💚﷽💚
#سیــــــــرهشــھیــــــد🔻
✍ 《کمال هر شب فرزندانمان را به مسجد میبرد و در منزل نیز دستکم یک صفحه از قرآن را همراه هم میخواندیم. تمام اوقات فراغت کمال با گوش دادن به قرآن کریم پر میشد و با اینکه صوت زیبایی داشت، حسرت میخورد که چرا در زمره قاریان بینالمللی قرار ندارد...》
راوے⇦همسرشهید
ـ…………………………………
مدافــــــعحــــــرمـ🔻
#شهیـــدڪمــالشیـــرخــانــــے❤️🍃
⇦ســالروزولادتــــــــــــ♡
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#پیـــــام_شهیـــــد
💢 همیشه میگفت: چرا بچهها سکوت کردن؟ چرا هیچی نمیگن ؟ کجان پس؟ این همه آدما میان تشییع پیکر شهدای گمنام … اونوقت موقع عمل، همه ساکتن!
چرا در برابر این همه فساد، این همه بیحجابی ، این همه بیعدالتی … هیچی نمیگن؟!
🔹میگفت: فقط نذارید خون بچهها پایمال بشه … (دوستان شهیدش رو میگفت … خودش هم وقتی ۱۴ ساله بود در عملیات والفجر ۸ شرکت کرد و درصدی هم شیمیایی شد …)
🔸خودش هر وقت بیرون میرفت، تذکر میداد … مهربان و نرم … همیشه هم تاثیر داشت …
━━━━━💠🌸💠━━━━━
🔻جانبـــــاز و شهیـــــد
امر به معروف و نهی از منکر🔻
#شهیـد_مسعــــود_مددخانی🌹🍃
《ســــالروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#شهیـــــدانہ
💢 شھادت ذره ذره رقم مےخورد
●آن زمان که دلت برای هموطنت
مےتپـــ💓ــد
●آن هنگـام که نتوانستی رنج آنہا را ببینی و سڪوت کنی
●آن وقتی که خود را به آب و آتش مےزنی و خودت مےشوی سـپر..
●مےشوی طبیب آلام
●مےشوی مرهم...
👈آن وقت تو هم #شھیدی...🌷
🔻و مگـر نه اینست که باید #شھیـــــدانه زندگے کرد تا #لایق شهادت شد؟!!
🔹 جاویدالاثـــــر 🔹
#شهید_محمـــــد_بلباســـــی🌹🍃 #امدادرسانی_سیل_و_زلزله
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوبیستویک 👈این داستان⇦《 ژست یک قهرمان 》 ــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوبیستودو
👈این داستان⇦《 جاده کربلا 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎مسجد ... با بچهها مشغول بودیم که گوشیم زنگ زد📱 ... ابالفضل بود ...
مهران میخوایم اردوی راهیان ... کاروان ببریم غرب ... پایهای بیای؟ ...
🍀منم از خدا خواسته ...
- چرا که نه ... با سر میام ... هزینهاش چقدر میشه؟ ...
- ای بابا ... هزینه رو مهمون ما باش ...
🔻جان ما اذیت نکن ... من بار اولمه میرم غرب ... بزار توی حال و هوای خودم باشم ...
خندید ...😁
- از خدات هم باشه اسمت رو واسه نوکری شهـــ🌹ــدا نوشتیم ...
🔹ناخودآگاه خندیدم ... حرف حق، جواب نداره ... شدم مسئول فرهنگی و هماهنگی اتوبوسها ... و چند روز بعد، کاروان حرکت کرد ...
🔸تمام راه مشغول و درگیر ... ناهار ... شام ... هماهنگ کردن اتوبوسها ... به موقع رسیدن به نقاط توقف و نماز ...
▫️اتوبوس شماره فلان عقب افتاد ... اینجا یه مورد پیش اومده ... توی اتوبوس شماره ۲ ... حال یکی بهم خورده ... و ...🤕🤒
🔹مشهد تا ایلام ... هیچی از مسیر نفهمیدم ... بقیه پای صحبت راوی ... توی حال خودشون یا ...
🍃من تا فرصت استراحت پیدا میکردم ... یا گوشیم زنگ میزد📱 ... یا یکی دیگه صدام میکرد ... اونقدر که هر دفعه میخواستم بخوابم ... علی خندهاش میگرفت ...
جون ما نخواب ... الان دوباره یه اتفاقی میافته ...
🔹حرکت سمت مهران بود و راوی مشغول صحبت ... و من بالاخره در آرامش ... غرق خواب ... که اتوبوس ایستاد ... کمی هشیار شدم ... اما دلم نمیخواست چشمم رو باز کنم ... که یهو علی تکانم داد ...
- مهران پاشو ... جاده کربلاست ...🍃✨
💢 پ.ن: علت انتخاب نام مستعار مهران، برای شخصیت اول داستان ... براساس حضور در منطقه عملیاتی مهران ... و وقایع پس از آن است ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#برگے_از_خاطراٺ
📌خاطرهای ڪوتاه از زندگی #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🔴 رفتار عجیب یک فرمانده که باعث محبوبیت بیشتر او میشود
🍃 برای تهیهی مهمات عملیات باید حاج احمد متوسلیان رو میدیدم؛ رفتیم اتاق فرماندهی، اما نبود.
🍃 یکی از بچهها گفت: فکر کنم بدونم کجاست... ما رو برد سمت دستشوییها. دیدم حاج احمد اونجا داره در نهایت تواضع دستشوییها رو تمیز میکنه.
🍃 رفتم سطل آب رو ازش بگیرم، اما نداد. گفتم: شما چرا حاجی؟
🍃 همینطور که کار میکرد، گفت: "یادت باشه! فرمانده موقعِ جنگ برادرِ بزرگترِ همه حساب میشه ، و در بقیهی مواقع کوچیکترین و حقیرترین برادر آنها..."
📚منبع: کتاب با راویان نور3 ، صفحه 148
#اخلاص
#تواضع
#تقوا
#حاج_احمد_متوسلیان
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🍃﷽🍃
#شهیـــــدانہ
🔸بی بی زینب(س)، آن زمانی که شما
در شام غریب بودید گذشت؛ دیگر
به احدی اجازه نمیدهیم به شما
و به سلالهی حسین (علیه السلام) بــےاحتـرامــی ڪند.
#کلنـــــا_فداکــــ_یازینبــــ
▒ مدافـــع حــــرم ▒
#شهیــد_مصطفی_صـدرزاده 🌺
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_سیوهشتم
《 وجعلنا 》
🖇و جعلنا خوندم … پام تا ته روی پدال گاز بود … ویراژ میدادم و میرفتم …
💢حق با اون بود … جاده پر بود از لاشه ماشینهای سوخته…بدنهای سوخته و تکه تکه شده … آتیش دشمن وحشتناک بود … چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود …
🔹تازه منظورش رو میفهمیدم … وقتی گفت … دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن … واضح گرا میدادن… آتیش🔥 خیلی دقیق بود …
🔸باورم نمیشد … توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو …
🍃تا چشم کار میکرد … شهید بود و شهید 🌹… بعضیها روی همدیگه افتاده بودن … با چشمهای پر اشک فقط نگاه میکردم … دیگه هیچی نمی فهمیدم … صدای سوت خمپارهها رو نمیشنیدم … دیگه کسی زنده نمونده که هنوز میزدن …
🔻چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم … بین جنازه شهدا دنبال علی خودم میگشتم …
🌷غرق در خون … تکه تکه و پاره پاره … بعضیها بیدست… بیپا … بیسر … بعضیها با بدنهای سوراخ و پهلوهای دریده … هر تیکه از بدن یکیشون یه طرف افتاده بود … تعبیر خوابم رو به چشم میدیدم … 😭🌹
🔻بالاخره پیداش کردم … به سینه افتاده بود روی خاک …چرخوندمش … هنوز زنده بود … به زحمت و بیرمق، پلکهاش حرکت میکرد … سینهاش سوراخ سوراخ و غرق خون … از بینی و دهنش، خون میجوشید … با هر نفسش حباب خون میترکید و سینهاش میپرید … 😭😭
🌺چشمش که بهم افتاد … لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد … با اون شرایط … هنوز میخندید …
▫️زمان برای من متوقف شده بود …
💢سرش رو چرخوند … چشمهاش پر از اشک شد … محو تصویری که من نمیدیدم … لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد … آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم … پرشهای سینهاش آرامتر میشد … آرام آرام … آرامتر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش …خوابیده بود … 🍃✨
💢 پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا … علیالخصوص شهدای گمنام … و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پارههای وجودشان … سوختند و چشم از دنیا بستند … صلوات …📿
🔻ان شاء الله به حرمت صلوات … ادامه دهنده راه شهدا باشیم … نه سربار اسلام …
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال🔰
👉 @MODAFEH14
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
dardodel.mp3
4.67M
🍃🌹
#صوت_ماندگار
درد دلـــــ💔ـــــ
چقدر سخت است حال عاشقی...
🎙با نوای👇👇
#شهید_سید_مجتبی_علمدار🌺
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ
🍃 پروردگارا! آنچه که به وسیلۀ پیامبرانت به ما وعده داده ای عطایمان کن! و روز قیامت رسوایمان نساز؛ زیرا تو هرگز از وعده ات تخلّف نمی کنی
#سوره_آلعمران_آیه_۱۹۴
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🌸🍁🌾
#شــھیــــــــدانــــہ🍃
《 #سعادت را آنها بردهاند که آن چیزی را که خدا به آنها داده بود تقدیم کردند و ما عقب ماندهٔ آنها هستیمـ 》
⇦امامخمینــــے(ره)
ـ………………………………
🔻مــدافــــــعحــــــرم
#شــھیــــدجــواددوربیــــــن🌹🍃
♢ســالــــروزولادتــــــــــــ♡
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#سیره_شهیـــــد
🔹تو آموزشی تیراندازیش محشر بود،
هیچ کس نمیتوانست وسط سیبل بزنه ولی محمدحسین میزد تو خال...
🔸تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم...
🔹به جای بچهها نگهبانی میداد
اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد....
راوی 👈 همرزم شهید
▒ مدافـــــع حـــــرم ▒
#شهیـد_محمدحسین_مؤمنی🌹🍃
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#بر_باݪ_اندیشـــــہها
🔰 #رهبر_معظم_انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد این شهید بزرگوار می فرمایند:
💢 او سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبرد بی امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست.
▫️ابوالفضــل جبههها▫️
#شهیـد_حاجحسیـــن_خـــرازی🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوبیستودو 👈این داستان⇦《 جاده کربلا 》 ـــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوبیستوسه
👈این داستان⇦《 تشنه لبیک 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎بیدرنگ چشمهای خمار خوابم رو باز کردم و ... نگاهم افتاد به خیابان مستقیمی که واردش شدیم ... بغض راه نفسم رو بست ... چفیه رو انداختم روی سرم و کشیدم توی صورتم ... اشک امانم رو بریده بود ...😭😭
🍃آقا جون ... این همه ساله میخوام بیام ... حالا داری تشنه ... من بیلیاقت رو از کنار جاده کربلا کجا میبری؟... هر کی تشنه یه چیزیه ... شما تشنه لبیک بودی ... و من تشنه گفتنش ...😔😭
🔻وارد منطقه جنگی مهران شده بودیم ... اما حال و هوای دل من، کربلا بود ...
🔹از جمع جدا شدم ... چفیه توی صورت ... کفشم رو درآوردم و خودم رو بین خاکها گم کردم ... ضجه میزدم و حرف میزدم ...
🔸خوش به حالتون ... شما مهر سربازی امام زمان توی کارنامهتون خورده ... من بدبخت چی؟ ... من چی که سهم من از دنیا فقط جا موندنه؟ ... لبیک شما رو مهدی فاطمه قبول کرد ... یه کاری به حال دل من بینوا بکنید ... منی که چشمهام کوره ... منی که تشنه لبیکم ...😔
🔻به حدی غرق شده بودم که گذر زمان رو اصلا نفهمیدم ... توی حال خودم بودم ... سر به سجده و غرق خاک ... گریه میکردم که دست ابالفضل ... از پشت اومد روی شونهام...
💢چی کار میکنی پسر؟ ... همه جا رو دنبالت گشتم ...
کندن از خاک مهران ... کار راحتی نبود ... داشتم نزدیکترین جا به کربلا ... داغ دلم رو فریاد میزدم ...🗣
🔹بلند شدم ... در حالی که روحی در بدنم نبود ... جان و قلبم توی مهران جا مونده بود ...
🔸چشم ابالفضل که بهم افتاد ... بقیه حرفش رو خورد ... دیگه هیچی نگفت ... بقیه هم که به سمتم میاومدن ... با دیدنم ساکت میشدن ...
🍀از پلهها اومدم بالا ... سکوت فضا رو پر کرد ... همهمه جای خودش رو آرامش داد ...
🔻علی داداش ... پاشو برگشت رو من بشینم کنار پنجره ...
دوباره چفیه رو کشیدم روی سرم ... و محو وجب به وجب خاک مهران شدم ... حال، حال خودم نبود ... که علی زد روی شونهام ... صورت خیس از اشکم چرخید سمتش ... یه لحظه کپ کرد ...😭😳
🔹بچه ها ... میخواستن یه چیزی بخونی ... اگه حالشو داری ...
جملات بریده بریده علی تموم شد ... چند ثانیه به صورتش نگاه کردم ... و میکروفون رو گرفتم ... نگاهم دوباره چرخید سمت مهران ...
🎙بی سر و سامان توئم یا حسین ... تشنه فرمان توئم یا حسین ...
آخر از این حسرت تو جان دهم ... کاش که بر دامن تو جان دهم ...
کی شود این عشق به سامان شود؟ ... لحظه لبیک من و ، جان شود؟ ...😭😭
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹
#کلیپ_شهدا
🎞 به این عکس ها خیره شو، خیره شو ...
💠 تصاویر رزمندگان و شهدای گردانهای علی اکبر و امام سجاد (ع) لشگر سرافراز و همیشه پیروز ۳۱عاشورا در دفاع مقدس
🎙 #حامد_زمانی
#با_بصیرتها_لایق_شهادتند
#یـاد_شهدا_بـا_ذڪـر_صـلـوات
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
⚜﷽⚜
#برگـــے_از_خاطراٺ
💢 هادی واقعا آدم سختکوش و تشنه یادگیری علم بود، خیلی وقتها بهش میگفتم: هادی یکم استراحت کن بعدا فلان کار رو انجام میدیم ولی گوشش بدهکار نبود. واقعا میتونم بگم هادی عاشق بود، هادی اشتیاق عجیبی برای خدمت داشت و وجودش وقف خدمت به مردم مظلوم دنیا بود. خیلی مقید بود که چیزی از حق الناس یا بیت المال گردنش نباشه.
♦️ توی میدون رزم هم شیر سرکشی بود که میغرید و به دل دشمن میزد و صف شکن بود. انشاءالله خدا ما رو هم به اونها ملحق کنه.
راوی 👈 همرزم شهید
🔻مدافـــع حــــرم🔻
#شهیــد_هـــــادی_زاهـــــد 🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_سیونهم
《 بر میگردم 》
🖇وجودم آتش گرفته بود … میسوختم و ضجه میزدم … محکم علی رو توی بغل گرفته بودم … صدای نالههای من بین سوت خمپارهها گم میشد …
🔻از جا بلند شدم … بین جنازه شهدا … علی رو روی زمین میکشیدم … بدنم قدرت و توان نداشت … هر قدم که علی رو میکشیدم … محکم روی زمین میافتادم … تمام دست و پام زخم شده بود … دوباره بلند میشدم و سمت ماشین میکشیدمش … آخرین بار که افتادم … چشمم به یه مجروح افتاد … 💔
🔸علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش … بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن … هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن … تا حرکتشون میدادم… ناله درد، فضا رو پر میکرد …
🔹دیگه جا نبود … مجروحها رو روی همدیگه میگذاشتم … با این امید … که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن … نفس کشیدن با جراحت و خونریزی … اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه … 😔
🚑آمبولانس دیگه جا نداشت … چند لحظه کوتاه … ایستادم و محو علی شدم …
🍀کشیدمش بیرون … پیشونیش رو بوسیدم …
برمیگردم علی جان❤️ … برمی گردم دنبالت …
و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس … 🚑
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال🔰
👉 @MODAFEH14
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
🌸ماه خوبــان ماه شعــبان میرسد
🌾موســم گلهای بُستـــان میرسد
🌸شاخ طوبــی سر زد از خُلـدِ بَرین
🌾مژده اینَک مــاه غُفــران میرسد
🌸مولد ابوالفضل و سجاد و حسین
🌾یاورانـــی بَهــــر قـــــرآن میرسد
🌸زاد روز مهــــدیِ صاحـــــب زمان
🌾سروری بر اهـل ایمـــــان میرسد
🍃✨آغاز ماه مبارک شعبان، ماه رسول خدا(ص) و اعیاد شعبانیه را به همه مؤمنان و مسلمانان شاد باش و تهنیت میگوییم ...✨🍃
✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
🍃 نيكى و بدى يكسان نيست . [بدى را] با بهترين شيوه دفع كن ؛ [با اين برخورد متين و نيك] ناگاه كسى كه ميان تو و او دشمنى است [چنان شود] كه گويى دوستى نزديك و صميمى است .
#سوره_فصلت_آیه_۳۴
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1