💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐
🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷
✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم
🍀امشب همراه با
🌿دهمین شهیدماه کانال افسران جوان جنگ نرم
🕊شهیدغلامعلی جندقی معروف به رجبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⬇️قسمت یازدهم
🔰خوابی که حاج حسین درباره شهید رجبی دید
حاج حسین انصاریان میگفت بعد از شهادتش خیلی ناراحت بودم. خوابشو دیدم. گفتم کجایی غلامعلی؟ چه خبر؟
گفت اوضاع خیلی خوبه پرسیدم چطور؟ گفت وقتی شهید شدم، توی یک نورآبی بسیار زیبایی منو قرار دادن. پرسیدم این نور چیه؟ گفتند این نور، از طرف #سیدالشهدا(ع) برای تو آماده شده.
برگرفته از مجموعه کتاب یادگاران جلد (۲۴)
🌸شادی روح شهیدان اسلام واین شهیدبزرگوار صلوات🌸
🌺🌺اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌺🌺
@majnon100
✅گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/Bn4n_EA_WeJ19gl0ol-_MA
👥کانال افسران جوان جنگ نرم:
telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✍🏻 #خاطرات_شهدا
💖 تا آخر بخوانید
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💞▫️صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💞▫️صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️
💞▫️صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💞▫️صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
❣حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه😔
⇜ #ذبیح یعنی چه،😔
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه، 😔
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه😔
💞از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
❣ #شهید_محمد_رضا_دهقان❣
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313
┗━━━🌷🍃🌷━━━┛
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍀دعای مستجاب در مراسم #عقد
❤️سردار #شهید_علی_تجلایی
✍رفته بودیم برای مراسم #عقد. قرار بود حضرت #آیت_الله مدنی #خطبه عقد را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام و عروس هر چه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟!
💠در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من #شهادت بخواهید.
🌷از این کلام او تنم لرزید. چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بینهایت سخت بود.
💠سعی کردم طفره بروم اما على مرا قسم داد. به ناچار قبول کردم. هنگام جاری شدن #خطبه_عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم هم برای علی طلب #شهادت کردم.
🌷با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به صورت على دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش هویدا بود.
💠در دوران دفاع مقدس لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تبریز اعزام شد. همه مراحل را پشت سر گذاشت. مدتی مسئول آموزش بود. به بچه ها خیلی سخت می گرفت.
🌷می گفت: هر چه اینجا بیشتر تلاش کنند در عملیات کمتر تلفات می دهیم. در عملیات بدر به قائم مقامی قرارگاه ظفر منصوب شد.
💠دوستش می گفت: برای ما صحبت کرد. گفت: قمقمه هایتان را زیاد پر نکنید. آخر ما به ملاقات کسی می رویم که #تشنه_لب #شهید شده است.
🌷روزهای آخر عملیات بدر بود. آخرشب آمد پشت خاکریز. گردان #سیدالشهدا نتوانسته بود خودش را برساند. فقط بی سیم چی آنها آمد و گفت: گردان نتوانسته بیاید.
#سردار علی تجلایی رفت برای بررسی خاکریز بعدی. در زیر آتش دشمن پانزده متر از ما فاصله گرفت. برای دیدن منطقه سرش را بلند کرد.
ادامه...
#زندگینامه_شهدا
✍در تاریخ 39/2/4 در سرآسیاب کرج ، به دنیا آمد ،
پدرش به عشق #امام_رضا نامش را غلام رضا نهاد ،
کشتی گیری ماهری بود و در جبهه ، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر بود ، ولی بخاطر تواضع و فروتنی خود را راننده #آمبولانس معرفی کرده بود !!
🌀در تحلیل اسناد جنگی مهارت بسزایی داشت و همیشه می گفت ،
دشمنان چون #ایمان محکمی ندارند بسیار ترسو هستند پس ، با یک حرکت رزمندگان ما از بین می روند .
🌐در طول مدت حضورش در لشکر 10 #سیدالشهدا سبب دلگرمی همه بود و آنها به انتخاب راهکارها و شناسایی او ایمان داشتند.
ایمان به خدا و اخلاص در عمل آمیخته با جانش بود و در دشوارترین شرایط جنگ احساس ضعف و یأس نمی کرد .
در عملیات مهران که فقط یک شب فرصت داشت ، با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات شد
♻️ و نام راهکار خود را راهکار #فاطمه_زهرا سلام الله علیها گذاشت .
همیشه می گفت ، در شناسایی باید کمتر به وسایل و ابزار آلات تکیه کرد و بیشتر باید به #خدا_توکل کرد و به توانمندی و قابلیت فردی تکیه نمود .
ایشان دارای روحیه خاص بودند و جذابیتی وصف ناپذیر داشتند .
🔷در برخورد با دوستان بسیار مهربان ، اما هنگامی که در کارها اشکال پیش می آمد خشم و غضب او نیز لذت بخش بود ، خشم او حب و بغض نبود ، بلکه عشق به کار و خدمت به مردم داشت .
خود را ملزم می داشت که تمامی موانع را از سر راه بردارد.
🔶در چندین عملیات شرکت داشت و در عملیات کربلای پنج به تاریخ
65/10/19 در شلمچه به شهادت رسید .
🔴تنها وصیتش به مادرش گرفتن سه ماه #روزه_قضا ، برای دو ماه در #جبهه و یک ماه در #سوریه بود .
در زمان تشییع جنازه ، مادرش با گریه می گفت ،
تا امروز نمی دانستیم او فرمانده لشکر است...
#شهیدغلامرضا_کیانپور
📚همشهری آنلاین
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
اولیــــن شهیـــدےڪہ در جنـــگ لقبــــ #سیـــدالشهــــدا گرفتــــ ڪه بود؟؟؟
بـــہ روایتــــ محســـن رضــایے👇👇❤️
اولین شهیدی که در جنگ لقب سیدالشهدا را گرفت💔😳👇
” در عملیات خیبر در یڪے از سختتریــن شرایط #حاجـــابراهیم را خواستم. نیروهایے ڪه باید از جزیره جنوبي میگذشتنــد و مےآمدند از پشت طلائیه حمله مےڪردند و دروازهاش را باز میکردند، نتوانسته بودند ڪار را تمام کنند یا اصلاً پیش ببرند.
به #حاجـــهمت گفتم: «این کار را تو باید انجام بدهے. مشڪلش این بود ڪه نیروهایش نسبت به آن منطقه توجیه نبودند و وقت طولانے میخواست. آمادگے هم نداشت. خودم هم این را میدانستم. منتها ما هم نمیتوانستیم هیچ نیرویے را غیر از لشکر ۲۷ حضرت رسول به آنجا وارد کنیم. زمان ما هم ڪمتر از بیست و چهار ساعت بود وگرنه جزیره را ازدست میدادیم.
نگاهی به من کرد. در آن نگاه، حرفها نهفته بود.
پرسید: «واقعا باید اینجا عمل ڪنم؟»
به او گفتم: «بله. باید حتماً عمل ڪنے» اگرچه چند نفر از فرماندهان دیگر نتوانسته بودند از آنجا بگذرند. او رفت، عمل کرد و جزیره حفظ شد، ولی چند روز بعد خبر رسید که شهید شده است.
اولیــن بارے ڪه در جنگ به ڪسے عنوان «سید الشهدا» دادند در همین جزیره خیبر به حاج ابراهیم همتــــــ💔 بـــود...
شادےروح شهیـــد #بـــاصلواتـــــ❤️
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✳ سند ششدانگ ایران به نام سیدالشهدا(ع) است
🔻 یک وقتی در قم ۹۰ #شهید برای تشییع آورده بودند. سخنران مراسم تشییع من بودم. مادران شهید برای وداع با فرزندانشان در سر خیابان چهارمردان قم ایستاده بودند. این مادران شهید گویا فرزندانشان را به حجلهی دامادی میبردند. مادران به دنبال نعش جوانان؛ آخر مادر بر سر نعش فرزندش آن هم ارباً اربا؟! آنجا بود که با خودم گفتم دین خدا را نه سخنرانی تو حفظ کرده و نه فتوای فلان عالم.
وقتی خدا بخواهد دین را حفظ کند، اینگونه آن را حفظ میکند. این است که الان اگر کسی بخواهد بداند سند ششدانگ این کشور به نام کیست، باید گفت #سیدالشهدا. کشور ایران را اسلام و خون سیدالشهدا حفظ نمود.
👤 آیتالله جوادی آملی
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🥀سوغات #شهدا براے
سالارشهیدان
پارهپارههاےبدنشان بود
👌حالا....
ما چه داریم براے
پیش کشے به #سیدالشهدا؟؟
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🏴#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️
🥀سوغات #شهدا براے
سالارشهیدان
پارهپارههاےبدنشان بود
👌حالا....
ما چه داریم براے
پیش کشے به #سیدالشهدا؟؟
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯