🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#یاد_یاران
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_بیست_و_چهارم
💠داعش
پیچیده ترین و گسترده ترین گروه تروریستی بود که از امکاناتی جهانی بهره می برد. گروهی که سربازانی از 80 ملیت مختلف آنرا تشکیل می دادند و میرفتند که به راستی حکومتی جهانی را تشکیل دهند. در اینجا بود که باز هم حضور قاسم سلیمانی به مهمترین برگ برنده ی ایران تبدیل شد. اولین نقطه ی مقاومت ایران در منطقه ی جلوال در استان دیالی عراق بودو به تدریج بقیه ی مناطق عراق همچون تکریت، سامرا، فلوجه و النبار آزاد شدند .در سوریه نیز حضور نیروهای هوافضـای روسیه توانست برتری هوایی را به سمت محور مقاومت عوض کند. از سوی دیگر رزمندگانی ازعراق وافغانستان نیز به یاری ارتش سوریه، نیروهای حزب الله و کردهای سوریه آمدند. پیشروی نیروهای گروههای تروریستی نه تنها متوقف شد بلکه در کمتر از سه سال در سوریه و عراق به نقطه ی پایانی خود رسید. سردار سلیمانی با این عملکرد خود نه تنها در خارج از ایران بلکه در داخل ایران صرف نظر از هر گونه گرایش سیاسی به محبوبیتی باورنکردنی رسید.
نظرسنجی مؤسسه ایران پل که طی سه مرحله در سال 2019 انجام شدنشان داد کـه سردار قاسم سلیمانی محبوبترین شخصیت سیاسی در ایران محسوب میشود؛ محبوبیتی که به خوبی در عزاداری سرتاسری اقشار مختلف مردم ایران در هنگام خبر شهادت وی روشن بود.
پس از آن فرمانده جوان سپاه ۴۱ ثارا... به خوبی بین فرماندهان مهم جنگ جا افتاد و حال نوبت عملیاتهای دیگر بود. مشاوره در دفاع یمنی ها یکی دیگر از افتخارات شهید قاسم سلیمانی است.
📚من #قاسم_سلیمانی هستم
#ناصر_کاوه
#ادامه_دارد ...
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
امام زادگان عشق. محله زینبیه
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
1274355457_-2080460755.mp3
3.34M
🎙 #قسمت_بیست_و_چهارم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۶ دقیقه و ۵۶ ثانیه
💾 حجم: ۳ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
4⃣2⃣#قسمت_بیست_و_چهارم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#خار_و_گل_میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_بیست_و_چهارم
نیروهای اشغالگر تعداد زیادی از مردان و جوانان را دستگیر می کنند و به ساختمان (سرایا) که مقر استخبارات اشغالگر بود برده بودند و در آنجا تعداد زیادی از سربازان با ضرب و شتم و سیلی و لگد از آنها پذیرایی می کردند. و چشمان آنها را بسته و سپس آنها را ایستاده کرده صورتشان را به دیوار و دستانشان را از پشت می بستند.
ساعت های طولانی در باران و در سرمای شدید در انتظار یا ترس می لرزند و سربازان پشت سرشان می ایستند و پاتک رد و بدل میکنند همه را لگد می زنند که به دیوار تکیه دهند به چپ یا راست حرکت نکند و در اتاق مجاور تعدادی از افسران استخباراتی (شین بت) که در آن زمان فراخوانده شده بودند در اتاق روشن و مجهز به تهویه مطبوع می نشینند و آنها را یکی یکی احضار کرده و آنجا روی چوکی روبروی شان نشانیده.
و چشم بند را از چشمانش میبرداشتند و شروع میکردند به مطرح کردن هزاران سوال در مورد کارش، شهرش، خانواده اش برادرانش هر کدام از همسایگانش و درباره مردان مقاومت و صدها ناسزا و دشنام را به مخاطب حواله می کردند و از مطلق ترین و قوی ترین چیزی که انسانها ممکن است بشکند به زبان میآورند و گاهی به مخاطب ضربه می زدند و گاهی شوخی می کنند و بین ارعاب و تطمیع تماس میگیرند و به دنبال هر گونه اطلاعاتی بودند که مردان دارند یا تمایل یکی از آنها به همکاری با آنها یا نقطه ضعف دیگری برای تحت فشار قرار دادن او و وادار کردن او به همکاری با آنها علیه او خانواده و هرچی که مربوط او میشود برخی از مردان در برابر این ذلت از خشم و ظلم می سوختند، اما چه می توانستن بکنند و اگر کاری بکنند جز ذلت و ظلم بیشتر چیزی ندارند برخی از آنها منفجر میشدند، غرغر می کردند و میخواستند به این آشغال ها حمله کنند.
دستهایشان را از پشت بسته میبینند و هرچه مییابند ناتوانی است بعضی ها سعی میکنند از هر دو طرف بگذرند.... می خواهند آرام زندگی کنند، نه با آنها و نه علیه آنها فقط میخواستند زندگی کنند و به فرزندان و خانواده شان غذا بدهند، دیگر بس است عده ای هم بودند که جان و خون خود را ارزان به اشغالگران میفروختند بنابراین هرچه میدانستند به آنها عرضه می کردند.
آنها اطلاعاتی را که در مورد مقاومت و مردان آن به دست می آوردند و با آنها موافقت میکردند وضعیت مقاومت در نوار غزه به طرز محسوسی قوی تر از کرانه باختری بود به نظر میرسید دلیل اصلی این امر وجود آن گردان رزمنده ی بود که آن را ارتش آزادیبخش فلسطین مینامیدند که به عنوان نیروی نظامی برای سازمان آزادیبخش فلسطين تأسيس شد که رژیم های عربی آن زمان برای ایجاد آن با جنگ 1967 این ارتش متلاشی شد که تعدادی شهید و برخی دیگر که اکثریت آنها را ترک کردند.
برخی به مصر رفتند و عده ای در غزه ماندند و نیروهای آزادی بخش خلق را تأسیس کردند که مقاومت را آغاز کرد و سپس گروه ها و هسته های جنبش فتح و جبهه مردمی شروع به کار کردند حضور این بخش به ویژه در مناطق کمپ شروع به افزایش کرده بود یک روز صبح که در صف مدرسه بودیم غوغایی به پا شد و بعد صدای بلندی شنیدیم که "ای فلسطین خونمان را فدای تو میکنیم. جان و خونمان فدای تو ای فلسطین. متعلمين مدارس بیرون شدند و در جمعی با شعارها و فریادها با متعلمین مدارس دیگر دیدار کردند و همه در شادی و عزت بینظیر قرار داشتند. آن روز به عنوان روز پیروزی و عزت بود، چون چریک های فلسطینی در اردن موفق شده بودند که حمله اسرائیل به جبهه اردن را دفع کنند.
تظاهرات چیان در خیابان های اردوگاه پرسه میزدند و شعار میدادند و پرچم ها را برافراشته میکردند، سپس با بازگشت به خانه هایمان از هم جدا شدیم پس از عقب نشینی سال 1967 همه در اوج غرور و وقار بودند همانطور مردم می گفتند این اولین پیروزی بر ارتش اشغالگر اسرائیل بود که در میان گروههای چریکی که در ساحل شرقی رود اردن اردو زده بودند. منطقه کرامه شاهد چند عملیات چریکی برون مرزی بود.
بعد از ظهر طبق معمول با پدربزرگم در حیاط گوشه خانه نشستم. آنجا که مردان محله جمع میشدند و صحبت می کردند، همه به شدت به وجد آمده بودند و کلمه "انقلاب" "فلسطين" و" نام نهضت آزدیبخش ملی (فتح) را تکرار می کردند. عده یی برای تصدی مقاومت رهبری جنبش ملی فلسطین و مقاومت فلسطین در برابر اشغالگری چیز های می گفتند
.
ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷