eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥وضعيت بهداشتي اسرا در اردوگاه 🔸️به دليل شرايط بسيار بد نگهداري اسرا و آسايشگاه و نيز تعداد زياد اسرا و ناتواني دولت عراق در ادارة بازداشتگاههاي جنگي و همچنين نداشتن امكانات رفاهي، انواع بيماريها در بين اسرا شيوع پيدا كرده بود كه شايعترين آنها، اسهال خوني بود. در مدت اسارت، همة اسرا به اسهال خوني مبتلا شدند. 🔹️اين بيماري مخوف، انسان را در مدت بسيار كوتاهي از پا مي انداخت و بينايي انسان را دچار اختلال مي كرد. توان حركت نداشتيم و از دل پيچه به خود مي پيچيديم.لباسهايمان نيز خون آلود مي شد و از خجالت نمي توانستيم به روي همديگر نگاه كنيم. اين بيماري گاه تا چند ماه طول مي كشيد. عراقي ها مي گفتند شما بايد همگي اسهال خوني بگيريد تا اگر درِ اردوگاه هم باز باشد، نتوانيد فرار كنيد. 🔸️نه دارو بود، نه پزشك و نه تغذية مناسب. ظرف غذا هم هميشه روغني و مملو از ميكروب بود. آب را هم از محلهاي غير بهداشتي مي آوردند.ضعف عضلات، تاري ديد و بيماريهاي مختلف پوستي، از بيماريهاي شايع در آسايشگاهها بود. بيشتر اسرا به دندان درد دچار شده بودند. از همه مهمتر، بيماري سل همه را تهديد مي كرد. رية همة اسرا در اثر شرايط بسيار بد بهداشتي و تنفسي، آسيب ديده بود. 🔸️دستها و پاهايمان در اثر رطوبت و زندگي در روي بتنهاي كف آسايشگاه، بسيار درد مي كردند. يك بيماري ديگر هم به نام گال شيوع داشت كه كشالة رانها و زير بغلهاي انسان خارش پيدا مي كرد و هر روز هم بيشتر مي شد و ايجاد تاول مي كرد. شيوة درمان عراقي ها اين بود كه به جاي تجويز دارو، كساني را كه به گال مبتلا شده بودند، به محوطة باز و جلو نور خورشيد مي بردند و همه را به طور كامل برهنه مي كردند؛ 🔸️سپس نوعي روغن مي دادند تا به موضع خارش ماليده شود. آنان اين افراد را هر روز حدود پنج ساعت در معرض تابش مستقيم آفتاب قرار مي دادند. آنان كاري كرده بودند كه حيا و شرم از ميان برداشته شده بود. ما از داشتن كمترين حقوق يك انسان در بند نيز محروم بوديم. 🔹️عراق معاهده هاي سازمان ملل مبني بر رعايت حقوق اسراي جنگي را زير پا گذاشته بود و ما همواره با ياد وطن و رهبر عزيزمان اين رفتارهاي غيرانساني را تحمل مي كرديم.اسراي مفقودالاثر با وجود كوتاه بودن طول اسارت، نسبت به اسراي قديمي تر كه زير نظر صليب سرخ بودند، فشار بسيار بيشتري را متحمل مي شدند؛ زيرا عراقي ها با اين بهانه كه آمار ما در دست صليب سرخ نيست، هر آنچه كه مي خواستند، مي كردند و شديدترين شكنجه ها را بر ما انجام مي دادند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 «نیاز عاشق سوختن است لذت او درد کشیدن است بقای او در فدا شدن است خستگی و ملامت او به سلامت زیستن است» شهید مصطفی چمران❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |این مراقبت‌ها انسان رو به مقام شهادت می‌رسونه... خاطره‌ای از تقوا و مراقبت بالایِ سردار شهید محمود شهبازی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا حجاب در کشور ما اجباری است؟ 🔸مهم‌ترین شبهه در باب حجاب این است که چرا با اینکه قرآن فرموده: «در دین هیچ اجباری نیست» (بقره:۲۵۶) اما حجاب در کشور ما اجباری است؟ 🍁 💥 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ غزه مکانی است که در آن حق و باطل را از هم جدا می کنند، نه فقط باطلی که آشکار است بلکه حتی آن باطل، که نقاب حق بر چهره کریه خویش زده است. 🇵🇸 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥خبر زنده بودن اسیر عراقی(۱) 🔹️كشته ها و مجروحين عراقي در طول جنگ بسيار زياد بود و خانواده اي نبود كه چند نفر كشته و اسير و مجروح نداشته باشد. صدام خدمت سربازي را از دو سال به 13سال افزايش داده بود. ناگفته نماند در بين عراقي ها افرادي پيدا مي شد كه با اسرا رفتار خوبي داشتند. آنان از ادامة جنگ بيزار بوده، با ما احساس همدردي مي كردند؛ اما به يكديگر اعتماد نداشتند؛ 🔸️چرا كه عراق نفوذ زيادي در اركان جامعه و ارتش داشت. در بين نيروهاي عراقي، نيرويي به نام «» يا نيروهاي مردمي ـ مانند بسيج در ايران ـ خدمت مي كردند كه سنشان گاه به 60سال هم مي رسيد و ارتش عراق با آنان مثل سربازها رفتار مي كرد. آنان توجهي به سن و سالشان نداشته و گاه يك سرباز 60ساله را در داخل آب فاضلاب سينه خيز مي بردند و شلاق مي زدند. 🔸️روزي در صف نشسته بوديم. يك عراقي به نام «سيدحسن» با اسرا صحبت مي كرد و مي گفت كه در جنگ، دو برادر، سه خواهرزاده و در مجموع 21نفر از اقوامش كشته شده اند. از نحوة نگهداري اسرا در ايران مي پرسيد و ادامه داد: «يه برادر داشتم كه مفقودالاثره. نمي دونيم مرده است يا زنده. چند ساله كه ازش بي خبريم.» او مي گفت برادرش جمعي تيپ46 العباس بوده و در منطقة نفت خانة عراق مقابل نفت شهر ايران در حين حمله مفقودالاثر شده است. محلي كه برادر عراقي ناپديد شده بود، محل درگيري تيپ ذوالفقار و محلي بود كه عراقي ها به تيپ ما حمله كرده بودند كه من هم خودم در آن عمليات حضور داشتم؛ 🔸️بنابراين به او گفتم كه در اين عمليات بودم. نام برادرش را پرسيدم كه او گفت: «جميل ناصر مراد» تا نامش را گفت، او را شناختم. آنان در حين حمله به مواضع پدافندي يگان ما، با پاتك ما روبه رو شدند كه در نتيجه چندين كشته و زخمي و اسير به جا گذاشتند. يك شب كه در احتياط خط مقدم استراحت مي كرديم، ساعت حدود چهار صبح بود كه نيروهاي خط مقدم با بيسيم خبر دادند كه عراقي ها حمله كرده و با بريدن سر نگهبانان، از داخل گروهان ما نيز عبور كرده اند. 🔹️همگي خيلي سريع سوار بر خودروها شده، آمادة حركت شديم.شدت درگيري چنان بود كه يگانها نتوانستند چنداني بكنند؛ به همين خاطر براي ترميم خط مقدم و عقب راندن دشمن حركت كرديم. جنگ بي امان ادامه داشت و تركش و گلوله از آسمان مي باريد. گروهان دوم رزمي ما سقوط كرده بود و ما فوري نيروها را در محله اي مناسب آرايش داده، حركت دشمن را به سوي ساير يگانها گرفتيم. 🔸️با سلاحهاي اجتماعي، همة سنگرهاي خودي كه در دست دشمن بود و هر چه كه ديده مي شد را به توپ و گلوله بستيم.فاصلة ما با عراقي ها كمتر از 50متر بود و به خوبي دست و پا و بدنهاي تكه تكه شدة آنان در هوا ديده مي شدند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خطای پدر و مادر و بدبختی فرزندان 🔻 سخنان در خصوص سختی کشیدن فرزندان ‌‌☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
من در دبیرستان دکتر علی شریعتی مربی ورزش بودم. یادم هست در سال تحصیلی ۱۳۸۹-۱۳۸۸ در ایامی که زنگ ورزش، بعد از اذان ظهر می خورد، از بین دانش آموزان یکی دو نفری بودند که برای خواندن نماز از من اجازه می گرفتند. یکی از آن ها عباس بود. خبر شهادتش را که شنیدم در دل گفتم کسی که نماز اول وقت بخواند به چه درجاتی می رسد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 انتظار برای (عج) از زبان شهید حججی؛ برای امام زمان (عج) چه کرده‌ایم؟😔 واقعا به عنوان منتظر ظهور حضرت حجت چه کار مثبتی انجام دادیم؟؟ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🤲 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🎥 تحلیلی جالب درباره اسکن مغز مردان و زنان در هنگام نگاه کردن به یکدیگر! 🍁 💥 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️پروردگارا تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت یعنی مجاهدین و شهدای راه حق درهم آمیختی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥خبر زنده بودن اسیر عراقی(۲) 🔹️پاسخ دندانشكن ما دشمن را عاصي كرده بود.در آن وضعيت خبر رسيد دشمن مي خواهد تحكيم هدف كند كه در آن صورت از جا كندن آنان بسيار مشكل مي شد و دستور رسيد كه ما براي بازپس گيري مواضع خودمان اقدام كنيم.نيروها را جمع كرده، از داخل شيار منتهي به كانالهاي گروهان دوم، به دشمن نزديك شديم. 🔸️ساير نيروها نيز ما را پشتيباني آتش مي كردند. وقتي به كانال اول رسيدم، تلي از جنازه هاي عراقي كه تكه تكه شده بودند، كانال را پر كرده بود. به هر سنگري مي رسيديم، نارنجك پرتاب مي كرديم. عراقي ها متوجه رسيدن نيروي كمكي شده بودند و تعدادي در حال درگيري و تعدادي نيز در حال عقب نشيني بودند. يكي از سربازان ما در كنار خاكريز، يك عراقي را هدف گرفته، تيراندازي كرد كه تير به پاي عراقي خورد و به داخل كانال افتاد. 🔸️همگي در حال بازپس گيري مواضع بوديم و تعداد زيادي اسير گرفتيم. از پشت، عراقي هايي را كه در حال فرار بودند، با تير مي زديم. در نهايت عراقي ها را شكست داده، مشغول جمع آوري غنايم و اسرا بوديم كه يك عراقي نظرم را جلب كرد. پيش او رفتم. نيروهاي ما او را محاصره كرده بودند. سريع مدارك همراهش را برداشتم. از ناحية پا به سختي مجروح شده و گريه مي كرد. او چشمان سياهي داشت و با نگاهي عجيب مرا نگاه مي كرد. 🔸️با ديگر عراقي هايي كه تا آن زمان ديده بودم، فرق داشت. يك حس دروني به من ندا مي داد كمكش كن. نامش «جميل ناصر مراد» از اهالي روستاي روضان نجف بود. به افراد گفتم با او كاري نداشته باشيد. به زور از جيبش يك قرآن كوچك بيرون كشيد و گفت: «االله، االله. الدخيل، الدخيل...» با كمك نيروها او را داخل آمبولانسي قرار داده و به عقب اعزام كرديم و مداركش هم پيش من ماند. 🔹️به نگهبان عراقي گفتم: «برادرت زنده است. من او را ديده ام.» او ابتدا باور نكرد و من دوباره گفتم: «او زنده است.» او ناباورانه گفت: ـ از كجا ميداني؟ او را از كجا ميشناسي؟ چگونه مشخصاتش را به ياد داري؟ ـ مداركش دست من بوده و آنقدر آنها را خوانده ام كه حفظ هستم. 🔸️جريان را برايش تعريف كردم و حتي نام و نشان و روستاي آنها و ميزان تحصيلات و نشاني اش را هم گفتم. عراقي از جا برخاست و گفت: «آري درست است. بگو برادرم كجاست.» من به او اطمينان دادم كه برادرش زنده و در ايران اسير است؛ اما مجروح شدن او را نگفتم. او فريادي از شادي كشيد و ساير عراقي ها نيز جمع شدند.از من بسيار تشكر كرد و گفت: «تو خانوادة مرا از نگراني نجات دادي». 🔸️اين مسئله باعث شد رفتارش با من بسيار خوب شود كه اين موضوع شامل ساير افراد نزديك ما هم شد؛ به طوري كه در زمان نگهباني اش، از پشت پنجره به ما آب مي رساند و به آسايشگاه ما اجازه مي داد يك بار بيشتر از دستشويي استفاده كنيم. مادرش دو جفت جوراب و مقداري غذاي خانگي و يك زيرپوش به پاس قدرداني برايم فرستاده بود و اين موضوع باعث شد تا اخبار بيرون را زودتر به ما برساند. 🔹️او گاهي براي ما روزنامه هم مي آورد. در هنگام گرفتن غذا،به مسئول آشپزخانه مي گفت سهمية آسايشگاه پنج را بيشتر كنند. در هنگام تنبيه نيز آسايشگاه ما را در نظر داشت. گاه چند نفري مي نشستيم و او از وضعيت عراق و جنگ صحبت مي كرد و ما از اين راه اطلاعات و اخبار مورد نياز را مي گرفتيم و سريع به ساير اسرا مي گفتيم. از اين راه بود كه فهميدم در خاك دشمن هم جواب خوبي، خوبي است و هر كس كه ذره اي كار نيك كند، خداي بزرگ پاداشش را خواهد داد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯