eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
328 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج نکته برای آماده کردن دل و قلب در ⭕️ مهمترین چیزی که باید برای شب قدر آماده کرد... 🎙 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Voice 001_sd.m4a
12.46M
نوزدهم مبارک رمضان حضرت زینب علیها السلام ۱۴۰۰/۲/۱۲ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
Voice 002_sd.m4a
9.43M
نوزدهم مبارک رمضان حضرت زینب علیها السلام ۱۴۰۰/۲/۱۲ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
Voice 003_sd.m4a
6.81M
نوزدهم مبارک رمضان حضرت زینب علیها السلام التماس دعا ۱۴۰۰/۲/۱۲ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷▪️〰🌷〰▪️🇮🇷〰▪️🌷 ✨ ✨ امروز برابر است با : 🗓 12 اردیبهشت 1400 ه.ش 🗓 19 رمضان 1442ه.ق 🗓 2 مه2021 ▪️ ذڪر روز ▪️ ذالجلال والاکرام صاحب شکوه و بزرگی سلامتی و ولایت امام خامنه ای حفظ الله و هدیه به روح 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
روز نوزدهم ماه مبارک رمضان اللّهُمَّ وَفِّر فِیهِ حَظِّی مِن بَرَکاتِهِ خدایا در این ماه بهره‌ام را از برکت‌هایش کامل گردان و سَهِّل سَبِیلِی إِلَی خَیرَاتِهِ و راهم را به سوی نیکی‌هایش هموار نما و لاتَحرِمنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ و از پذیرفتن خوبی‌هایش محرومم مساز یا هَادِیا إِلَی الحَقِّ المُبِینِ ای هدایت کننده به سوی حقیقت آشکار 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
⭕️ سالِ نو مومنین از 'شب قدر' آغاز می‌شود 🔸 حضرت آیت الله خامنه‌ای "مدظله العالی " 🔹 در حقیقت از شب قدر، انسان مومن روزه‌دار، سال نویی را آغاز می‌کند. 🔹در شب قدر تقدیر او در دوران سال برای او از سوی کاتبان الهی نوشته می‌شود. انسان وارد یک سال نو، مرحله نو و در واقع یک حیات نو و ولادت نو می‌شود. در راهی به حرکت در می‌آید، با ذخیره‌ی تقوا این راه را طی می‌کند. ۸۸/۰۶/۲۹
70.Maarij.24-31.mp3
3.85M
🌷〰🌷🇮🇷〰🌷〰🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸🌸 💐 24-31💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه سردارحاج قاسم سلیمانی و همرزمانش شهداء 🌿 هر روز با تفسیر آیاتی از سوره های قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 چند روز قبل از ، از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت: « بچه ها! من دویست روز روزه بدهڪارم» تعجب ڪردیم گفت : « شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم. » وقتے خبر رسید شده، توی حسینیه انگار زلزلہ شد ڪسے نمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان آخر مراسم عزاداری، آقای صادقے گفت « ، بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره » همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند، مےشد ده هزار روز 📚 یادگاران، جلد ده، صفحه ۹۴ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️از دانايی پرسيدم نظر شما در مورد مولا علی (ع) چيه؟ ايشان پرسيد : بهترين مکان کجاست ؟ گفتم : مسجد پرسيد : بهترين جای مسجد کجاست ؟ گفتم : محراب پرسيد : بهترين عمل چيه؟ گفتم : نماز پرسيد : بهترين نماز ؟ گفتم نماز صبح پرسيد : بهترين قسمت نماز؟ گفتم: سجده پرسيد : بهترين قسمت بدن ؟ گفتم : سر پرسيد : بهترين قسمت سر ؟ گفتم پيشانی پرسيد : بهترين ماه؟ گفتم رمضان پرسيد : بهترين شب؟ گفتم شب قدر پرسيد : بهترين نحوه مردن ؟ گفتم شهادت آنوقت به من گفت : مولا علی در ماه رمضان در شب قدر در مسجد در محراب مسجد ،در حال نماز ،نماز صبح در سجده نماز فرق مبارکش شکافت ! 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 شکر که در قلبمان ، مویرگی هست ، متصل به خون گرم شهیــدان ... و از همان خـون است که گاه ، قلبمان به یادشان می تپد . . . سلام ✋ 🌸 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای عکس معروف حاج قاسم در محل وقوع جنگ صفین در آغاز عملیات آزادسازی بوکمال 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔸سخنرانی مهم رهبر انقلاب در روز یکشنبه 🔹 حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) ساعت ۱۸ روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ به صورت زنده از طریق شبکه‌های رسانه ملی با مردم سخن خواهند گفت. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
نهم مردم با نقل و شیرینی به استقبال پاسداران می‌روند و با شعار ورودشان را خوش‌آمد می‌گویند. طرفداران جمهوری اسلامی ‌و افراد بی‌طرف در شهر مانده‌اند‌ ولی بر اثر تبلیغات مسموم ضد انقلاب تعدادی از مردم مسلح شده و به گروهک‌ها‌ پیوسته و فرار می‌کنند. اکیپی پزشکی و دارویی وارد بیمارستان شده و به مداوای مجروحان می‌پردازد. مردی میانسال با روپوشی سفید و ریشی بلند بالای تخت پدرم می‌آید و او را معاینه کرده و دلداری می‌دهد. جادۀ بانه ـ سردشت ناامن می‌شود. دولت مجبور می‌شود تدارکات و مواد غذایی و اقلام دارویی را به وسیلۀ هلی‌کوپتر به سردشت برساند و نیازهای نیروهایش را تأمین می‌کند. آرام‌آرام وضعیت شهر تثبیت شده و نیروهای دولتی کنترل شهر را به دست می‌گیرند ولی امنیت نسبی است و دولت در روز حاکم است. شب‌ها‌ کومله و دموکرات به شهر هجوم آورده و طرفداران دولت را به شهادت می‌رسانند. به ادارات دولتی حمله کرده و پادگان و محل اسقرار نیروهای نظامی ‌را با توپ و آرپی‌جی می‌کوبند. کم کم نیروهای سپاهی و نظامی ‌تقویت شده و امکانات بیشتری به دستشان‌ می‌رسد و بر شهر مسلط می‌شوند. یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ شهر سردشت تحت حاکمیت دولت قرار می‌گیرد. جمعه شانزدهم ‌شهریور 13۵8 کنار تخت پدرم در بیمارستان نشسته‌ام‌ و نیروهای نظامی ‌در شهر می‌چرخند. به مصطفی می‌گویم: «‌تو اینجا بمان تا برم برای پدر ناهار بیارم.» مصطفی می‌گوید: «‌تو بمان تا من برم. می‌خوام اول برم نماز جمعه و بعد می‌رم منزل و ناهار بابا رو می‌آرم.» ساعت دو بعدازظهر صدای انفجار مهیبی بیمارستان را می‌لرزاند. پدرم هراسان از خواب می‌پرد و سعید سعید صدایم می‌زند. می‌گویم: «‌اینجام بابا.» دست به گردنم می‌اندازد و صورتم را می‌بوسد و می‌گوید: «‌خواب بدی دیدم بابا. خواب دیدم کشته شدی!» سرش را می‌چرخاند و می‌گوید: «‌مصطفی کجاس؟» ـ رفته ناهار بیاره. ـ برو دنبالش، خیلی نگرانم. بدو بدو به طرف خیابان می‌روم. هواپیماهای عراقی در آسمان شهر جولان می‌دهند. انفجاری در خیابان نزدیک بیمارستان روی داده و مردم سراسیمه به این سو و آن سو می‌دوند. به طرف محل انفجار می‌روم و می‌بینم افرادی در خون خود غلتیده‌اند‌ و به شهادت رسیده‌اند‌. در بین جنازۀ شهدا، بدن تکه پارۀ مصطفی را می‌بینم که در خون خود غلتیده است. دست و پایم می‌لرزد و سر در گریبان آه و ناله سر می‌دهم. یک دستگاه جیپ نظامی ‌خودی می‌خواسته از پادگان سردشت خارج شود، ولی بر اثر تحرکات و مانور هواپیماهای عراقی، راننده جیپ با دستپاچگی هول می‌کند و جبپ درون گودالی می‌افتد. توپ 106 روی جیپ از ضامن خارج شده و با شلیک تصادفی‌اش به بالکن مغازه‌ها‌ اصابت کرده و چهارده نفر را به شهادت می‌رساند. تعدادی هم مجروح می‌شوند. راننده و خدمۀ توپ هم به شهادت می‌رسند. در آن هنگام مصطفی ‌در حال عبور از پیاده رو به طرف بیمارستان بوده که مورد اصابت ترکش توپ قرار گرفته و به شهادت می‌رسد. جنازۀ شهدا را به بیمارستان منتقل می‌کنیم و روز بعد مراسم تشیع جنازۀ باشکوهی برایشان‌ برگزار می‌کنیم. ما می‌مانیم و همسر باردار مصطفی که بچه‌ای‌ سه ماهه در راه دارد. بعد از شهادت مصطفی، خانواده درگیر مسائل عاطفی و خانوادگی می‌شود. حمیرا، همسر باردار مصطفی، بین رفتن و ماندن بی‌قرار و بلاتکلیف می‌ماند. می‌خواهد خانوادۀ ما را ترک کند و به منزل پدرش در مهاباد برود ولی پدر و مادرم صلاح نمی‌بینند و دوست ندارند حمیرا فرزند مصطفی را در غربت به دنیا بیاورد. مانع رفتنش می‌شوند و بعد از کلی صلاح و مشورت به این نتیجه می رسند که حمیرا در منزل خودمان بچه‌اش را به دنیا بیاورد و با من ازدواج کند. سردرگم و پریشان سرنوشت را به پاهایم می‌سپارم و از خانه بیرون می‌زنم. نمی‌دانم این پاها مرا به کجا خواهند برد! انتخاب سختی سر راهم قرار گرفته است؛ یا باید پا روی دلم بگذارم و همسرم سُعدا را فراموش کنم و طلاقش دهم یا باید یادگار برادرم را رها کنم و اجازه دهم با حمیرا برود و تحت نظر مردی غریبه بزرگ شود. حمیرا هم مردّد است؛ یادگار مصطفی را در منزل ما به دنیا آورد و ناباورانه به ازدواجی مبهم فکر کند یا عطای این زندگی پُرمشقت را به لقایش ببخشد و برود! سنت و آدابمان اجازه نمی‌دهد راحت تصمیم بگیرم. تعصب خانوادگی بر هرگونه احساسی غلبه می‌کند. چطور می‌توانم یادگار برادرم را رها کنم و انگ بی‌غیرتی و بی‌عرضه‌گی بر پیشانی‌ام بزنم؟ چطور اجازه دهم برادرزاده‌ام‌ زیر دست و پای مردی غریبه بزرگ شود و کتک بخورد و توهین بشنود؟ چگونه می‌توانم با زن داداشم که فقط چند ماه با مصطفی زندگی کرده ازدواج کنم؟! ..... ⬅️ ادامه دارد ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۴۰۱ حتما ببینید و نشر دهید. هم از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید.