#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_چهل و پنجم
#یک_روح_در_دو_بدن
برادر عاقبتي توصیف جالبي از این دو سردار شهید داشت: بنده از روزهاي اول جنگ با حاجي طاهري بودم. ما هر دو اهل کاشمر بودیم و از سپاه آنجا راهي جبهه شدیم. ما مدتي در تیپ جوادالائمه (ع) همراه با
شهید برونسي بودیم. این تیپ قبل از آزادي خرمشهر تشکیل شد و حاجي طاهري هم در این تیپ فرمانده گردان بود. یکسال بعد، تیپ امام صادق (ع) در زیر مجموعه لشکر نصر تشکیل شد. من مدتها با حاجي طاهري و حاجي برونسي بودم و پس از شهادت این دو عزیز، در خدمت سرداران بزرگ دفاع مقدس حضور داشتم. پستهاي زيادي در طول جنگ به بنده محول شد که سعي کردم وظیفه ام را همانگونه که از حاجي طاهري ياد گرفتمدرست انجام دهم. اما نکته اي را بارها به دوستان گفته ام و آنها تأیید کرده اند که: حاجي
طاهري و حاجي برونسي یک روح بودند در دو بدن! این دو بزرگوار بسیار به هم شبیه بودند. هر دو از لحاظ تحصیلات در حد دبستان بودند، اما فوق العاده اهل مطالعه بودند. هر دو سعه صدر داشته و در مشکلات بهترین تصمیمات را می گرفتند. هر دواز زمان جواني اهل عمل به دستورات دین و مراقبت از اعمال بودند. این دو نفر در جبهه همدیگر را پیدا کردند و با هم رفیق شدند. اما نکته مهم اینکه: هر دو توسلات عجيبي به حضرت زهرا(س) داشتند. این دو بزرگوار به این نتیجه رسیده بودند که هرکجا با مشکلات مواجه شدند، با توسل به مادرسادات آنها را
👇👇👇👇