#شهید_سیدرضا_پورموسوی ، جوانی ۲۲ ساله که پس از شهادتش، دست نوشته هایی از او پیدا شد که پرده از اسراری عجیب و تکان دهنده بر می داشت، پرده از ارتباط با سید و مولای غایبش...
انتشار دست نوشته شهید برای اولین بار در این لینک https://alefdezful.com/013
#ماه_رجب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۱۷)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و هفدهم:جلوه های زیبای همدلی
♦️یکی از چیزهایی که تحمل اون شرایط دشوار رو تا حدودی آسان مینمود، اوج#همدلی و صمیمیت بچهها بود. اکثر نقاط بدن کبود و زخمی از جای کابل بود، اما بچهها همچنان شاداب بودن. دست از بذلهگویی و شوخی بر نمی داشتن. به همدیگه روحیه میدادیم .آب و غذای اندک رو با انصاف بین خودمون تقسیم می کردیم و هوای بیماران رو داشتیم. بعضی از بچهها تا پاسی از شب رو در کنار افراد بیمار و گاه تا صبح بسر می بردن. تنگی مکان و مضیقهها باعث نمیشد افراد به جان هم بیفتن. عصبانیت آنجا جایی نداشت. همه چیز#محبت بود و صمیمیت و این چرخۀ سنگین این زندگی مرارت بار رو آسان و تحمل پذیرتر میکرد.
🔹️یه شب بازو و کتفم به شدت درد گرفته و امونمو بریده بود. از شدت درد به خودم میپیچیدم. بچه ها قرص مسکنی نداشتن که دردم رو تسکین بده، دیدم یکی از بچههای آبادان بنام غلامرضا شیرالی اومد و شروع کردن به آرامی مالش دادن کتفم. حالا شاید تاثیری هم در کاهش درد نداشت، اما همین کار از دستش برمیومد.
🔸️خلاصه از هیچ کاری برای آرامش دادن به همدیگه مضایقه نمیکردیم. از جا و مکان تا غذا و دارو تا حتی پیشقدم برای کتک خوردن بجای دیگری، از مسائلی بود که خیلی عادی بود و اصلاً ریابردار نبود.
🔹️هر چه شرایط سختتر می شد،#توسل بچهها و مناجاتهای شبانه و راز و نیاز با خدا بیشتر میشد. بعضی از بچهها بیشتر روزها را روزه بودن. با قرآن و دعا مانوس بودیم و سینه به سینه دعاها رو به هم انتقال میدادیم و هر اسیری بخش قابل توجهی از دعاها رو حفظ کرده بود. از زیارت عاشورا گرفته تا دعای روزها و کمیل تا مناجاتهای امام سجاد(علیه السلام) و این در شرایطی بود که هیچ کتابی در اختیار نداشتیم و همه چیز همان اندوختههای جبهه و ایران بود و بس.
💥ناگفته نمونه که بعد از گذشت یه ماه شرایط کمی بهتر شد. دست از کتک کاری روزانه برداشتن، فقط گهگاهی یکی دو نفر رو به بهانه ای بیرون میبردن و میزدن و بر می گردوندن داخل اتاق...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۴۹
🔻قسمت صد و پنجاه و ششم: برجک نادر شاه
✍یک روز با حاج قاسم به سرکشی مناطق مرزی رفتیم.
برجکی بود، بنام برجک نادرشاه.
پیاده شد با تک تک سربازان دست داد.
بعد هم گفت: برید غذاتونو بیارید.
رفتند و غذایشان را آوردند.
نشست کنار برجک همراه آن ها غذا خورد. فرمانده پاسگاه گوشه ای نشست و شروع کرد به گریه.
رفتم پیشش.
-کسی چیزی گفته،؟ اتفاقی افتاده؟
-نه گریه به حال خودمه.
فرمانده قرارگاه قدس با درجه سرتیپ تمامی میاد و با این بچه ها غذامی خوره، لباساشونو نگاه می کنه، گردن هاشونو نگاه می کنه، غذاهاشونو کنترل می کنه، اصلا انگار نه انگار که فرمانده است.
📝نشریه یاران شاهد ۱۷۱
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
کاش می دانستم
به چه می اندیشی💭
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ #نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین #مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا♥️ را دیدم
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید دکتر مصطفی چمران:
خدایا هدایتم کن؛ زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم؛ زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
بَعد اَز شَهنشهِ نَجفُ
شاهِ ڪـَربَلا
دَر طالِعم نِوشتِه خدا،
عبدِ سامِرا
#سلامعلےساڪنسامرا✋🏻
#شهادت_امام_هادی(ع) 🥀
بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حاج قاسم سلیمانی و تجلّی «رُحَماءُ بَینَهُم»
رابطه حزب اللهی با کسی که دینش ضعیف تر است، موضوعیت دارد.
🌹 #حاج_قاسم #جان_فدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#شهادت_امام_هادی علیه السلام تسلیت باد
💢فیلمی کمتر دیده شده از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(علیهالسلام) توسط شهید #حاج_قاسم سلیمانی در سامرا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۱۸)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و هجدهم:یخچالِ فوق پیشرفته
🍂خوشبختانه علیرغم همه فشارهای زندان ملحق، یه مشکل اصلا نداشتیم و اونم بحث#جاسوس بود. جاسوسهایی که امون بچهها رو تو تکریت یازده بریده بودن، اینجا دیگه حضور نداشتن. همه یه دست بودیم. همه این ۷۲ نفر قربانیِ جاسوسها شده بودن و همه مقیّد و یکدل. این باعث میشد که خیالمون از داخل دو تا اتاق راحت باشه و کسی با خبرکشی زیر کتک و شکنجه گرفتار نمیشد.
🔹️برای اولین بار بود در طول دوران اسارت که همه، مثل چشامون به یکدیگه#اطمینان داشتیم و این کار رو برای فعالیتهای دینی و علمی و فرهنگی راحت میکرد. چقدر لذتبخش بود که بدون واهمه هر حرفی رو میتونستیم به همدیگه بزنیم و هر کار ممکنی که دوست داشتیم انجام بدیم. یه چیز مهم دیگه که تا حدودی باعث آسایشمون شده بود، یخچال فوق پیشرفته ای بود که در اختیارمون گذاشته بودن. توی اون دمای سوزان تکریت، آب سریع گرم میشد و قابل خوردن نبود. تنها وسیله ما برای خنک نگه داشتن آب، کوزۀ بزرگی بود که اونو با گونی نخی پیچونده بودیم و مدام مقداری آب روی گونی میریختیم که آب مقداری خنک بمونه و قابل خوردن باشه. این کوزه اونقدر برامون عزیز بود که مثل جون شیرین ازش محافظت میکردیم و همیشه تو کتک کاریها مواظب بودیم یه وقت کابلی، چوبی توش نخوره و بشکنه.
💥به همین خاطر زمان کتک کاری نزدیک کوزه نمیشدیم که بهانه دست بعثیها بیفته و بزن و بشکننش. خلاصه حاضر بودیم خودمون کتک بخوریم ولی کوزه کتک نخوره که دردش برامون بیشتر بود. متأسفانه این اتفاق برای اتاق بغلیمون افتاده بود و کوزه شکسته بود و بچهها با چه زحمتی تکه هاشو به هم وصل کرده بودن. البته آبی که داخلش میریختیم اصلاً آب شُرب نبود و از حوض داخل محوطه میآوردیم و میریختیم داخلش، امّا همین که مقداری خنک میموند غنیمت بود و قابل شرب و بهداشتی بودن رو بیخیال میشدیم. اگه ما هم بیخیال نمیشدیم، عراقیها بیخیال بودن و کاری از دستمون برنمیاومد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢 محاسبات بر باد رفته
🔻دشمنان نمیدانند ...
🌷شهید سلیمانی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۴۹_۱۵۰
🔻قسمت صد و پنجاه و هفتم: اشتیاق دیدار
✍هنگامی که بیداری اسلامی در منطقه شکل گرفته بود، سفری به مصر داشتیم و توافقاتی بین ما و مصری ها به وجود آمد. مردم مصر نسبت به آزادی فلسطین و قدس حس خوبی دارند و چون جمهوری اسلامی ایران و در راس آن رهبر معظم انقلاب اسلامی از مقاومت مردم فلسطین و لبنان قاطعانه حمایت می کنند، مردم مصر هم به جمهوری اسلامی علاقه مندند. هیئت مصری که آمدند ایران و توافقاتی بین طرفین انجام شد، رئیس هیئت به من گفت: خواهشی از شما داریم، می خواهیم ژنرال سلیمانی رو ولو برای پنج دقیقه هم که شده، ببینیم.
-نسبتی بین ماموریت هئیت شما و ژنرال سلیمانی نمی بینم و اصلاً موضوع ماموریت ایشون ارتباط مستقیمی با مصر نداره و آقای سلیمانی در موضوعات دیگری مسئولیت دارند.
ادامه دارد......
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
ھوایَت می زنَد بر سـَر...
دلَم دیوانـه می گردد
چه عطری در ھوایـَت ھَست؟!
نمیـدانم،نمیدانـم...
پنج شنبه ویاد شهدا با ذکر صلوات💐
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
شهـادت!
همیـن اسـت دیگـر
بـہ نـاگـہ پنجـرهاۍ بـاز میشـود
تصمیـم بـا تـوست
کـہ دل بـہ عشق بدهۍ یـا هـوس •
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
📹 کلیپ | #حاج_قاسم سلیمانی: شاید تنها جایی که این جمله امام به طور کامل محقق شده بود و تحقق پیدا کرده بود صحنه ی جنگ بود که امام فرمودند ملاک مسئولیت ها تقوا و جهاد فی سبیل الله است...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
حرکت بسیار زیبای یک قناد دغدغه مند بر روی جعبه های شیرینی🌹😍
واقعا هرکس تو هرشغلی میتونه جهادتبیین کنه👌
#ماه_رجب
#حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
چادرش بالے برای پروازش شد!
شہیدهحجاب💔
#امام_زمان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۱۹)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و نوزدهم:معجزه پنکه سقفی
🍂تمام امکانات سرمایشی مون هم در اون اتاق کوچک یه پنکه سقفی بود که اون بالا بسته بودن و معلوم بود متعلق به عصر دقیانوس است. بی انصافها روی کمترین درجه هم تنظیمش کرده بودن. ما هم که مثل چوب کبریت کنار هم بستهبندی شده بودیم و از سر و رومان شرشر عرق میریخت. معجزۀ این پنکه این بود فقط یه نفر رو که مستقیما زیرش بود رو کمی خنک میکرد. خدا رو شکر دیگه مجروح نداشتیم. بچه ها به#نوبت یکی یکی زیر پنکه قرار میگرفتیم و کمی که عرقمون خشک می شد دیگری جاشو میگرفت.
⚡یکی از زیباترین خاطراتی که در اسارت بیاد دارم تو همین#اتاق_کوچکِ زندان ۳۱ نفره بود. چهار ماه از گرم ترین ماهها و روزهای سال با اون تراکم و مضیقۀ جا، هیچ نزاع و حتی تنش جزئی پیش نیومد. بیشتر به یه افسانه یا معجزه شبیهه. ولی این یه واقعیت بود که نه سرِ جا و خنک شدن زیر پنکه و نه تقسیم غذا و سایر مسائل در این مدت نسبتا طولانی هیچ دلخوری و ناراحتی بین ما پیش نیومد. حتی یادمه بارها اتفاق افتاد که افراد بخشی از سهمیه غذا یا دارو یا چای خودشون رو به دیگری که احساس میکردن نیازمندتره یا چند روزی مریض شده بود و نیاز به مراقبت داشت میدادن و این اوج#جوانمردی و از خود گذشتگی بچهها توی اون شرایط بود.
🔸️#اذان که میشد همه با هم بلند میشدیم و مقید بودیم اول وقت نماز بخونیم. اونقدر جا کم بود که وقتی بلند می شدیم نماز میخوندیم، انگار داشتیم#نماز_جماعت میخوندیم. تازه همه با هم نمیتونستیم بایستیم و نماز بخونیم و تو دو سه شیفت نمازمون رو میخوندیم. ولی توی اون جای کم نماز فرادامون شبیه نماز جماعت بود.
🔹️یه نگهبان گاگول و بدقواره بنام لفته داشتیم که مدام به ما گیر میداد که مگه نگفتم نماز جماعت ممنوعه!؟ چرا مخالفت می کنید؟! و شروع به تهدید و فحاشی و گاهی هم کتک کاری می کرد، ما هر چه براش توضیح می دادیم که نماز جماعت این جوری نیست و یکی تو رکوعه و یکی سجده و یکی تشهد، حالیش نبود و شاید اصلا نمیدونست نماز جماعت چجوریه؟!!!. تا آخرش نتونستیم این عقب مونده رو تفهیم کنیم و تنها خوبی که برامون داشت این بود که حرفها و رفتارش شده بود دستمایۀ طنز و خندیدن بچه ها و نوعی تنوع برامون بود...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯