هدایت شده از
امام زادگان عشق
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی
🌸حضرت علـــــے علیه السلام
🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها
#التماس دعا 🤲
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از
امام زادگان عشق
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_182
🌷 #آیه_166_سوره_بقره
🌸 إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ
🍀 ترجمه:در آن هنگام ، پشوایان آنها از پیروان خود بیزاری می جویند و عذاب را مشاهده می کنند و پیوند میانشان قطع شود.
🌷 #تبرأ:بيزارى جستن
🌺 در آیه قبل بیان شد که مشرکان به معبودهایی به غیر از #خداوند عشق می ورزیدند مانند بت ها و پیشوایانشان که آنها را گمراه کردند ولی وقتی عذاب خداوند را می بینند همین رهبران از آنها بیزاری می جویند و آنها را رها می کنند و هیچ وفایی از آنها نخواهند دید البته هم پیروان و هم پیشوایانشان گرفتار عذاب خداوند خواهند شد. انسان باید بداند #محبّت و #عشق چه كسى را در دل دارد؟ باید بداند طاغوتها و غیر خدا،او را براى خودشان مى خواهند تا با قدرت و ارادت او ، به هوسها و آرزوهاى خود در دنیا برسند،ولى در قیامت همه را رها و از آنها اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
🔹 پيام های آیه 166سوره بقره 🔹
✅ هر #عشق وعلاقه، كه سرچشمه از عقل وفطرت نداشته باشد،دیر یا زود به سردى گرائیده و یا به دشمنى كشیده مى شود.
✅ #انسان اگر به چیزی دل بست از او تبعیت می کند.
✅ آینده نگرى لازمه ى #عقل است. به كسى عشق و محبّت بورزیم كه قدرت داشته باشد و در روز خطر،ما را حمایت كند. «اذ تبرّء الّذین اتّبعوا»
✅ معیار #اصالت یا بى اصل بودن علاقه ها و محبّت ها،دیدن عذاب در روزهاى خطرناک است.
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
ای فطرس فردوس
در این صبح حسینی
از ما برسان محضر ارباب، سلامی... 💔✨
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین🖐🏽✨
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌱گفتند که تا ،
صبح فقط یک راہ ست⛅
با عشق فقط،
فاصله ها کوتاہ است
هرچند که
رفتند ولی بعد از آن🕊️
هر قطعه ی
این خاک زیارتگاہ است✨
ســــلام✋
#صبحتان_شهـ🌹ــدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
*سکوت*
آیت الله بهاء الدینی (ره) میفرمودند:
من سیزده ساله بودم، سیدی در کوه خضر مینشست که به او می گفتند: سید سکوت. بیست سال بود که حرف نمی زد.
من با بعضی بچه ها رفته بودیم کوه خضر و او را دیدیم.
شخصی از روستائی آمد گفت: مریض داریم او را دعا کنید! سید با حرکات دست و اشاره به او تفهیم کرد که مریض خوب شد، بعد معلوم شد که مریض خوب شده است!
همچنین مثل اینکه فهمیده بود ما بچه ها گرسنه هستیم ، با اشاره دست به ما بچه ها فهماند که در فلان منطقه پائین کوه دارند اطعام می کنند، بروید بخورید، ما رفتیم پائین به همان مکانی که آدرس داده بود، دیدیم در یک باغی آش پختهاند و به مردم میدهند.
پس از بیان این مطلب آیت الله بهاء الدينی فرمودند: بزرگان هم به او سر می زدند.
*
استاد فاطمی نیا می فرمودند:
خدمت آیت الله بهاء الدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟
آقا دستشان را بردند به طرف لبشان و فرمودند:
*"در آتش را بسته بود"*
*
در حرف زدنمان باید خیلی زیاد دقت داشته باشیم
شاید یکی از حکمت هایی که خدا دو گوش و یک زبان برای ما گذاشته این باشد که باید دو برابر آنچه میگوییم گوش دهیم.
روزی حضرت استاد علامه حسن زاده آملی در محفل درس فرمودند: یکی از دوستان میگفت، در مراقبتی که داشتم، مکاشفهای روی داد به حضور حضرت رسول الله الاعظم (صلى الله علیه و آله) شرفیاب شدم از آن حضرت ذکر خواستم، فرمودند: *«من به شما ذكر سکوت می دهم»*
*
یک تکنیک ساده و مهم برای مهار زبان بیحساب :
*«قاعده مکث»*
این را تمرین کنید و بر زندگی خود «ملکه» کنید که قبل از هر سخنی؛ مثلا ده ثانیه مکث کنید و خوب فکر کنید که این حرفی که میزنم رضایت خدا در آن است یا رضایت شیطان ؟!
آیا این حرفی که میزنم مشکلی را حل میکند و امید میبخشد یا نه ؟!
اینکه این حرفی که میزنم آیا واجب است یا حرام؟!
اگر واجب نیست «نگویم»؛ به همین سادگی! این را ملکه کنید و تمرین کنید... بعد از یک مدت خود به خود کم حرف خواهید شد.
*
نکته پایانی و مهم: به قول معروف؛ كلمات بیشتر از گلوله ها آدم کشتند! حال انسان یا خودش را میکشد و اهل النار میشود، یا شخص دیگری را!
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
3.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به #والله هرکس تیر طرف این #نظام انداخت #آواره_شد
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_با_بابا
براساس خاطراتی از
#سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری
و فرزندش#مصطفی
#قسمت_پنجم
#چشم_برزخی
اما مطالبي که در ادامه نقل مي کنم؛ بعدها از آقاي پيروي شنیدم. ایشان می گفت: در آن روزهایی که تازه به هوش آمده بودي، وقتي کسي به بیمارستان و ملاقات می آمد به دو صورت برخورد می کردي! با دیدن برخيها عصباني ميشدي و مي گفتي: نمي خواهم کسي را ببینم، کي اینها را راه داده و... ما هم مجبور بودیم بگوییم فعلا شرایط مساعد ندارد و... اما برخي ها را با روي باز ميپذیرفتي و از دیدن برخيها خيلي خوشحالميشدي! پدر همسرم مي گفت: براي ما سؤال بود، مگر تو چه ميداني که نميخواهي برخي ها را ملاقات کني؟! آنهایی که تو نمی پذیرفتي، کساني بودند که غرق در مادیات بوده و با معنويات ارتباطي نداشتند و برعکس، کساني که خداوند محور زندگي شان بود را با روي باز می پذیرفتي! این براي همه سؤال شده بود که علت این برخورد تو چیست؟ تو از کجا این موارد را مي فهمي؟! نکته دیگر اینکه، بیشتر مواقعچشمانت بسته یا رویت به سمت دیوار بود، اما ميدانستي چه کسي به ملاقاتت آمده! حتي مطالب عجیب تري مي گفتي! مطالبي که ما را مطمئن می کرد که در ملکوت سیر مي کني و چشم برزخي تو باز شد! |
آقاي پيروي يكي از ماجراهاي ملاقات را اینگونه برایم توضیح داد: برادر مجتبي سالاري، يكي از جانبازان عزیز و از دوستان پدرت به بیمارستان و ملاقات شما آمد. شما به او گفتي: کجا بودي برادر، چرا دیر آمدي؟ كمي با او حال و احوالکردي، اما یکباره رنگت تغییر کرد وگفتي: شما چرا نماز ظهر و عصر را نخوانده اي؟
بیرون اتاق، از پله ها پایین برو، سمت چپ سرویس بهداشتي و سمت راست نمازخانه است. برو نمازت را بخوان و بیا. این جانباز عزیز رو کرد به من و گفت:
مصطفي چي ميگه؟! من هر روز در اداره نماز ظهر و عصرم را به جماعت مي خوانم.» شما دوباره اصرار کردي و گفتي: حاج آقا، برو نمازت را بخوان. من به آقاي سالاري عزيز گفتم: «حالا برو دو رکعت نماز بخون و بیا.
اشکالی که نداره؟» ایشان هم قبول کرد و رفت. چند دقیقه بعد وارد اتاق شد و با تعجب به همه نگاه کرد. بعد گفت: «این آقا مصطفی توی این دنیا نیست، این جوان داره از عالم بالا، باطن همه چیز
رو می بینه!»
وقتي تعجب اطرافیان را دید ادامه داد: «من الان رفتم پایین که وضو بگیرم. اولا آدرسي که براي محل دستشويي و نمازخانه داد کاملا دقیق بود. با اینکه خودش هنوز از این اتاق بیرون نرفته! اما الان که رفتم پایین یادم افتاد که امروز براي کار اداري زودتر از نماز ظهر از اداره بیرون آمدم و کاملا فراموش کردم نماز ظهر و عصر را بخوانم. من پایین که رسیدم سریع وضو گرفتم و نماز ظهر و عصر را خواندم و برگشتم.» من که این مطالب را به یاد نمي آوردم. اما بعدها از چند نفر از جمله خود آن جانباز عزیز این ماجرا را شنیدم.
⬅️ #ادامه_دارد...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷