💠شهید آوینی :
🍃🌸 #کربلا و آنسوی تر ، #قدس،
در انتظار طلیعه داران هستند،
هم آنانکه راهگشای تاریخ بسوی عدالت
#موعود خواهند بود،
آیا تو نیز به خیل آنان پیوسته ای .؟؟؟؟
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🚨دست نوشته تکاندهنده شهید شیمیایی
💢 ۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
💢 نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانه بود كه درعمل دم نايژکهای ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد ! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.
💢 در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.
💢 او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت : جگرم سوخت، آب نیست ؟! و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به #شهادت رسید.
⚫انتشار به بهانه سالروز بمباران شیمیایی سومار😭
#دفاع_مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ امام صادق علیه السلام
اگر بخاطر دوری مسافت و مشقتهای راه و مشکلات زندگی ، نتوانستی به زیارت ما بیایی ، بر بام منزلت برو و دو رکعت نماز بخوان و سلام بده بر قبور ما ، در این هنگام سلام تو بما خواهد رسید......
📕 من لا یحضره الفقیه، ۲/۵۹۹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهدا
✍کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیه ی صلوات به محمد و آل محمد است ؛
ذکر ظاهری ارزشی ندارد ، ذکر باید عملی باشد ، خدا را به خاطر نعمت هایی که به ما داده عملاً شکر کنید.....
#سردارشهیدحسن_ترک
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍از هیچکس چیزی به دل نمی گرفت ، بدی دیگران رو فراموش میکرد و در مقابل ؛ خوبیهاشون رو به خاطر می سپرد.
وقتی یکی با رهبر یا سپاه مخالف بود ، اصلا سکوت نمی کرد ، ولی طوری با زبان و بیانش برخورد و بحث می کرد که طرف مقابل تاثیر منفی نگیره و خودش هم جبهه ی خیلی معترض نمی گرفت.
خادم الشهدا بود ،
💠ترک محرمات و انجام واجبات ، روی این موضوع با هیچکس شوخی نداشت.
خیلی با معرفت بود ، هر جای زیارتی هم که میرفت پیام میداد و یاد می کرد.
تا جایی که می شد حرفش رو میزد.
خیلی رک بود و با کسی رودربایسی نداشت. به زندگی و زندگی کردن خیلی امیدوار بود و لذت بردن از زندگی رو دوست داشت ولی اصلا از یاد مرگ غافل نبود.
💠عاشق و سینه سوخته ی حضرت زینب سلام الله علیها بود و برای ظهور آقا صاحب الزمان (عج) عمل رو انتخاب کرد ، تا حرف !!
و آخر هم زیر پرچم بیبی ماند و شد یکی از علمداران ظهور...
مدافع حرم
#شهیدمحمدرضا_دهقان
📚مدافعان حرم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻🔻🔻🔻🔻
📢توجه 📢 توجه:
⏳سوالات یکشنبه ٩٨/٠٧/٢١ تا ساعت ١٢ ظهر فردا 🕛 فرصت دارید تا کد ۴ رقمی پاسخ سؤالهای امروز رو به مدیر کانال یار مهربان شبکه سروش👇
🆔 @rm_yaremehrabanadmin
ارسال کنید تا ان شاءالله ١٠٠ امتیاز امروز رو به دست بیارید.
🔺🔺🔺🔺️
🆔 @rm_yaremehraban
1️⃣ سوال اول 🔻
❓اولين تصويري كه از شهيد ذوالفقاري در ذهن دوستاش نقش ميبست چي بود؟
1) سادگي و بيآلايشي شهيد
2) چهره خندان ايشون كه يادآور حديث خندهرو بودن مومن بود
3) اخلاص شهيد و انجام كار فقط براي خشنودي خداوند
🆔 @rm_yaremehraban
2️⃣ سوال دوم 🔻
❓باور دوستان شهيد ذوالفقاري درباره فعال و پركار بودن شهيد چي بود؟
1) اينكه ايشون مصداق حديث نبوي بود كه ميفرماید: خدا دوست داره انسان كارشو بيعيب انجام بده
2) اينكه شهيد مصداق سخن امام علي علیه السلام، درباره دوستشون بود كه ميفرماید: او پرفايده و كم هزينه بود.
3) اينكه كارِ شهيد مصداق حديث علوي بود كه ميفرماید: بهترين كارها كاريه كه برا خدا انجام بگيره.
🆔 @rm_yaremehraban
3️⃣ سوال سوم 🔻
❓چرا شهيد ذوالفقاري رو فتنه 88 حساس بود و ديوارنويسي آشوبطلبها رو پاك ميكرد؟
1) معتقد بود عموم مردم پاي انقلاب ايستادن و نبايد به ضدانقلاب اجازهي جولان بديم
2) معتقد بود عوامل فتنه حرمت انقلاب، مردم و ولايت فقيه رو شكستن و بايد با اونا برخورد بشه.
3) ميگفت: اينا شمشير روي نظام كشيدن و حفظ نظام از هر چيزي واجبتره.
🆔 @rm_yaremehraban
4️⃣ سوال چهارم 🔻
❓كاري كه شهيد ذوالفقاري برای ترويج فرهنگ شهادت توي منطقه خودشون كرد و با اقبال مواجه شد، چيبود؟
روایتگری شهدا
🔻🔻🔻🔻🔻 📢توجه 📢 توجه: ⏳سوالات یکشنبه ٩٨/٠٧/٢١ تا ساعت ١٢ ظهر فردا 🕛 فرصت دارید تا کد ۴ رقمی پاسخ سؤال
) تصوير و وصيتنامه شهداي محله رو در برگههاي كوچيك چاپ و بين مردم محل پخش ميكرد.
2) با هزينه خودش برا شهداي هر محله مراسم جداگونه ميگرفت تا مردم محل شهدا رو بهتر بشناسن.
3) تصوير و نكاتي از زندگي هر شهيد رو سر كوچهاي كه به نام اون شهيد بود نصب كرد تا مردم با شهيد آشنا بشن.
🆔 @rm_yaremehraban
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
May 11
پست اینستاگرام برادر داوود ابادی در سالروز شهادت #شهید مصطفی کاظم زاده
در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود
✨امروز ۲۲ مهر ماه
ساعت ۱۶ و ۴۵ دقیقه
رفت آنکه رفتنش آتشی ۳۷ ساله بر جانم فکند
خوش به سعادتش که بر سفره رزق الهی، با اهلبیت (ع) محشور است
و وای بر من، که در دنیای خاکی، همچناندل خوش به دنیاییان هستم و فارغ از حضرت دوست!
امروز عصر می آیم سر مزارت
تو هم بیا
شاید که هم را دیدیم!
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اجرای طرح های "انقلاب انسانساز" و "میثاق پاسداری" از دیگر برنامههای مراسم امروز در دانشگاه امام حسین(ع) بود👆 #سپاه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🚨دست نوشته تکاندهنده شهید شیمیایی
💢 ۱۲ فروند هواپیما ساعت ۵ غروب منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد.
💢 نعمت الله ملیحی ماسکش را به یکی از رزمندهها داد و خودش بدون ماسک مانه بود كه درعمل دم نايژکهای ريه تاول میزد و در بازدم تاولها پاره میشد ! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت و کمتر صحبت میکرد.
💢 در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آب کردند.
💢 او از شدت تشنگی و زجر کاغذی خواست و روی آن نوشت : جگرم سوخت، آب نیست ؟! و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به #شهادت رسید.
⚫انتشار به بهانه سالروز بمباران شیمیایی سومار😭
#دفاع_مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کتاب_خوب
✏خاطرات اوستا عبدالحسین برونسی به نقل از خانواده و همرزمان شهید. این کتاب شرح حال انسانی وارسته است که قبل از انقلاب در روستای گلبوی کدکن از توابع تربت حیدریه به کار سخت و طاقت فرسای بنایی مشغول بود و در کنار آن به خواندن دروس حوزوی نیز روی آورده بود تا اینکه بعدها به علت شدت یافتن مبارزات او زندانی و مورد شکنجه های وحشیانه ساواک قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران زمینه های لازم برای رشد او مهیا شد چنان لیاقتی از خود نشان داد که زبانزد همگان شد و نامش حتی در محافل خبری استکبار جهانی نیز راه یافت. رمز رستگاری شهید برونسی عبودیت و بندگی بی قید و شرط او در مقابل حق و حقیقت بوده است. .
"خاک های نرم کوشک"
📍انتشارات ملک اعظم
📝نویسنده سعید عاکف
#معرفى_كتاب
#دفاع_مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
♥️دانشآموز شهیدی که با کتابهای درسیاش تفحص شد‼️
💔🕊در منطقه فکه پیکر شهید 16 ـ 17 سالهای را پیدا کردم که زیر لباسش برجسته بود؛ 😳🤔👕
وقتی دکمههایش را باز کردم یک #کتاب و دفتر زیر لباس گذاشته بود. کتابى که 10 سال تمام، با شهید همراه بوده است، کتاب فیزیک بود.📙📒😩😭
💔🕊یکى از روزها، در منطقه عملیاتى «والفجر یک» در ارتفاع 112 فکه، محورى که نیروهاى گردان خندق لشکر 27 حضرت رسول صلىالله علیه وآله وسلم، عملیات کرده بودند، صحنه بسیار عجیبى دیدم که برایم جالب و تکان دهنده بود.😳😱
💔🕊از دور پیکر شهیدى را دیدم که آرام و زیبا روى زمین دراز کشیده و طاق باز خوابیده بود؛😔🕊
سال 72 بود و حدود 10 سال از شهادتش مىگذشت؛ نزدیک که شدم، از قد و بالاى او تشخیص دادم که باید نوجوانى باشد حدود 17 - 16 ساله.😞😭
💔🕊بر روى پیکر، آنجا که زمانى قلبش در آن مىتپیده، برجستگىاى نظرم را به خود معطوف کرد؛😳🤔
جلوتر رفتم و در حالى که نگاهم به پیکر استخوانى و اندام اسکلتىاش بود،😔💀🙈
💔🕊در گودى محل چشمانش، معصومیت دیدگانش را مىخواندم،😭👁
آهسته و با احتیاط که مبادا ترکیب استخوانهایش بهم بریزد، دکمههاى لباس را باز کردم؛😩💀
🕊💔 در کمال حیرت و تعجب، متوجه شدم یک کتاب و دفتر زیر لباسش گذاشته بوده؛😳📒📗😞
کتاب پوسیده را که با هر حرکتى، برگ برگ و دستخوش باد مىشد، برگرداندم؛ کتابى که ۱۰ سال تمام، با شهید همراه بوده است، کتاب فیزیک بود.😫😭🕊👨🏫
🕊💔 یک دفتر که در صفحات اولیه آن بعضى از دروس نوشته شده بود؛📒😞
خودکارى که لاى دفتر بود، ابهت خاصى به آنچه مىدیدم، مىداد؛ نام شهید بر روى جلد کتاب نوشته بود.😭
🕊💔مسئلهاى که برایم خیلى جالب بود، این بود که او قمقمه و وسایل اضافى همراه خود نیاورده و نداشت، 💦😳🍶
ولى کسب علم و دانش آن قدر برایش مهم بوده که در بحبوحه عملیات کتاب و دفترش را با خود جلو آورده بوده تا هرجا از رزم فراغتى یافت، درسش را بخواند.📒📘😩😔😭
منبع: خبرگزاری فارس
#بیاد_شهید_دانش_آموز
#بهنام_صحرانشین
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
شهیدی که شهادتش را در راه اربعین طلب کرد و در راه دفاع حرم به شهادت رسید
#سالروز_شهادت
#طلبه_شهید_سعید_بیاضی_زاده
#یادش_باصلوات
خاطره برادر شهید:
اربعین سال۹۴ بودکه سعید باپدر و مادرم تصمیم گرفتند به پیاده روی بروند. کم کم دوستان و اقوام با آنها همراه شدند و یک کاروان ۴۲نفره شدندکه سعید به عنوان مدیرکاروان، مسئولیت همه رابه عهده گرفت چون هرسال به پیاده روی اربعین می رفت وتجربه ی این سفر را داشت. شب اول با اتوبوس راهی کاظمین شدند؛ برخی مسیرها بسته بود و اتوبوس گازوئیل نداشت و ازبی راهه می رفت تابه پمپ برای زدن گازوئیل برسد.کاروان همه ترس و واهمه داشتندکه چه اتفاقی خواهد افتاد. سعید حرف های همه را گوش می کرد و چیزی نمی گفت تا به کاظمین رسیدند.
در راه کربلا نیز با همه سختی ها، صبوری کرد و به هیچ کسی اعتراض نداشت. تا اینکه درراه برگشت به خانه باکاروان صحبت کرده وگفته بود شما همه ناراحت هستید که چرا نتوانسته اید در شلوغی به خوبی زیارت کنید اما باید از امام حسین(ع) تشکر کنید و بگویید ممنونیم که ما را طلبیدید تا به کربلا بیاییم. در مسیر رفتن به کاظمین همه غر می زدید و می ترسیدید؛ باید یک لحظه خود را جای حضرت زینب (س) می گذاشتید و از خود می پرسیدید ایشان چگونه درتاریکی شب با پای پیاده همراه کاروان اسرا می رفتند و چه سختی هایی تحمل کردند.
#طلبه_شهید_سعید_بیاضی_زاده❤
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شهید
✍..از بزرگان محل و #مسجد ماست. كنارش نشستم و گفتم از ابراهيم برايم بگو.
سكوت كرد ، چشمانش خيس شد و گفت ، جوان بودم ، محيط فاسد قبل از انقلاب. می خواستم كار را رها كنم ، می خواستم به دنبال هرزگی بروم و...
آن روز سركار نرفتم ، #ابراهيم هم سر كار نرفت ! ، چون تا ظهر با من در خيابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدايت كند ، صاحب کار من كه از بستگانم بود ، دنبالم آمده بود. يكباره مرا ديد ، جلو آمد و یک كشيده محكم در صورت ابراهيم زد!
فكر كرده بود او باعث گمراهی من است! ، اما ابراهيم ، برای خدا صبر كرد ، صبر كرد تا توانست مرا آدم كند ،
مرد صورتش خيس خيس شده بود و با سكوتش اين آيه را فرياد مي زد ،
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
و بخاطر پروردگارت صبر کن
(مدثر/7)
#شهیدابراهیم_هادی
📚 #خدای خوب ابراهيم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
براى #شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود ....
📚جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهدا
✍وقتی کار #فرهنگی را شروع می کنیم ، با اولین چیزی که باید بجنگیم ، خودمان هست .
💠وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا #شیطان به سراغتان می آید.
💠پس مراقب باشید وقتی به اوج رسیدید شیطان ضربه ی نهاییش را بهت نزند ، که چیزی جزء پشیمانی و ناراحتی برات ، به ارمغان نمی گذارد.....
#مدافع_حرم
#شهیدمصطفی_صدرزاده
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
✍به خواندن #زیارت_عاشورا بسیار تأکید مى کرد ،
میگفت ، اگرنمیتوانید هر صبح زیارت عاشورا را بخوانید ، بعد از #نماز رو به قبله بایستید و به امام #حسین(ع) سلام دهید ،
💠در مقرّ تاکتیکى خود ، همیشه پابرهنه بود میگفت ، چون این جا نزدیک به #کربلا است ، مجاز نیست که با کفش باشم ، پوشیدن کفش در این جا بی احترامى به #کربلاست.
💠 زمانى که مجروح شده بود و براى ملاقات او به بیمارستان رفتم ، به وی گفتم ، شما جایى در بدن ندارید که سالم باشد ، گفت ، حاضرم صدپاره گردد پیکرم ، سایه ى رهبر بماند برسرم....
#شهیدسیدهاشم_آراسته
📚ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💠 مذهبی ها باید چگونه زندگی کنند؟!
🔶استاد #پناهیان:
کار بچه مذهبی باید آنقدر خوب باشد که نیاز به توصیه نداشته باشد.
🌹 #شهید ابراهیم هادی کسی بود که زندگی را فهمیده بود.
کار بچه مذهبی را نباید کسی تحویل بگیرد؛ بلکه آنقدر باید زحمت کشیده باشد و آنقدر کارش خوب و قشنگ باشد که خودِ کار، صدا کند.
🌸طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) اگر جوان مذهبی، حرفهای بلد نباشد، پسفردا میخواهد از مذهبی بودنش نان بخورَد.
مثلاً انتظار داشته باشد که «چون من مذهبی هستم من را استخدام کنید!» در حالی که وقتی هنر و حرفهای داشته باشد، حتی اگر آن طرفش، کافر هم باشد نمیتواند او را حذف کند و کنار بگذارد چون به حرفهاش نیاز دارد.
🌹شهید #ابراهیم_هادی هم کسی بود که زندگی را فهمیده بود، زندگی را بلد بود و میدانست زندگی یعنی چه؟
✅ من فکر میکنم ایمان شهید هادی نبود که او را اسوه قرار داد؛ بلکه سبک زندگیاش بود که او را به این مقام عالی رساند.
🌸توصیه میشود مربیان عرصه تعلیم وتربیت کتاب خاطرات شهید #ابراهیم_هادی را حتماً بخوانند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 ماجرای تکاندهنده از #شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده #سرش رو بریدند ولی #زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره
🔷عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: #امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم..
🔷عباس اومد #جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه. بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها اونجا موند.
🔷یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن #حاج_حسین_خرازی خواستشون و گفت: " به هیچ وجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره..
🔷تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته. اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده