eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم رب الشهداء و الصديقين✨ 🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 ✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿پنجمین شهیدماه افسران شهیداحمدکاظمی --------------------------------------------- -------------------------- 🍀قسمت ششم 🔴ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س) ✍...عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس. می‌گفت:«کسی نفهمه ‌شدم. همینجا مداوام کنید». دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه، باید بخیه بشه». بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی‌هوش شد. یه مدت گذشت. یکدفعه از جا پرید. گفت:«پاشو بریم ». قسمش دادم. گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی؟» گفت: بهت میگم. به شرطی که تا وقتی زنده‌ام به کسی چیزی نگی. وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم (س) اومدند داخل. فرمودند:«چیه؟ چرا خوابیدی؟» عرض کردم:«سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: «بلند شو بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس» به خاطرهمین است که هر جا که می‌روید حاج احمد کاظمی ‌ فاطمه ‌الزهرا ساخته است… منبع : سایت شهید کاظمی 🌸شادی روح شهیدان اسلام صلوات🌸 ✨اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم✨ @majnon100 ✅گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨بسم رب الشهداء و الصديقين✨ 🔴ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س) ✍...عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد. ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس. 🏴 می‌گفت:«کسی نفهمه ‌شدم. همینجا مداوام کنید». دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه، باید بخیه بشه». بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی‌هوش شد. 🏴 یه مدت گذشت. یکدفعه از جا پرید. گفت:«پاشو بریم ». قسمش دادم. گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی؟» گفت: بهت میگم. به شرطی که تا وقتی زنده‌ام به کسی چیزی نگی. 🏴 وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم (س) اومدند داخل. فرمودند:«چیه؟ چرا خوابیدی؟» عرض کردم:«سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: «بلند شو بلند شو، چیزی نیست. بلند شو برو به کارهایت برس» 🏴 به خاطرهمین است که هر جا که می‌روید حاج احمد کاظمی ‌ فاطمه ‌الزهرا ساخته است… 📚منبع : سایت شهید کاظمی 🌸شادی روح شهیدان اسلام صلوات🌸 ✨اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم✨ 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 💥روایتگری شهدا ┏━━━🕊🏴🕊━━━┓ 🏴 @shahidabad313 ┗━━━🏴🕊🏴━━━┛ 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
✍در تاریخ 39/2/4 در سرآسیاب کرج ، به دنیا آمد ، پدرش به عشق نامش را غلام رضا نهاد ، کشتی گیری ماهری بود و در جبهه ، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر بود ، ولی بخاطر تواضع و فروتنی خود را راننده معرفی کرده بود !! 🌀در تحلیل اسناد جنگی مهارت بسزایی داشت و همیشه می گفت ، دشمنان چون محکمی ندارند بسیار ترسو هستند پس ، با یک حرکت رزمندگان ما از بین می روند . 🌐در طول مدت حضورش در لشکر 10 سبب دلگرمی همه بود و آنها به انتخاب راهکارها و شناسایی او ایمان داشتند. ایمان به خدا و اخلاص در عمل آمیخته با جانش بود و در دشوارترین شرایط جنگ احساس ضعف و یأس نمی کرد . در عملیات مهران که فقط یک شب فرصت داشت ، با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات شد ♻️ و نام راهکار خود را راهکار سلام الله علیها گذاشت . همیشه می گفت ، در شناسایی باید کمتر به وسایل و ابزار آلات تکیه کرد و بیشتر باید به کرد و به توانمندی و قابلیت فردی تکیه نمود . ایشان دارای روحیه خاص بودند و جذابیتی وصف ناپذیر داشتند . 🔷در برخورد با دوستان بسیار مهربان ، اما هنگامی که در کارها اشکال پیش می آمد خشم و غضب او نیز لذت بخش بود ، خشم او حب و بغض نبود ، بلکه عشق به کار و خدمت به مردم داشت . خود را ملزم می داشت که تمامی موانع را از سر راه بردارد. 🔶در چندین عملیات شرکت داشت و در عملیات کربلای پنج به تاریخ 65/10/19 در شلمچه به شهادت رسید . 🔴تنها وصیتش به مادرش گرفتن سه ماه ، برای دو ماه در و یک ماه در بود . در زمان تشییع جنازه ، مادرش با گریه می گفت ، تا امروز نمی دانستیم او فرمانده لشکر است... 📚همشهری آنلاین 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰مےگفــت : *غواص هــا مظلــوم می شــوند. سنگر غواصـی هیچ چیـز جز آب نیسـت وقتے تـیر مےخـوره بایــد دندوناشــو روے هــم فشــار بده تا ناله هــم نکنه...😔 نه مے تونــه پنــاه بگــیره، نه می تونه دفاع کـنه، نه می تونه فرار ڪنه.. 🔰دم بالاییــش توی تاریڪے از آب بیرون زده بود.آروم گــفتم "امیر، کوسه!😨   گفت" هیـس دارم می بینمــش" دیــدم داره ذکر مے گه. ڪوســه دورمون چرخــید...😱 اشهدم رو خونــدم...😔 صـداش هیــچ وقـت یادم نمی ره : یا مادر یا خــودت ڪمکمــون کن*.😨   نمیشد دســت به اسلحه ببــریم. آخه اگه صدایـی ازمون در می اومــد با تیر عراقــیا سوراخ می شــدیم. کوسه نزدیک شد... دوباره صــدا زد: یا فاطمه زهــــــرا.... کوسـه از مــا دور شد و رفت. 😳 امیر توی آب گریه اش گرفـــت. 😭 پاش به خاک که رسید هوایے شده بود. توے این مدت اگه اســم حضــرت زهرا رو می شنید گریه میکرد. محمــد (امیر)فرهادیان فر 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊