#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم.
#شهید_عبدالله_معیل
او در شهریور ماه سال 1332 در قم به دنیا آمد.
دو ساله بود که پدرش را از دست داد و مورد سرپرستی مادرش قرار گرفت.
بزرگتر که شد، به نمازهای جماعت آیتالله بهجت و سخنرانیهای آیتالله مشکینی میرفت و ره توشه بر میگرفت.
عبدالله در نوجوانی نوارهای حضرت امام را میشنید و همچنین کتابهایی از حضرت امام و از جمله کتاب حکومت اسلامی ایشان را میخواند و دقت در این کتابها و گوش دادن به آن نوارها را به همگان هم توصیه میکرد.
او پس از مدتی، سرپرستی خانه را بر عهده گرفت و در یک دفتر اسناد رسمی به کار مشغول شد؛ او در آن دفتر هم از مبارزه دست نکشید و به عنوان یک مقلّد امام، مردم را به نپرداختن مالیات به رژیم ستمشاهی تشویق میکرد.
عبدالله در سال 1352 انجمن اسلامی آل محمد (ص) را تشکیل داد.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال 1358، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و پس از مدتی کار در کارگزینی، به عنوان مسوول بسیج قم به انجام وظیفه پرداخت.
او در هشت سال دفاع مقدس هم در واحد بسیج لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) فعالیت میکرد تا اینکه در چنین روزهایی از بهمن ماه سال 1364 و در عملیات والفجر هشت – که با رمز مقدس "یا فاطمه الزهرا" و با هدف آزادسازی فاو و عبور از اروند طرح ریزی شد – به شهادت رسید.
درباره ویژگیهای این شهید بزرگوار، حکایات زیادی مطرح است که شاید مهمترین آنها، پایبندی به شرکت در نمازهای جماعت حتی در نماز صبح و همچنین تلاوت روزانه قرآن حکیم همراه با تأمل و تدبّر و تفکر است.
او حتی دوستانش را به تأمل در جملات نماز فرا میخواند که این حکایت درباره نماز امام زمان (عج) در مسجد جمکران و به نقل از یکی از دوستان شهید، نشاندهنده این ویژگی اخلاقی اوست: "با هم میرفتیم جمکران. برایمان صحبت میکرد. میگفت: نمازتان را با تفکر بخوانید. روی کلمات آن دقت کنید. لقلقه زبان نباشد.
میگفت: در نماز امام زمان، 100 بار میگویند
"ایاک نعبد و ایاک نستعین"؛ می دانید یعنی چه؟ آیا واقعاً خدا را میپرستید یا نه! ما در عمل و غیر از خدا، همه را میپرستیم و به هزار شکل از دیگران کمک میخواهیم؛ ولی از خدا نه! آیا مال و ثروت و زن و فرزند و ... را به جای خدا نمیپرستیم و برایمان اهمیتش بیشتر نیست؟"
شهید عبدالله معیل همچنین از شرکت کنندگان فعال در هیاتها بود و به توسل به حضرات معصومین (ع) و زیارت آنان، اهمیت میداد: "راه افتادیم برویم پابوس امام هشتم (ع). عبدالله خیلی با روحیه معنوی بهتری زیارت میکرد. ما این حال و هوا را نداشتیم. عبدالله میگفت:
معرفتتان را نسبت به امام بالاتر ببرید تا درکتان از زیارت بیشتر شود؛
ولی ما حوصله و فهم این را نداشتیم.
او اما ساعتها در سکوت فکر میکرد؛ زیارت میخواند و روی جملات دعا و زیارت دقیق میشد و مکث میکرد. زیارتش با زیارتهای ما متفاوت بود."
لازم به ذکر است که پیکر مطهر شهید عبدالله معیل در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم در خاک آرمیده است.
#فرازهایی_از_وصیت_نامه_شهید
"بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون
با سلام و درود فراوان به امام خمینی مرجع و رهبر عظیم الشأن جهان اسلام و درود و سلام به امت همیشه در صحنه، بدین وسیله سفارش خودم را به شما امت وفادار به عرض میرسانم. یکی اینکه حالا که اسلام را به عنوان یک قدرت برتر و تنها راه رسیدن به سعادت بشریت عرضه کردهاید و دیگر مسلمین به واسطه پایداریتان با طاغوت و حکّام جور خودشان در ستیزند و از طرفی جوانان مسلمان به بی محتوایی مکاتب شرق و غرب و در نتیجه نسبت به آنان سر خوردهاند و تنها راه نجات را اسلام یافتهاند و میبینید و میشنوید که همه جا ندای اسلام خواهی بلند است و نصرتهای الهی یکی پس از دیگری شامل مسلمین میشود؛ مبادا تبلیغات سوء و شیطانی دشمنان اسلام و ایادیشان و ساده لوحان که از آنان گول خوردهاند در شما اثر بگذارد و به اهمیت کارتان پی نبرده و سنگر پایداری را در همه جا خالی بگذارید که ثابت کردید که ثابت قدم خواهید ماند و در شناختن راه و دنباله روی هیچگاه از امام بزرگوار فاصله نگیرید که ایشان هم اسلام را بهتر میشناسند، هم دشمنان اسلام و نیرنگهای سازمانهای مخوف جاسوسی آنان را بهتر میشناسند و بدانید که خداوند این توفیق را به شما داده است که با رهبری امام بزرگوار، اسلام را از انزوا درآورده و به عنوان یک ملت اسوه دیگران از شما درس گرفته و زمان عظمت اسلام فرا رسیده است؛ این بود سخنم با ملت بزرگوار."
او در ادامه وصیت نامهاش، سخنی با خانواده و به ویژه مادر و همسرش دارد:"و مطلبی با خانوادهام دارم؛ مادر عزیزم که هم برایم پدر بودی، هم مادری مهربان و بردبار و رنج کشیده؛ میدانم که پدرم دعا کرد که من بمانم تا به جای او به تو خدمت کنم؛ افسوس که در طول این مدت که با تو بودم، نتوانستم حق تو را ادا کنم، کوتاهی مرا ببخش؛ هر چند نمیشود حق مادر را ادا کرد؛ خداوند إنشاءالله فرزندان مرا برایتان نگه دارد تا جای من خدمتگزار شما باشند؛
اما همسرم، مرا در این راه یاری کرد خداوند تا پایان عمر ثابت قدم تو را نگه دارد و از فرزندان نمونه مسلمانانی بسازی که دیگران به آن حسرت بخورند و برای موفقیت در این راه باید در تربیت آنان کوشا باشی که تو را آنگونه میبینم.
در انتخاب دوست برایشان دقت کنید؛ آنان را به مسجد عادت دهید و از اسلام و قرآن و اهل بیت برایشان زیاد بگویید تا ساخته شوند.
در مورد شهادت من افتخار کنید که اگر اجلم در خارج از جبهه اتفاق میافتاد و به مرگ طبیعی میرفتم دیگر اینگونه نبود که الان نزد خداوند روسفید هستید، بدانید که خدا در قرآن و حضرت علی(ع) در نهج البلاغه میگویند که اجل هر کس مشخص شده است؛ بنابراین نگرانی نیست و بدانید نزد خداوند باری تعالی اجر عظیم دارید.
در مورد فرزندان، علی جان و حسین جان، إنشاءالله راه پدرتان را که اسلام است ادامه دهید تا پدرتان خوشحال گردد و در مورد مادرتان و مادر خودم به شما سفارش میکنم که احترامشان را نگه دارید و خدمتگزارشان باشید تا سربلند و عزیز باشند.
و اما دقت این شهید سرافراز در امور مالی، از فرازهای پایانی وصیت نامهاش آشکار است؛ آنجا که در ده بند، بدهکاریها و طلبکاریها را مینویسد و در ادامه میآورد: از بابت نماز و روزه، حدود یک سال برایم نماز و روزه بگیرید.
حدود هزار و پانصد تومان بابت رد مظالم از طرف من بپردازید.
از طرف من از همه حلالیت بطلبید.
#روحش شاد
#یادش گرامی با ذکر#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
پنجشنبه است؛
شادی روح پاکِ سردار دلها؛
شهدای عزیزمون؛
جمیعِ اموات
صلواتی همراه با سوره حمد قرائت کنیم...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فروردین،
سالی نو برای زندگی است
و رمضان،
سال جدید بندگی است!
چه خوب
که زندگی را با بندگی آغاز کنیم...🌿
سلام✋
#روزتان_شه🌹دایی
🌹رمضان ، ماه بندگی خدا مبارک🌹
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
آیا می دانید :
✉️ 📩 📨
اگر در انگلستان تمبر ملکه را بصورت برعکس روی پاکت نامه بچسبانند زندانی میشوند
حالا تو کشور ما علنا به عالیترین مقام کشور ناسزا می گویند کسی بهشون کاری نداره!!
عجیب ترش اینه به ما میگن دیکتاتور،
به انگلیس میگن کشور آزاد!!🤔😂
#به همه بگید تا سطح آزادی کشورها روشن بشه
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_465
🌹 بخش اول آیه195سوره آل عمران
🌸 فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّى لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنْكُم مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِنْ دِيَارِهِمْ وَ أُوذُواْ فِى سَبِيلىِ وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَناَّتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِّنْ عِنْدِ اللَّهِ و اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ
🍀 ترجمه: پس پروردگارشان دعاى آنان را مستجاب كرد (و فرمود:) كه من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، خواه مرد یا زن، (اگرچه) همه از یكدیگرید، تباه نمى كنم پس كسانى كه هجرت كردند و از خانه هایشان رانده شدند و در راه من آزار و اذیّت دیدند، جنگیدند و كشته شدند، قطعاً من بدی هایشان را مى پوشانم و در باغ هایى كه نهرها از زیرشان جارى است، واردشان مى كنم. (این) پاداشى از طرف خداوند است و پاداش نیكو تنها نزد خداست.
🌷 #استجاب: استجابت کرد
🌷 #لا_أضيع: تباه نمی کنم
🌷 #عامل: صاحب عمل
🌷 #ذكر: مرد
🌷 #أنثى: زن
🌷 #هاجروا: هجرت کردند
🌷 #أخرجوا: رانده شدند، بیرونشان کردند
🌷 #دیارهم: خانه هایشان
🌷 #أوذوا: آزار و اذیت ديدند
🌷 #سبيل: راه
🌷 #قاتلوا: جنگیدند
🌷 #قتلوا: کشته شدند
🌷 #أکفرن: می پوشانم
🌷 #سیئاتهم: بدی هایشان- جمع سيئة است، سيئة به چیزی که حال آدم را می گیرد یا باعث ناراحتی می شود
🌷 #أدخلنهم: واردشان مى کنم
🌷 #جنات: باغ ها
🌷 #تجری: جاری می شود
🌷 #تحتها: زیر آن
🌷 #أنهار: نهرها
🌷 #ثواب: پاداش
🌷 #حسن_الثواب: پاداش نيكو
🔴 #شأن_نزول: این آیه همانند سایر آیات سوره آل عمران در مدینه نازل شده است و دنباله آیات قبلی درباره صاحبان عقل و خرد و نتیجه اعمال آنها می باشد و در مورد نزول آن نقل شده که ام سلمه خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: در قرآن از جهاد و هجرت و فداکاری مردان بحث شده آیا زنان هم در این قسمت سهمی دارند؟ این آیه 195 سوره آل عمران نازل شد و به این سؤال پاسخ گفت.
🌸 #خداوند بلافاصله دعای اولوا الألباب كه همان صاحبان عقل و خرد هستند را مستجاب کرد که می فرماید: فاستجاب لهم ربهم: پس پروردگارشان دعای آنان را مستجاب کرد. براى اينکه ارتباط پیروزی و نجات آدمی با اعمال و رفتار او قطع نگردد و برای اینکه تصور نشود که این وعده الهی اختصاص به دسته معینی دارد می فرماید: أنى لآ أضيع عمل عامل منكم من ذکر أو أنثى بعضكم من بعض: من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را خواه #مرد یا #زن اگر چه همه از یکدیگرید تباه نمی کنم. در جمله بعد چنین نتیجه گیری می کند: فالذين هاجروا و أخرجوا من ديارهم و أوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لأكفرن عنهم سيئاتهم: پس کسانی که #هجرت کردند و از خانه هایشان رانده شدند و در راه من آزار و اذیت دیدند، جنگیدند و کشته شدند، قطعاً من بدی هایشان را می پوشانم.
🌸 سپس #خداوند علاوه بر اینکه گناهانشان را می بخشد می فرماید: و لأدخلنهم جنات تجرى من تحتها الأنهار: و در باغ هايى که نهرها از زیرشان جاری است، واردشان می کنم. ثوابا من عندالله و الله عنده حسن الثواب: این پاداشی از طرف #خداوند است و پاداش نیکو تنها نزد خداست. اشاره به اینکه پاداش های الهی برای مردم این جهان به طور کامل قابل توصیف نیست همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشی بالاتر است.
⬅️ پیام های آیه در جلسه بعدی...
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿🌺❀✿
ا ❀✿🌺❀✿
ا 🌺❀✿
ا ❀✿
ا 🌺
🌸زیارت روز جمعه🌸
🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
🌺
❀✿
🌺❀✿
❀✿🌺❀✿
🌺❀✿🌺❀✿
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
آرامش یعنـی
#زندگــی در پناه شما
بدون نگاهتان زندگیمان
#سراسر آشوبی بی انتهاست
سلام✋
#عاقبتتان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#شهید_مدافع_حرم
#سید_سجاد_روشنایی
شهید سید سجاد روشنایی درتاریخ 1357/6/10 درخانواده ای مذهبی ومتدین درروستای روشنایی ازتوابع شهرستان کمیجان اراک دیده به جهان گشود.تولداین فرزند حضرت زهراس مصادف با پیروزی انقلاب بودوبعد از آن جنگ تحمیلی شروع شد.دوران کودکی ایشان پرازنشاط وسرزندگی بود.در نوجوانی آنچنان پاکدل وساده زیست بود که توجه همگان را به خود جلب می کرد.دوران تحصیل راتا کاردانی ادامه داد و به عضویت سپاه درآمد..ودرجه سرهنگ دوم را اخذ نمود.درسالروز ولادت علی(ع)ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختردوقلو به نامهای مریم سادات وملیکا سادات می باشد .ایشان به شدت به آنها علاقه داشت وبه همسرش می گفت حسودیم میشه که شما تمام روزپیش بچه هایی ولی من نصف روز بیشتر نمیتونم باشم.هروقت ازکنار مدرسه عبورمی کرد
می ایستادوآنهارانگاه میکرد ودست تکان می داد و می خندید.ایشان همواره سفارش آنها رابه همسرش می کرد.پس از مدتی فرمانده گردان سوم امام حسین (ع)درلشگر17علی بن ابیطالب استان قم شد.سال 1394 برای دفاع ازحرم حضرت زینب (س) به سوریه اعزام شد وبا دل وجان از حرم دفاع می کردومدت 37روزدرسوریه بودوسرانجام درتاریخ 1394/11/3 درحین انجام ماموریت درعملیات آزادسازی نبل والزهرابه درجه رفیع شهادت نائل آمد.
✅خصوصیات اخلاقی شهید
خیلی خوش اخلاق وشوخ طبع بودند.بی نهایت مهمان نواز وعاشق بچه هابودند.وقتی خیلی خوشحال یا ناراحت می شدند،به گلزار شهدا می رفتند ودرآنجا کنار رفقای شهیدشان آرام می گرفتند
خاطرات شهید اززبان همسرش:
ازابتدای ازدواج ازشهادت درراه خدا برایم گفت ومیگفت بزرگترین آرزویش شهادت است.من عکس العملی نشان نمی دادم وباخودمی گفتم بحمدالله کشوردرامنیت کامل است .امااوازمن میخواست درنمازم برای شهادتش دعاکنم.من بسیاربه اووابسته بودم وهروقت جدی ازشهادت میگفت ناراحت می شدم وبحث راعوض می کردم اما اوباخنده وشوخی ادامه میداد.عاشق شهادت بود وقتی گلزارشهدامی رفت شوق عجیبی رادروجودش احساس میکردم.ازسختی زندگی با یک نظامی برایم می گفت ولی من عاشق کاراوبودم وازاینکه لباس سپاه به تن دارد بسیارخوشحال بودم.مدتی بودکه میگفت بایدمسئولیت زندگی رابعهده بگیری.زیادحرف نمیزد اماآنقدرآرام ومهربان ومنطقی صحبت می کردکه حرفاش به دلم می نشست ومی پذیرفتم.تنهاچیزی که ازاوخواستم درحرم حضرت زینب س دعایم کند.
روزاعزام به محل کارش رفت وهرچیزی داشت به خانه آوردتعجب کردم مگه دوباره نمی خوادبرگردد
من هم درجمع کردن کمکش کردم ودلتنگی هایم رامیان وسایل سفرش گذاشتم تا ببرد.به همه زنگ زد وخداحافظی کرد.گفت میروم امادلم رامی گذارم پیش تووبچه ها.دخترمون مریم آنقدرگریه کردکه همه رابه گریه انداخت،اماهمسرم تصمیمش راگرفته بود.هنرسیدسجاد دل کندن ازهمه تعلقات دنیایی ورفتن به سفری بودکه امکان برگشت وجودنداشت.اینطوربودکه توانست ازگریه دخترکان زیبایش درلحظات تلخ جدایی بگذرد.وقتی همه رفتند مریم گفت:بابام دیگه هیچ وقت برنمی گرده اون شهید میشه.ملیکابعدازظهر13بهمن ازخواب بیدارشدوباگریه گفت خواب دیدم پدرم ازیک بلندی بادست خونی من رابوس کردوگفت تند تندبه دیدنت میام.بعدازشنیدن خبرشهادتش صبرعجیب وباورنکردنی درخود دیدم به گمانم از حضرت زینب س هدیه گرفتم.
🖋فرازی ازوصیت نامه شهید:
امروز روز اعزام بودمقداری هیجان وتردید دردلم بودبه همین دلیل خواستم ازقران مدد
بگیرم.دردل توسل به آقاامام "عج" زمان نمودم واین آیه آمد وجعلناهم ائمه یهدوننا.....ایه73
سوره انبیا.ازخواندن این آیه پشتم لرزیدواشکم جاری شدچون هرگزخودرالایق این آیه نمیدانستم.اما دلم قرص ومحکم شد.
ان شاءالله فردای قیامت که درخون غوطه ورمحشورگشتم شرمنده آقاامام زمان ورهبرعزیزم نباشم.
بدانید من به اختیاروداوطلب به جنگ با دشمنان اسلام رفته ام.این جنگ،جنگ کفربااسلام عزیزاست وتاروزی که خداوند
به بندگان صالحش وعده داده است ادامه دارد
این زندگی چند روزه دنیای زر وزور وتزویربرای سیاه نمودن چهره اسلام ناب محمدی دست به دست هم داده اند.
اما سخنی باکسانی که بارهبر عزیز فاصله گرفته اند.
های!!!ای یاوران دیروز وآشنایان غریبه شده
به گوش باشید که فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا وامام شهدا باشید.
مگرنشنیده ایدکه امام خمینی،آن معمارکبیرانقلاب فرمود:چه من در میان شما باشم یانباشم نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد.
به خود بیایید وتوبه کنید باشد که رستگار شوید.آخرین درخواستم این است که به رهبرم بگویید این سرباز کوچک خودرا در نماز شبهایش دعا کند تا بلکه خداوند به واسطه ایشان ازگناهم درگذرد.
بنده روسیاه وگنهکارسیدسجادروشنایی
#روحش شاد
#یادش گرامی
نثار ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و اموات #صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_بیست و چهارم
خانه مامان جمیله مهمان بودیم. فرهاد آمد که دوستش زنگ زده گفته
شنبه داریم میریم .کربلا حالا چندشنبه بود؟ چهارشنبه اصرار کرده بود چهار تا صندلی خالی داریم و پاشو بیا فرهاد و بچه ها تا آن موقع زیارت عتبات قسمتشان نشده بود. من فقط یک بار زمان صدام رفته بودم . هنوز حلاوت و عطش زیارت در
وجودم غلیان میکرد.
هوایی شدم به فرهاد گفتم: میای بریم؟ انگار او هم آرام و قرار نداشت مردد بود نمیدانست بنشیند یا بایستد قبول کند یا نکند دوسه بار
شانه بالا انداخت. ذوق کرده بودم که میتوانیم روز غدیر در حرم امیرالمؤمنین (ع) زائر باشیم
فرهاد آخر سر گفت: «چطوری؟ نه پول داریم نه ویزا اینا سه روز دیگه راهی میشن اصرار کردم تو بگو ما میایم امام حسین درست میکنه! دلش نرم شد زنگ زد به دوستش. کار گیر کارت ملی هایمان بود. اتفاقاً توی کیف فرهاد همراهش بود سریع راه افتادیم سر راه کارت ملی ها را تحویل دوست فرهاد دادیم. در عرض نصف روز همه کارها افتاد روی ریل .روان پاسپورت که داشتیم، پول جور شد ، عکس و کارت ملی را هم
فرستادیم برای ویزا فقط مانده بود حال آشوب دل من مگر آرام و قرار میگرفتم شد بودم مثل
بچه کنکوریها دل توی دلم نبود
نکند فرهاد پشیمان شود نکند
اتفاقی بیفتد وسایل را از دور خانه جمع میکردم و تند تند ذکر میگفتم و صلوات میفرستادم حال و هوای سیزده رجب در سرم بود ذکر یاعلی گرفتم . انگار علی هایم از دیوار خانه میزد ،بیرون از محله میسرید میرفت تا لب مرز خسروی آنجا
میپیچید
👇👇👇
سمت ،عراق، بیابانها را رد میکرد میرسید ،نجف از باب القبله داخل می شد وسط ایوان طلا جلا
میگرفت و نرم نرمک می نشست روی خوشه های انگور ضریح امیرالمؤمنین (ع) یک دفعه از کار متوقف شدم فرهاد را صدا زدم: «نذر
محمد حسین؟! فرهاد از بی مقدمه
حرف زدنم جا خورد چند لحظه با
ابروهایی که به هم نزدیک شده بود نگاهم کرد تازه دوزاری اش افتاد گفت :«آهان باشه میرم دوسه
جعبه میخرم
توی اتوبوس همه گفتند: «شما
مهمون چهار نفری هستید که به خاطرتون معطل شدیم؟» کاروان لنگ چهار نفر مانده بود تا لیست تکمیل نمی شده راه نمی افتادند.
مسافرها کلی نذر کرده بودند که هر چه زودتر امام حسین این چهار نفر را بطلبد توی کاروان خیلی به ما عزت و احترام میکردند می گفتند «شما نظر کرده اید امام حسین به خاطر شما ما رو نگه داشته بود
روز غدیر محمدحسین دور افتاد طرف اتاقهای هتل به همه کاروان
شکلات
و شیرینی داد فرهاد خوش سلیقگی به خرج داده بود.
شیرینی خوشگل و شیک و گرانی
خریده بود از آن روز محمدحسین
شد نقل جمع کاروان تا میدیدندش میپرسیدند از اون
شیرینی
خوشمزه هات دیگه نداری؟!» آن سفر
برای محمد حسین خیلی شیرین بود هم از طرف کاروان بهش رسید هم از طرف اهل بیت. مخصوصاً آن روزی
که خادم حرم حضرت عباس (ع) گنبد را بهش هدیه داده بود.
پرچم
دیده بود بچه چهارده ساله تک وتنها برای خودش زیارت می.کند خوشش آمده بود. دستش را گرفته بود برده بود داخل اتاق نذورات یک نفس دویده بود تا هتل مشت کشید به در اتاق هول برمان داشت. پریدم در را باز کردم. دیدم نفس نفس زنان با چشمان اشک آلود پرچم قرمز یااباالفضل را چسبانده است به سینه..
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷