⭐ همیشه خواندن خاطرات کسانی که #یک_شبه مسیر زندگیشان عوض میشود، جذاب و آموزنده است.
📖 داستان محمد، #داستان کسی است که جوانیاش در #لس_آنجلس و گشتوگذار در حال و هوای یکی از بزرگترین شهرهای #آمریکا گذشته و حالا برای تکمیل کردن مجموعه خوشیهایش، راهی ریو دوژانیروی برزیل میشود تا شرکت در #کارناوال_رقص و موسیقی برزیلیها، آلبوم خاطراتش را پر کند.
اما درست در همین لحظات حضور در #برزیل و در سروصدای یکی از گروههای #موسیقی ، جرقهای ذهن #محمد را تکان میدهد و مسیر زندگیاش را عوض میکند.
🔹 چند آیۀ دیگر خواندم و جلو رفتم. تا آیۀ 23 و 24 سورۀ بقره. حس خاصی نداشتم. برای همین قرآن را بستم و گذاشتم کنار. چراغ را خاموش کردم و خوابیدم. چندلحظهای که گذشت، یکدفعه با خودم فکر کردم که معنی این جملههایی که خواندم چه بود؟
✅ #تولد_در_لس_آنجلس،خاطرات #محمد_عرب ، #خواننده_آمریکایی که به کوشش #بهزاد_دانشگر و از سوی انتشارات #عهد_مانا راهی بازار شده است.
🔸چند سال پیش،با حضور ایشان در #ماه_عسل یکی از دیدنی ترین قسمت های این برنامه ساخته شد.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
هدایت شده از 🍃ڪٰافِــــہْڪِتــابـْ🍃
کتاب : #اقیانوس_مشرق
نویسنده : #مجید_پورولی_کلشتری
انتشارات : #عهد_مانا
قصه ، قصه ی سفری دور و دراز است.
مردی که دنبال چشمه ی جاودانگی آبادی به آبادی میرود تا اینکه دیگر پاهایش یاریش نمی کنند و پناه میبرد به کلبه ی پیرمردی که مسیر زندگیش را برای همیشه تغییر میدهد.
قسمتی از کتاب:
-هرگز زنی ندیدی که عاشقش شوی؟
زنی که حاضر شود در کومه ات با تو زندگی کند و تو مردش باشی!
پیرمرد سری تکان میدهد و میخندد:
-هرگز به چشمهای هیچ زنی نگاه نکردم.
اما یکبار عاشق مناجات زنی شدم که شبی باپسرش مهمان کومه ام شد.
-تاصبح با خود جنگیدم که چه کنم؟راز دل بگویم یا نگویم؟
-گفتی؟
-نزدیک صبح ازفرط خستگی خوابیدم و چون بیدارشدم رفته بودند و خبری از آنها نبود هنوز صدای مناجاتش درگوشهایم مانده است. صدای اذان که میشنوم مو بر تنم راست میشود انگار زنی، همان زنی که دیدم، درگوشهایم اذان میگوید.
پ ن : یادم میاد خیلی وقت پیش یه روزی نشسته بودم تو پارک کتاب میخوندم، وقتی کتابه تموم شد یه حسِ خاصی داشتم. اونقدر از کتاب لذت برده بودم که نمیتونستم بارشو تنهایی تحمل کنم .حس میکردم باید یه نفر دیگه رو با خودم شریک کنم. راه افتادم تو خیابون و کتابو هدیه دادم به یه نفر دیگه.
اقیانوس مشرقم همینطوریه بعدش دلت میخواد این همه لذتی که بردی رو با یه نفر تقسیم کنی!
پ ن : این کتابِ دویست و هشت صفحه ای طوری با روح و روان آدم بازی میکند که نگو!
یک جاهایی دلتنگِ خراسان میشوی ،
یک جاهایی دلت تنگِ او میشود ،
یک جاهایی اشکت روان میشود ،
و در تمام کتاب روحت بی قراری می کند:)
تمام کتاب پر است از عطر و بوی علی بن موسی الرضا(ع)
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ کتاب پدر: خاطرات زیبایی از زندگی امیر دلها
خاطرات زیبایی از زندگی امیر دلها
داستان هایی کوتاه و خواندنی و برداشتهایی شیرین
و متفاوت برای زندگی هرجوانی که به دنبال بهتر شدن است.
#کلیپ_معرفی_کتاب
#پدر
#نرجس_شکوریان_فرد
#عهد_مانا
#نمکتاب
#لذت_زندگی
#داستان_کوتاه
#با_کلاسا
#کتابخوانی
#کتاب_خوب_بخوانیم
@maghar98
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از پیرمردی اشارتی
از جوانی به سر دویدن
جوان اما به هوای نان و نوا سفر آغاز کرد!
غافل از آنکه حقیقتی که ارزش دویدن داشته باشد
باید جان تو را گداخته کند
نه سکه هایت را.
#نمکتاب
#کیمیاگر
#عهد_مانا
#رضا_مصطفوی
#پویش_کتاب_خوانی_غدیر
#غدیر
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کلیپ_معرفی_کتاب
#امیر_من
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
🚓دیشب ماشین سفیر کشور... تک سرنشینه، وارد باغ شد اما موقع خروج یه زن هم توی ماشین بود که پوشش درستی هم نداشت؛ ما فقط تصویر گرفتیم اما سیاه کار گفت قضیه چی بوده!
سر امیر چرخید سمت حمید و نگاه ریز شده اش روی او ماند. طاها سکوت بدی کرده بود، همه می دانستند جز امیر.
طاها طاقت نیاورد و کمی آب خورد و جمله اعتراضی را گفت: آدم باید خیلی رو غیرتش تسلط داشته باشه که این سفرای اروپایی رو تحمل کنه! اما بدتر از اون آدم باید اینو بپرسه که به مردم ما چی خوروندن که بعضی از ایرانی های پر غیرت رو به این جا کشوندن!؟
امیر کلافه شده بود که حمید با صدای گرفته ای گفت: فلانی... که بازیگره دیروز همراه زن و دختر و دومادش توی جلسه بودن؛ بعد از یه عالمه کثافت کاری، سفیر کشور... میگه همسرتون رو بدید برای امشب من، مَرده میگه من مشکلی ندارم اگه خودش بخواد؛ اونی که توی ماشین بوده، همسر بازیگر معروفمون بوده!
‼️ سکوت بر همه اتاق حاکم شده بود؛ حتی بر زمان هم، بر اشیا هم...
-به چه قیمتی؟
-به قیمت وعده تبعه همون کشور اروپایی شدن!
#کتاب #رمان #سیاه_صورت #زنان_عنکبوتی #نرجس_شکوریان_فرد #عهد_مانا #کتاب_خوب #کتاب_خوب_بخوانیم