eitaa logo
امام زادگان عشق
97 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
324 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
92 ❇️ انگیزه محبت انگیزه خوبی هست ولی یه ایراد مهم داره؛ 👈🏼 اینکه چنین انگیزه ای کم به دست میاد و به این سادگی ها پیدا نمیشه. بله مردم عموما اهل بیت رو دوست دارند ولی محبتشون به اهل بیت انقدر زیاد نیست که بخواد انگیزه تمام رفتاراشون در طول زندگی باشه. 🔸 یکی از خصوصیات انگیزه محبت اینه که بسیار قوی تر و سریع هست ولی انگیزه محبت یه مقدار پر افت و خیز هست و نوسان داره و البته این طبیعیه. 🔹 قلب انسان به طور معمول گاهی پر از محبت هست و گاهی هم خالی از محبت میشه. گاهی آدم داغ میشه برای امام حسین علیه السلام و گاهی هم حتی توی جلسه روضه نمیتونه گریه کنه و این موضوع نگران کننده نیست. 🔶 گاهی آدم احساس میکنه خیلی علاقه به عبادت خدا داره و گاهی هم زیاد این احساس رو نداره... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات با پایان گرفتن کتاب ان شاء الله کتاب عصر های کریسکان را با هم میخوانیم ، خاطراتی ناب از یک رزمنده کرد اسیر در چنگال ضد انقلاب کومله ، این کتاب از طرف عظمای ولایت تقریظ شده است که آن را در کلیپ مشاهده می نمائید . 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
مقدمه در دوران اسارتم به دست کومله، با شخصیتی گنگ و مرموز هم‌اتاق بودم که تا سی سال بعد نتوانستم زوایای پنهان شخصیت گمنامش را کشف کنم. در آن زمان، با شناختی که از رفتار و کردار او کسب کرده بودم، کمکش کردم تا از زندان کومله فرار کند. کمک به فرار اسیری که اگر لو می‌رفتم، حکم مرگم را با دست خود امضاء کرده بودم. در کتاب شُنام، ‌قسمتی از شخصیت «سعید سردشتی» را همان‌گونه که درک کرده بودم، بدون هیچ قضاوتی شرح داده و بازگو کردم. بعد از چاپ کتاب شُنام، به همایش کتاب‌خوانی شُنام در جمع دانش‌آموزان و فرهنگیان و مسئولین دیار سید جمال‌الدین اسدآبادی به شهر اسدآباد دعوت شدم تا ساعتی در کنار همشهریان بزرگوارم باشم. همین که وارد سالن همایش شدم، تلفن همراهم زنگ خورد و با سلام و علیکی، صدایی گفت: «‌تو فکر کردی من شهید شدم؟» با تعجّب گفتم: «‌خدا نکنه! چطور مگه؟» گفت: «‌ولی من فکر می‌کردم تو شهید شده باشی!» گفتم: «‌می‌بینی که زنده‌ام‌، شما؟» گفت: «‌سعید سردشتی هستم...!» تلفن را قطع کردم و گفتم: «‌تماس می‌گیرم.» با گذشت سی سال هنوز نمی‌دانستم سعید سردشتی کیست و چه‌کاره است! دوست است یا دشمن! در طول همایش، نظاره‌گر علاقه سرشار دانش‌آموزان اسدآبادی به شهدای شُنام، و سخنرانی‌ها‌ی جالب و جذاب مسئولین شهر و شیفتگان دفاع مقدس از روایت شنام بودم، ولی لحظه‌ای‌ نتوانستم سعید سردشتی را فراموش کنم.
بعد از پایان مراسم، با او تماس گرفتم و حاصل آن تماس، نگارش کتاب عصرهای کریسکان (معدن سنگ‌ها‌ی صیقل‌خورده) را در پی داشت که اینک پیش روی شماست. عصرهای کریسکان، کوزه آبی است از چشمه‌ساران کردستان، که ظرف سه سال تفکر و تأمل و پیگیری، چهل ساعت گفت‌وگو و مصاحبه با آقای امیر سعیدزاده ـ سعید سردشتی ـ و همسر گرامی ‌ایشان، سرکار خانم سُعدا حمزه‌ای‌، و روزها و ساعت‌ها‌ مصاحبه تکمیلی و پراکنده با رزمندگان و خانواده‌ها‌ی معظم شهدای نام برده‌شده در کتاب، انجام سفرهای تحقیقاتی و میدانی در منطقه سردشت، ‌به رشته تحریر درآمده است. از خانواده‌ها‌ی معظم شهدای سردشت که با ارسال عکس و ارائه توضیحات تکمیلی یاری‌ام دادند تشکر می‌کنم. اردیبهشت 1393 کیانوش گلزار راغب ⬅️ ادامه دارد ..... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نقش مردم در انتخاب عظمای_ولایت: انتخابات، هم مردم است، هم مردم است. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
‼️وارد کردن وسائل غیر خوراکی به داخل دهان 🔷س 5389: آیا بردن وسایل غیر ‌‌‌خوراکی مثل وسایل دندانپزشکی و ابزار معاینه به دهان باعث ابطال روزه می‌‌‌‌شود؟ ✅ج: خیر، مگر آنکه همراه رطوبت ـ که در رطوبت دهان از بین نمی رود ـ وارد دهان شود و رطوبت آن را فرو برد. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌷〰🌷🇮🇷〰🌷〰🌷 برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من! جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره ی خود را طی می کند . بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و دشمنان چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند. ّمهمترین هنر خمینی عزیز این بودکه اول اسلام را به پشتوانه ی ایران آوردوسپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود واگر روح اسلامی براین ملت حاکم نبود،صدام، چون گرگ درنده ای این کشور را می درید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد. اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرم و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید. ّ شهدا، محور عزت و کرامت همه ی ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند.آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید،همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران ومادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض می گذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید. ّنیروهای مسلح خود را که امروز ولی فقیه فرمانده ی آنان است،برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می بایست همانند دفاع از خانه ی خود، از ملت و نوامیس و ارض آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح می بایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد. 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
71.Nooh.10-12.mp3
3.48M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸 🌸 💐 10-12💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه سردارحاج قاسم سلیمانی و همرزمانش شهداء 🌿 هر روز با تفسیر آیاتی از سوره های قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 همیشه بیاد خواهیم داشت که اگر با آرامش و امنیتی دلنشین در کانون گرم خانواده روزها را سپری می سازیم، همه را مدیون خون سرخ شما هستیم که بر این خاک مقدس جاری گشت و سرخی اش را لاله ها تا ابدیت به یادگار خواهند داشت. سلام✋ 🌸 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11صوت تحدیر جزء یازدهم.mp3
4.07M
🎙 تلاوت جزء یازدهم تند خوانی استاد معتز آقایی 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
عصر فرارسیده، کرکره‌ها‌ را پایین کشیده و کارگاهم را می‌بندم. مدتی است در کارگاه جوشکاری احمدیان مشغول کارم. چرخی توی شهر می‌زنم و به چهارراه فرمانداری می‌رسم. آخرین خبرها را از علی صالحی می‌شنوم. به منزل می‌رسم و طبق معمول شامم را می‌خورم. دوستانم با سوت‌ها‌ی بلبلی از توی کوچه دست از سرم برنمی‌دارند. از خانه بیرون می‌زنم و با آن‌ها‌ کوچه پس کوچه‌ها‌ی شهر را زیر پا می‌گذاریم و تا آخر شب می‌چرخیم و تفریح می‌کنیم. به خانه برمی‌گردم و روی زیلوی داخل حیاط دراز می‌کشم و کاسه انگور و زردآلویی را که مادرم شسته برمی‌دارم و می‌خورم. خوابیدن زیر دامنه کوه «گرده‌سور» در این تابستان داغ، همراه با نسیم کوهستان شهر سردشت لذت‌بخش است. مصطفی هم مثل بچه‌ها‌ی معصوم به پهلو خوابیده و در کنارم به آرامی‌ نفس می‌کشد. کم‌رو و محجوب است. دو سال از من کوچک‌تر و کمی ‌هم عجول است. با زبان بی زبانی فشار می‌آورد زودتر ازدواج کنم و نوبت به او برسد. به گمانم طرفش را انتخاب کرده و منتظر اقدام من است تا او هم دستی بالا بزند. لبخندی می‌زنم و ملحفه را روی سرم می‌کشم و به خواب می‌روم. نفسم سنگین می‌شود و دست‌ها‌یی دهانم را بسته و چند نفری چشم‌بندی روی چشمانم کشیده و دست و پایم را گرفته و به زور از حیاط خانه‌مان بیرونم برده و کشان کشان داخل ماشین می‌اندازند. بدون هیچ مقاومتی از در عقب ماشین روی صندلی تاشو لندرور می‌افتم و دستبندی به دستم می‌زنند و ماشین گاز می‌خورد و کوچه پس کوچه‌ها‌ی محله سردشت را پشت سر می‌گذارد و به خیابان اصلی می‌رسد. از نحوه ورودم به داخل ماشین می‌فهمم این همان لندرور مخوف ساواک است که دائم در خیابان‌ها‌ی سردشت می‌چرخد و دلهره و هراس به جان مردم می‌اندازد. چند ماه پیش بود که ژاندارمری به جرم سرباز فراری توی خیابان دستگیرم کرد و به پادگان نظامی‌ شهر کبودرآهنگ همدان اعزامم کرد. بعد از دو ماه آموزش نظامی ‌طاقت نیاوردم و فرار کردم و به سردشت بازگشتم. بچه کوهستان بودم و بدون هیچ قید و بندی هر جا دوست داشتم می‌رفتم، در پادگان آموزشی نتوانسته بودم دوام بیاورم. دقایقی می‌گذرد و با چشمانی بسته از حرکت ماشین می‌فهمم وارد ساختمان ساواک در پشت فرمانداری شده‌ام‌. با لگد و توهین و دشنام به اتاقکی تنگ رانده می‌شوم. صداهای عجیب و غریبی به گوشم می‌رسد. شخصی با کشیده و لگد به جانم می‌افتد و کتکم می‌زند. دستبند فلزی مچم را آزار می‌دهد. روی زمین می‌غلتم و دور خودم می‌پیچم. شکنجه‌گر نعره می‌زند و می‌گوید: «‌پدر سوخته ،......، هنوز دهنت بوی شیر می‌ده. پوستتو می‌کنم تا از این غلطا نکنی!» آن‌قدر با توهین و تحقیر کتکم می‌زند که به گریه می‌افتم و التماس می‌کنم. ناگهان فرشته‌ای‌ از راه می‌رسد و از دست این جانور شکنجه‌گر خلاصم می‌کند. فرشته نجات‌بخش با صدای بلندی به شکنجه‌گر می‌گوید: «‌احمق بی شعور، چرا این بچه رو می‌زنی؟ چرا اذیتش می‌کنی؟ من اینو می‌شناسم. همسایه‌مونه. ببین، ببین چه بلایی سر بچه آورده! خجالت نمی‌کشه مرتیکۀ گنده. به جون یه بچه افتاده و هی داره می‌زنه!» شکنجه‌گر خبیث را از اتاق بیرون می‌کند. چشم‌بندم را باز می‌کند و سر و صورت خونینم را بالا می‌آورد و توی صورتم زُل می‌زند و می‌گوید: «‌سعید جان چرا گرفتنت؟» خون‌ها‌ی صورتم را پاک می‌کنم و همین که سرم را بالا می‌گیرم چشمم به صورت جفایی می‌افتد. جفایی همسایۀ روبه‌رو‌ی کارگاهم است. ظهر که داشت می‌رفت خانه، دقایقی پیکانش جلو کارگاهم توقف کرد و به صدای ضبط صوتم گوش کرد. دستی به سر و رویم می‌کشد و دلداری‌ام می‌دهد و می‌گوید: «‌چرا تو رو گرفتن؟ مگه چه‌کار کردی؟ چرا به این حال و روز افتادی؟ غصه نخور، من اینجام و هواتو دارم. نمی‌ذارم اذیتت کنن. تو از خودمونی.» دقایقی بعد، همان شکنجه‌گر مخوف وارد سلول می‌شود و در گوش جفایی چیزی می‌گوید. جفایی جا می‌خورد و سرش را بلند می‌کند و می‌گوید: «‌عجب! عجب! کاک سعید اوضاعت خرابه! کارت زاره!ــ اگه همکاری نکنی کار دست خودت می‌دی. از دست منم کاری برنمیاد.» ـ چه همکاری؟ ـ میگن نوار خرابکارا ‌رو پخش می‌کنی. همکاری کن تا نذارم اذیتت کنن. بگو نوار رو از کجا آوردی و به کیا دادی؟ این نوارا ‌که به درد تو نمی‌خوره. تو باید نوار آقاسی و ......گوش کنی. جوونی و باید کیف کنی. این نوارا مال دیوونه‌ها‌س. چطوری دستت رسیده؟ ـ نمی‌دونم والا. ـ تو همکاری کن، قول می‌دم نجاتت بدم. قول می‌دم موتور برات بخرم. موتور دوست داری؟..... ⬅️ ادامه دارد..... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق(ع) می فرماید: کسی که مؤمنی را افطاری دهد، کفاره یک سال گناه او شمرده می شود، و کسی که دو مؤمن را افطاری دهد، بر خداوند است که او را وارد بهشت سازد. ☘ 🌱🌺دختر گل و مومن ما، خانم ریحانه ستایش عزیز عضو حلقه صالحین شهید سید حسن مقیمی، نوه شهید غلامرضا ستایش☘ مبلغ ۳۵۰ هزار تومان پس انداز خود را برای تهیه بسته معیشتی هدیه کردند. 🌸ان شالله این دختر گل رو خدا برای خانواده اش نگه داره و یار و سرباز امام زمان عج باشن🌱🌸 😊☺️ همه شما میتوانید در این کار نیک شریک باشین و برای رضای خدا ولوباپرداخت مقدار خیلی ناچیز ما رابرای تهیه بسته های معیشتی کمک کنید. کمکهای نقدی خودرابه شماره کارت: ۶۰۶۳٫۷۳۱۰٫۸۹۴۸٫۰۴۰۵ لیلا اسکندپور( خانم بزرگی) واریز نمایید .🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱