#زندگینامه_شهدا 🕊🌷
✍...در سال 1332 در شهر ورامین به دنیا آمد ، از همان کودکی پدرش را از دست داد و در دامان مادرش که جای خالی پدرش را هم پر کرده بود ، پرورش یافت .
بسیار ساده زیست ، مهربان و دارای سایر اخلاق برجسته بود ، او فردی متدین ، وفادار به اسلام و انقلاب ، یار دلسوز و خانواده دوست بود .
بعد از آغاز جنگ به فرمان امام ، کمر همت بست و پا در میدان جهاد نهاد و پس از 4 بار حضور در منطقه در سال 65 در منطقه عملیاتی فکه ، با اصابت ترکش به ناحیه سر و گردن ، همچون سرور شهیدان ، امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.....
#شهیدمحمد_حبیبی
📕 پلاک 10
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
✍او فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کرد که ، یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است !!
در اردیبهشت سال 1315 در تهران به دنیا آمد ،
در سال 1335 وارد ارتش شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود!
دوره سخت چتربازی و تکاوری را در اسکاتلند گذراند.
اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت ، او طی نامه ای به صدام او را به نبرد در دشت عباس فرا خواند.
صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف ، به دشت عباس فرستاد.
💠عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود ، پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقی ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت میگیرد.
مردم دشت عباس به او لقب ، شیر صحرا داده بودند ، این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام می بردند.
💠او در عملیات قادر ، در منطقه سرسول در مهر ماه سال 64 ، به شهادت رسید ،
سرلشکر حسن آبشناسان فرمانده نیروی ویژه ایران بود که بیشتر مردم او را نمیشناسند.....
#سردارشهیدحسن_آبشناسان
📚یادگاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
✍در خردسالی پدر و مادرش را که از قشر مستضعف جامعه بودند از دست داد و در اوایل نوجوانی تنها برادرش را !!!
💠او به غیر از خدا و رفقایش کسی را نداشت طوری که وقتی به جبهه اعزام میشد چادر مادر خدا بیامرزش را روی چوب لباسی می انداخت و #قرآن روی طاقچه قرار می داد تا تسکین دلی داشته باشد.
💠در دوران دفاع مقدس به عضویت اطلاعات عملیات گردان ولیعصر زنجان در آمد و غواص شد.
او نقش موثری در عملیات های والفجر۸ و #کربلای ۵ ایفا کرد
و سرانجام در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ در شلمچه به #شهادت رسید.
👈 چند دقیقه قبل از عملیات ، یکی از خبرنگارها از او پرسید ،
آقا یوسف غواص یعنی چی؟
یوسف جواب داد ،
غواص یعنی مرغابی #امام_زمان عجل الله.....
💠همرزم یوسف می گوید هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسه با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز !
یک روز گفتم یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟
💠 دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد ، نامه را از جیبش در آورد ، ریز ریز کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک می شد و می گفت ،
من برای آب نامه می نویسم کسی را ندارم...
#غواص_شهیدیوسف_قربانی
📚ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
در فرانسه از مادری اروپایی و پدری اهل مراکش به دنیا آمد.
به زبان عربی علاقمند شد و به کشور پدری اش رفت.
ژوان کورسل مسلمان شد ،
سال بعد با دوست ایرانی اش به جلسه دعای کمیل رفت ، عبارات مولا علی آنچنان در قلبش نشست که پس از تحقیق طولانی تغییر رویه داد !!
نمازهایش را مثل شیعیان و با مهر می خواند ، نامش را هم به کمال تغییر داد.
کمال کورسل برای فراگیری بیشتر دین به ایران آمد ، مدتی در حوزه درس می خواند.
برای عملیات مرصاد خودش را به جبهه رساند.
محاصره شدند ، همه ترسیده بودند ، کمال با صدای بلند گفت ،
مگر امام حسین (ع) در روز عاشورا محاصره نشد؟! ، چرا ترسیده اید ! ، راه ما به حق است!
کمال در مرداد 67 و در عملیات مرصاد جاودانه شد ،
مزارش در شهر قم است.....
#شهیدکمال_کورسل
📕 فداییان ولایت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
✍روز سه شنبه 1348/1/12 ، خانه ی حاج اکبر طوقانی ، حال و هوای دیگری داشت .
سعید ، بعد از علی ، محمد ، حمید و خواهرانش به دنیا آمده بود .
💠پدرش از پهلوانان ورزش باستانی بود ، که اخلاق و مرام او ، تاثیر بسزایی در خانواده مخصوصا سعید گذاشت ، تا جایی که او نیز همچون پدر ، به ورزش باستانی رو آورد ، و در سن 7 سالگی بازوبند پهلوانی به بازوی بست .
🍀از شاهکارهای سعید ، 300 چرخ در سه دقیقه ، در سن 6 سالگی بود .
در سن 10 سالگی ، طی حکمی از اولین رئیس فدراسیون ورزشهای باستانی ، بعد از انقلاب ، به سمت سرپرست نوجوانان باستانی کار منصوب شد .
🍁با شروع جنگ و شهادت #شهید_فهمیده ، شوق و بی تابی برای رفتن به جبهه ها در دل سعید ، پیدا شد ، که مخالفت و نصیحت پدر ، او را قانع نکرد .
🍃بعد از مجروحیت علی و شهادت محمد ( برادرانش ) ، در سن 14 سالگی به همراه پدر ، جهت ورزش و آماده سازی رزمندگان ، راهی مناطق جنگی جنوب شد .
🌼عملیات بدر ، ساعت 23 ، تاریخ 20 اسفند 63 با رمز یا زهرا (س) آغاز شد ، تیربارها و گلوله های دشمن به سمت نیروهای ایران دشت را سرخ کرده بود ، شدت آتش خمپاره هم بسیار زیاد بود .
همین طور که نیروها در حال دویدن بودن ، ناگهان سعید ، در حالی که دستهایش را جلوی شکمش گرفته بود ، تغییر مسیر می دهد ، ناگهان دو زانو نشسته و با صورت به خاک افتاد .
#زندگینامه_شهدا
✍در تاریخ 39/2/4 در سرآسیاب کرج ، به دنیا آمد ،
پدرش به عشق #امام_رضا نامش را غلام رضا نهاد ،
کشتی گیری ماهری بود و در جبهه ، فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر بود ، ولی بخاطر تواضع و فروتنی خود را راننده #آمبولانس معرفی کرده بود !!
🌀در تحلیل اسناد جنگی مهارت بسزایی داشت و همیشه می گفت ،
دشمنان چون #ایمان محکمی ندارند بسیار ترسو هستند پس ، با یک حرکت رزمندگان ما از بین می روند .
🌐در طول مدت حضورش در لشکر 10 #سیدالشهدا سبب دلگرمی همه بود و آنها به انتخاب راهکارها و شناسایی او ایمان داشتند.
ایمان به خدا و اخلاص در عمل آمیخته با جانش بود و در دشوارترین شرایط جنگ احساس ضعف و یأس نمی کرد .
در عملیات مهران که فقط یک شب فرصت داشت ، با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات شد
♻️ و نام راهکار خود را راهکار #فاطمه_زهرا سلام الله علیها گذاشت .
همیشه می گفت ، در شناسایی باید کمتر به وسایل و ابزار آلات تکیه کرد و بیشتر باید به #خدا_توکل کرد و به توانمندی و قابلیت فردی تکیه نمود .
ایشان دارای روحیه خاص بودند و جذابیتی وصف ناپذیر داشتند .
🔷در برخورد با دوستان بسیار مهربان ، اما هنگامی که در کارها اشکال پیش می آمد خشم و غضب او نیز لذت بخش بود ، خشم او حب و بغض نبود ، بلکه عشق به کار و خدمت به مردم داشت .
خود را ملزم می داشت که تمامی موانع را از سر راه بردارد.
🔶در چندین عملیات شرکت داشت و در عملیات کربلای پنج به تاریخ
65/10/19 در شلمچه به شهادت رسید .
🔴تنها وصیتش به مادرش گرفتن سه ماه #روزه_قضا ، برای دو ماه در #جبهه و یک ماه در #سوریه بود .
در زمان تشییع جنازه ، مادرش با گریه می گفت ،
تا امروز نمی دانستیم او فرمانده لشکر است...
#شهیدغلامرضا_کیانپور
📚همشهری آنلاین
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
✍عاشق بود ، عاشقی دلسوخته !
چهره ای ملکوتی داشت ، مظهر تمام خوبی ها .
تمام وجودش با محبت #حضرت_زهرا (س) و #امام_زمان (عج) عجین شده بود .
🌀مداحی بود با صدای بسیار زیبا و دلنشین ، که هنوز هم نوای ملکوتی او دلها را آسمانی می کند .
در لشکر امام حسین (ع) ، گردانی بود به نام یا #زهرا (س) ، که فرماندهی اش را او به عهده داشت ، محمد بر دلهای بسیجیان فرماندهی می کرد ، رزمندگان عاشقش بودند ، در سخت ترین ماموریت ها و عملیات ها ، حاضر می شد و با توسل به حضرت زهرا (س) ، این مراحل را به آسانی پشت سر می گذاشت .
🌀نوروز ۶۶ در سفر به مشهد ، برات شهادتش را گرفت ، حتی مکان و زمان شهادتش را می دانست ، محل مزار خود را هم مشخص کرد ، و گفت روی قبرم فقط بنویسید یا زهرا (س) .
🌀در کربلای ۱۰ حماسه ای بزرگ خلق کرد و در پنجم اردیبهشت ماه ، یک گلوله خمپاره ، سفر او را آسمانی کرد .
در لحظه شهادت ، لبخند زیبایی بر لبانش بود ....
#شهیدمحمدرضا_تورجیزاده
📕 پنجاه سال عبادت ، ص54
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
سنش کم بود ،
یه بسیجی ۱۷ ساله !
خانواده اش اجازه نمی دادن جبهه بره ،
سه روز اعتصاب غذا کرد تا اونها رو راضی کنه که به جبهه بره ؛
نخبه علمی بود ،
درسش عالی بود ،
به قدری باهوش بود که تو سیزده سالگی به راحتی انگلیسی حرف می زد و توی جبهه آموزش زبان می داد ،
در عملیات والفجر هشت به شدت شیمیایی شد ،
تا اینکه در مرداد ۱۳۶۷ به علت عوارض گازهای شیمیایی مظلومانه در سن ۱۷ سالگی به شهادت رسید ...
#شهیدمحمود_تاج_الدین
📕 ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
زیاد در وادی دین و عبادت و.... نبود .
خودش می گفت ، بسیار از عمرم را در شبهای شعر و مباحث بیهوده گذراندم ، سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته ام ، ریش پروفسوری و سبیل نیجه ای گذاشته و کتاب های علمی را طوری در دستم گرفتم که بقیه فکر کنند ، من خیلی دانا هستم .
تمام نوشته هایم قبل از انقلاب حدیث نفس بود ، لذا با شروع انقلاب تمام نوشته ها را اعم از فلسفه ای داستان ، شعر و .... در چند گونی ریختم و سوزاندم .
آری ، او بعد از انقلاب ، انقلابی عظیم در وجودش ایجاد کرد و یک عارف واقعی شد و آخر هم به آرزوی خود رسید و در حین فیلم برداری از قتلگاه فکه ، روی مین رفت و شهید شد....
سید شهیدان اهل قلم
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
📕 امام سجاد و شهدا ، ص93
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
وی دوازدهم مهر ماه 1328 زیر آسمان کوچک روستای بصلکوه رامسر به دنیا آمد. پدربزرگ او از مبارزان و شهدای جنگل و همرزمان میرزا کوچک خان بود .
خلعتبری بارها از مادرش داستان دلاور مردی های پدر بزرگش را شنیده بود و به آن افتخار می کرد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در روستای چالکرود ، برای گذراندن دوره دبیرستان به تهران آمد و پس از اخذ مدرک دیپلم از مدرسه علمیه وارد خدمت سربازی شد. در دوران سربازی در منطقه اهواز درگیری هایی با چریک های عراقی داشت که بر اثر همین درگیری ها خطی به یادگار بر روی گلوی او باقی ماند.
دوران سربازی و اتفاقات آن ، حسین را مصمم کرد که وارد عرصه نظامی شود ، بنابر این در سال 1351 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن یک دوره دو ساله هواپیمای F4 در آمریکا به میهن اسلامی بازگشت تا این پرنده تیز پرواز عرصه عشق و ایثار ، کابوس نیروی دریایی ارتش بعثی عراق شود.
با شروع جنگ در 31 شهریور ماه 1359 جزو اولین گروه و فرمانده پروازی هشت فروند از 140 جنگنده ایرانی بود که ساعاتی پس از تجاوز دشمن به ایران به عراق حمله کردند و پاسخ دندان شکنی به نیروهای دشمن دادند.
در طول ماموریتش در بوشهر و در ماموریت های مختلف خصوصاً در هفتم آذر ماه 1359 به همراه شهید سرلشکر خلبان عباس دوران در از بین بردن نیروی دریایی عراق ، نقش مهمی را ایفا کرد تا آنجا که پس از این مأموریت ها به شکارچی اوزا معروف شد.
اوزا ناوچه های موشک انداز عراقی بود که به علت بُرد بلند و قابلیت مانورش ناوهای ما را در خلیج فارس مورد هدف قرار می داد و مزاحمت های زیادی به ویژه در خارک به وجود می آوردند و مانع صدور نفت ما می شدند. رشادت شهید خلعتبری تا آنجا بود که با اینکه بیش از هفتاد مرتبه به خاک عراق حمله کرده بود اما باز هم قانع نبود و می گفت:
من باید بجنگم و مرگ برای من افتخار است.
نخستین روز فروردین سال 64 از دختر کوچکش آیدا که برای رفتن پدر دلتنگی می کرد و از پسرش آرش خداحافظی کرد و آنها را بوسید و دست خطی برای همسرش تحت این عنوان که دوستت دارم ، برای همیشه بر جای گذاشت و از او خداحافظی کرد.
او 29 سال پیش در اول فروردین مورد هدف هواپیمای میگ 25 عراقی قرار گرفت و روح بلندش پلی از آسمان به عرش زد تا آرام گیرد و پیکر بدون سرش را همچون مقتدایش تقدیم آرمان های اسلامی ، ملت همیشه بیدار و امام شهیدان کند....
#سرلشکرشهیدحسین_خلعتبری
📕 برگرفته از سایت ایرنا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#زندگینامه_شهدا
سردار سرلشکر پاسدار احمد کاظمی ، در سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و همچون سایر جوانان ، سرگرم تحصیل گردید.
با پیدایش جرقه های انقلاب اسلامی ، دوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت و در بیست و سومین بهار زندگی خود ، در اوایل سال ۵۹ به کردستان رفت تا با رزمی بی امان ، دشمنان داخلی انقلاب را منکوب نماید.
او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهه های نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهه های جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوان بعثی در سِـمت هایی چون ،
دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان ، شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف ، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع) ، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.....
#شهیداحمد_کاظمی
📕 ستارگان خاکی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#زندگینامه_شهدا
هادی کجباف متولد تیر ماه ۱۳۴۰ در شهرستان شوشتر است .
با شروع جنگ و حضور در جبهه جنوب فعالیت داشت . در تیر ماه سال ۶۰ در جبهه بستان دچار مجروحیت شد .
در اواخر جنگ فرمانده گردان مالک اشتر شوشتر بود و عملیات های پارتیزانی در عراق انجام می داد .
وی تا دو سال بعد از جنگ در جزیره مینو ماند و مراقب فعالیت های عراقی ها در مرز بود .
سرانجام در روز یکشنبه ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۴ در منطقه بصری الحریر سوریه ، توسط نیروهای تکفیری داعشی ها به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از ۵۰ روز به میهن باز گشت.....
🌹 ۳۱ فروردین ، پنجمین سالگرد شهادتش گرامی باد ، روحش شاد🌹
مدافع حرم
#شهیدهادی_کجباف
📕 مدافعان حرم
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷