شَهیدْ!
عاشِقیسْتْ کِهْ دَرْ اِزایِ غَلْطیدَنِ قَطْرِهْقَطْرِهٔ خوُنَشْ بَرْ خاکْ، زُلالِ عِشْقِ مَحْبوُبْ را جُرْعِهْجُرْعِهْ مینوُشَدْ.
سلام ✋
#نگاه_و_عمرتان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
نماز سکوی پرواز 06.mp3
4.15M
#نماز 6
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣ الصلاه عمود الدين.
اینکه چقدرستون وجود يه انسان، محکمه
وچقدر ميتونه در بحران ها،آرامشش رو حفظ کنه؛
کاملابه کیفیت نمازش بستگی داره
استادشجاعی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹جایگاه عجیب و حیرت انگیز علمی شهید چمران
تصاویری دیده نشده از جزوههای دکتر چمران که باعث شد استادان دانشگاه نمره 22 به او بدهند
رساله دکتری شهید چمران به دلیل مهم بودنش در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشد
شهيد چمران در زمان خود در فيزيك پلاسما جزو 10 نفر اول جهان بود به طوري كه در دانشگاه بركلي كه ورود به آن به سختي امكان پذير است در رشته گداخت هستهای شاگرد اول بود.
حداد عادل 15 سال بعد از شهادت دکتر چمران که به یک اجلاس خارجی رفته بود چند آمریکایی به او اعتراض میکنند که چرا گذاشتند چمران به جنگ برود و ما از این نخبه محروم بشویم!
ماکروویوی که امروز در خانه ها داریم به نوعی یادگاری از دکتر چمران بوده است
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خاطره💚🌱
هروقت عید یا ولادت یکی از ائمه میشد، حتما شیرینی یا شکلاتی چیزی میگرفت و میاومد خونه. اعتقاد داشت همونطور که توی روزهای شهادت نباید کم بذاریم،
تو اعیاد و ولادتها هم باید خوشحالیمون رو نشون بدیم.
🌹به روایت مـادر شهیـد آرمان علی وردی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 فصل جدید برنامه « #حسینیه_معلی» از شب اول محرم
🔸با اجرای: نجمالدین شریعتی
و با حضور:
🔸حاج سید مجید بنی فاطمه
🔸حاج عبدالرضا هلالی
🔸حاج میثم مطیعی
🔸حاج مهدی رسولی
🔸از سهشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲
همزمان با شب اول ماه #محرم الحرام ۱۴۴۵ هـ.ق تا شام غریبان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام
💠 پخش از شبکه سه سیما: ساعت ۲۲:۳۰ و ۱۵:۰
💠 پخش از شبکه قرآن سیما: ساعت ۱ بامداد و ۱۳:۳۰
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این نوحه به عنوان نوحه سراسری در ایام محرم در دفاع از حجاب وعفاف خوانده خواهد شد.
لطفا در تمامی گروه ها پخش شود؛ تا مثل سرود سلام فرمانده بازتاب گسترده داشته باشد.
شما هم با پخش در ثواب شریک شوید.
🔴
مداحی_آنلاین_آماده_شو_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.41M
🏴ویژه ماه #محرم
♨️آماده شو!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت چهل و نهم
فصل چهارم
نبرد تا آزادی خرمشهر(۹)
ده دوازده شب و روز عملیات متوالی نای راه رفتن را برای هیچکس نگذاشته بود چه برسد به ادامه عملیات در مرحله جدید.
به نظرم خیلی ها مثل من سر دوراهی تردید گیر کرده بودند.
بمانند برای ادامه عملیات یا برگردند به شهرهایشان.
در این میان وضعیت گردان ما بدتر از بقیه بود.
از ۳۵۰ نفر ۲۵۰ نفر طی دو مرحله شهید و مجروح شده بودند.
آن صد نفر باقی همه خسته و درمانده به دنبال بهانه بودند برای رفتن به شهرهایشان.
گردان فرمانده هم نداشت همه فکر میکردند حبیب شهید شده.
من به غیر از اینها دو بهانه دیگر هم داشتم که وسوسهام میکرد؛ "حق من است که برگردم."
با خودم کلنجار میرفتم.
شاید باز دوباره القایی شیطان بود:
تو مجروح هستی. زخمت خوب نشده
تو حبیب را نداری که برایت هم فرمانده بود و هم مراد
از طرفی عذاب وجدان داشتم.
صحنه جان دادن خیلیها جلوی چشمم بود.
نمیتوانستم جبهه را رها کنم...
تا این که خبر رسید حاج احمد متوسلیان آمده تا برای بازماندگان گردانها صحبت کند.
آدم روانشناسی بود.
زمزمه رفتن و خالی کردن جبههها به گوشش رسیده بود و همین کافی بود که به رگ غیرتش بر بخورد و بیاید تا وجدانهای خسته و بهانهجوی ما را تکان بدهد.
بلندگو صدا کرد:
"برادرها همه داخل محوطه به خط شوند."
من از بهداری برمیگشتم، با پیراهن شلوار آبی رنگ بیمارستان و پانسمان تازه ای که روی زخم بازم را بسته بود.
دولا دولا میآمدم و ناخواسته تابلو شده بودم، تا رسیدم به محوطه.
بلندگو تکرار میکرد: "برادرها هرچه سریعتر به خط شوند"
رفتم توی صف.
حاج احمد پشت تریبون رفت و با تلاوت آیهای سخن خود را آغاز کرد:
"برادران! میدانم خستهاید. اما خرمشهر هنوز دست عراقیهاست. ناموس ما دست دشمن است. ما چه جوابی برای امام داریم؟ جواب شهدا را چه بدهیم؟...
این آخرین جملات را چند بار تکرار کرد و بغضش ترکید.
حاج صادق آهنگران، بلندگو را به دست گرفت و مداحی کرد و روضه خواند و همه گریه کردند.
مداحی که تمام شد، گردان ما یعنی همان ۱۰۰ نفر خسته امتحانهای خرداد ماه را بهانه کردند.
فقط من ماندم و باقر سیلواری و ۳ نفر دیگر.
باقر رفت و اطلاعات عملیات تیپ.
من دست به پهلو با آن سه نفر بر و بر همدیگر را نگاه کردیم.
رفتن همشهریهای من به همدان، من را هم برید.
برگشتم به سمت کارون.
لب آب به نخلی تکیه دادم و دوباره در افکار در هم خود غرق شدم.
حالا غیر از حاج احمد، حبیب هم جلوی چشمم میآمد.
تصویر خیالی حبیب حجت را بر من تمام کرد.
دلم یک باره آرام شد.
مصمم شدم که بمانم و حتی اگر نتوانم بجنگم آب به زخمیها برسانم.
چند روز بعد، چند اتوبوس از قم آمدند.
تعدادی از کادرهای باقیمانده سایر گردانها را هم به ما دادند.
گردان مسلم بن عقیل تازه متولد شد با یک فرمانده جدید ...
◀️ ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷