ام البنین به پیش همه روضه خواند و گفت
شرمنده ام رباب ، پسرم را حلال کن🥀
السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام
🌑 مراسم عزاداری رحلت حضرت ام البنین علیها سلام
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین سید قوام صفوی
مداح: برادر ربانی
🕌 مکان: بنیاد. شهرک شهید زین الدین. خ دکتر حسابی. مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
⏱ زمان: سه شنبه پنجم دیماه؛ پس از نماز عشاء
هیات مسجد حضرت زینب سلام الله علیها
قدوم عاشقان اهل بیت علیهم السلام بر چشم
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السّلام علیکَ ایُّها المقدَّمُ المأمول...✋
🌱سلام بر تو ای مولایی که آرزوی آمدنت بهترین آرزوهاست و آرزومندان و منتظرانت، برترین مردم تاریخ...
🌱سلام بر تو و بر روز آمدنت...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج 🤲
#امام_زمان
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌅 زیارت امام سجاد , امام باقر , امام
صادق علیهم السلام ( سه شنبه )
☀️ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🍃🌻 السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا خُزَّانَ عِلْمِ الله ِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا تَراجِمَةَ وَحْيِ الله ِ، السَّلامُ عَليْكُمْ ياأَئِمَّةَ الهُدى ، السَّلامُ عَلَيْكُم ياأَعْلامَ التُّقى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ ياأَوْلادَ رَسُولِ اللهِ، أَنا عارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ مُعادٍ لاَعْدائِكُمْ مُوالٍ لاَوْلِيائِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُم وَاُمِّي، صَلَواتُ الله عَلَيْكُمْ.
🍃🌻اللّهُمَّ إِنِّي أَتَوالى آخِرَهُمْ كَما تَوالَيْتُ أَوَّلَهُمْ وَأَبْرءُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ وَأَكْفُرُ بِالجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللاّتِ وَالعُزَّى، صَلَواتُ الله عَلَيْكُمْ يامَوالِيَّ وَ رَحْمَةُ الله وَ بَرَكاتُهُ.
🍃🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ العابِدِين َ، وَ سُلالَةَ الوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا باقِرَ عِلْمِ النَبِيِّين َ، السَّلامُ عَلَيْكَ ياصادِقا مُصَدَّقا فِي القَوْلِ و َالفِعْلِ، يا مَوالِيَّ هذا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلاثاء ِ، وَ أَنا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي و َأَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ الله عِنْدَكُم ْ، و َآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ .
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۵۵ سوره مائده - بخش۱
🌸 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
🍀 ترجمه: همانا ولی و سرپرست شما، تنها خداوند و پیامبرش و مؤمنانی هستند كه همواره نماز را برپا می دارند و در حالی كه در ركوع هستند زكات میدهند.
🔴 #شأن_نزول_آیه_ولایت:
🌸 این آیه همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است. در مورد نزول اين آيه از «عبد اللّه بن عباس» نقل شده كه: روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» حديث نقل مى كرد، ناگهان مردى كه عمّامه اى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديک آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» حديث نقل مى كرد او نيز با جمله «قال رسول اللّه» حديث ديگرى از پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» نقل مى نمود. ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم! هر كسی مرا نمى شناسد بداند من «ابوذر غفارى» هستم با اين گوش هاى خودم از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله» شنيدم، و اگر دروغ مى گويم هر دو گوشم كر باد، و با چشمان خود اين جريان را ديدم و اگر دروغ مى گويم هر دو چشمم كور باد.
🌸 كه #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» فرمود: (علىّ قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله) «على «عليه السّلام» پيشواى نيكان است، و كشنده كافران، هر كسی او را يارى كند، خدا ياريش خواهد كرد، و هر كسی دست از ياريش بردارد، #خدا دست از يارى او برخواهد داشت» . سپس أبوذر اضافه كرد: اى مردم! روزى از روزها با رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله» در مسجد نماز مى خواندم، نیازمندی وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمک كرد، ولى كسى چيزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمک كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همين حال على «عليه السّلام» كه در حال ركوع نماز بود با انگشت كوچک دست راست خود اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد.
🌸 #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: «خداوندا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درک كنند، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريک سازى. خداوندا! من محمّد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا بگشای و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على «عليه السّلام» را وزير من گردان تا بوسيله او، پشتم قوى و محكم گردد» ابوذر مىگويد: هنوز دعاى پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و این آیه ۵۵ سوره مائده را بر پیامبر « صلی الله علیه و آله» نازل نمود.
⬅️ ادامه آیه در جلسه بعدی
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
کم شد زجمع خستهدلان یار دیگری
بر دار رفت پیکر سردار دیگری
سلام ✋
#عاقبتمان_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#شهید_کامران_نجات_اللهی معروف به استاد نجات اللهی
زادهٔ : ۷ مرداد ۱۳۳۳
بیجار، استان کردستان
شهادت : ۵ دی ۱۳۵۷تهران
همزمان با اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی در دوم دی ماه 1357، نزدیک به هفتاد تن از استادان و مدرسین دانشگاه ها در اعتراض به رفتار خشونت آمیز مأموران نظامی رژیم شاه و سرکوب مبارزات حق طلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاه ها از طرف رژیم، در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران اجتماع و تحصّن کردند. این تحصُّن، رژیم را به خشم آورد، زیرا دیگر قشرها هم از استادانِ متحصِّن حمایت می کردند.
در پی این تحصّن، عوامل رژیم پهلوی برای درهم شکستن اعتصاب استادان به آنها حمله کردند. در این تهاجم، استاد کامران نجات اللهی از استادان جوان دانشگاه پلی تکنیک تهران در 27 سالگی به شهادت رسید. فردای آن روز در ششم دی ماه 1357، با حضور ده ها هزار نفر که در پیشاپیش آنها، آیت اللَّه سید محمود طالقانی حرکت می کرد، پیکر شهید نجات اللهی تشییع شد.
مراسم تشییع جنازه استاد نجات اللهی، یکی از صحنه های خونین دوران انقلاب را رقم زد که با یورش مزدوران پهلوی به شهادت بیش از 250 نفر از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد. سرانجام پیکر مطهر شهید نجات اللهی در بهشت زهرا دفن شد و این چنین بود که فرزند برومند دانشگاه، پروانه وار، خود را به آتش گلوله جلادان خونخوار زد و با سرخ رویی به لقاء پروردگار خویش شتافت.
#روحش_شاد_با_قرائت_فاتحه_و_ذکر_صلوات
انسان شناسی 039.mp3
11.81M
#انسان_شناسی ۳۹
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
🔥 جهنّم، توی همین دنیا هم، قابل تشخیصه!
هم بو داره!
هم رنگ داره!
هم طعم و مزّه!
محاله به جهنّم نزدیک بشی ؛
و تشخیصش ندی!
⬅️ چجوری تشخیص بدم؟
و مهتر اینکه چجوری ازش فاصله بگیرم و در اون حل نشم؟
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
-1451942144_-1860229959.mp3
4.46M
🎙 #قسمت_بیست_و_یکم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۹ دقیقه و ۱۷ ثانیه
💾 حجم: ۳ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
1⃣2⃣#قسمت_بیست_و_یکم
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سالروز ميلاد حضرت عيسي ع اين قرائت زيبا را ببينيد
روايت قرآن از ميلاد حضرت عیسی مسيح «علیه السلام »
مداحی_آنلاین_بی_تابم_و_حزینم_سید_رضا_نریمانی.mp3
8.94M
#بفرمائید_روضه
🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴بی تابم و حزینم من ام بی بنینم
من مادر ابالفضل مادر شهیدانم
🎙 #سید_رضا_نریمانی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۵۹م
📒 فصل دوازدهم
🔶🔸پارههای تنم در شلمچه ۸.
آنجا جنگ تن با آتش بود
یک آتش یک طرفه
حلقه کوچک ما داخل کانال هدف خوبی برای راکتهای هلیکوپتر بعدی بود
این بار راکت از زیر هلیکوپتر رها شد
کانال را شکافت ...
و میان ما منفجر شد
موج مرا بالا برد و چرخاند و با سر روی دیواره کانال کوبید
جلوی من دو نفر افتاده بودند و پشت سرم هم دو نفر
نفرات جلو را تکان دادم وحدتی و ناصر قاسمی در جا شهید شده بودند
عقبتر از من هم یکی افتاده بود
گیج بودم و چشمم سیاهی میرفت
او را درست نشناختم ولی کنار او سعید اسلامیان نشسته بود
زل زده بود توی چشمان من
انگار نه انگار که اینجا معرکه آتش و جهنم نهرجاسم است
اول فکر کردم میخواهد به من موج گرفته روحیه بدهد که کار سعید همیشه تزریق انرژی به دیگران بود
اما وقتی چشمانم را مالیدم دیدم استخوان زانوی او گوشتش را شکافته و سفیدی استخوان کلفت و قلم شده او از روی زانویش پیداست
آخ هم نمیگفت
فقط نگاه میکرد
شاید بیشتر از وضعیت خودش نگران سقوط دژ پس از خود بود
به سختی تا لب کانال بالا بردمش وزنش بیش از صدکیلو بود
موج انفجار گاهی زمین و آسمان را روی سرم میچرخاند و روی او میافتادم
به هر مشقتی بود او را لب کانال گذاشتم و تا قبل از اینکه خمپاره یا موشک بعدی فرود بیاید او را به سمت پایین دژ غلطاندم
چهار متر از بالا تا پایین دژ غلطید
باز هم دریغ از یک آخ
دو نفر پشت دژ نشسته بودند
آنها تنها، با خودرو، به خط آمده بودند
ولی از شدت انفجارها جرات نمیکردند که برگردند
سرشان داد زدم:
"این حاج سعید است! اگر نبریدش عقب میگویم اعدامتان کنند!"
یکیشان با غیظ و غضب گفت:
"تو را میشناسیم هم حاج سعید را! نیاز به تهدید نیست. میبریمش."
به محض حرکت خودرو چند راکت شلیک شد
ولی خودرو جان سالم به در برد و از معرکه گریخت
حالا آنقدر سرگیجه و تهوع داشتم که به سختی از دژ بالا رفتم و داخل کانال افتادم
چند نفر از بسیجیها داخل کانال با حمیدزاده جر و بحث میکردند
آنها اصرار میکردند که باید برگردند و حمیدزاده مانعشان میشد
اولین بار بود دلم با بچههایی همراهی میکرد
که از عقبنشینی حرف میزدند
اما همه باید از مافوق اجازه میگرفتند
حمیدزاده حرف آخر را میزد و من با او رودروایستی داشتم
چرخیدم و به انتهای دژ رفتم
حجت ایزدی را دیدم
خواستم بپرسم سالار آبنوش را ندیدی که یک توپ زمانی بالای سرمان منفجر شد
ترکش توپ فک حجت ایزدی را شکافت و در لحظه خون آن روی صورت من پاشید
حرفم را خوردم
دیدن آدمهای دربوداغان و لتوپار آنقدر سنگدلم کرده بود که دیگر به جراحت نیروهایم اهمیتی نمیدادم
جای قبلی فرمانده گردان سمت راست در انتهای دژ بود
بیسیم را کنار انداختم
به جایی که حدس میزدم آنجاست رفتم
باید از او کسب تکلیف میکردم
چشم گرداندم
پیرمردی که قبلاً در همدان دیده بودم نگاهم را جلب کرد
🔗 ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهلوانهای محله رفتن و مادرا موندن و کوه خاطرات...
تقدیم به همه #مادران_شهدا که مقتدایشان #حضرت_ام_البنین (س) بود