eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۳۶ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 رفتیم. روستای پدر بزرگ خانمش. تعدادمان زیاد شد. جای نشستن کم آوردند. حصیر انداختند توی زمین بغلی. محسن پرسید:این زمین مال کیه؟ یکی گفت:مال فامیله یکی گفت:نه زمین غریبه است. نیامد توی آن زمین. پایش را کرد توی یک کفش که زنگ بزنید از صاحبش اجازه بگیرید. 🍀راوی:سید اصغرعظیمی،دوست شهید 📚 فصل ۳ ص ۲۰۴ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀پنجشنبه ها و قرار با شهدا ... 💠اگه قراره برای مسیر زندگی تون از شهدا کمک بگیرید ، پیشنهاد من اینه که یه دفتر بردارید و زندگی چندتا از شهدارو بخونید و رفتارهای شهدارو یادداشت کنید ... درگیر مسائل عاطفی و سبک زندگی عاشقانه و .... نشید ... فقط و فقط رفتار شهید رو یادداشت کنید و تلاش کنید تا کم کم رفتارهای رو عملی کنید ... 💠برای شهدایی که انتخاب کردید ، هر هفته فاتحه بخونید ... هر شب چندتا برای شادی روحشون بفرستید .... اگه زیارتگاهی رفتید ، به نیابت از برای تعجیل در زیارت کنید .... به نیابت از شهدا بخونید .... 💠یادتون باشه از شهدا بخواید تا کمک کنن سرباز مولا بشید ... از شهدا بخواید تا کمک کنن کمتر گناه کنید ... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 انتشار به‌مناسبت سالگرد شهادت طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی بافضیلت‌ترین شهادت‌ها ✅شهیدان اسماعیل رضایی و طیب حاج‌رضایی دو تن از قبل از بودند که پس از جریان حادثه‌ی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ توسط دستگیر و بعد از دادگاهی نمایشی در سحرگاه یازدهم آبانماه ۱۳۴۲ تیرباران شدند. 🔰رهبر انقلاب در بخشی از خطبه‌های نماز جمعه، در تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۸، درباره‌ی و چنین فرمودند: «خیلی خوب است که یاد کنم از چهره‌ی دو نفر از شهدای عزیزی که حالا کمتر از ایشان یاد می‌شود: مرحوم طیّب و مرحوم رضائی که این دو نفر عزیزانی بودند که مبارزه کردند در این مبارزات نقش داشتند بعد هم شدیدترین انتقام را از اینها گرفت و آنها را به رساند.» 🔶همچنین رهبر انقلاب در دیدار با دو پسر مرحوم حاج اسماعیل رضایی در تاریخ ۱۳۷۵/۱۰/۱۰ چنین فرمودند: «یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین شهادت‌ها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند. در دوران ، و ؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ می‌رود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار می‌گیرد؛ این یک‌طور دیگر است. دوره‌ی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند ان‌شاءاللَّه درجاتشان را عالی کند. 🔷دو تصویر فوق متعلق است به حضور رهبر انقلاب بر سر مزار مرحوم طیب حاج‌رضایی و مرحوم اسماعیل رضایی، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع). 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پنجشنبه_هاےدلتنگی 🌸 پنج شنبہ براے من یڪ روز مثل تمام روزهاست ؛ ولے براے او ! یڪ قرار است و یڪ دل تنگ و بوسہ اے ڪہ هر هفتہ مـےنشاند ، بجاے گونہ ے پسر بر روے سنگ #بر_دامن_مادر_شهیدان_صلوات 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🍀دعای مستجاب در مراسم ❤️سردار ✍رفته بودیم برای مراسم . قرار بود حضرت مدنی عقد را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام و عروس هر چه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟! 💠در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من بخواهید. 🌷از این کلام او تنم لرزید. چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بینهایت سخت بود. 💠سعی کردم طفره بروم اما على مرا قسم داد. به ناچار قبول کردم. هنگام جاری شدن از خداوند بزرگ هم برای خودم هم برای علی طلب کردم. 🌷با چشمانی پر از نگاهم را به صورت على دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش هویدا بود. 💠در دوران دفاع مقدس لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تبریز اعزام شد. همه مراحل را پشت سر گذاشت. مدتی مسئول آموزش بود. به بچه ها خیلی سخت می گرفت. 🌷می گفت: هر چه اینجا بیشتر تلاش کنند در عملیات کمتر تلفات می دهیم. در عملیات بدر به قائم مقامی قرارگاه ظفر منصوب شد. 💠دوستش می گفت: برای ما صحبت کرد. گفت: قمقمه هایتان را زیاد پر نکنید. آخر ما به ملاقات کسی می رویم که شده است. 🌷روزهای آخر عملیات بدر بود. آخرشب آمد پشت خاکریز. گردان نتوانسته بود خودش را برساند. فقط بی سیم چی آنها آمد و گفت: گردان نتوانسته بیاید. علی تجلایی رفت برای بررسی خاکریز بعدی. در زیر آتش دشمن پانزده متر از ما فاصله گرفت. برای دیدن منطقه سرش را بلند کرد. ادامه...
روایتگری شهدا
‍ ‍ 🍀دعای مستجاب در مراسم #عقد ❤️سردار #شهید_علی_تجلایی ✍رفته بودیم برای مراسم #عقد. قرار بود حضر
ناگهان تیری بر قلبش نشست. 💠لحظات آخر با دست اشاره ای کرد که معنایش را نفهمیدیم. شاید آب می خواست ولی کسی آب همراهش نبود. پیکر علی در آخرین روزهای اسفند ۶۳ برای همیشه در کنار ماند. 🍀مراسم عقد او در حضور آیت الله مدنی و جمعی از پاسداران برگزار شد. نمی دانم این چه رازی بود که همه آن پاسداران، داماد مراسم و آیت الله مدنی همگی به فیض رسیدند. 📚منبع کتاب ص ۹۲ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻نوجوانی که ققنوس دفاع مقدس لقب گرفت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
﷽ ☀️ حرف حساب! ☀️ 🍀 یک روز در یکی از قرارگاه ها #شهید_صیاد_شیرازی از من پرسید فلانی، میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟ 🌳 من به ایشان گفتم بیشتر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر، و مغرب و عشا شرکت می کنند؛ ولی تعداد شرکت‌کنندگان در نماز جماعت صبح کم است. 🍃 در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن فردا قبل از #اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. صبح همه در حسینیه حاضر شدند. 🌿 شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید؛ ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به #نماز_جماعت می خواند، توجه نمی کنید! 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص ۱۶ #داستان_نماز #نماز_شهیدان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امام باقر علیه السلام اگر من زمان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را درک می کردم ، خود را برای خدمت به او نگاه می داشتم و آماده می نمودم..... 📕 بحار الانوار ، ج52ص243 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍..من از خدا می‌خواهم که در زمانِ حـال به من شهادت عنایت کند و از خداوند می‌خواهم زمانیکه امام زمان ظهور کرد دوباره مـا را زنده کند و از خـاک بلند کند تا در رکاب امام زمان (عج) دوباره بجنگیم و به شهادت برسیم تا دیگر واقعه ‌ی عاشـورا اتفاق نیفتد.... مدافع حرم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) شرمنده ایم کاری برایت نمی‌کنیم جز وقت احتیاج صدایت نمی‌کنیم جا میزنیم وقت عمل تا که میرسد ترک گناه محض رضایت نمی‌کنیم در باتلاقِ نفس گرفتارتر شدیم تنها برای اینکه دعایت نمی‌کنیم با اینکه دست توست ، شفاء لکل داء در اوج درد میل شفاعت نمی‌کنیم تنگیِ دست ما اثر کاهلی ماست این دست را دخیل عبایت نمی‌کنیم تو روز وشب حمایتِ ما میکنی ولی ما از تو اِی غریب حمایت نمی‌کنیم بد کرده ایم با تو ، دلت را شکسته ایم و اعتنا به این گله ‌هایت نمی‌کنیم.. #العجل_یابن_الزهرا.... « اللهم عجل لولیک الفرج » 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⌛جمعه 📚زندگی اولیای خدا ❤💚 💚 به دستور منصور صندوق بیت المال را باز كرده بودند و به هركس از آن چیزی می دادند. شقرانی یكی از كسانی بود كه برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود ولی چون كسی او را نمی شناخت وسیله ای پیدا نمی كرد تا سهمی برای خود بگیرد. 💓 شقرانی را به اعتبار اینكه یكی از اجدادش برده بوده و رسول خدا او را آزاد كرده بودند و قهرا شقرانی هم آزادی را از او به ارث می برد «مولی رسول اللّه» می گفتند یعنی آزادشده ی رسول خدا (ص)، و این به نوبه ی خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب می شد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت می دانست. در این بین كه چشم های شقرانی نگران آشنا و وسیله ای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، ❤امام صادق (ع) را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفتند و طولی نكشید كه سهمی برای شقرانی گرفته، با خود آوردند. همین كه آن را به دست شقرانی دادند، با لحنی ملاطفت آمیز این جمله را به وی گفتند: «كار خوب از هر كسی خوب است، ولی از تو به واسطه ی انتسابی كه با ما داری و تو را وابسته ی به خاندان رسالت می دانند خوب تر و زیباتر است. و كار بد از هركس بد است، ولی از تو به خاطر همین انتساب زشت تر و قبیح تر است.» امام صادق (ع) این جمله را فرمودند و گذشتند. 💖 شقرانی با شنیدن این جمله دانست كه امام از سرّ او یعنی 🍷شرابخواری او آگاه است، و از اینكه امام با اینكه می دانستند او شرابخوار است به او محبت كردند و در ضمنِ محبت او را متوجه عیبش نمودند، خیلی پیش وجدان خویش شرمسار گشت و خود را ملامت كرد. 📚کتاب داستان راستان نوشته ی استاد مرتضی مطهری 💌هدیه به روح پاکشان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ ویژه «پیامی دارم» پیام شهیدان به ملت ایران: نترسید و امیدوار باشید #شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💢چه قشنگ میگه 🎙 حاج حسین یکتا: تو ❤️قلبی که جای نیست اون نیست ... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 #شخصیت_زیبای_شهید_ابراهیم #گذشت 🔰از بزرگان محل و مسجد ماست. كنارش نشستم و گفتم از #ابراهيم برايم بگو. سكوت كرد، 😔چشمانش خيس شد و گفت: جوان بودم در محيط فاسد قبل از انقلاب مي خواستم كار را رها كنم. مي خواستم به دنبال هرزگي بروم و... آن روز سركار نرفتم. ابراهيم هم سر كار نرفت. چون تا ظهر با من در خيابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدايت كند. 🔰صاحب کار من كه از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. يكباره مرا ديد. جلو آمد و يك كشيده محكم در صورت ابراهيم زد! 😔 فكر كرده بود او باعث گمراهي من است! اما #ابراهيم ... براي خدا صبر كرد. صبر كرد تا توانست مرا آدم كند. مرد صورتش خيس خيس شده بود و با سكوتش اين آيه را فرياد مي زد: وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7) 📙برگرفته از کتاب خدای خوب ابراهیم (در دست انتشار) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ڪلیپ وداع فرزند شهید با پیکر مطهر بابا حامد عزیزش در #معراج_شهدا #مدافع_حرم #شهید_حامد_سلطانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ امام على عليه السلام ✍تعجّب است از كسى كه دعا مى كند و اجابتِ آن را كُند مى شمارد ، در حالى كه راه اجابت را با گناهان ، بسته است!.... العَجَبُ مِمَّن يَدعو ويَستَبطِئُ الإِجابَةَ ، وقَد سَدَّ طَريقَها بِالمَعاصي 📚تذكرة الخواص ، ص137 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍شهادت مقصد نیست! راه است ، مقصد خداست و شهادت معقول ترین راه رسیدن به خدا الهی ! ، طی کردن این راهم آرزوست..... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
در فرانسه از مادری اروپایی و پدری اهل مراکش به دنیا آمد. به زبان عربی علاقمند شد و به کشور پدری اش رفت. ژوان کورسل مسلمان شد ، سال بعد با دوست ایرانی اش به جلسه دعای کمیل رفت ، عبارات مولا علی آنچنان در قلبش نشست که پس از تحقیق طولانی تغییر رویه داد !! نمازهایش را مثل شیعیان و با مهر می خواند ، نامش را هم به کمال تغییر داد. کمال کورسل برای فراگیری بیشتر دین به ایران آمد ، مدتی در حوزه درس می ‌خواند. برای عملیات مرصاد خودش را به جبهه رساند. محاصره شدند ، همه ترسیده بودند ، کمال با صدای بلند گفت ، مگر امام حسین (ع) در روز عاشورا محاصره نشد؟! ، چرا ترسیده اید ! ، راه ما به حق است! کمال در مرداد 67 و در عملیات مرصاد جاودانه شد ، مزارش در شهر قم است..... 📕 فداییان ولایت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۴ ✍ رتبه‌ی اول دانشگاه تورنتو کانادا بود، اما... #متن_خاطره: به خاطر معدل بالا، با پیشنهاد آموزش و پرورش برای ادامه‌ی تحصیل به کانادا رفت و رتبه‌ی اول دانشگاه تورنتـو کانادا رو بدست آورد. وقتی هم درسش تموم شد، اومد ایران و تصمیم گرفت به جبهه بره. بهش‌گفتم: شما تازه ازدواج کردی،یه مدت بمون و جبهه نرو. اما گفت: نه مادر! من از امکانات کشور استفاده کردم و رفتم‌کانادا تحصیل کردم، الان‌ درسم‌تموم شده و وظیفه‌ی‌ شرعی‌ام‌ اینه که برم جبهه، و به اسلام و مردم خدمت کنم... 📌خاطره‌ای از زندگی مهندس شهید حسن آقاسی زاده 📚منبع: کتاب خدمت از ماست82 ، صفحه 70 #شهیدآقاسی‌زاده #نخبه #بی_تفاوت_نبودن #تعهد #عشق_وطن #تکلیف_گرایی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✳️تبیین شهید مطهری(ره) از معنای واقعی انتظار: 👈 #انتظار_فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می آیم! مانند قوم موسی که اصحاب پیغمبر گفتند: یا رسول الله! ما مانند قوم موسی نیستیم. 📚منبع:آزادی معنوی ص ۱۷۳ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊