⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_هفتم(آخر)
💧بدون تو#بهشت نمی روم
👇
⬅🌷#مدفن_شهید در🌷#گلزار شهدای#کرمان به خواست و#وصیت خودشان بود؟
⭕بله؛ موقعی که پدرم با مادرم به🌷#گلزار شهدای#کرمان رفته بودند مادرم به#بابا میگوید بیا نزدیکی#قبر مادرم یک#قبر دوطبقه بگیر. پدرم در جواب مادرم میگوید: «#جسد_من مشخص نیست چگونه باشد؛ شاید به صورت#پودر باشم.» واقعاً پدرم حرفش درست بود، چون وقتی#تابوت پدرم را جلوی ما باز کردند ما هرچه دست زدیم به جز#پودر چیزی از پیکر#بابا باقی نمانده بود.
📍وقتی که#بابا با مامانم به🌷#گلزار شهدای#کرمان رفته بودند،#بابا میگوید: «نمیدانم چرا وقتی به این سمت میآیم گویا این🌷#شهیدان با من حرف میزنند.»
📍دوست#بابا میگفت: یک روز با🌷#پور_جعفری در🌷#گلزار شهدای#کرمان روی نیمکتی نشسته بودیم که ایشان به من گفت: «🌷#حاج_قاسم که جایش را مشخص کرده است؛ من را هم زیر پایش بگذارید.»
📍دوستش میگوید: «تو که اینجا جا نمیشوی؟» #بابا میگوید: «چرا من جا میشوم.»
الان#قبر پدرم به فاصله دو آجر زیر پای#قبر 🌷#حاج_قاسم قرار دارد. آنجا نمیشود یک پیکر کامل را #دفن کرد، ولی#پیکر_سوخته پدرم جا شد.
⬅و سخن پایانی...
⭕یک بار حاجقاسم به پدرم گفته بود: «اگر نزد خدا آبرو و🌷#توفیق_شهادت را داشته باشم در☀️#بهشت میایستم تا شما بیایید. من بدون تو (حسین) به ☀️#بهشت نمیروم. این بیمعرفتی است که من بدون تو به☀️#بهشت بروم.»
📍در آخر به کسانی که در شبکههای مجازی میگویند وقتی در کشور#ایران مشکلات زیاد است چرا به #عراق و #سوریه کمک میشود،
📍میگویم هر ارگانی یک مسئولیتی دارد.#سپاه نیز یک نیروی گسترده است که یک شاخه از آن به مردم #سوریه و #عراق مربوط میشود. اگر امثال#پدر من و🌷#حاج_قاسم نباشند ناامنیهای بسیاری در این کشورها و به تبع آن در#ایران به وجود میآید.
💥#پدر من،🌷#شهیدان🌷🌷#حاج_قاسم،🌷#مظفری_نیا،🌷#وحید_زمانی_نیا و... میروند تا برای ما#امنیت و#آرامش به#ارمغان بیاورند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#خـــاطرات_شهدا
یه بسیجی شیفته فرهاد شده بود ،
به فرهاد گفت ،
میشه آدرس خونه ات رو بدی تا بهت سر بزنم ؟
فرهاد خندید و گفت ،
بنویس ،
شیراز ، دارلرحمه ، قطعه شهدا ، ردیف فلان ، پلاک فلان ...
بعد از شهادتش رفتم به سر مزارش ، دقیقا همون آدرسی بود که به بسیجی داده بود....
#شهیدفرهاد_شاهچراغی
📕 ستارگان خاکی ، ج22
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#تفکر
چه لذتی داره اخبار اعلام کنه:
شنوندگان عزیـز
نماز #عید_فطر به امامت قائم آل محمد ، مهدی فـاطمــه(س)
درخیابان عشق ، بیـنالحـرمیـن👌
و چه زیباتـر
دعای اللهم اهلالکبریاء و العظمه
با صدای دلنشیـن مـولا صـاحـب الزمـان (عج)
✅ حتی فکرشم لذت داره
ان شاءلله امسال آخرین سال غیبت باشه
#عیدسعیـدفطـر_مبارک
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
📸تصویرسازی زیبایی از سردار سلیمانی و انتشار دستخط معناداری از ایشان به مناسبت عید فطر
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••
💠 عید فطر دو سال قبل بود؛
چه لبخند دلنشینی ...😔
عید فطر امسال اولین عید فطری است که در میان ما نیستی حاج قاسم؛ ســـردار دلهــا🌷
#سردار_دلها
#حاج_قاسم_سلیمانی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔸️﷽🔸️
«#رنگ_خدا»۲۲
◀️رنگ خدا سلسله معارف قرآنی است با الهام گیری از آیه شریفه :
🔹️«صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ »﴿۱۳۸بقره ﴾
⬅️«رنگ خدائي و چه کسی از خدا خوش نگار تر؟ و ما تنها عبادت او را ميكنيم.»
🔹️«لطیف»
🔵«إِنّ رَبّي لَطيفٌ لِما يَشاءُ إِنّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ »(یوسف/100)
🔘خداوند متعال نسبت به موجودات صاحب «لطف و ملاطفت» است و آن گاه که تدبیر امور را با دقت و مدارا و غیر محسوس انجام می دهد؛ با صفت «لطیف» از او یاد می شود و به هر مقدار انسان مسیر زندگی را با لطف و ملاطفت طی کند به «رنگ خدا» دست یافته است.
💎خداوند سبحانه و تعالی در قرآن مجید هفت مرتبه متّصف به این وصف شده است. لطیف در اصل ضد ضخامت ، درشتی و خشونت است و به معنای دقیق نفوذ کننده در شیء و دقیق در عمل همراه با مداراست. در این باره به چند نمونه از جلوه های لطیف بودن خدا اشاره می شود.
🔸️خداوند متعال به بندگان خود لطف دارد. و با قدرت و عزت روزی آنان را می رساند: «اللّهُ لَطيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيّ الْعَزيزُ»
💎هم چنین "لطیف" به معنای نگاه تیز و نافذ است و این صفت الهی بیانگر احاطه کامل به اسرار و نهان ها و دوری از غفلت ها است و نفوذ او آن چنان لطیف است که همه دیدگان را درک می کند و خودش از دیدگان پنهان است:
☀️ لا تُدْرِكُهُ اْلأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ اْلأَبْصارَ وَ هُوَ اللّطيفُ الْخَبيرُ »
🔸️آن چه مهم است؛ لطف و ملاطفت و دقت و نفوذ خداوند بر اساس علم و حکمت است. إِنّ رَبّي لَطيفٌ لِما يَشاءُ إِنّهُ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيمُ ؛ «پروردگارم نسبت به آنچه میخواهد (و شایسته میبیند) صاحب لطف است. چرا که او دانا و حکیم است.»
🔘بنابر آن چه گفته شد؛ هرکس در رفع نیازهای مردم با مدارا و بدون منّت و ریا و به دور از افشای سرّ تلاش کند و از شاخصه ها و تجلیات لطیف بودن خداوند بهره مند باشد و الگوگیری کند؛ به «رنگ خدا» راه یافته است. چنان که در باره فرستاده اصحاب کهف می خوانیم:
☀️ فَلْيَأْتِكُمْ برِزْقٍ مِنْهُ وَ لْيَتَلَطّفْ وَ لا يُشْعِرَنّ بِكُمْ أَحَدًا ؛
🔸️«مقداری از آن را برای روزی بیاورد. اما باید مراقب باشید و هیچ کس را از وضعتان با خبر نسازید.»
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💠هم اکنون...
🌺خواندن خطبه ی عقد در
جوار قبور مطهر شهدا در
روز عید فطر...
#کرمان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️«مکتب حاج قاسم» در کلام حجتالاسلام پناهیان(۲)
◀️تحلیل و بررسی جنبههای مختلف «مکتب حاج قاسم»
👈سردار سلیمانی چه ویژگیهایی داشت که صاحب مکتب و منش و راهش برای ما درس و سرمشق شد؟«مکتب حاج قاسم» چه پایهها و ارکانی دارد؟
در مورد مکتب شهید سلیمانی و چگونگی رسیدن ایشان به این موقعیت، اولین ویژگی که باید در ذهن ما متصور بشود، جامعیت بلکه جمع اضدادبودن ایشان هست؛ جامعیتی که از عقلانیت بر میآید. پس عقلانیت پایه شخصیت اوست.
🔹️دارا بودن صفای باطن و مهربانی و لطافت روحی در کنار صلابت و حماسهسازی که ایشان در میدان جنگ نسبت به دشمنان داشت، ترکیب زیبایی میآفریند. اگر سردار مهربان بود، بر اساس یک خصلت شخصیتی فردی نبود، بلکه عقلانیت دینی ایجاب میکرد که مهربان باشد و خدمت بکند.
🔹️اگر ایشان نمیترسید، بهخاطر عقلانیت دینی است که کار را به دست خدا میداند. اگر شهید سلیمانی مذاکرهکنندهی قوی در دیپلماسی بود، بهخاطر عقلانیتی است که از دین پیدا کرده بود که باید مذاکرهکنندهی قوی باشد.
🔹️در مکتب حاج قاسم سلیمانی عقلانیت حرف اول را میزند و اگر این مکتب زیباییها دارد، بهدلیل زیبایی عقلانیت و حکمت است. مکتب حاج قاسم سلیمانی سرشار از عقلانیت است، و اگر سردار سلیمانی مقاومت میکرد، چون میدانست هزینهی مقاومت کمتر از سازش است. این یک گزاره عقلانی است، اگر مقابل آمریکاییها قدرتمندانه نیروها را بسیج میکرد و موفق میشد، بهخاطر عقلانیتی بود که به ایشان میگوید دشمن ضعیف است و کدخدا نیست.
🔹️ببینید ما به این دلیل حاج قاسم را یک مکتب میدانیم، ولی اگر غیر از این بود، ایشان را یک اعجوبه و استثناء مینامیدیم. و حضرت آقا هم شهید را استثناء نام نبرد بلکه اولا ایشان پدیدهی خیلی عجیب و غریبی نیست و شاگرد مکتب امام خمینی است، و ثانیاً خودش صاحب مکتب است و باید این مکتب را مطالعه کرد و مثل شهید شد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#وصیت_شهید
خدایا !!
اگر مسئولیتی به من واگذار شد و من سوء استفاده کردم ،
و یا زندگی دنیایی ،
مرا به خود جذب کرد ،
لحظه ای امانم مده
و نابودم کن ...
#سردارشهیدجعفر_شیرسوار
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#تلنگر
اَللّهُـم
اِنّـى اَسْئَلُک
خَیْـرَ مـا سَئَلَک
مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ
وَاَعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ
مِنْهُ عِبـادُکَ الْصّالِحـُـون
نماز #عید_فطر در جبهه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#خاطرات_شهید
روز عید فطر بود و طبق رسوم ما ، همهٔ اقوام و فامیل در خانهٔ پدر مهمان بودند و من نیز از مصطفی خواستم که با هم به این مهمانی برویم.
ولی مصطفی گفت ، شما بروید ، من نمیتوانم بیایم ، من تنها به مهمانی رفتم.
شب هنگام که مطابق عادت خودمان ، مسائل و مشکلات را با مصطفی در میان میگذاشتم ، از او پرسیدم که چرا امروز به مهمانی نیامدید؟
مصطفی پاسخ داد ، امروز روز عید بود و بیشتر بچه های مدرسه نیز برای دیدن اقوام و خویشان خود از مدرسه بیرون میروند.
ولی حدود ۳۰ نفر از بچه های یتیم هستند که هیچ فامیلی ندارند و به ناچار در مدرسه باقی میمانند.
وقتی بچه هایی که برای تفریح و دیدار اقوام خود رفته بودند بر میگردند ، برای بچه های باقی مانده در مدرسه از دیدار فامیل و بازی ها و سرگرمی های خود تعریف میکنند.
برای اینکه این بچه های یتیم نزد آنها احساس خجالت و افسردگی نکنند ، من امروز در مدرسه ماندم و برای آنها غذا درست کردم و با هم بازی کردیم و من با سرگرمی هایی آنها را شادمان کردم ؛ تا هنگام برگشت آن بچه ها از بیرون ، اینها هم بتوانند از بازی و سرگرمی و تفریح شان در روز عید تعریف کنند.....
راوی خانم غاده جابر همسر
#شهیددکترمصطفی_چمران
📕 یادگاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
📗بریده ای از کتاب «بچههای#حاج_قاسم» نوشته افسر فاضلی شهربابکی
💎روایتی مستند از زندگی#سردار_حسین_معروفی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس.
♦️قسمت دهم ص ۳۵۷
✍ بچه ها روزهای اول اسارت، زیارت عاشورا و دعای توسل می خواندند. عراقی ها هم خیلی سخت نمی گرفتند. خواندن این دعاها به ما روحیّه و انرژی بیشتری می داد و سختی اسارت را برایمان آسان تر می کرد.
🔺️در تمام دوران اسارت، حتی یک روز نبود که به فکر#حاج_قاسم نباشم.خیلی دلم برایش تنگ شده بود. دلم می خواست بار دیگر صدایش را بشنوم. صدای نازنینش که به من می گفت:حسین...
🔻خبری از حال و روزش نداشتم، اما می دانستم هر کجا باشد،مشغول#خدمت به ایران و اسلام است.
🔺️یکی از اسرای پاسدار تکه ای پارچه لباس فرم سبز پاسداری را با خودش از جبهه آورده و از عراقی ها مخفی کرده و نگه داشته بود . من تکه کوچکی از آن پارچه را گرفتم و با سوزنی که از سیم خاردار درست کرده بودم با نخ پتوی سربازی یک جانماز دوختم.
🔻نیت کردم اگر توفیقی شد به ایران بر گشتیم،آن را به#حاج_قاسم#هدیه کنم
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
📗بریده ای از کتاب «بچههای#حاج_قاسم» نوشته افسر فاضلی شهربابکی
💎روایتی مستند از زندگی#سردار_حسین_معروفی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است.
♦️قسمت یازدهم ص۴۳۹
✍...بعد از دو روز قرنطینه،به وسیله ی یک فروند هواپیماییC_130از کرمانشاه به کرمان منتقل شدیم.حالا دیگر آسمان آبی کرمان، پرنده های مهاجرش را در برگرفته بود... زمانی که هواپیما به فرودگاه کرمان رسید، شوق دیدار وجودم را فرا گرفت. قلبم تندتند می زد. قرار بود با کسانی رو به رو شوم که دوستشان داشتم و عاشقشان بودم.
🔺️وقتی پایم را از هواپیما روی زمین گذاشتم،#حاج_قاسم را دیدم که کنار هواپیما ایستاده بود و با همان چشمان نافذ و نگاه مهربان همیشگی اش اطراف را نگاه می کرد، گویی دنبال گمشده ای می گردد.حاجی بعد از سلام و احوال پرسی با بچه ها مرتب از آن ها می پرسید:پس#معروفی کجاست، معروفی کجاست؟
♦️حاج قاسم دنبال من می گشت و من مان و مبهوت روبه روی او ایستاده بودم، ولی او مرا نمی شناخت، انگار برایش غریبه بودم! انگار معروفی دیگری شده بودم!نزدیک حاجی رفتم. در حالی که اشک شوق، گونه هایم را خیس کرده بود،صدا زدم:حاجی!من معروفی ام!
🔻یک لحظه جا خورد. شاید آن چه را که می دید باورش نمی شد همدیگر را در آغوش گرفتیم. حاجی مثل ابر بهار اشک می ریخت.حسابی شرمنده شده بودم. عطر محبت او مشام جانم را نوازش می داد.
💎خیلی دلم برایش تنگ شده بود. دلم می خواست ساعت ها سر بر شانه اش بگذارم و بگریم تا آرام شوم. می دانستم که حاجی هم خیلی رنج کشیده است. چهره ی او حکایت از درد و رنج عمیقی داشت که این سال ها در#فراق همرزمانش کشیده بود...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹راز لبخند شهدا در لحظه جان دادن
♦️من میامبهت سر میزنمتو مرا نمیبینی
♦️یکی از همرزمهای شهدا میگه خیلی برام عجیب بود که شهدا لبخند میزدن قبل جان دادن ؛،چه سِری داره این لبخند...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷