🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
هفتم مهرماه
#سالروز_شهادت
#سرداران_رشید_اسلام
سرلشگر #شهید
#سید_موسی_نامجوی
سرلشگر #شهید
#سید_محمدعلی_جهان_آرا
امیر سرلشگر #شهید
#محمد_جواد_فکوری
سرلشگر #شهید
#ولی_الله_فلاحی
سرهنگ دوم #شهید
#یوسف_کلاهدوز
گرامی باد .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
با_ذکر#صلوات
part-16.mp3
26.64M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#کتاب_صوتی
#خاطرات_ایران
#خاطرات
#خانم_ایرانِ _ترابی
⚘فصل#دوازدهم⚘
#قسمت_شانزدهم
#تک_و_پاتک
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات #بلامانع است .
⚘نثارارواح طیبه شهداء .امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🌷
هدایت شده از تبیین منظومۀ فکری رهبری
#پیام_صبحگاهی
حقیقت را بفهمید و تبلیغ کنید🔻
♦️مهمترین وظیفه[ی انسانِ هنری و فرهنگی] هم #تبلیغ و #تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را #تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید #تلاش و #مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.
▫️ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گرههای ذهنی را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء.
۱۳۸۸/۰۶/۱۴
@t_manzome_f_r
مجموعهی تبیین منظومه فکری رهبری
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#کلاس_درس_شهدا
#شهید_والامقام
#رضا_عامری
نمیدونستم هر وقت میخواد بره مدرسه ، #وضو میگیره ،چند بار دیدم که توی حیاط مشغول وضو گرفتنه
بهش گفتم :
مگه الان وقت #نمازه که داری وضو میگیری؟
گفت:
مادرجون! مدرسه #عبادتگاهه، بهتره انسان هر وقت میخواد بره مدرسه #وضو داشته باشه...
⚘شادی روح شهداء_امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
part-17.mp3
26.27M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#کتاب_صوتی
#خاطرات_ایران
#خاطرات
#خانم_ایرانِ _ترابی
⚘فصل#سیزدهم⚘
#قسمت_هفدهم
#نامه_توبیخ
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات #بلامانع است .
⚘نثارارواح طیبه شهداء .امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
9مهرماه سال 1359
#مناسبت
#سالروز_شهادت
#شهید_حسین_مجتهد_زاده
شهید حسين مجتهدزاده متولد پانزدهم اسفندماه 1334در شهر خرمشهر، معلم آموزش وپرورش كه در زمان رژيم پهلوي به علت ملاقات با برادرش حسن در زندان، بازداشت وتحت شكنجه قرارگرفت . قبل از شهادت برادرش حسن از زندان آزاد شد.
حسين مانند دو برادر ديگرش خوش رفتار و مدافع انقلاب ونظام اسلامي بود. كه در اوايل جنگ تحميلي در تاريخ نهم مهرماه 1359 در درگيري با نيروهاي عراقي در كوي طالقاني در دفاع از شهر خرمشهر به درجه رفیع شهادت رسيد. محل شهادت ایشان نامعلوم بود تا اینکه پس از پايان جنگ تحميلي مدرسه اي به نام شهيد حسين مجتهدزاده ساخته شد بدون اطلاع ازمحل شهادت ايشان بعدا مشخص شد که ،محل ساخت مدرسه ، همان محل شهادت وي بوده است.
#روحش شاد
#یادش گرامی
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات# صلوات⚘
#هم_صحبتی_با_شهداء
#شهدا_در_کلام _شهید
#شهید_محمد_حجتی
اي مردم عزيز بدانيد وظيفه شما سنگين است ، رسالت خون شهدا به گردن شما نهاده شده ، اگر لحظه اي كوتاهي كنيد دشمناني كه در كمين نشسته اند شما را و خون شهدا را با دسيسه هاي غيراسلامي خويش از بين خواهند برد . هوشيار باشيد ، با قدرت به پيش رويد و پروايي از تهديدهاي دشمن نداشته باشيد كه امام عزيزمان فرمود : پيروزي از آن ما مي باشد .
اي حافظان خون شهدا ، مبادا خداي ناكرده مردمي مانند بي وفايان اهل كوفه گرديم در اين صورت گناهي مرتكب شده ايم كه به راستي نابخشودني است و مي بايست جواب يكايك شهيداني را كه در راه آبياري و بارور كردن اين نهال نوپا خون خود را فدا نموده اند بدهيم .
⚘شهداء را با ذکر #صلوات یاد کنیم⚘
part-18.mp3
25.56M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#کتاب_صوتی
#خاطرات_ایران
#خاطرات
#خانم_ایرانِ _ترابی
⚘فصل#چهاردهم⚘
#قسمت_هجدهم
#انجمن_اسلامی
#کپی و #استفاده از صوت با ذکر #صلوات #بلامانع است .
⚘نثارارواح طیبه شهداء .امام شهداء و اموات#صلوات ⚘
🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷
امام زادگان عشق. محله زینبیه
🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃🌷
#سفر_عاشقانه
به بهانه روز
#جهانی_ناشنوایان
#شهیدی که با #گوش_جان می شنید و با #زبان_دل حرف می زد
#شهید_والامقام
#عبدالمطلب_اکبری
می خواهیم به یکی از روستاهای دوردست سفر کنیم به جایی که مردمانش حق بزرگی برگردن انقلاب دارند.
وقتی از مسیر اصفهان به شیراز حرکت و از آباده عبور کنیم، به شهرستان کوچکی به نام «خرم بید» میرسیم.
در حوالی این شهرستان روستای کوچکی است که اکنون نامش #شهید_آباد است.
خانوادههای ساکن این روستا زیاد نیستند اما وقتی به گلزار #شهدای روستا سر بزنی تعجب خواهی کرد.
آن ها چهل و سه #شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده اند ؛ #شهدایی که هرکدام پرچمی برای سرافرازی و سربلندی نظام هستند.
از میان قبور #شهدا وقتی عبورکنی به مزار سردار رشید اسلام، #شهید_شعبانعلی_اکبری خواهی رسید.
در بالای مزار او قبر #شهیدی است که اکنون زائرانی از مناطق دور و نزدیک دارد.
آنجا مزار #شهید_عبدالمطلب_اکبری است.
#عبدالمطلب به همه، من و شما نشان داده که هیچ چیز نمیتواند مانع رشد و کمال معنوی انسان شود.
او از نعمت گویایی و شنوایی محروم بود، نه می شنید، نه می توانست حرف بزند.
اما این پسر هوش و استعداد فوق العاده داشت. با بچههای هم سن و سال خود مدرسه رفت.
آنقدر تیز هوش بود که تا کلاس پنجم درس خواند بعد به سراغ بنایی رفت. یک استاد کار ماهر در بنایی شد. تقریباً همه خانههای روستا یادگار اوست. هرکس احتیاج به تعمیر خانه داشت #عبدالمطلب را خبر میکرد.
در لوله کشی و کارهای خدماتی هم استاد بود. خلاصه یک آدم با استعداد و دوست داشتنی که از نعمت تکلم و شنوایی محروم بود.
انقلاب که پیروز شد به بسیج پیوست. دوستی داشت که ارتباط آنها مانند مرید و مراد بود. دوست او #شهید_شعبانعلی_اکبری بود که مسئولیت عقیدتی سپاه خرم بید را برعهده داشت. آن ها شب و روز با هم بودند.
#عبدالمطلب با کمک او راهی جبهه شد. قدرت بدنی او بالا بود. برای همین سختترین کارها را قبول میکرد. او آرپی جی زن شده بود. در کارش بسیار ماهر و استاد بود. خیلی دقیق هدفگیری میکرد.
دوستانش از #عبدالمطلب چیزهای عجیبی میگفتند. یکی میگفت عجیب است؛ #عبدالمطلب ناشنواست، اما وقتی خمپاره شلیک میشود او زودتر از همه خیز برمیدارد.
دیگری می گفت بارها با هم توی خط بودیم #عبدالمطلب بسیار به نماز اول وقت مقید بود. ما شنوایی داشتیم ، ساعت داشتیم اما او هیچ کدام را نداشت ، اما هنگامی که موقع اذان می شد آرپی جی را کنار می گذاشت و آماده نماز می شد. هنوز این معما باقی مانده که او از کجا هنگام اذان را تشخیص می داد.
اما این رزمنده شجاع و غریب ، زمانی که دوست عزیزش را از دست داد بسیار بی تاب شده بود.
وقتی #شهید_شعبانعلی_اکبری را به خاک می سپردند در کنار قبر نشسته بود و اشک می ریخت. #شعبانعلی در والفجر ۸ به #شهادت رسید.
#عبدالمطلب در بالای مزارش نشست و روی زمین صورت یک قبر را ترسیم کرد،با زبان بی زبانی به همه گفت : اینجا قبر من است.
برخی از افراد او را مسخره کردند؛ برخی به او خندیدند و…
#عبدالمطب در آخرین روزهای سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. آن موقع بیست و دو ساله بود. بلافاصله به منطقه برگشت. درعملیات کربلای ۸ در شلمچه غوغا کرد . هر جا همه خسته می شدند او یک تنه در مقابل تانک های دشمن با شلیک آرپی جی قد علم می کرد .
برادرش می گفت : نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ #عبدالمطلب به وصال محبوب خود رسید.
پیکر پاک این #شهید را به روستا آوردند.
#شهدا را به ردیف دفن می کردند. حالا نوبت به جایی رسیده بود بالای مزار #شهید_شعبانعلی_اکبری ، وقتی او را به خاک می سپردیم برخی با تعجب به هم نگاه می کردند ، مثل اینکه خاطره ای به یادشان آمده بود.
بله آنها خاطره آن روزی را به یاد آوردند که #عبدالمطلب درست همین مکان را نشان داد و گفت : « من اینجا دفن خواهم شد »