eitaa logo
امام زادگان عشق
97 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
324 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 ۳   وقتی فاروج درس می‌خواندیم، شب‌ها در خانه کوچکی که جلال‌الدین اجاره کرده بود جمع می‌شدیم و او درباره امام خمینی برایمان حرف می‌زد. یک روز به نانوایی می‌رفتم که ناگهان مرد درشت هیکلی سد راهم شد، گوشم را محکم کشید و گفت: - «شب‌ها چه جلسه ای دارید؟» گفتم: - «هیچی!» می‌دانستم که او رئیس خانه اصناف است، گوشم را محکم‌تر کشید و پرسید: - «چرا بچه‌ها با شما این‌قدر رفت و آمد دارند؟»  درحالی‌که سعی می‌کردم خودم را از دستش رها کنم جواب دادم: - «... آخ گوشم! فقط جمع می شیم و درس می‌خوانیم .»  مرد چند فحش رکیک داد و گفت:  - «من از برنامة شما اطلاع دارم...» آن وقت لگد محکمی به پایم زد و ادامه داد: - «دیگر نبینم از این کارها می کنید.» ***  وقتی به خانه رسیدم جریان را برای جلال‌الدین گفتم. او در نامه‌ای خطاب به آن مرد نوشت: - «آقای فلانی، ما کسانی را که با رژیم شاه همکاری می‌کنند، می شناسیم واسامی آنها را هم داریم. اگر یکبار دیگر مزاحم انقلابیون باشید، با شما به شدت برخورد خواهد شد.» نامه را شبانه داخل منزل رئیس خانه اصناف انداختیم. نامه جلال‌الدین کار خودش را کرده بود، چون از فردای آن روز هر وقت ما را می‌دید نه تنها چیزی نمی‌گفت، بلکه با گرمی سلام می‌کرد و از سویی دیگر می‌رفت. خاطره‌ای از شهید جلال‌الدین موفق یامی راوی: ن.م قانعی، دوست شهید 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
*یادش بخیر صلوات نامه قدیم مردم ایران* 🍀اول خوانیم خدا را رسول انبیا را علی مرتضی را *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀صلوات را خدا گفت جبرئیل بارها گفت در شان مصطفی گفت *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️شاه نجف علی است سرور دین علی است شیر خدا علی است *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀یا رب به حق زهرا شفیع روز جزا یعنی که خیر النساء *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀بعد از علی حسن بود چون غنچه در چمن بود نور دو چشم من بود *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀بوی حسین شنیدیم چون گل شکفته دیدیم به مدعا رسیدیم *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀زین العباد دانا سجاد است و بینا می گفت وقت دعا *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️باقر امام دین است نور خدا یقین است فرزند عابدین است *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️جعفر صبح صادق هم نور و هم موافق تاج سر خلایق *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️موسای با سعادت با ذکر و با عبادت می گفت در اسارت *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️هشتم رضا امام است از ضامنی تمام است شاه غریب بنام است *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀ما شیعه تقی ایم خاک ره نقی ایم محتاج عسکری ایم *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️مهدی به تاج و نورش با پرچم رسولش نزدیک شد ظهورش *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* 🍀یا رب به حق زهرا شفیع روز جزا بخشا گناه ما را *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* ☘️☘️ ای مردمان بدانید ، این ذکر را بخوانید تا در بلا نمانید *صل علی محمد* *صلوات بر محمد* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ این صلوات نامه ثوابش را هدیه کنید به ارواح پاک طیبه شهدا و امام شهدا و ارواح همه ی مومنین و مومنات خفته در دل خاک ها اللخصوص ( پدران و مادران ) قرائت کنیم الفاتحه مع الصلوات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
"اذا مات العالِم ثُلِمَ فی الاسلام ثُلمة لايسُدّها شيء" به مناسبت ارتحال آيت الله صافي ره،یکی از خانمها خاطره اي از ايشون نقل نموده با تعدادي از خانمها به محضرشون مشرف شديم، ايشون فرمودن: خانمی اجازه خواست عبای منو ببوسه من به ایشون گفتم این عبای من هیچ قداستی نداره، قداست چادرهای شما خیلی بیشتر از عبای من است، چون بود و نبود عبای من خيلي فرقی نمیکنه ولی بود و نبود چادرهای شما خیلی فرق میکنه، هر قدمی که شما با چادر برمیدارید برای شما فضیلت نوشته می شود.🌹 روحشان شاد🖤 فرمايش اين مرجع عاليقدر براي ما خانمهاي چادری قوت قلبی است. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
بهرام ناصری فرد ، میلیاردر ایرانی بزرگ ترین نخلستان خصوصی جهان در دشتستان برازجان را با‌ بیش از ۲۰۰ هزار نخل، وقف خیریه نموده است. خرماهای این نخلستان در زمان افطار ماه رمضان، در سفره های بوشهری ها به وفور یافت می‌شود. او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است، بازگو می‌کند. می‌گويد: " من در خانواده‌ای بسیار فقیر در روستای «شول برازجان» زندگی می‌کردم به حدی که، هنگامی که از بچه‌های مدرسه خواستند که برای رفتن به اردو یک ریال بیاورند، خانواده‌ام به رغم گریه‌های شدید من، از پرداخت آن عاجز ماندند. یک روز قبل از اردو، در کلاس به یک سؤال درست جواب دادم و معلم من که برازجانی بود، به عنوان جایزه، به من یک ریال داد و از بچه‌ها خواست برایم کف بزنند. غم وغصه من، تبدیل به شادی شد و به سرعت با همان یک ریال در اردوی مدرسه ثبت نام نمودم. دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل پروردگار، ثروت زیادی به دست آوردم و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم. در این زمان به یاد آن «معلم برازجانی» افتادم و با خود فکر می‌کردم که آیا آن یک ریالی که به من داد، صدقه بود یا جایزه؟ به جواب این سئوال نرسیدم و با خود گفتم: نیتش هرچه بود، من را خیلی خوشحال کرد و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند که دلیل واقعی دادن آن یک ریال، چه بود. تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم و پس از جستجوی زیاد، او را یافتم در حالی که در زندگی سختی به سر می‌برد و قصد داشت که از آن مکان کوچ کند. بعد از سلام و احوال پرسی به او گفتم: "استاد عزیز، تو حق بزرگی به گردن من داری". او گفت : " اصلاً به گردن کسی حقی ندارم." من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت : " لابد آمده‌ای که آن یک ریال را پس بدهی". من گفتم : " آری" و با اصرار زیاد، او را سوار بر ماشین خود نموده و به سمت یکی از ویلاهایم حرکت کردم. هنگامی که به ویلا رسیدم، به استادم گفتم : " استاد، این ویلا و این ماشین را باید به جزای آن یک ریال، از من قبول کنی و مادام العمر حقوق ماهیانه ای نزد من داری. " استاد خیلی شگفت زده شد و گفت: "اما این خیلی زیاد است." من گفتم: "به اندازه آن شادی و سروری که در کودکی در دل من انداختی، نیست". من هنوز هم لذت آن شادی را در درونِ خود احساس می‌کنم‌. مرد شدن‌، شاید تصادفی باشد، اما مرد ماندن و مردانگی کردن، کار هر کسی نیست. ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ... ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ" ﺷﻮﻧﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است. ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔅لوح علمداران امید و اراده 💠 در زمانی که هیچ‌کس به پیروزی انقلاب امیدی نداشت، امام خمینی(ره) در اوج ترس و ناامیدی کشور، انقلاب کرد. 🇮🇷 به‌مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
سلام علیکم أیْنَ الرّجَبیّونَ اعمال شب اول ماه مبارك رجب ، ماه عبادت و بندگی خدا ؛ ▪︎إحیاء شب اوّل ماه رجب. أمير المؤمنين عليه السّلام را خوش ميامد كه خود را فارغ سازد براى إحياء و عبادت اين شب. ▪︎ غُسل. از پیامبر أكرم صلّى الله عليه وآله نقل شده است كه فرمود هر كس درك كند ماه رجب را و غسل كند در اوّل و وسط و آخر آن ، بیرون آید از گناهان خود مانند روزی که از مادر متولّد شده. ▪︎ زیارت سیّد الشهداء سلام الله علیه ، که زیارت مخصوصة شب اوّل درمفاتیح الجنان در باب زيارات مخصوصة ، اوّلين زيارت آمده. ▪︎ بعد از نماز مغرب بیست رکعت نماز کند ، به حمد و توحید ، و بعد از هر دو رکعت سلام دهد ، تا محفوظ بماند خود و أهل و مال و أولادش ، و از عذاب قبر مصون باشد ، و از صراط بی حساب مانند برق بگذرد. ▪︎ بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز کند ، در رکعت اوّل بعد از حمد سوره ألَمْ نَشْرَحْ یک مرتبه وسه مرتبه توحید ، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره ألَمْ نَشْرَحْ و سوره هاى توحید و معوّذتیْن ، و بعد از سلام نماز ، سی مرتبه لا إله إلّا الله بگوید ، و سی مرتبه صلوات بفرستد ، تا حق تعالی گناهان او را بیامرزد مانند روزی که از مادر متولّد شده. ▪︎ سی رکعت نماز ، در هر رکعت بعد از حمد ، قل یا أیّها الکافرون یک مرتبه و قل هو الله أحد سه مرتبه. ▪︎خواندن دعاهائی که درمفاتیح الجنان وارد شده است. ▪︎ دو رکعت نماز در همه شبهای این ماه وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد قل یا ایّها الکافرون سه مرتبه ، و قل هو الله أحد یک مرتبه ، و بعد از سلام نماز دستها را بلند نموده و بگوید لا إلهَ إلّا الله وحدَه لاشریكَ لَهُ ، لَهُ المُلکُ ولَهُ الحَمْدُ ، یُحیی و یُمیتُ ، و هُوَ حَیٌّ لایَموتُ ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هو علی کلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ و إلیه المَصیرُ و لا حَوْلَ و لا قَوَّةَ إلّا بِالله العلیّ العظیم ، اللهمّ صَلّ علی محمّدٍ النبیِّ الامیِّ و آله ، و دستها را به صورت بکِشَد. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که اين نماز ثواب شصت حج و شصت عمره دارد. مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی ، و إقبال سیّد بن الطاووس. و این محتاج إلی رحمة ربّه الكريم محمّد جواد بن أحمد عُفِیَ عَنْهُما گوید ، از اعمال مذکورة هر مقدار را كه ميسور است و حال ، مقتضی است انجام دهید ، که المیسور لا یُترک بالمعسور. البته اگر وقتمان را صرف برنامه های بی محتوا و لغویات که برایمان پخش میکنند و جز وِزر و وَبال نتیجه ای ندارد ، نکنیم ، به أعمال ماه مبارك رجب میرسیم و لکن هیهات ضَعُفَ الطالبُ و المطلوبُ ..... ╔.🍃. ══════╗التماس دعای فرج ╚══════ .🍃.╝ روز اول ماه مبارك رجب ، روز شریفی است و در آن چند عمل است ؛ ۱) روزه گرفتن. هر کس این روز را روزه بدارد ، آتش جهنّم یکسال راه از او دور شود. ۲) غسل کردند. ۳) زیارت إمام حسین علیه السّلام . از إمام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود هر کس زیارت کند حسین بن علیّ علیه السّلام را در روز اوّل رجب بیامرزد خداوند عالم او را البتّه. ╔.🍃.التماس دعای فرج ╚══════ .🍃.╝ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
| : ۱۲۹ با شنیدن پیامکی که ارسال شد گوشی را باز کردم. - رسیدی؟ - بله. خدا رو شکر. تازه رسیده بودم ایران. گوشی را خاموش کردم و به بچه ها رسیدم. ساکها را باز و وسایل را جابه جا کردم. صبح با صدای پیام بیدار شدم: نمی خوای بیدار بشی؟» | - تازه بیدار شدم. خیلی خسته بودم! - مگه با شتر مسافرت کردی! - با محمدعلی برگشتم که پدرم رو توی هواپیما درآورد. هواپیما هم چهار ساعت و نیم تأخیر داشت. از ساعت هفت درای هواپیما رو بستن و موتور خاموش. نمیدونی چقدر گرم بود! این بچه هم مدام جیغ میزد. هواپیما که میخواست پرواز کنه خودمم کم آورده بودم و بی حال شده بودم. خدا پدر خانم صابری رو بیامرزه که بچه رو گرفت و دوید انتهای هواپیما تا اون رو آروم کنه. چند تا مهماندار فقط بچه رو باد می زدند، چون کل مسیر بیتابی کرد. خونه هم که رسیدیم همین طورا کمی باهم صحبت کردیم. باز دوری، باز فاصله و باز امید به هم رسیدن. روزها از پی هم یکی یکی می رفتند و من امید داشتم با تمام شدن هر روز، یک قدم به تو نزدیکتر شوم. نمی توانستم با تو حرف نزنم. زمان می گذشت و چون زیاد با تو صحبت می کردم، دو بار از طرف مخابرات تلفنم قطع شد. باید برای رفتن به هرجا و هر کاری از تو اجازه می گرفتم. گاهی که این ارتباط قطع میشد، دست به هیچ کاری نمیزدم تا وقتی که صدایت را می شنیدم. آن وقت یک نفس حرف میزدم. میگفتی: «فاطمه هم به تو رفته. مو به موا پله اول، پله دوم» زودرنج و عصبی شده بودم و حساسیتم بالا رفته بود. شده بودم گل قهر و ناز، به کلامی میرنجیدم و در خودم فرومی رفتم. شب تولد سارا، بچه خواهرت بود. همه بودند. شمع که خاموش
و کیک بریده شد، فاطمه بهانه گرفت: «تولد من بابا نبود، تولد سارا باباش هست!» | - عوضش باباجان تو رو برد پارک! - من بابای خودم رو میخوام! به خانه که آمدیم تلفن زدم و تو با فاطمه صحبت کردی اما آخرش گفتی: «عزیز این تویی که باید بچه رو آروم کنی!» دو روز بعد محمدعلی بغلم بود. جلوی آینه شمعدان سر طاقچه ایستاده بودم، درحالی که با تو تلفنی حرف میزدم، فاطمه شکلک در می آورد و محمدعلی غش غش میخندید. بغض کردی: «سمیه، تو رو به خدا دیگه این کار رو نکن! خیلی اذیت میشم وقتی صداش هست و خودش نیست!» چی شده بود که این قدر حساس شده بودی؟ خیلی حرفها آمد به زبانم، اما نوک زبانم را گاز گرفتم و نگفتم. آن روز تلفن را قطع کردم. چیزی داشت اتفاق می افتاد که نمیدانستم چیست، اما مثل شب پرهای دور سر من و بچه ها می گشت. تصمیم گرفته بودم بروم کلاس رانندگی. راجع به این موضوع چیزی نگفتم، میخواستم سورپرایز بشی. البته اجازه اش را خیلی پیشترها گرفته بودم. رفته بودم آموزشگاه منتظر تا ماشین بیاید و تمرینم را شروع کنم. پیام دادی: «به من زنگ بزن» زدم. پرسیدی: «کجایی؟» خواستم نگویم، ولی نمی توانستم دروغ بگویم: «بیرون!» . کجا و چه می کنی؟ - اومدم آموزشگاه رانندگی! . جدا؟ آفرین! الان چه مرحله ای هستی؟ . آیین نامه رو آزمون دادم، قبول شدم، می رم فنی - دستت درد نکنه خانمما - از دست تو مجبور شدم! . چند وقت بود به تو می گفتم برو، ولی گوش نکردی! - من راننده شخصی داشتم. حالا هم دلم میخواد بیشتر با تو باشما . جدا از شوخی، لازمت میشه! . حالاتو کجایی؟ . توی پادگان، بچه ها رو آموزش میدم. نگران نباش، جای من امنه! میخواستم موضوعی رو بهت بگم. یکی از بچه ها خواب دیده حضرت زهرا (س) بهش گفته مرحله اول رو شما بگذرونید، مرحله دوم خودم فرمانده شما هستم. از این حرف خیلی انرژی گرفتیم. . حالا مرحله اول را گذروندید؟ - بله تموم شده، از این به بعد دیگه کار خود بی بی یه. - تو که میگفتی سر شصت روز میای، حالا که شده هفتاد روزا - باید این «فوعه و کفریا» رو آزاد کنیم بعد بیام. هر دو محله شیعه نشینها صحبتمان به درازا کشید، طوری که دو بار گوشی ام را شارژ کردم. از همین فاصله از حرفهایت انرژی می گرفتم. بالاخره دل کندم تا بعد. | شبی دوباره زنگ زدم. گوشی ام دوسه هزار تومان شارژ داشت. با | بیسیم صحبت می کردی. از من خواسته بودی باهم پیام تصویری داشته باشیم و به اصرارت این برنامه را روی گوشی نصب کرده بودم. از وقتی از سوریه برگشته بودم بیتابیام بیشتر شده بود. حالا پول تلفنی که برای این مدت داده بودم، عجیب و غریب بود. فقط یک آدم مجنون این کار را می کرد. پرسیدی: «کار پایگاه چی شد؟» قرار بود یک سری کارهای قرآنی در مسجد انجام بدهم که از من پرسیدی چه کردم. برای مدرسه فاطمه هم قرار بود ایستگاه صلواتی داشته باشیم و تعدادی کبوتر کاغذی درست کنم و روی آنها مطالبی بنویسم. آن شب درباره این کبوترها گفتم، کبوترانی که با قیچی بالهایشان را چیده بودم و با ماژیک قرمز باید روی آنها شعار مینوشتم. همان شب عموجعفر زنگ زد منزلمان: «برای تاسوعا نذری پزون داریم، با بچه ها بیاین اینجا.» . چشم ولی باید زود برگردم! این زود برگردم را هروقت که با من در مهمانی ها نبودی می گفتم. بی تو تاب زیاد ماندن را نداشتم. ⬅️ ...... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🍃🌸🇮🇷🌸🍃🌸 🇮🇷 💠🎨 برگه پدری مهربان ⬅️دریافت برگه: 👈هر شب بعد از نماز عشاء در مسجد حضرت زینب «س» 🔻مهلت تحویل آثار:👈 ۱۷بهمن ماه بعد از نماز عشاء 🔷 تحویل گیرندگان: 👈خواهران بزرگی و باقری و آقای نیک بین در فروشگاه همسایه 🕌مکان تحویل نقاشی: مسجد حضرت زینب «علیها السلام» ✅ آثار جمع آوری شده در ۱۸بهمن ماه بصورت نمایشگاه در معرض دید عموم نمازگزاران قرار میگیرد. مسجد حضرت زینب علیها السلام پایگاه شهید قلی زاده_ پایگاه عقیله بنی هاشم سلام الله علیها 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🎺🎺توجه توجه🎺🎺 🍃🌹لیله الرغائب 🌹🍃 ⏰پنجشنبه 1400/11/14⏰🌳🌳لَیلَهُ الرَّغائِب به معنای شب بخشش‌های فراوان یا شبی که مورد رغبت است، نام نخستین شب جمعه ماه رجب است🌸🌸 برای این شب پر برکت از رسول خدا(ص) عملی نقل شده است که فضیلت بسیاری دارد. در روایت آمده است: هر که این نماز🧎🏻‍♂️ را بگذارد چون شب اول قبر او شود، حق تعالی بفرستد ثواب این نماز را به سوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان فصیح. پس با وی گوید ای حبیب من! به خدا سوگند من چهره‏ اى زيباتر از چهره تو نديدم، و سخنى شيرين‏ تر از سخن تو نشنيدم، و بويى بهتر از بوى‏ تو نبوييدم! گوید: من ثواب آن نمازم كه در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم، و مونس تنهايى تو باشم، و هراس را از تو برگيرم و هنگامى‏ كه در صور (شيپور قيامت) دميده شود، در عرصه قيامت سايه‏ اى بر سرت خواهم افكند، پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد. آن نماز🧎🏻 به این صورت است: روز پنج شنبه اول آن ماه را روزه می‌داری چون شب جمعه داخل شود مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز می‌گذاری هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحيد» مى‏‌خوانى و هنگامى كه از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى ‌گويى: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] . سپس به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه می گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ آنگاه سر از سجده بر مى ‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گويى: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ سپس حاجت خود را مى‏ طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
13891112_2812_64k.mp3
2.89M
🔉 خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی از روز بازگشت امام به ایران ۱۲ بهمن ۵۷ 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
‏عکس از سید مسعود
امشب بعد از نماز عشاءبرپایی مراسم جشن میلاد امام محمد باقر علیه السلام و دهه مبارک فجر 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷