eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
328 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🌹🏴 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 🌹 آیات 70و71 سوره آل عمران 🌸 ياَأَهْلَ الْكِتاَبِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياَتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ(70) یا أهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق و أنتم تعلمون (71) 🍀 ترجمه: اى اهل ‌كتاب چرا به آیات خداوند کافر می شوید، در حالى كه خود نسبت به آن شهادت می دهید. (70) اى اهل کتاب چرا حق را به باطل می پوشانید و حق را کتمان می کنید و در حالی که خود آگاهید. 🌷 : کفر می ورزید 🌷 : نشانه ها 🌷 : شما 🌷 : شهادت می دهید. 🌷 : می پوشانید ،مشتبه می سازید، در اصل از لبس به معناى پوشاندن است چون حق را به وسیله باطل می پوشانند به آن تلبسون می گویند. 🌷 : کتمان می کنید 🌷 : می دانید 🌸 نشانه های پیامبر اسلام را در کتاب تورات خوانده اند و نصارا هم نشانه های پیامبر اسلام را در کتاب انجیل خوانده بودند و هم یهود و هم نصارا نسبت به آن آگاهی داشتند ولى به خاطر حفظ موقعیّت اجتماعى و منافع مادّى، همه‌ى آن نشانه هاى الهى را نادیده گرفتند و در کتاب های خود دچار تحریف شدند آیه 70 سوره آل عمران خطاب به آنها می فرماید: یا أهل الكتاب لم تکفرون بآیات الله و أنتم تشهدون: اى اهل کتاب چرا به آیات خداوند کافر می شوند، در حالی که خود نسبت به آن شهادت می دهید. 🌸 در آیه 71 سوره آل عمران بار دیگر آنها را مخاطب ساخته و می فرماید: یا أهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق و أنتم تعلمون: اى اهل کتاب! چرا حق را به باطل می پوشانید و حق را کتمان می کنید و در حالی که خود آگاهید. منظور از پوشاندن حق بوسیله باطل یعنی کاری می کنند که سبب شبهات شود و حق مشتبه شود امام صادق علیه السلام درباره 《و انتم تعلمون》 فرمودند: یعنی به صفات ذکر شده برای پیامبر اسلام در کتابشان آگاهند ولی آن را کتمان می کنند. 🔹 پیام های آیه70و71سوره آل عمران ✅ سؤال پرسیدن، بهترین راه است. ✅ دانستن تنها كفایت نمى كند، پذیرفتن نیز لازم است. ✅ مشتبه کردن و کتمان حق، دو عامل دشمن برای ایجاد انحراف در بین مؤمنان است. ✅ ، حرام و اظهار آن واجب است. ▪️🏴▪️ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✨قسم به نام امنیتی که شما با خون خود برایمان به ارمغان آوردید هرگز اجازه نمیدهیم ایران جولانگه هرزه ها شود. ســــلام✋ 🌹ـدایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
عــند_ربـهم_یــرزقون بخشی از وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی؛ خداوند، ای عزیز! چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی.. مرا در فراق خود بسوزان و بمیران... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 یاد شهدای مدافع وطن با قرائت و ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین دست‌نوشته‌ی رتبه۱ شهید احمد رضا احدی 🔸 نامه‌ای خواندنی از کنکور پزشکی برای تمام نسل‌ها 🔰 برشی از سخنرانی 🗓 به مناسبت ۱۶ آذر، روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین دست‌نوشته‌ی رتبه۱ شهید احمد رضا احدی 🔸 نامه‌ای خواندنی از کنکور پزشکی برای تمام نسل‌ها 🔰 برشی از سخنرانی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
📜 وصیت‌نامه و مناجات‌نامه شهیده فهیمه سیاری 📝 خدایا! قدرتی ده كه شناخت اصیلی از اسلام داشته باشم. 📝 خدایا! قدرتی ده كه سنجش میان عمل خوب و بدِ خود را داشته باشیم. 📝 خدایا! قدرتی ده كه ظرف‌های وجودی عمرمان را خالی نگذاریم و به وسیله نیكی‌ها آن را پر سازیم. 📝 اگر كسی راهی را انتخاب نمود و آن مسیر «الی‌الله» بود، با این كه به آن راه ایمان دارد، پس باید تمام اعمال خود را مورد بررسی قرار دهد تا از هدفی كه دارد، منحرف نشود. در خود نگریستن شهامت می‌خواهد و لازمه شهامت، ایمان و آگاهی است و با رفتن (شهادت) به حقیقت می‌پیوندد. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد پناهیان.mp3
27.36M
💠 مراسم سوگواری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🗓 پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ 🎤 حجت‌الاسلام حاج 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی : هفتاد و سوم حسین داشت پشیمان میشد خانه مورد نظر ساده و در منطقه ای پایین شهر بود اما پول ما به آن هم نمیرسیداز طرفی نمیخواست بدهکار شود چند تا عتیقه ارث مادری . داشتم آنها را فروختم و خانه سازمانی را خریدیم خانه ای که در انتهای خیابان خانه پدری ام بود، نزدیک کوچه برج. هنوز توی خانه جدید جاگیر نشده بودیم که حسین به جبهه جنوب رفت و پس از یک ماه برای چند روز آمد. ظاهراً سالم بود تیروترکش نخورده بود اما تمام صورت و دستش مثل آبله مرغان بچه ها شده بود. جوشهای کوچک سرخ و بعضی ها چرکین؛ که پشه کوره ها بر پوستش نقش کرده بودند قیافه اش را خنده دار کرده بود. فهمید و به شوخی گفت: پشه های جزیره مجنون از روی پوتین هم میگزند چه گزیدنی گفت: و روزی که خواست برود انگار این خونه خوش یمنه.» پرسیدم: «چطور؟» سال گذشته از حج تمتع جا موندم امسال قراره با تعدادی از بچه های جبهه، اگه قسمت بشه عازم شیم. گفتم: «خوش به سعادتت.» 👇👇👇
مردان همسایه اعضای شورای فرماندهی تیپ بودند با همسرانشان رفت و آمد داشتیم همدیگر را میفهمیدیم اما سفره دلمان را پیش هم وا نمیکردیم،گاهی از زبان شوهرانشان از مدیریت و اخلاق حسین تعریف میکردند. تعدادی از آنها قرار بود همان سال عازم حج شوند. پس از چند ماه حسین از جبهه جزیره مجنون آمد وگفت قسمت نیست چشم من به گنبد خضرای پیامبر، منور بشه باید بمونم اما سهم من محفوظه و قراره یه نفر جای من بره.» و طاق ابروهایش را بالا انداخت و بدون کلام به من اشاره کرد، یعنی که شما. ذوق زده شدم «آخه بدون تو...؟!» «من با توام شک نکن! اگه خواستی یادم بیفتی فقط چشماتو ببند و باز کن کنارت هستم.» کمتر از ده روز تا زمان پرواز باقیمانده بود نه لوازم احرام داشتم و نه گذرنامه حسین از آن کارها که دوست نداشت کرد, چاره ای نداشت اگر به آقامحسن - فرمانده کل سپاه نمی گفت ظرف دو سه روز گذرنامه ام صادر نمی شد. نیاز به باز و بسته کردن چشمها نبود. زیر برق آفتاب مسجد الحرام حين طواف کنار مزارهای بینشان بقیع و در جوار حرم رسول خدا همه جا، حسین را کنارم میدیدم. حتی وهب و مهدی را فراموش کرده بودم. او فرسنگها آن طرف تر انصار الحسین را برای عملیات عاشورا در جبهه میمک آماده میکرد و این را حاج حسن یوسفی از دوستان او که همسفر حج ما بود، گفت. به نیت حسین محرم شدم و اعمال را برای او انجام دادم شب به خوابم آمد و با چشمهای گریان و با التماس گفت: «پروانه پشت دیوار بقیع از خدا بخواه مرگ من رو شهادت تو راه خودش رقم بزنه تو اوج گمنامی مثل مادر شهدا فاطمه زهرا (س)؟!» برای سلامتی و توفیق بیشترش دعا کردم. وقتی برگشتم با یک پیکان قدیمی به فرودگاه مهرآباد آمده بود. از راه گردنه آوج آمدیم و سر ظهر نهار کنار یک غذاخوری تو راهی لب یک حوض روی نیمکت نشستیم و کباب برگخوردیم. پرسیدم از بچه ها چه خبر؟!»گفت: یک عملیات ناموفق توی میمک داشتیم، خیلی بمباران میشدیم بچه ها رو از منطقه به عقب آوردیم.» خندیدم، بعد اخم کردم: «وهب و مهدی رو میگم، فرمانده!» حسین لب گزید و سر جنباند: «از منطقه که اومدم وهب پیش مامانم بود و مهدی پیش خواهرت افسانه خانم مامانمیگفت چند روز از رفتنت گذشته بود که وهب چند تا کله معلق زد و رفت زیر رخت خواب و بنا کرد گریه کردن خانم ها برات آش پشت پا پخته بودن. وهب با یک لنگه دمپایی دنبالشان کرد و با گریه گفته بود وقتی که مامانم نیست شما اینجا چکار میکنید مهدی طفلی آرام بود. وقتی آمدم بردمشان پارک اما باز وهب بی تابی کرد تا اینکه مادرم او را با کاروان پیرزنها بردشیراز حالا برگشته و مثل بقیه منتظر حاج خانمه.» به سرکوچه رسیدیم. بوی اسپند می آمد. جلوی پایم قربانی کشتند و با سلام و صلوات وارد خانه ای شدم که بیشتر از یک ماه ازش دور بودم. ⬅️ ادامه دارد.... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
107571_760_۲۰۲۱_۰۹_۲۶_۲۰_۲۵_۲۹_۱۳۲.mp3
3.67M
. ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🏴🌹🏴 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 🌹 آیه 72 سوره آل عمران 🌸 و َقَالَتْ طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِِ ءَاِمِنُواْ بِالَّذِى أُنِْزلَ عَلَى الَّذِينَ ءَاَمَنُواْ وَجْهَ الْنَّهَارِ وَاكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 🍀 ترجمه: وگروهى از اهل كتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان نازل شده است، در آغاز روز ایمان آورید و در پایان روز كافر شوید، شاید بازگردند( منظور با این حیله شاید مسلمانان از اسلام بازگردند) 🌷 : گفت 🌷 : گروه 🌷 : ايمان آورید 🌷 : به آنچه نازل شده 🌷 : آغاز روز 🌷 : کافر شوید 🌷 : شاید بازگردند 🌸 : دوازده نفر از علماى یهود، تصمیم گرفتند براى ایجاد تزلزل و تردید در مسلمانان، صبحگاهان نزد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم آمده و اظهار ایمان كنند، ولى در آخر روز از برگردند و بگویند: ما محمّد و آیین او را دیدیم، ولى با آنچه در تورات آمده است، مطابقت ندارد. آنها با این نقشه مى خواستند این طور وانمود كنند كه اگر اسلام مكتب خوبى بود، اهل علم و كتاب از آن دست برنمى داشتند، با این كار هم در مسلمانان تردید بوجود آورند و هم سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند. متعال نیز با نزول این آیه، نقشه ى آنان را آشکار ساخت. 🌸 برای متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله ای استفاده می کردند، تهاجم نظامی، سیاسی و اقتصادی این آیه اشاره به بخشی از تهاجم فرهنگی آنها دارد. می فرماید: و قالت طائفة من أهل الکتاب ءامنوا بالذى أنزل على الذين ءامنوا وجه النهار و اكفروا ءاخره لعلهم يرجعون: و گروهی از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر نازل شده است، در آغاز روز ایمان آورید و در پایان روز کافر شوید، با این حیله شاید مسلمانان از اسلام بازگردند. 🌸 این در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه ای خواهد داشت به ویژه این که عده مزبور از علمای یهود بودند، و همه می دانستند که آنها نسبت به کتاب های آسمانی و نشانه های آخرین آشنایی کامل دارند و این کار می توانست پایه های ایمان افرادی که تازه مسلمان شدند را متزلزل سازد. امروزه دشمنان اسلام با شبهه افکنی درباره قرآن و اسلام از طریق فضای مجازی سعی در متزلزل کردن ایمان مسلمانان دارند، باید کاملاً هوشیار بود. 🔹 پيام های آیه 72 سوره آل عمران 🔹 ✅ چه بسا گروهى با نام ، در صفوف مسلمانان نفوذ كرده و از پشت خنجر بزنند، لذا باید هوشیار بود. ✅ نباید ساده اندیش و زودباور بوده و به هر اظهار ایمانى، اعتماد كند. ✅ در مراحل حسّاس، اسرار و توطئه هاى دشمنان را آشکار می کند. ✅ باید در مرحله اى از قرار بگیریم كه بازگشت بعضى مسلمانان از دین، مایه ى تزلزل ما نگردد. ✅ یكى از سیاست هاى ، ایجاد روابط و سپس قطع روابط بهل منظور ایجاد تزلزل در جامعه است. 🏴🌹🏴 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن فـرقـه کـه تـیـشــه بـه نـخـل فــــدک زدنـد بـر قـلــــب پـاک خـتــم رســولان نـمــک زدنـد مــهــــدیۜ بـیـا ز قـاتـل مــــادر ســوال کــن زهــــــرا ۜ چه کرده بود که او را کتک زدند؟ ســــلام ✋ 🌹ــــدایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزچهارشنبہ‌مجروح‌شدنش‌آخرین‌ ڪلاس‌حوزه‌روباهم‌بودیم... ڪلاس‌ڪہ‌تموم‌شد‌سریع‌وسایلشو جمع‌ڪرد‌که‌بره؛ گفتیم‌آرمان‌ڪجا‌میری؟ گفت‌امشب‌آماده‌باش‌هستیم‌:) گفتم‌آرمان‌نرو💔'! گفت‌نہ‌!باید‌برم.. بہ‌شوخۍ‌گفتیم:آرمان‌میرۍ‌شهید‌ میشی‌ها!باخندھ‌گفت این‌وصلہ‌ها‌بہ‌ما‌نمیچسبه:) گفتیم‌بیاعڪس‌بگیریم‌‌‌شھیدشدی‌ میگذاریم‌پروفایلمون نیومد‌؛هرکاری‌ڪردیم‌نیومد:)💔🖐🏼'! 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸دستگیری حضرت زهرا(س) راوی شهید برونسی:(1)👇 🌺.....تانک های T- 72 رادشمن ،تازه وارد منطقه کرده بودو قبل از آن توی هیچ عملیاتی باهاشان سر و کار نداشتیم. خصوصیت تانک ها این بود که آرپی جی به آنها اثر نمی کرد،اگر هم می خواست اثر کند، باید می رفتی و از فاصله خیلی نزدیک شلیک می کردی،و به جای حساس هم باید می زدی.آن روز بحث کشید به این که چه تعداد نیرو برای عملیات بروند، واز چه طریق اقدام کنند؟🌺..... سه گردان ماموراین کار شدند. فرمانده یکی شان عبدالحسین بود.وقتی راه افتادیم برای شناسایی، چهره او با آن لبخند همیشگی و دریایی اش گویی آرام تراز همیشه نشان می داد.تانزدیک خط دشمن رفتیم. یک هفته ای می شد که عراقیها روی این خط کار می کردند.دژ قرص و محکمی از آب در آمده بود جلو دژ موانع زیادی توی چشم می زد، جلوتراز موانع هم،درست سرراه ما، یک دشت صاف و وسیع خودنمایی می کرد.اگرمشکل موانع را می توانستیم حل کنیم، این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می کرد.باهمه این احوال، بچه ها به فرمانده تیپ می گفتند:شما فقط بگو برای برگشتن چه کار کنیم.ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم.برای همین مهمتراز همه، قضیه سالم برگشتن نیرو بود.فرمانده تیپ چند تاراهنمایی کرد عملاً هم کارهایی صورت دادیم،حتی گرایمان را،رو حساب برگشتن تنظیم کردیم.از شناسایی که برگشتیم، نزدیک غروب بود، بچه ها رفتند به توجیه نیروها. 🌺.....من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان.دو تا گردان دیگر راه به جایی نبردند؛ یکی شان به خاطر شناسایی محدود،راه را گم کرده بود؛ یکی هم پای فرمانده اش رفته بود روی مین.هردو گردان را بی سیم زدند که بکشند عقب.حالا چشم امید همه به گردان ما بود،و چشم امیدما به لطف و عنایت اهل بیت (ع).شایداغراق نباشد اگر بگویم بیشترازهمه، خود عبدالحسین حال توسل پیدا کرده بود.وقت راه افتادن، چند دقیقه ای برای پیدا کردن پیشانی بند معطل کرد.یعنی پیشانی بند زیاد بود،او ولی نمی دانم دنبال چه می گشت.با عجله رفتم پهلوش. گفتم: چه کار می کنی حاجی؟یکی بردار بریم دیگه.حتی یکی ازپیشانی بندها را برداشتم و دادم دستش، نگرفت. 🌺.....گفت: دنبال یکی می گردم که اسم مقدس بی بی توش باشه!حال و هوای خاصی داشت. خواستم توی پرش نزده باشم. خودم هم کمکش کردم. بالاخره یکی پیدا کردیم که روش با خط سبز، و بارنگ زیبایی نوشته بود:یا فاطمه الزهرا(س) ادرکنی.اشک توی چشم هاش حلقه زد.همان را برداشت و بست به پیشانی اش.چند دقیقه بعد، تمام گردان آماده حرکت بود. با بدرقه ی گرم بچه ها راه افتادیم. ذکرائمه(ع)از لب هامان جدا نمی شد.آن شب تنها گردانی که رسید پای کار،گردان مابود.سی، چهل متر مانده بود برسیم به موانع، یک هو دشمن منور زد، آن هم درست بالای سرما!.... ⬅️ ادامه دارد.... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا