eitaa logo
امام زادگان عشق
97 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
324 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
زیادنبوده ونیست.هم اکنون حدود۳۰۰ هزارنفر رفته اند.همین تعداداواره شده وقصدبازگشت به مرزلبنان یاغزه راندارند.کلایک سوم به فکربرگشت افتاده اند.ضربه شدید اقتصادی خورده وتلفات انسانی هم بالا است
آیا از نظر فنی امکان پمپاژ آب دریا به تونل های غزه وجود دارد؟
بله ،البته نه به اسانی.هزینه وامکانات فنی بالامی خواهد ودرمعرض اتش حماس هم هست.یکباردرمرزمصرازموده شده(مرزرفح) وجواب نداده.+معنای ان غرق شدن حداقل ۱۳۰ اسیر دست حماس است
مباحثی که این روزها در خصوص شکست اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل مطرح شده تا چه میزان واقعی یا بزرگنمایی شده؟
بزرگنمایی نیست.درشرایط احاطه کامل اطلاعاتی اسرائیل برغزه: ماهواره ها.پهپادشناسایی،شنود و... اسراییلی ها غافلگیرشدند.دیوارامنیتی بلندونفوذ ناپذیر فروریخت.۳۰کیلومترحماس پیشروی کرد چندین صداسیر، و کشته و... گرفت.ضربه فنی شدند بالاترازغافل گیری
🔻 فرمان صادر شد...
انسان شناسی 037.mp3
12.14M
۳۷ (ره) ♨️ قَبـــرِ شما ، خودِ شمایید! از صبح که ازخواب برمی‌خیزید، تا شب که به خواب می‌روید، و حتّی در خواب، ↓ - احوالات‌تان چگونه است؟ - از ذهن شما، چه افکاری عبور می‌کند؟ - در قلبتان، نسبت به دیگران چه احساساتی غالباً برانگیخته می‌شود؟ 💥 پاسخ این سؤالات، اوضاعِ قبر شما را مشخص می‌کند! 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 📹 قربان شهامت این زن! 🔻روضه خوانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مصیبت حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها در سال 1352 💔 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷 ◀️ قسمت ۱۵۷م 📒 فصل دوازدهم 🔶🔸پاره‌های تنم در شلمچه ۶. هنگام غروب گروهان اول از دژ به سمت نخلستان رفت صدای تیرهای سبک بالا گرفت همان‌جا هوشیاریان مجروح شد از آنجا معاون من عباس علافچی فرماندهی گروهان اول را به عهده گرفت عراقی‌ها پشت نخل‌ها وول می‌خوردند جلو می‌آمدند اما نرسیده به دژ با آتش بچه‌ها زمین‌گیر می‌شدند و عقب می‌رفتند گروهان عباس علافچی از سمت راست نخل‌ها به دشمن جناح داده بود و داشتند دور می‌خوردند سعید اسلامیان گفت: "خوش‌لفظ! پشت سرم بیا!" از انتهای سمت چپ دژ تا سمت راست از وسط کانال عبور کردیم بیشتر مسیر کانال از اجساد عراقی‌ها بسته شده بود به ناچار پا روی آنها می‌گذاشتیم و عبور می‌کردیم به انتهای دژ رسیدیم جایی که بچه‌های لشکر سیدالشهدا مستقر بودند فرمانده گردان ما سالار آبنوش هم آن‌جا بود سعید یک لحظه از دژ بالا رفت به اندازه یک چشم‌به‌هم‌زدن نگذشت که یک عراقی از پشت نخل رگباری به سمت او گرفت تیر به کشاله ران او خورد سعید حتی خم هم نشد مثل شیر بالای دژ ایستاد و رجز خواند: "بچه‌ها بزنیدشان! امانشان ندهید!" تیربارچی‌ها نخلستان را به تیربار بستند عراقی‌ها باز هم پشت نخل‌ها سنگر گرفتند یکی از بچه‌های لشکر سیدالشهدا پرسید: "این اخوی کیست؟! عجب سر نترسی دارد!!!" من هم باد به غبغب انداختم و گفتم: "این یل لشکر ماست!" سعید صدای مرا شنید و گفت: "خوش‌لفظ! لوس نشو." همان جا با مسئول محور لشکر ۱۰ هماهنگ کرد که نیروهای گروهان یک را که جلو رفته‌اند مبادا به اشتباه بزنند خواستیم برگردیم؛ پرسیدم: "حاج سعید! نمی‌خواهی پایت را ببندم؟!" لبخند با صورت او گره خورده بود با همان تبسم همیشگی گفت: "خیلی داری شلوغش می‌کنی." آفتاب نزده بود که باقیمانده گروهان یک از نخلستان برگشتند حالا با بالا آمدن خورشید نوبت عراقی‌ها بود که شانس‌شان را برای بازپس‌گیری دژ امتحان کنند اول با خمپاره ۱۲۰ شروع کردند متربه‌متر کانال را از ابتدا تا انتها می‌زدند کم‌کم کاتیوشا و توپخانه سنگین هم به آن اضافه شد نوبت به خمپاره‌های سبک ۶۰ میلیمتری که رسید با خودم گفتم؛ "شاید نیروهای پیاده آنها جلو بیایند و شاید هم این یک آتش تهیه سنگین باشد!" نخلستان متراکم فرصت مانور تانک‌ها را به آن‌ها نمی‌داد آتش به حدی سنگین بود که حتی اگر عراقی‌ها تا لب دژ می‌آمدند، تیری از جانب ما به سمت آن‌ها شلیک نمی‌شد بچه‌ها داخل کانال مچاله شده بودند و منتظر که هر لحظه خمپاره یا توپی کنارشان منفجر شود من، امیر خانزاده و حسین یلفانی تنها نفراتی بودیم که طول کانال را می‌رفتیم و می‌آمدیم گاهی نیم‌نگاهی به سمت مقابل می‌انداختیم کم‌کم کانال از حجم انفجارها تخریب شد و مسیر مسیری را که در ابتدا بدون خم شدن می‌رفتیم؛ خمیده و حتی سینه خیز عبور می‌کردیم چشممان به آسمان بود که کی از زوزه خمپاره‌ها کم می‌شود؛ غافل از آنکه تازه اول ماجرا است ساعت ۹ صبح سروکله هلیکوپترهای عراقی پیدا شد هلیکوپتر اول ۳۰ متری زمین و ابتدای دژ ایستاد مطمئن بود که حتی یک قبضه دوشکا در خط نیست که به طرف او شلیک کند سهرابی اولین تیربارچی بود که از داخل کانال با گرینوف به سمت آن شلیک کرد اما پیش از او هلیکوپتر چند راکت به سمت کانال فرستاد سهرابی همان کارگر ساده‌ای بود که قرار گذاشته بودیم پس از دو روز به خانه‌اش برگردد؛ ولی همان‌جا به آسمان پرکشید 🔗 ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ام البنین به پیش همه روضه خواند و گفت شرمنده ام رباب ، پسرم را حلال کن🥀 السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام 🌑 مراسم عزاداری رحلت حضرت ام البنین علیها سلام سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین سید قوام صفوی مداح: برادر ربانی 🕌 مکان: بنیاد. شهرک شهید زین الدین. خ دکتر حسابی. مسجد حضرت زینب سلام الله علیها ⏱ زمان: سه شنبه پنجم دیماه؛ پس از نماز عشاء هیات مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قدوم عاشقان اهل بیت علیهم السلام بر چشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار بار خون میدیم اما روسیاهیش برای مسئولینی ست که برای اجرای حکم خدا تعلل میکنند...... ❌ چاقو خوردن دو آمر به معروف بسیجی از زبان یکی از دوستانشان در شب گذشته در تهران.....
سردار سید رضی موسوی در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیه‌ای از شهادت سید رضی موسوی از مستشاران نظامی قدیمی سپاه در سوریه خبر داد. شاد با قرائت و ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم گفت «سید رضی» تو هم باید شهید بشی! 🔹خاطرۀ شهید موسوی از حاج قاسم 🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 ارباً اربا شدن هیکلی ترین مرد لشگر ۱۷ علی ابن ابی طالب 🔷️ حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند و می گفتند: با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! ◇ می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. ◇ وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ◇ ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. 🔻 شهید_حاج_احمد_کریمی فرمانده گردان حضرت معصومه(س) لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب قم 🥀 ذکر ‎‎‌ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▶️ سخنان شهید بهروز مرادی از همرزمان شهید جهان آرا و سازنده تابلوی معروف" به خرمشهر خوش آمدید جمعیت 36 میلیون نفر " و از مدافعان خرمشهر ، ساعاتی پیش از شهادت: چرا وضعیت شهر این طوری شده ؟ چزا مسئولان بی خیالن ؟ این از وضعیت مواد مخدر و این هم از بی حجابی ... یه خانمی اومد خرمشهر بهش گفتن این چه وضعیه اومدی بیرون ، گفت میخواستید آزاد نکنید شهر مال ماست ! ما بسیجی هستیم امام رو داریم هر کسی به امام خیانت کنه ما از امام دفاع میکنیم ، میخوای با بی حجاب باشه یا بی بندوباری یا دهن‌کجی یا مسخره کردن تو خیابون مسخره‌مون میکردن ، به من میگفتند شهیدان زنده اند ما چرا باید بجنگیم! جنگیدن با اسلحه خیلی راحته ،شیمیایی شدن خیلی راحته ، جنگ امروز جنگ فرهنیگه . دشمن ما بعث و آمریکا و... نیست دشمن ما خودمون هستیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷 ◀️ قسمت ۱۵۸م 📒 فصل دوازدهم 🔶🔸پاره‌های تنم در شلمچه ۷. سهرابی همان کارگر ساده‌ای بود که قرار گذاشته بودیم پس از دو روز به خانه‌اش برگردد؛ ولی همان‌جا به آسمان پرکشید تیربارچی دوم از فاصله‌ی دورتر می‌زد اما او و کمک‌تیربارچی هم با انفجار راکت هلیکوپتر از داخل کانال به بیرون پرتاب شدند دستم هنوز زخم بود و پانسمان داشت نمی‌توانستم حتی با سلاح سبک تیراندازی کنم فقط شاهد افتادن بچه‌ها بودم و کاری ازم بر نمی‌آمد هلیکوپتر اول که تمام راکت‌هایش را زد، دومی آمد و سومی و ... آنقدر موشک هلیکوپتر داخل کانال‌ها خورده بود که می‌توانستم موقع شلیک موشک‌ها تعداد آنها را بشمارم یک، دو، سه؛ تا ۱۴ را می‌شمردم موشک چهاردهم که به سمت ما می‌آمد لانچر زیر هلیکوپتر خالی می‌شد و برمی‌گشت و هلیکوپتر بعدی می‌آمد دیگر ما چند نفر هم جابه‌جا نمی‌شدیم با بی‌سیم فقط به آبنوش که انتهای دژ بود می‌گفتم: "بچه‌های من بیشترشان یا سراغ شامخی را می‌گیرند یا رفته‌اند موقعیت هادی‌پور! کاری کن!" او هم به فرمانده لشکر اطلاع می‌داد اما هرکس هم جای ما می‌آمد سرنوشتش همین بود بیسیم را پشتم انداختم به بی‌سیم‌چی هم گفتم با من نیا دنبال سعید اسلامیان بودم کانالی که دیشب از اجساد عراقی‌ها پر بود از پیکر شهیدان که روی عراقی‌ها افتاده بودند انباشته شده بود دلم نمی‌آمد پا روی آنها بگذارم و رد شوم اما راه دیگری هم نبود در مسیر سیمای نورانی آن بسیجی نوجوان یعنی بهادربیگی را دیدم تیر از وسط پیشانیی‌اش خورده بود آن طرف‌تر پیکر شهید احمد حقجو را که چند بار خمپاره روی بدن پاره‌پاره‌اش خورد تا آن روز خودم را جلوی دشمن جلوی دشمن تا این اندازه دست‌بسته و ناتوان ندیده بودم صدایم پشت بی‌سیم می‌لرزید عصبی بودم از خودم! از عراقی‌ها! و حتی از فرماندهان لشکر چشمم باز به سعید اسلامیان و ناصر قاسمی افتاد با بی‌سیم با عقب صحبت می‌کرد وقتی تماس تمام شد، رو کرد به ناصر قاسمی و گفت: "نشد! زدنش!" پیدا بود که خبر ناامید کننده‌ای را شنیده است قاسمی پرسید: "چطوری؟! کجا؟!" گفت: "نرسیده به دژ زدنش! رفیعی هم شهید شد" این خبر، امید همه را برای رهایی از هلیکوپترها ناامید کرد دوباره بیسیم صدا کرد گوش همه به صدای سیدمسعود حجازی فرمانده طرح و عملیات لشکر بود خبر داد که تا غروب مقاومت کنید؛ گردان ۱۵۸ جانشین گردان شما می‌شود یک ساعت گذشت من همان جا ماندم داخل کانال کنار سنگر فرماندهان محور اکبر امیرپور فرمانده گردان ۱۵۸ به همراه یک نفر برای توجیه خط آمدند مطمئن شدم که او و نیروهایش جایگزین نیروهای باقی‌مانده ما خواهند شد آتش مجال نمی‌داد، اسلامیان و بقیه او را خوب به موقعیت دژ توجیه کنند آن‌جا جنگ تن با آتش بود یک آتش یک طرفه حلقه کوچک ما داخل کانال هدف خوبی برای راکت‌های هلیکوپتر بعدی بود 🔗 ادامه دارد ... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا