نسیمی از میان چشمان ما
و لبخند شما گذشت
باران گرفت ...
سلام✋
.
#عاقبتتون_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
💬دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی:
عمر انسان در دنیا به سرعت سپری میشود،ما همه به سرعت از هم پراکنده میشویم و بین ما و عزیزانمان فاصله میافتد.
ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که میگذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
✍قاسم سلیمانی، ١٣٩۵/٨/١٠، حلب
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#استاد_پناهیان
# گاهی اوقات به حل مشکلات فکر نکنید ،شاید در حار آزمایشید ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فتنه آینده ، فتنه ناکارآمدی ؟
دولت ، خدمات داشته یا نه؟
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
.:
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
بسم رب المهدی(عج)
❇️فراخوان ثبت نام اسکان زائرین نیمه شعبان
✔️منازل
✔️مساجد و حسینیه ها
✔️مواکب
❇️هم استانی های عزیز و علاقه مندان پذیرایی از زائرین نیمه شعبان را در ایام ولادت مهدی موعود(عج) همچون اربعین در قم احیا کنیم.
📱جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۹۰۳۳۴۱۱۲۰ تماس حاصل نمایید.
روابط عمومی قرارگاه مردمی اربعین
40.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل اول، قسمت نهم
🎥 #مستند دربرابر طوفان ، از امروز به مدت ده شب در ده قسمت در این کانال به نمایش گذاشته میشود .
🚩#حسینیه_مجازی
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_هشتم
دور خانه شیلنگ تخته زنان
میدویدم با شوق و ذوق از دیدار امام
میگفتم دلم میخواست فقط از
چشمهای امام برای بقیه حرف بزنم
خوشحالی میکردم که تا چند روز آینده هم قرار است برویم پیش آقای خامنه ای خواهر و خاله و مادربزرگم دنبال سرم راه افتادند که باید ما را
هم ببرید.
دوسه روز بعد، رفتیم نهاد
ریاست جمهوری ما را بردند داخل
سالن بزرگ زیرزمین مانندی منتظر
نشستیم تا آقای خامنه ای برسند. همین که از پله ها آمدند پایین خاله ام از جا بلندشد. چادرش را زیر چانه سفت چسبید و داد زد: «وای حضرت علی بغض های مانده در گلو را آزاد کرد. اول از همه مهریه مان را پرسیدند مهدی گفت : «آقا چهارده
سکه!»
شهریور سال ۶۱ در خانه مادرم جشن
عروسی ساده ای گرفتیم . مهدی ازم
پرسید: «ماشین خودمونو گل بزنم یا
ماشین برادرمو قرض بگیرم؟
گفتم
«خودتون
چی میگید؟»
از
چشمانش خواندم ماشین
خودمون ،ماشین را برده بود
صافکاری نقاشی ،قرار شد برای
عروسی بیاوردش
خبر داشتم با حقوق سپاه توانایی خرید آن چنانی ندارد قید سرویس طلا را زدم . من یک حلقه ساده خریدم و مهدی یک انگشتر عقیق ولی خودش با وسواس یک جعبه آرایش کرم رنگ انتخاب کرد؛
با لوازمش صندوقچه کلیدداری بود
به اندازه یک کتاب رقعی
.من لباس عروس پوشیدم؛
👇👇👇
ولی مهدی با همان لباس سبز رسمی
سپاه آمد با اینکه به زور کت و شلوار
خریده بودیم با اینکه رنگ یشمی
انتخاب کرد، هم رنگ لباس سپاه .
مامان جمیله کلافه شد. توپ و تشرش بی فایده بود هرچه گفت، زشته آقامهدی ما تو فامیل آبرو داریم به خرجش نرفت. من
مشکلی نداشتم. راستش را بخواهید توی دلم ذوق کرده بودم ولی جرئت نمی کردم به رو بیاورم. فقط می
گفتم
خب این آدم این !
مدلیه به نظرش
احترام بذارید
. اختلاف ما با خانواده ها به اینجا ختم
نشد روز جشن نیش و کنایه ها شروع شد که این چه مدل عروسی نه آهنگی نه ترانه ای نه رقصی دخترهای همسایه هم با دو قورت ونیم
باقی آمدند پشتشان که «عروسی
بدون رقص و آهنگ که عروسی
نیست! من هم برای اینکه وارد
دعوا نشوم توپ را میانداختم در
زمین داماد
خب دوماد از این قرتی بازیها
خوشش نمیاد
. زنها افتادند روی دنده لج که ما چه کار به کار داماد داریم؟ اصلاً او که اینجا نیست، توی مردانه نشسته رفتند و یک ضبط صوت توشیبای نقره ای رنگ آوردند گذاشتند لب طاقچه همان اول نوارش گیر کرد. دوسه بار تاپتاپ زدند توی سرش تا روشن کردند سروکله مهدی پیدا شد کاردش میزدی خونش نمی آمد وسط حیاط داد و هوار به راه انداخت، آمد که من دست عروس را میگیرم و میبرم، شما اینجا هر فسق و فجوری دوست دارید انجام بدهید دختر همسایه مان با لب ولوچه آویزان سیم ضبط را جمع کرد و برد توی آشپزخانه آبها که از آسیاب افتاد.زود سفره را انداختند تا سر مردم را به شام گرم کنند. همهمه افتاد بین زنها که داماد آمده دنبال عروس، نمه نمه پچ پچها تبدیل شد به خنده های زیرزیرکی زیاد ماشین عروس به گوشم میخورد با لباس عروس رفتم توی حیاط. مهدی خیلی خجالتی گفت یه چیز
بگم؟» گفتم: «بگو!»
ماشین عروسمون صندلی نداره باید
بری کف ماشین بشینی یعنی چی؟!
تعمیرکار بدقولی کرد
پس چطور رانندگی میکنی؟!
صندلی راننده هست ولی بقیه صندلیها برای اینکه راحت باشی
کفش رو موکت کردم.
مثل خریدارها نگاهی انداختم به سرتاپای ماشین.
به جای گل
دور تا دورش جای بتونه بود. خندیدم با اعتماد به نفس کامل نشستم کف ماشین عروس چهار
زانو با لباس عروس
شرط کرده بود کسی حق ندارد پشت سر ماشین راه بیفتد و بوق بوق کند. دوتایی راه افتادیم جمله آقای
کافی پیچید توی سرم «یعنی چی عروس رو بذاری توی ماشین و بوق
بزنی؟ که یعنی من دارم زنمو خونه
میبرم!»
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#چهارشنبه های امام رضایی
#به_تو_از_دور_سلام
زیارت مختصر امام رضا علیه السلام
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ عَلَيْهِ آباؤُكَ الطَّاهِرُونَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمىً عَلَىٰ هُدىً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلىٰ باطِلٍ، وَأَنَّكَ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ، وَأَدَّيْتَ الْأَمانَةَ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ خَيْرَ الْجَزَاءِ، أَتَيْتُكَ بِأَبِي وَأُمِّي زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ، مُوالِياً لِأَوْلِيائِكَ، مُعادِياً لِأَعْدائِكَ، فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ.السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْهادِي وَالْوَلِيُّ الْمُرْشِدُ، أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ مِنْ أَعْدائِكَ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِوِلايَتِكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ.
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_443
🌹 آیات169تا171سوره آل عمران
🌹 بخش اول
🌸 و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا بل أحيآء عند ربهم يرزقون (169) فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتاَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (170) يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِين َ(171)
🍀 ترجمه: و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند (169) آنان به آنچه که خداوند از بخشش و احسان خود به آنان عطا کرده شادمان هستند و برای کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند مژده می دهند که ترسی بر آنها نیست و اندوهگین نمی شوند. (170) و به نعمت و فضل خداوند و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى كند، مژده مى دهند. (171)
🌷 #لا_تحسبن: گمان نبر
🌷 #قتلوا: کشته شدند
🌷 #سبیل_الله: راه خدا
🌷 #یرزقون: روزی داده می شوند
🌷 #فرحین: خوشحال هستند
🌷 #ءاتاهم: به آنها عطا کرد
🌷 #یستبشرون: مژده می دهند
🌷 #لم_یلحقوا: ملحق نشده اند
🌷 #خوف: ترس
🌷 #لا_یحزنون: اندوهگین نمی شوند
🌷 #لا_یضیع: تباه نمی کند
🔴 #شأن_نزول: اين آیات بعد از جنگ احد نازل شده است اما مضمون و محتوای آیات همه شهدا را در بر می گیرد حتی شهدای بدر را که چهارده نفر بودند شامل می شود، لذا در حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده که فرمودند: آیات درباره شهدای #احد و #بدر هر دو نازل شده است.
🌹 و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله أمواتا: و هرگز گمان مبر آنان که در راه #خدا کشته شدند مرده اند. درست است روی سخن آیه خطاب به پیامبر است ولی در واقع به همه می باشد تا دیگران حساب خود را کنند. سپس می فرماید: بل أحياء عند ربهم يرزقون: بلکه زنده هستند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. ارواح ما پس از مرگ در عالم #برزخ خواهند بود و در آنجا حیات و زندگی می کنیم اما زنده تا زنده داریم چون شهيدان به قدری غرق مواهب حیات معنوی هستند و شاد و متنعم هستند گویا زندگی سایر برزخیان در مقابل آنها چیزی نیست و وصف #مرده دارند و گویا که دیگران #زنده نیستند.
🌹 بر اساس روایات اولین قطره خون شهید موجب آمرزش #گناهان او می گردد. در روایت آمده است: بالاتر از هر نیکی، نیکوتری هست، مگر شهادت که هرگاه شخصی #شهید شود، بالاتر از آن خیری متصور نیست. در روز قیامت، شهید مقام شفاعت دارد. شهدای صف اول حمله و خط شکن، مقامشان برتر است. بهترین و برترین مرگ ها #شهادت است. امامان ما، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بسیاری از پیامبران و رهروان و پیروان آنان نیز شهید شدند.
🌹 در آیه 170 سوره آل عمران به گوشه ای از برکات فراوان زندگی برزخی #شهيدان اشاره کرده و می فرماید: فرحین بمآ ءاتاهم الله من فضله: آنان به آنچه که خداوند از بخشش و احسان خود به آنان عطا کرده خوشحال هستند. و خوشحالی دیگرشان هم به خاطر مجاهدان و مؤمنان است که هنوز به آنها ملحق نشده اند و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف عليهم و لا هم يحزنون: و براى کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند مژده می دهند که ترسی بر آنها نیست و اندوهگين نمی شوند. #زندگی برزخی یک زندگی واقعی دارای رزق و حیات و شادی و بشارت است.
🌹 آیه 171 سوره آل عمران در حقیقت تأكيد و توضيح بيشترى درباره بشارت هايى است که شهيدان بعد از شهادت دریافت می کنند: آنها از دو جهت خوشحال و مسرور می شوند:
یستبشرون بنعمة من الله و فضل: و به نعمت و فضل #خداوند مژده می دهند. و دیگر اینکه و أن الله لا يضيع أجر المؤمنين: و خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى کند.
⬅️ پیام های آیات در جلسه بعدی...
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
می شود در انتهای یک کانال
تنها برای خدا جان داد
و نامت در امتداد تاریخ
بر جان ها نقش بندد
گمنامی بجویید ...💔
سلام✋
#روزتان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷
" بسم رب الشهداء والصدیقین "
#سلام_بر_شهدا
#سلام_بر_مردان_بی_ادعا
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
✍️ #اسفند_ماه
سال ۱۴۰۱
سالروز عروج ✨🕊
🌷 #شهدای والامقام
🌷 #محله زینبیه، مسجد حضرت زینب "علیها السلام" است،
🌷 ڪہ در چنین ماهی
🌷 #آسمانی شدند
🌷 سالروز
🌷 آسمانی شدنتان
🌷 مبارڪ باد ...
#شهید احمد اصغری
#شهید محمد جعفرربانی نژاد
#شهید ابوالفضل یزدانیان
#شهید داود یزدانیان
#شهید محمد سلیمانی
#شهید سید مصطفی خوشرو
#شهید مجید همتی
#شهید نجم الدین آزادی
#شهید محمد رضا سوخته سرایی
#شهید نبی اله محمدی
#شهید محمد مهدی نیرنجی
#شهید محمد علی رحیمی
#شهید اکبر عابدینی برزی
#شهید سید فخرالدین حسینی
#شهید حسین یزدی
#شهید محمود یزدی
#شهید حسینقلی علائی
#شهید محمد جواد فهیمی
#شهید قدمعلی مهمان نواز
#شهید روح اله شکارچی
#شهید ابوالحسن ایرانی
#شهید بهرام نارنج جعفری
#شهید غلامعلی سلیمی
#شهیدعلی علی آبادی
#شهید محمد رضا فتح آبادی
#شهید علی میرزایی
#شهید محمد رضا رجبی
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی با ذکر #صلوات
⬅️ از خانواده های معزز شهدا درخواست داریم با ارسال کلیپ، خاطره ، زندگی نامه ،عکس های با کیفیت و..ـ جهت آشنایی بیشتر محله با شهیدشان ، خادمان خود را همراهی نمایند .
🆔 @ya110s
"اجرتان با سرور و سالار شهیدان"
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰
May 11
40.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فصل اول، قسمت نهم
🎥 #مستند دربرابر طوفان ، از امروز به مدت ده شب در ده قسمت در این کانال به نمایش گذاشته میشود .
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_نهم
خیابان ۱۶ آذر در ساختمان سه طبقه ای مصادرهای ساکن شدیم صدوهشتاد متر بود با پنج اتاق نمای خانه به شکلی بود که هرکس رد میشد فکر میکرد اینجا ارگان یا سازمانی است همین طور هم بود.
مهدی
گفت: اینجا دفتر حزب توده
بوده دادستانی به نیروهایش اجاره
داده بود.
پدر مهدی خانه شان را فروخته
بودند .گفتند: «پس ما یک سال
میایم با شما زندگی میکنیم دو تا
اتاق دست ما بود و بقیه خانه در
اختیار آنها.
فقط اسمش بود عروس شده ام. دامادی در کار نبود از فردای عروسی با لباس سپاه رفت قم . سال اول زندگی مان یک پایش تهران بود، یک پایش قم در تیم حفاظت آقای ،اژه ای ،صانعی جوادی آملی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی خدمت میکرد. هفته تمام میشد و اگر مهدی دو روز به خانه سرمیزد جشن میگرفتم دلش برای جبهه می تپید، سپاه بهش اجازه اعزام نمی داد. مأمور به تحصیل
شد رفت دانشگاه ، رشته
گفتار درمانی دانشگاه ملی در میدان
محسنی تهران
دلم خوش بود سرش به درس و مشق گرم میشود و بیشتر توی خانه
میبینمش نگو اوضاع بدتر شد
. دانشگاه که میرفت هیچ تیم
حفاظت هم سر جای خودش بود. همه نبودن هایش به کنار با تهدید خانواده های پاسدار زندگی ام شد نور علی نور، هر روز خبر میآوردند که زن فلان پاسدار را دزدیدند بچه فلان پاسدار را بردند که بردند. مدام توی گوشم میخواند در رو به روی کسی باز نمی کنی اگرم کسی از قول من پیغامی آورد، اصلاً گوشت بدهکار نباشه. تلفن نداشتیم سفارش میکرد من اگه پیغامی داشتم به خونه مادرم زنگ میزنم .
👇👇👇
سختی های تنهایی را با طعم کتاب شیرین میکردم.
کتابهای شهید
دستغیب و استاد مطهری اصول کافی و تفسیر قرآن
از طرفی اعتقاد به اینکه مهدی الان سرباز امام زمان (عج) است هیمنه تنهایی را می شکست. یادم نمی آید یک بار غر زده باشم که چرا نیستی او هم کارش را بلد بود در یکی دو روزی که میآمد جبران مافات میکرد . با مهربانی هاش با بیرون بردنهاش با تفریح ، بهش گفتم: «شما که نیستی من میخوام برم کلاس طلبگی.» گفت: خب برو ، چه اشکالی داره؟ حوزه علمیه از متأهلها رضایت
همسر میخواست یک خرده سربه سرم گذاشت که زن باید
بنشیند توی خانه و چه به این کارها
بعد خندید «برو، شوخی کردم.» رضایت نامه کتبی نوشت که به عنوان همسر ایشان اجازه میدهم در دروس طلبگی شرکت کند
. مدام برای من گوشه و کنایه جبهه هم
میزد. می گفت سر کلاس دانشگاه تخته را میدان جنگ می بینم و گچ ها را رزمنده .
استاد درس مینویسد ولی
من در فضای جنگم
زمستان ۶۲ باردار بودم چله زمستان هوس گوجه سبز کرده بودم نبود.
پدر مهدی وجب به وجب تهران را گشته بود دنبال گوجه سبز می گفت گیر نمیاد. دست آخر یک کیسه آلوخشک خرید. می خندید اینا همون گوجه سبزه که خشکش
کردن.
ولی مهدی با بادام میآمد خانه . مغز بادام شور خیلی دوست داشتم . نمیدانم آفتاب از کدام طرف
بیرون
آمده بود. یک شب آمد که بیا
برویم سینما فلسطین یک پاکت
کوچولوی بادام خرید. توی راهرو
سینما بادام را میخوردم و میگفتم
تا فیلم شروع بشه من همه شو میخورم و تموم میشه. خندید تو بخور عیب نداره بازم میخرم.
موعد زایمان نبود خودم را رساندم بیمارستان نجمیه بستری شدم رفتم اتاق عمل بچه دنیا آمد.
هیچ کس نیامد بالای سرم اصلاً
کسی خبر نداشت. تلفن نداشتند.
چطور به گوششان میرساندم؟
مرخص شدم پرستارهی میرفت و می آمد می پرسید: «کسی نیومد دنبالت؟» تازه پا گذاشته بودم در نوزده سالگی به چشم دختربچه بهم نگاه میکرد. نگران بودم که اگر کسی نیامد با من چه کار میکنند
پرستار میخندید از تخت
میندازمت پایین.
خدا فریده ،خانم خواهر مهدی را از
غیب رساند پرستار بود آمده بود آنجا برای کاری سربزند یکدفعه من را دید :گفت «خودم میبرمت.» :گفتم مهدی چی؟!» گفت «پرویزو ولش کن گیرش آوردی سلام منو بهش برسون»
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷