💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۷
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#غیرت #حجاب #چادر
✍...روی #حجابمان غیرت به خرج می داد. می گفت: مانتو هر چقدر هم بلند وگشاد باشه؛ آخرش #چادر نمی شه؛ #میراث_خاکی_حضرت_زهرا_چادره.شما با #حجاب باشید،چهار نفر هم که به شما نگاه کنند یه #ذره_حجابشون رو خوب می کنن.
🍀راوی:فاطمه حججی،خواهر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۴۸
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۸
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#راهیان_نور #غروب_شلمچه
✍...خیلی دوست داشتم بروم #راهیان_نور. نشد تا اینکه دوران #دانشجویی قسمتم شد. مدام بهم پیام می داد. خیلی خوشحال شده بود. می گفت یادت باشه این سفری که رفتی سفر عادی نیست؛ تا می تونی استفاده کن. یک بار پیام داد که حس می کنم الان جای خیلی خوبی هستی. کنار #شهدای_تازه_تفحص_شده بودم. گفت #کجایی؟ گفتم کنار #شهدای_ گمنامم. خیلی خوشحال شد که در آن لحظه به من پیام داده است. گفت: برام خیلی # دعا_کن. چند ساعت بعد بهش پیامک زدم محسن من الان # شلمچه ام. گفت غروب #شلمچه خیلی قشنگه. وقتی این پیام ها را می داد بیشتر به #عظمت_جایی_که_رفته_بودم پی بردم.
🍀راوی:فاطمه حججی خواهر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۴۹
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️جواب خدا را چه بدهم؟
🔸سال ۱۳۶۴ طی سفری که به لبنان داشتیم، به طور غیر رسمی میهمان «ژنرال طلاس»، وزیر دفاع وقت سوریه در منزلش شدیم. صیاد اصرار داشت که به جنوب لبنان برود و طلاس میگفت خطر دارد و نمیشود.
🔹بعد گفت: «شما دو، سه روزه آمدهاید و این جا تفریح کنید و حالا که در جنگ نیستید، بروید زیارت. من هم سفارش میکنم شما را به جاهای دیدنی ببرند.»
🔸صیاد گفت: «ما زیارت رفتیم. همرزمان من در سپاه و بسیج همه در جنگ هستند و من بنا به اوامر امام و رئیس جمهورم به این سفر آمدهام و الان هم کار سیاسی من تمام شده است.
🔹اگر همین حالا خداوند عمر مرا به پایان ببرد، باید بگویم در حال انجام دادن چه کاری بودم؟ زمانی که دوستان و فرزندان من میجنگند، بگویم من در حال تفریح در دمشق بودم؟ حالا که نمی توانم در آنجا بجنگم، این جا بین رزمندگان شما حضور پیدا میکنم تا اگر لحظهای دیگر در این دنیا نبودم، لحظه مرگ پاسخی برای حضرت حق داشته باشم.»
#شهید_علی_صیادشیرازی
#درس_اخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۹
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#کتاب #نمایشگاه_کتاب #معرفت #ایمان #کار_فرهنگی
✍...وقتی در #کتاب_شهر کار می کرد،گفت:یک #نمایشگاه زدیم بیاید ببینید.رفتیم،بیشتر #کتاب ها راجع به #زندگی_شهدا و #اهل_بیت(ع) بود.
می گفت اگر #کتاب بخونید،#معرفتتون زیاد می شه؛اون وقته که #ایمانتون قوی می شه. خودش #کتاب_هنر_اهل_بیت را زیاد می خواند. یک کانال هم زده بود توی #تلگرام به اسم گروه #فرهنگی_هنری_میثاق. بیشتر از #شهدا و #مدافعان_حرم مطلب می فرستاد.
🍀راوی:فاطمه حججی،خواهر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص۵۰
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹 خاطـــرات آزادگــان 🌹
#پیشنهاد_مطالعه 👇👇👇👇👇
🌹( به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن )
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:
در اردوگاه شما را شڪنجهتان میڪنند یا نه ؟
همه به آقا سید نگاه ڪردند
ولی آقا سید چیزی نگفت
مأمور صلیب سرخ گفت:
آقا شما را شڪنجه میکنند یا نه؟
ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید .
آقا سید باز هم حرفی نزد.
پس شما را شڪنجه نمیڪنند؟
آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت .
نوشتند اینجا خبری از شڪنجه نیست .
افسر عراقی ڪه فرمانده اردوگاه بود ، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت :
تو بیشتر از همه ڪتڪ خوردی ، چرا به اینها چیزی نگفتی ؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود :
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم ، آنها ڪافر هستند
دو تا مسلمان هیچ وقت شڪایت پیش ڪفار نمیبرند .👌👌👌
فرمانده اردوگاه ڪلاه نظامی ڪه سرش بود را محڪم به زمین ڪوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق سربازان 🌷 خمینی 🌷 هستید .
روایت در مورد
سید آزادگان 🌷 " حاج آقای ابوترابی" 🌷
🗓 ۲۶ مرداد #سالروز_ورود_آزادگان_سرافراز به میهن اسلامی ایران گرامی باد .
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
23.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹از استحمام با یک لیوان آب تا پسانداز سهمیه نان برای برگزاری جشن ها و مراسمات مذهبی
🔹 خاطرات متفاوت عبدالحسین جلالوند آزاده دوران دفاع مقدس ، از دوران اسارت
. @TasnimNews