گشت. ✅ اگر جنگ سوریه تمام می شد به عراق، لبنان، یمن یا فلسطین می رفت. 🌹 صادق مصداق بارز شعری است که می گوید : ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست چون صادق این آرمان جهادی اش را به تأسی از امام حسین و مطابق حرف حضرت امام (ره) که فرموده بودند : ✨ انقلاب اسلامی مان را به اقصی نقاط کشور های اسلامی جهان اسلام صادر می کنیم. 👈 پیش می رفت؛ اگر صادق جانش را تقدیم نظام، انقلاب و اسلام نمی کرد آرام نمی گرفت. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ، پدر شهید، 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و یکم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 من گفتم که صادق همانند هر انسان عادی زندگی می کرد، اما هر انسانی دو بعد دارد که بعد دوم هر شخصی همان بعد معنوی اوست. 🌷 صادق رابطه اش با خدا را با رفتن به سوریه پیدا نکرده بود. صادق فقط برای سوریه بی تابی نمی کرد  و همیشه در صحنه حضور داشت، و وقتی در ارومیه هم پژاک بود در آنجا نیز بود. نیتش فقط خدمت و آرزویش شهادت بود! ❤️ پسرم چندین بار به من گفته بود که دعای مادر اجابت می شود دعا کن من شهید شوم. 💠 اگر به این قضیه با منطق نگاه کنیم باید این را قبول کنیم کسی که به آنجا می رود رفتنش با خودش است و برگشتنش با خدا، احتمال شهادت، جراحت و اسارت وجود دارد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و دوم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 👥 افراد زیادی از خود من سوال می کردند که واقعا اینها برای جنگ رفته اند!؟ من هم پاسخ می دادم : 😶 نه برای زیارت رفته اند! 💠 این مسئله برای مردم قابل لمس نیست حتی در زمان نیز جوانان هم سن  صادق به جبهه ها می رفتند. هیچ چیزی قابل قیاس با محبت مادر و فرزندی نیست، من در بین جمع رفتار عادی نشان می دادم اما زمانی که فرزندانم در سوریه بودند همیشه در خلوت با خودم کلنجار می رفتم که اگر برای صالح اتفاقی بیفتد همسرش با دو کودک کوچک چه کار کند اگر برای صادق اتفاقی بیفتد همسرش تنها می ماند بعد از کلی درگیری ذهنی خود را آرام می کردم و می گفتم راضی ام به رضای خدا. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و سوم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 🌹 ما هر دو پسرمان را با در نظر گرفتن شهادتشان راهی این سفر کرده بودیم، ولی جسارت صادق بیشتر بود و در هر کاری حضور فعالی داشت چنانچه دوستانش نیز تعریف می کنند آنجا در همه کارها داوطلبانه شرکت می کرده است. 💠 اگر الان هم در مقابل جنازه پسرم سجده شکر کردم صرفا به این دلیل بوده که در جامعه کنونی که فضای مسمومی بر آن حاکم شده است فرزندم در راه خدا قدم گذاشته و جوان مورد پسند الهی شده است. ❤️ من هم همیشه در خلوت خود این نگرانی را داشتم که اگر اتفاقی برای صالح اتفاق بیفتد مسئولیت دو فرزند کوچکش را چگونه عهده دار خواهم شد، اگر برای صادق اتفاقی بیفتد فرزندی ندارد که با درآغوش کشیدن آن آرام شوم. 😔 آنقدر با خود کلنجار می رفتم که در آخر می گفتم خدایا هر چه را خودت صلاح بدانی ما پذیراییم و اگر گله ای می کنم بخاطر فشار روحی است و گرنه راضی ام به رضایتت! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ، پدر شهید، 🍃🌹 🕊 خاطرات شهید 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و چهارم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 😔 چند روز قبل از شهادت صادق دچار دلتنگی عجیبی شده بودم. از همان ابتدا من به صادق تاکید کرده بودم که وقتی با ایران تماس می گیری به همسرت زنگ بزن که هم دلتنگی او رفع شود و هم وقتت را تلف نکنیم ما هم خبر سلامتی تو را از او جویا می شویم. 🕊 خبر شهادت صادق را فردای شهادتش به من اطلاع دادند، هیچ کسی نمی دانست چگونه حامل این پیام باشد، به همین دلیل شخصی که سابقه نداشت با من تماس بگیرد، زنگ زد و جویای حالم شد. ✅ بعد هم اصرار کرد که می خواهم شما را در منزل ببینم. من هم گفتم که اگر اتفاقی افتاده به خود من بگویید نیازی نیست که به خانه برویم، من از وقتی که صادق را راهی کرده ام آماده ی هر خبری هستم. ⚠️ اما من هرچه قدر اصرار کردم چیزی به من نگفت و ادعا کرد که با من کار شخصی دارد و گفتم من با شما کار خاصی ندارم حرفت را در تلفن بگو. اگر تو نمی گویی من خواهم گفت ودر آن لحظه گفتم : "انا لله و انا الیه راجعون" 😢 آن شخص پشت تلفن گریه کرد، به جای اینکه او به من خبر شهادت دهد من به او خبر دادم. سریعا به حاج خانم زنگ زدم و فقط در یک کلام گفتم که پسرت به آرزویش رسید و آماده شو که به خانه بریم چون رفت و آمد خواهد شد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ، پدر شهید، 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و پنجم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 من در مدرسه بودم که پدرش خبر را به من داد و وقتی شنیدم سر پا بودم گفتم : "انا لله و انا الیه راجعون" 💠 و نشستم، خواهر و همکارانم بی قراری کردند و من هیچ چیزی نگفتم. چون مادرم بیماری قلبی دارند ترجیح دادم که خودم این خبر را به ایشان بدهم؛ از طرفی هم می دانستم خبرها در فضای مجازی زود پخش می شود، بی قرار بودم که سریعا خود را به خانه برسانم و خودم به محدثه (همسر صادق) خبر دهم، صالح هم در تهران بود در مسیر به او زنگ زدم که خبر را بدهم و متوجه شدم که صالح از جریان خبر دارد. ✅ وقتی به خانه رسیدم دیدم که محدثه مشغول به کار منزل است علت را جویا شدم و گفت که دوست آقا صادق زنگ زده و اطلاع داده که صادق در راه برگشت است به همین خاطر منزل را تمیز می کنم؛ در آن لحظه واقعا نمی دانستم با آن همه خوشحالی محدثه از برگشت همسرش چگونه باید این خبر را بدهم. خودم هم با کارهای او همکاری کردم و کم کم گفتم : 🌹 محدثه جان مثل اینکه صادق مجروح شده است. 🔶 «هم من هم محدثه می دانستیم صادق کسی نیست که از دشمن شکست خورده و مجروح بازگردد» 🍂 بخاطر همین  محدثه هم مجروح بودنش را باور نکرد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و ششم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 🌹 صادق خود مطمئن بود که شهید می شود و خودش این مسائل را متذکر شده بود که مشکی نپوشید و شیرینی پخش کنید. 🔴 و در وهله دوم خواسته خودمان بود چون جو جامعه امروزی مسموم است و ما خواستیم به همگان بگوییم هر چند عزیزمان را از دست داده ایم اما ناراضی نیستیم و از اینکه پسرم به خواسته ی خود رسیده و چنانچه در قرآن هم ذکر شده است زنده اند پسر من مرده نیست که برایش مشکی بپوشیم. ☺️ صادق هم قبل تشییع و هم بعد تشییع به خواب دوستانش آمده و گفته : چه کسی می گوید من مرده ام؟ من زنده هستم! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و هفتم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 🌹 جوانان عزیزخواه یا نا خواه دنیا محل گذر است، فرصت هایی که دارید را غنیمت شمارید از انرژی جوانی تان برای کمک و یاری به دین اسلام و اجرای فرامین الهی و مقام معظم رهبری کوتاهی نکنید و خیر و سعادت دنیا و آخرت در اجرای فرائض دینی است. ❤️ آنان کار حسینی کردند و کار ما هم باید زینبی باشد؛ هر جای این جامعه را می توان جبهه تلقی کرد از جمله خانه، بیرون، کار و ... بخصوص خانواده ها که مهد تربیت جوانان است، باید در تمامی اینها راه زینبی پیش بگیریم. 💫 آرزو مندم انقلاب را با دست مقام معظم رهبری به آقا امام زمان تحویل دهیم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : مادر شهید 🍃🌹 🌐 وبسایت آناج 🔻قسمت پنجاه و هشتم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 🌹 صادق وصیت کرده بود که بعد از شهادتش و در مراسم تشییع سیاه نپوشم و سفید به تن کنم. می گفت برای تشییع کننده هایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلب شان باشم. 🔷 در مراسماتش به تأکید می گفت : «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.» از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینب وار بایستم. خواست تا ادامه دهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولایت فقیه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنه ای تأکید داشت. 🌷 صادق همیشه این شعر را می خواند که : کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود سّر نِی در نینوا می ماند اگر زینب نبود 💫 صادق می گفت : سختی های اصلی را شما می کشید. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 وب حوزه نت 🔻قسمت پنجاه و نهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊 ❤️ سلام مرا به رهبرم امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگویید از ایشان شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم. abrobad.net instagram.com/shahid_komeil_110 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌺 🔻قسمت شصتم، آخر🔺 💫 روحت شاد صادق و التماس دعا... 🌹 : ۶۷/۰۲/۰۲، تبریز : ۹۵/۰۲/۰۴، سوریه، وفات حضرت زینب (س) 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃