eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ #بازگشت_پرستوی_مهاجر 🚨خبر آمد . . . ڪہ از سیاهی شام ؛ نـــــ✨ـــــور صبحی سپید آوردند پیکر مطهر شهید مدافع حرم #شهیـد_مجیـــــد_قربانخانــــی🌷 ●از شهدای جاویدالاثر کربلای خانطومان بعد از گذشت ۳ سال از زمان شهادت تفحص و شناسایی شد. #مراسم_وداع ●امروز ساعت ۱۵ ●معراج الشهـدای تهران ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #فرازےازوصیتـــــنامہ ✍ ای خدای عالمیان هیچ توشه‌ای به جر گناه ندارم ولی چشم به عطای تو دارم؛ الهی ما را بیامرز و بعد بمیران 🔹اگر نمی‌بود عشق حسین(ع) دلها هم زنگ زده و سیاه و کدر می‌شد. پس ای ثارالله ما را از عاشقان حقیقی قرار بده و عشقمان را افزون کن و از شراب عشقت سیرابمان بنما و از شهدای کربلا ما را جدا مفرما. ▫️فرمانده والامقام▫️ #شهیــد_رضـــــا_داروئیـــــان🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوسی‌وهفت 👈این داستان⇦《 به زلالی آب 》 ـــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 جوان من 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎بدجور کپ کرده بود ... به زحمت خودم رو کنترل می‌کردم ... صدام بریده بریده در می‌اومد ... - کاری داشتی آقا سینا‌❓ ... 🔹با شنیدن جمله من، کمی به خودش اومد ... زبونش بند اومده بود ... و هنوز مغرش توی هنگ بود ... حس می کردم گلوش بدجور خشک شده ... و صداش از ته چاه در میاد ... 🔸با دست به پشت سرش اشاره کرد ... بالا ... چایی گذاشتیم ... می‌خواستم بگم ... بیاید ... خوشحال می‌شیم ... از حالت بهم ریخته و لفظ قلم حرف زدنش ... می‌شد تا عمق چیزهایی رو که داشت توی ذهنش می‌گذشت رو دید... به زحمت لبخند زدم ... عضلات صورتم حرکت نمی‌کرد...😔 🔻قربانت داداش ... شرمنده به زحمت افتادی اومدی ... نوش جانتون ... من نمی‌خورم ...🙏 🔸برگشت ... اما چه برگشتنی ... ده دقیقه بعد دکتر اومد پایین ... 💢سر درد شدم از دستشون ... آدم میاد کوه، آرامش داشته باشه و از طبیعت لذت ببره ... جیغ زدن‌ها و ...🤕 🔹پریدم توی حرفش ... ضایع‌تر از این نمی‌تونست سر صحبت رو باز کنه ... و بهانه‌ای برای اومدن بتراشه ... بفرما بشین ... اینجا هم منظره خوبی داره ...🏕 💠نشست کنارم ... معلوم بود واسه چی اومده ... جوانن دیگه ... جوانی به همین جوانی کردن‌هاشه که بهترین سال‌های عمره ...🍃 🔻یهو حواسش جمع شد ... - هر چند شما هم ... هم سن و سالشونی ... نمیگم این کارشون درسته ... ولی خوب ... 🔸سرم رو انداختم پایین ... بقیه حرفش رو خورد ... و سکوت عمیقی بین ما حکم فرما شد ...😑😑 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 🌷پنجشنبـــــہ برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛ ولی برای او! یک قرار است ... و یک دل تنـــ💔ــگ... و بوسه‌ای که هر هفته می‌نشاند، بجای گونه‌ی پسر، به روی سنگ ... #پنجشنبه‌های_دلتنگی #بر_دامن_مادر_شهیدان_صلوات ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ 🔴 #متن_کامل_وصیتنامه #شهید_حاج_محمدابراهیم_همت هر شب ستاره‌ای را به زمین می‌کشند و باز این آسمان غم‌زده ... ادامـــــہ 👇👇 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ 🔴 #متن_کامل_وصیتنامه #شهید_حاج_محمدابراهیم_همت هر شب ستاره‌ای را به زمین می‌کشند و باز ا
✨﷽✨ 📨 🍀هر شب ستاره‌ای را به زمین می‌کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است، 🍃مادر جان می‌دانی تو را بسیار دوست دارم و می‌دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت. 🍃مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی می‌کشد و حکومت‌های طاغوت مکمل‌های این جهل‌اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. 🍃مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. 🍃اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد. 🍃مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی‌تفاوت و متأسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی‌دانند برای چه زندگی می‌کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می‌گویند بسیارند، ای کاش به خود می‌آمدند. 🍃از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی‌شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می‌آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می‌مالیدند. 🍃مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می‌کشد تا بتواند کم‌کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می‌شناختند و نه برایش زحمت و رنجی متحمل شده‌اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد. 🍃پدر و مادر؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده‌اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی‌وار زیستن و علی‌وار شهید شدن, حسین‌وار زیستن و حسین‌وار شهید شدن را دوست می‌دارم. 🍃شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد. 🍃ببین ما به چه روزی افتاده‌ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره‌ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شود تا راه تکامل طی شود. 🍃مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار (اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک). و السلام؛ ❣سردار دلهـــــا❣ 🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #مادرانـــــہ 🔘 نه همراهی داشت و نه خدم و حشمی... خانه‌اش در جنوب شهر بود و از ماشین شاسی بلند و لاکچری خبری نبود ▫️هیچ کجا عکسش را بیلبورد نکرده بودند و اسمش را کسی نشنیده بود ... ▫️‌هیچ جشنواره‌ای از او تقدیر نکرده بود و تا حالا روی سن دعوت نشده بود ... ▫️اما هیچکدام از اینها او را متوقف نکرده بود او راه نمی‌رفت پرواز می‌کرد بر فراز فرش قرمز قطعه شهدا برای زیارت دو پسر شهیدش ... #مادر_شهیدان #مهدی_و_محمد_محسنی🌷 #شادی_روح_شهدا_صلوات ✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 حس دوم 》 🖇درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم … باورشون نمی‌شد می‌خوام برگردم ایران … 🍃هر چند، حق داشتن … نمی‌تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق‌العاده‌ای که برام ترتیب داده بودن … گاهی اوقات، ازم دلبری نمی‌کرد … اونقدر قوی که ته دلم می‌لرزید … ⚡️⚡️ 💢زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می‌خوام برگردم … اول که فکر کرد برای دیدار میام … خیلی خوشحال شد … اما وقتی فهمید برای همیشه است … حالت صداش تغییر کرد … توضیح برام سخت بود … 😔😔 🔹چرا مادر؟ … اتفاقی افتاده؟ … 🔸اتفاق که نمیشه گفت … اما شرایط برای من مناسب نیست… منم تصمیم گرفتم برگردم … خدا برای من، شیرین‌تر از خرماست … 🍃✨اما علی که گفت … 🔻پریدم وسط حرفش … بغض گلوم رو گرفت … 💢من نمی دونم چرا بابا گفت بیام … فقط می‌دونم این مدت امتحان‌های خیلی سختی رو پس دادم … بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم … 🍀گریه‌ام گرفت … مامان نمی‌دونی چی کشیدم … من، تک و تنها … له شدم … 🔻توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم… دارم با دل یه مادر که دور از بچه‌اش، اون سر دنیاست …چه می‌کنم … و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می‌کنم… 😔 💠چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم … 🔹چطور تونستی بگی تک و تنها … اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ … فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ … 🌺غرق در افکار مختلف … داشتم وسایلم رو می‌بستم که تلفن زنگ زد … دکتر دایسون … رئیس تیم جراحی عمومی بود …خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه … دانشگاه با تمام شرایط و درخواست‌های من موافقت کرده … 🔰برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد … اما یه چیزی ته دلم می‌گفت … اینقدر خوشحال نباش … همه چیز به این راحتی تموم نمیشه … 🍀و حق، با حس دوم بود … ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #بر_بال_اندیشـــــہ‌ها 🔺 #شهید_محمد_منتظرالقائم 🔻 #در_كلام_رهبر_معظم_انقلاب 🔷 شهادت اين برادر در آن كوير سوزنده‌ای كه مدفن كفار نظامی دشمن ما شد، يك معنای اين مفهوم سمبليك، می‌تواند اين باشد كه ما جز به بهای خون و جز با سرمايه شهادت و جانبازی، امكان ندارد كه بتوانيم جهازات صنعتی مخوف كه بيشتر تلاش و كوشش را متأسفانه برای ايجاد ابزار تخريب به كار برده تا ابزار سازنده مقاومت كنيم در همان ميدانی كه متجاوزان و دزدان آمريكایی در زير تلی از خاكستر مدفون می‌شوند برادر شهيد عزيز ما، "محمد منتظرالقائم" خونش ريخته می‌شود و نمودی از شجاعت می‌شود. 🔹در آن لحظاتی كه همه خيال می‌كنند در داخل هلی‌كوپترها آيا چه هست و آيا چه سيستمهای پيچيده‌ای و تله‌هایی احيانا وجود دارد، اين با ايمانش يا عزمش يا يقين و تصميم راسخش اين شهامت را به خود می‌دهد كه پرده رعب و ترس را بدرد و به داخل هلی‌كوپتر می‌رود تا آنجا را ببيند و احيانا اگر چيزهایی هست كه بيرون آورد كه شايد اگر وسيله‌ای و موجبی هم برای انفجار هست، خنثی كند و اين به بهای جانش تمام می‌شود و شهيد می‌شود. 🔹ما به وجود چنين عناصر بزرگ و عزيز، چنين روحهای فداكار و دلهای آشنا با خدا افتخار می‌كنيم و اين جمله‌ای است كه امام فرمودند "من افتخار می‌كنم به داشتن چنين جوانهایی و يقينا برای يك ملت و يك انقلاب و برای خانواده‌های شهيدپرور مايه افتخار است چنين عناصری و خوشبختانه يك چنين نسلی در اين انقلاب پاگرفته است. ▫️فرمانده والامقام▫️ #شهیــد_محمـد_منتظــرالقائم🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 #واقعـــــہ_طبـــــس ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 🌹نه از شهامتِ او عاشقـــــانـــــه‌تـــــر شعــــــــــرےســــت ... 🌹نه از شهادتِ او دلبـــــرانه‌تر هنـرے ... #سلام_هادی_دلها #راه_نشانم_بده #شهدا_همیشه_نگاهی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
4_364167730112234045.mp3
6.51M
🎧🎧🎧 👌نوحــــه ی بسیـــــار زیبـــایِ 《وقتـــی کــه خـــدا رو قلبــــم》 🎤با نـــوای ملکوتـــی #شهیـد_حجت‌الله_رحیـمـــی 🔹شب زیارتی ارباب #پیشنهاد_ویژه_دانلـــــود💯 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از 👈سردار‌ مــدافـــع حـــرم🔻 #شهیــد_حاج‌کریم_غوابـــــش🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #عاقبتتان_شهدایی💔🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 و مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ إِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ 🍃 کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست. #سوره_لقمان_آیه_۲۲ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 پرنده احساساتم در این آدیـــــنہ حنجره‌اش پر از صوٺ دلتنگی توسٺ من بہ همراه نسیم؛ اشتیاق دیدار تو را خواهم خواند… ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔆﷽🔆 #سݪام_بر_شھـــــدا ریتم زندگی در نگاه همه چه کوک و چه ناکوک جریان داره... و ما آدم‌ها غافل از این هستیم که چهره‌های دیگه‌ای هم بودند که آرامش را به ما هدیه دادند... که تصویرشان در قاب‌های خاطره‌مان گره خورده پس بیاییم گاهی به قاب‌ها نگاه کنیم... #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #بر_بال_اندیشـــــہ‌ها 💢 زمانه عجیبی است!!! برخی مردمان، امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را... میدانی چرا؟!👇 ♦ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند! اما امام حاضر را باید فرمان برند!!! 🔻 و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند...🔺 ▫️سیــــد اهل قلم▫️ #شهید_سیدمرتضی_آوینی🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #برگے_از_خاطراٺ 🔶 شهيد بزرگوار به جهاد در راه خدا با مال و جان "طبق آيه قرآن كريم" معتقد بود. 🔸بسياری از انفاق‌ها را چنان خالصانه و پنهانی و فقط برای رضای خداوند متعال انجام داده بود كه بعضی از آنها پس از شهادت ايشان معلوم و مشخص گرديد. 🔸روزی ايشان، فرش منزل خودشان را در مرند برای شستشو به قاليشويی برده بود، ولی اين فرش به خانه برگشت داده نشد. مدتی بعد، وقتی كه همسر محترم شهيد بررسی كرده بود معلوم شده بود كه شخص مؤمنی برای تهيه جهيزيه دخترش كه تازه ازدواج كرده بود، دچار مشكل بوده و شهيد كسایی فرش منزل خود را پس از تميز شدن در قاليشويی، به ايشان بخشيده است. ●فرمانده گردان انصار ستاد پشتيبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی استان آذربايجان‌شرقی ▫️سردار والامقام▫️ #شهیــد_محمدحســــن_کسایــــی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #آشنـــــایے_با_ابراهیـــــم 🔴《 برخورد با دزد 》 🍃نشسته بودیم داخل اتاق، مهمان داشتیم. صدایی از
✨﷽✨ 🔴《 چفیه 》 🍃اواخر سال ۱۳۶۰ بود؛ ابراهیم در مرخصی به سر می‌برد. آخر شب بود که آمد خانه، کمی صحبت کردیم، بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد! 🍃گفتم: راستی داداش! اینهمه پول از کجا می‌یاری!؟ من چندبار تا حالا دیدم که به مردم کمک می‌کنی، برای هیئت خرج می‌کنی، الان هم که این همه پول تو جیب شماست! بعد به شوخی گفتم: راستش را بگو، گنج پیدا کردی!؟ 🍃ابراهیم خندید و گفت: نه بابا، رفقا اینها را به من می‌دهند، خودشان هم می‌گویند در چه راهی خرج کنم. 🍃فردای آن روز با ابراهیم رفتیم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شدیم، به مغازه موردنظر رسیدیم، مغازه تقریبا بزرگی بود، پیرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش یک به یک با ابراهیم دست و روبوسی کردند، معلوم بود کاملا ابراهیم را می‌شناسند. 🍃بعد از کمی صحبت‌های معمول، ابراهیم گفت: حاجی، من ان‌شاالله فردا عازم گیلان غرب هستم. 🍃پیرمرد هم گفت: ابرام جون، برای بچه‌ها چیزی احتیاج دارید؟ 🍃ابراهیم کاغذی را از جیبش بیرون آورد، به پیرمرد داد و گفت: به جز این چند مورد، احتیاج به یک دوربین فیلمبرداری داریم، چون این رشادت‌ها و حماسه‌ها باید حفظ بشه، آیندگان باید بدانند این دین و این مملکت چطور حفظ شده. برای خود بچه های رزمنده هم احتیاج به تعداد چفیه داریم. 🍃صحبت که به اینجا رسید پسر آن آقا که حرف‌های ابراهیم را گوش می‌کرد جلو آمد و گفت: حالا دوربین یک چیزی، اما آقا ابرام، چفیه دیگه چیه؟! مگه شما مثل آدمای لات و بیکار می‌خواهید دستمال گردن بندازید!؟ 🍃ابراهیم مکثی کرد و گفت: اخوی، چفیه دستمال گردن نیست؛ بچه‌های رزمنده هر وقت وضو می‌گیرند چفیه برایشان حوله است، هروقت نماز می‌خوانند سجاده است. هروقت زخمی می‌شوند، با چفیه زخم خودشان را می‌بندند و ... 🍃پیرمرد صاحب فروشگاه پرید تو حرفش و گفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهیه می‌کنیم. 🍃فردا قبل از ظهر جلوی درب خانه بودم، همان پیرمرد با یک وانت پر از بار آمد، سریع رفتم داخل خانه و ابراهیم را صدا کردم. 🍃پیرمرد یک دستگاه دوربین و مقداری وسایل دیگر به ابراهیم تحویل داد و گفت: ابرام جان، این هم یک وانت پر از چفیه. 🍃بعدها ابراهیم تعریف کرد که از آن چفیه‌ها برای عملیات فتح‌المبین استفاده کردیم. 🍃کم کم استفاده از چفیه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد. راوی 👈 عباس هادی ══💖══════ ✾ ✾ ✾ ⭕️ هر روز یک روایت از خاطرات ناب ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1‌‌
✨﷽✨ #تلنگـــــر #خواهرم 🔺حواسـت باشد کودکانی در سن کم پدرانشان به خاطر امنیت من و تو فدا شده‌اند مبادا با بدحجابی خونشان را پایمال کنیم؛ مخصوصا شهدای مرزی ما که خیلی مظلومند 🔻پس حواست باشد؛ مبادا با #بدحجابی خون به دل فرزندان شهدا کنی... چون هیچ کداممان نمی‌توانیم دلتنگی خانواده شهدا را درک کنیم.... #حجاب #شهدا #بد_حجابی #امانت_مادر #چادر ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوسی‌وهشت 👈این داستان⇦《 جوان من 》 ـــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 یا رسول‌الله 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎زمان پیامبر ... برای حضرت خبر میارن که فلان محل ... یه نفر مجلس عیش راه انداخته و ... پیامبر از بین جمع ... حضرت علی رو می‌فرسته ... علی جان برو ببین چه خبره❓ ... 🔹حضرت میره و برمی‌گرده ... و خطاب به پیامبر عرض می‌کنه ... یا رسول‌الله ... من هیچی ندیدم ... 🔸شخصی که خبر آورده بوده عصبانی میشه و میگه ... من خودم دیدم ... و صدای ساز و دهل‌شون تا فاصله زیادی می‌اومد ... چطور علی میگه چیزی ندیدم❓... 💠پیامبر می‌فرمایند ... چون زمانی که به اون کوچه رسید ... چشمهاش رو بست و از اونجا عبور کرد ... من بهش گفته بودم، ببین ... و اون چیزی ندید ... 💢مات و مبهوت بهم نگاه می‌کرد ... به زحمت، بغض و اشکم رو کنترل کردم ... قلب و روحم از درون درد می‌کرد ... به اونهایی که شما رو فرستادن بگید ... مهران گفت ... منم چیزی ندیدم ...😊😑 🔻و بغض راه گلوم رو سد کرد ... حس وحشتناکی داشتم ... نمی‌دونستم باید چه کار کنم ... توی اون لحظات، تنها چیزی که توی ذهنم بود ... همین حکایت بود و بس ...🍀 🔹بهش نگاه نمی‌کردم ... ولی می‌تونستم حالاتش رو حس کنم ... گیج و سر درگم بود ... با فکر و انتظار دیگه‌ای اومده بود ... اما حالا ...😳 درد بدی وجودم رو پر کرده بود ... حتی روحم درد می‌کرد... درد و حسی که برای هیچ کدوم قابل درک نبود ... 🍃✨به خدا التماس می‌کردم هر چه زودتر بره ... اما همین طور نشسته بود ... نمی‌دونم به چی فکر می‌کرد ... چی توی ذهنش می‌گذشت ... ولی دیگه قدرت کنترل این درد رو نداشتم ...😔 💢ناخودآگاه اشک از چشمم فرو ریخت ...😢 سریع خودم رو کنترل کردم ... اما دیر شده بود ... حالم دست خودم نبود ... نگاه متحیرش روی چهره من خشک شده بود...😳 🔹ما واسه وجب به وجب این خاک جون دادیم ... جوان‌هایی که جوانیشون رو واسه اسلام گذاشتن وسط ... اونها هم جوان بودن ... اونها هم شاد بودن ... شوخ بودن ... می‌خندیدن ... وصیت همه‌شون همین بود ... خون من و ... ⭕️با حالتی بهم نگاه می‌کرد ... که نمی‌فهمیدمش ... شاید هیچ کدوممون همدیگه رو ...😳😔 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #فرازے‌ازوصيتـــــنامہ ✍ ای مردم هشیار با مشکلات بسازید و اسقامت ورزید و بدانید خون دل خوردن هم خود شرط است و هر کس نمی‌تواند جزو خون دل خورندگان باشد... بدانید خداوند هر که را دوست بدارد او را در دریای سختی‌ها غرق می‌کند. 🔹 از خدا می‌خواهم اگر قرار است مرا از دنیا ببرد با سخت‌ترین وضع از دنیا ببرد که بیشتر در نزد او محبوب شوم، چون این درس را از سرورمان حسین (ع) آموخته‌ام. ●معاون گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) #شهیـد_محمــــود_پیربداغـــــی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #ڪلام_شهیـــــد 💠 اگر شهادت می‌تواند نظام توحیدی‌مان را حفظ کند؛ اگر شهادت می‌تواند دشمن را ذلیل کند؛ اگر شهادت می‌تواند تفکر و بینش اسلامی‌مان را به دنیا اعلام کند، ما آماده این شهادتیم. 🔴➼‌┅═🍃═┅┅───┄ 🔷 شهید شاه آبادی یکی از روحانیونی بودند که از همان سالهای قم که در درس حضرت امام ، حاضر می‌شدند ، و تا آخرین روز عمر شریفشان، گام به گام پشت سر امام حرکت می‌کردند و در هر مبارزه، همراه ایشان و تابع ایشان بودند» راوی 👈 از همرزمان شهید 🔹آیـــــت الله🔹 #شهیــد_مهـــــدی_شاه‌آبـــــادی🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 هوای دلپذیر 》 🖇برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها … شیفت‌های من، از همه طولانی‌تر شد … نه تنها طولانی … پشت سر هم و فشرده … فشار درس و کار به شدت شدید شده بود … 🔹گاهی اونقدر روی پاهام می‌ایستادم که دیگه حسشون نمی‌کردم … از ترس واریس، اونها رو محکم می‌بستم … به حدی خسته می‌شدم که نشسته خوابم می‌برد … 🔸سخت‌تر از همه، رمضان از راه رسید … حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم … عمل پشت عمل … 🔻انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره … اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود… 💢از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم … کل شب بیدار… از شدت خستگی خوابم نمی‌برد … بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک … رفتم توی حیاط … هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد … توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد … و با لبخند بهم سلام کرد … 🌺امشب هم شیفت هستید؟ 🔸بله … – واقعا هوای دلپذیری شده … 🔹با لبخند، بله دیگه‌ای گفتم … و ته دلم التماس می‌کردم به جای گفتن این حرف‌ها، زودتر بره … بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم … اون هم سر چنین موضوعاتی … 💠به نشانه ادب، سرم رو خم کردم … اومدم برم که دوباره صدام کرد … 🌸خانم حسینی … من به شما علاقه‌مند شدم … و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه … می‌خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم … ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1