°•|🍃🌸
°•{مدافــــع حــــرم
#شهید_سجـــــاد_عفتـــــی🍃🌹}•°
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
▫️هنگام شهادت خواسته بود سرش را بلند كنند تا به آقا سلام دهد.
▫️به قبر شهید صدرزاده اشاره میکرد و میگفت: اين قبر آنقدر خالی میماند تا من برگردم..
راوی 👈 همسر شهید
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_واقعی #رمان_عاشقانهای_برای_تو 💖═══════💖═══════💖 #قسمت_نهم 《حلقه》 📌نزدیک زمان نهار
✨﷽✨
#داستان_واقعی
#رمان_عاشقانهای_برای_تو
💖═══════💖═══════💖
#قسمت_دهم
《معنای تعهد》
📌گل خریدن تقریباً کار هر روزش بود ... گاهی شکلات🍫🌹 هم کنارش می گرفت ... بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، برام چیزی میخرید ... زیاد دور و ورم نمیومد ... اما کم کم چشمهام👀 توی محوطه دانشگاه دنبالش میدوید ... .
رفتارها و توجه کردنهاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود ... من تنها کسی بودم که بهم نگاه میکرد👀 ... پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود حالا همه به شوخی رومئو صداش می کردن ... .
اون روز کلاس نداشتیم ... بچهها پیشنهاد دادن بریم استخر🏊♀، سالن زیبایی و💅💄... .
همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود .. برای اولین بار حس میکردم در برابر یه نفر تعهد دارم ... کیفم👜 رو برداشتم و اومدم بیرون ... هر چقدر هم بچهها صدام کردن، انگار کر شده بودم ... .
چند ساعت توی خیابونها بی هدف پرسه زدم ... رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار👚👕👖 نو خریدم ... عین همیشه، فقط مارکدار ... یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه ... .
همون جای همیشگی نشسته بود ... تنها ... بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم: هنوز که نهار نخوردی⁉️ ...
امتحانات تموم شده بود ... قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم ... حلقه💍 توی جعبه جلوی چشمم بود ... .
دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم ... اما الان، داشتم به امیرحسین فکر میکردم🤔 ... اصلا شبیه معیارهای من نبود ... .
وسایلم رو جمع کردم ... بی خبر رفتم در خونهاش و زنگ زدم🖲 ... در رو که باز کرد حسابی جا خورد ... بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم: من میگم ماه عسل کجا میریم ... .
آغاز زندگی ما، با آغاز حسادتها همراه شد ... اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند ... و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود ... .😳
مسخره کردنها ... تیکه انداختنها ... کم کم بین من و دوستهام فاصله میافتاد ... هر چقدر به امیرحسین😍 نزدیکتر میشدم فاصلهام از بقیه بیشتر میشد ... .
✍ #این_داستان_ادامه_دارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
#شهید_سیدطاهـــــا_ایمانی
💖═══════💖═══════💖
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
➣ @zahrahp
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{ســـــردار والامقام
#شهید_محســـن_زهتـــــاب🕊🌹}•°
#دلنوشتـــــہ_شهیـــــد↓⇩↓
◽️فکر میکنم که من لیاقت #شهادت را ندارم. شهدا بیگناهند، اما من گناهکار دوست دارم شهید بشوم…
◽️شهادت همت میخواهد، شهادت لیاقت میخواهد من هیچکدام را ندارم و به حال خود تأسف میخورم.
◽️"خدایا به ما توفیق شهید شدن در راهت را عنایت کن"…
◽️با خودم فکر میکنم که آیا میشود روزی درشروع نام من واژهی شهید به کار برده شود و بگویند: "شهید محسن زهتاب"
◽️آیامیشود که برادران من، خانواده من نام مرا با افتخار بیان کنند؟!!
🔺فرمانده سپاه سقز
معروف به #عقـــــاب_کردستان
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهـــــدا #شهید_مدافع_حرم #مرتضی_عطایـــــی با نام جهادی ابوعلـی 🔻مرتضی عطایی با ن
°•|🍃🌸
#پوستر | #شهـــــدا
#شهید_مدافع_حرم
#مصطفی_صدرزاده
●فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون
🔻شهید مصطفی صدرزاده با عنوان جهادی سیدابراهیم در شب عاشورای حسینی سال ۹۴ در منطقه حلب به فیض #شهادت نائل آمد. وی اهل شهرستان شهریار از استان تهران و فرمانده گردان عمار لشگر فاطمیون در سوریه بود.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#بر_بال_سخـــــن
#شهید_ابراهیـــم_هــــادی🕊🌹
🔹ابراهیم میگفت:
اگه جایی بمانی کہ دست احدی بهت نرسہ، کسی تو رو نشناسہ، خودت باشی و آقا #مولا هم بیاد سرتو روی دامن بگیره، این خوشگلترین شهــــــادتہ. . .
🔹دست ما رو هم بگیر #داشابرام
تو پلاکت را دادی که گمنــــام شوی
مـــن دویـــــدم کــه نامـــــدار شوم
حالا من مانــــدهام زیر خـــــروارها فراموشی و نام تو در دل تمام انسانها.
● به یاد شهیدان گمنام کانال کمیـل..
#شهـــــادت_آرزومه
#اَللّهُمَّارْزُقْناتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِکَ
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#ڪلام_شهیـــــد
#شهید_محمدهادی_ذوالفقــاری🕊🌹
◽️جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست، الان دو #جهاد در پیش داریم⇩⇩
▫️اول #جهاد_نفس که واجبتر است؛
زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت.
▫️حتی در #جهاد_با_دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید، چون برای هوای نفس رفته!
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔺ســـردار سپــاه🔺
🔻مدافــع وطـــن🔻
#شهید_علیمحمـــــد_یـــــاوری🌷
《ســـــالروز شهـــــادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۳۱ تیـــــــــر ۱۳۹۸
🌙 ۱۹ ذیالقعده ۱۴۴۰
🌲22 ژوئیــــــه 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سردار والامقام
#شهید_حبیبالله_مظاهـــری🕊🌹}•°
📃 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ
▫️ما برای اسلام میجنگیم که دین نمونه خداست و نجات انسانها دراین دین است. آری برادرانم اسلام عزیز احتیاج به خون دارد چون برای ما ثابت شده است هر چقدر خون بیشتر بدهیم انقلاب اسلامی زودتربه پیروزی می رسد.
🔻فرمانده گردان مسلم بن عقیل(س) لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯