eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
332K
پیام مهم استادتقوی در آستانه سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی همه جا منتشر کنید و به همه تذکر بدهید @shahidhojajjy
❤️ ای شهید ای آنکه بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای... دستی برآر! و ما قبرستان‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش. ▪️ شهید آوینی @shahidhojajjy
💞 به سبــــڪ شهــدا 🔸موضــوع: شئــونات اســــلامــے از هــمان اول تاڪیدش روی مســائل بود و دوست داشــت تمــام مراحــل ازدواجمان ڪاملا اسلامی باشد. برای همین بود که روز خرید، مرا کنار کشید و گفت: ( سعی کن وســایلی را بخری که در حد شئونات اســلامی باشد). همین حرفش باعث شد خریدمان تر شود؛ اما خودش حتی یک هم برنداشت. همان شــب به منزل آیت الله شیرازی (امام جمعه مشهد) رفتیم و کردیم. 🌹شــــهید محــمود نوریــان🌹 @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
خاطرات شهید محسن حججی😍♥️ #پارت‌یازدهم 🌼از‌زبان‌دایی‌همسر‌شهید🌼 . عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن
خاطرات شهید محسن حججی😍♥️ 🌼از‌زبان‌دایی‌همسر‌شهید🌼 . یک بار با هم رفتیم اصفهان درس . آن جلسه خیلی بهش چسبید.😍 از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. 🤩 جمعه ها که می رفتیم سر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم. توی جلسات دفترچه اش را در می‌آورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را می‌نوشت. از همان موقع بود که بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ . یادم هست آن سال ماه شعبان همه هایش را گرفت😮💪🏻 •••••••••••••• چند وقتی توی مغازه پیشم کار می‌کرد. موقع مغرب که می شد سریع جیم فنگ می شد و می رفت. می گفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری." محلی نمی‌گذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."😌👌🏻 می رفت من می ماندم و مشتری ها و… خم که رفته بودیم برای ، محسن وسط مراسم ول کرد و رفت توی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشت کفرم را در می آورد😠 رفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته. این نماز رو بعداً بخون." به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده☹️ •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .
#غذای‌نذری😇 جمعه: ناهار🌈امام حسن عسکری؛ (درود خدا بر او باد) شـام🌙حضرت ولیعصر ؛ (درود خـدا بر او باد) ❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy
📸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در بیلبوردهای خیابانی غزه اونوقت ایران! ‏به شورای شهر و شهرداری که دغدغه اصلی شون نامگذاری خیابون به نام امثال بازرگان و مصدق باشه توفیق کار کردن برای حضرت زهرا(س) و حاج قاسم رو نمی دن! ‎@shahidhojajjy
روی دیوار قلبم کسی است که هرگاه دلم تنگ میشود به او خیره میشوم... @shahidhojajjy
: جنگـــ معامله با خداست، خدا خریـــدار ، ما فروشنــده ، سند قــــرآن، بهــاء بهشت ... @shahidhojajjy
**: داعشی‌ها را با اسلحه خودشان به درک واصل می‌کرد!😄   به زبان عربی مسلط بود. به همین دلیل در سوریه سعی بر این بود که او را خط مقدم نفرستند ولی قبول نمی‌کرد.🍃 می‌گفت: «من به عشق مبارزه و جنگیدن اومدم.»🌹 به مقر داعشی‌ها می‌رفت، اسلحه و مهمات آن‌ها را برمی‌داشت و می‌گفت: «حیفه اونها با اسلحه و مهمات ما به درک واصل بشن. چرا با مهمات خودشون این اتفاق نیفته.»🌺 آنجا با نام «سید رستم» معروف بود. 🍃 قد رشید و هیکل ورزیده‌ای داشت، تا جایی که دوستانش به شوخی به او می‌گفتند: «سعی کن توی کانال و به حالت خمیده و دراز کشیده حرکت کنی که داعش نبیندت.»😅 @shahidhojajjy
رفقا‌یه‌چیز‌ی‌رو‌میخواستم‌🕊🚙 بهتون‌بگم.👀🍃 این‌روز‌ها‌که‌بد‌حجابی‌داره‌رواج‌🍂 پیدا‌میکنه‌💔😔 بعضی‌افراد‌ناراحت‌هستن‌که🍭 برای‌افراد‌بدحجاب‌هست‌که🌿 امام‌زمانمون‌(عج)ظهور‌نمیکنند☁️ اما‌ما‌قبل‌هر‌کاری‌باید‌از‌خودمون‌👀 شروع‌کنیم🛵📘 ما‌خودمون‌باید‌از‌گناه‌کردن🐚🥀 دست‌بکشیم‌🤚🏻 قبل‌هر‌کار‌باید‌خودمون‌رو‌✨ درست‌کنیم🎈🕰 متوجه‌شدی‌رفیق‌⁉️ ابتدا‌خودمون‌باید‌از‌گناه‌کردن🌗 دست‌بکشیم🍭🌂 ☁️اجرتون‌با‌امام‌زمان‌(عج)☁️ لطفامارو‌تو‌نمازاتون‌‌‌دعا‌کنید @shahidhojajjy
روزشمارسالگردےڪہ‌ باورمان‌نمیشود. 💔 *̂•‖بــسم‌رب‌قاصــم‌الجباریــن‖•̂* *1روزتــاسالــگردشـھادتـــ...* *💕مـالڪـ‌اشتࢪسیدعلے💕* ❰⊰1روزدیگهـ موندهـ تا سالگرد شہادتـ سردار..💔 ❰⊰چہـ زود گذشتـ..💔 ❰⊰ڪی‌ باورش میشهـ؟💔 .. از وقتۍ رفتۍ یهـ بغضۍ تہـ گلوم هستـ ولۍ این بغض ڪم نمیشہـ هیچ.. زیادم میشہـ..💔 *..* از وقتۍ رفتۍ ٺازه فہمیدم ڪی بودے!💔 چقـد بےادعا بودے حاجۍ💔 *..✌🏼* ‌.. *..✌🏼* 🌹♾️🌹♾️🌹♾️🌹 @shahidhojajjy
💝💘💞💝💘 بار اول که خیره شدم تو صورتش ،😳 وقتی بود که انگشتر فیروزه شو 💍 کردم دستش سر سفره ی عقد.👰 نذر کرده بودم قبل ازدواج ،به هیچ کدوم از خواستگارام نگاه نکنم تا خدا خودش یکی رو واسم پسند کنه...😍 حالا اون شده بود جواب مناجاتای من...🙏 مثه رویاهای بچگیم بود. ☺️ با چشایی درشت و مهربون و مشکی...😉 هر عیدی که میشد، ▪️میگفت بریم النگویی، انگشتری ،چیزی بگیرم برات.😅 ▫️میگفتم: "بیشتر از این زمین گیرم نکن. چشات به قدر کافی بال و پرمو بسته..."😉 💘عاشق کشی،دیوانه کردن مردم آزاری ، یک جفت چشم مشکی و اینقدر کارایی؟😍 میخندید و مجنونم میکرد.😅 دلش دختر میخواست.👧 دختری که تو سه سالگی،با شیرین زبونی صداش کنه ،بابا...💕 یه روز با یه جعبه شیرینی اومد خونه،🍩🍰 سلام کرد و نشست کنارم.☺️ دخترش به تکون تکون افتاد. مگه میشه دختر جواب سلام بابا رو نده. لبخندی کنج لباش نشست.☺️ از همون لبخندای مست کننده اش.😍 یه شیرینی گذاشت دهنم...!😋 ▫️گفتم: "خیره ایشالا!"🙂 ▪️گفت: "وقتش رسیده به عهدمون وفا کنیم"✅ اشکام بود که بی اختیار میریخت...😔😭😭 "خدایایعنی به این زودی فرصتم تموم شد؟"😥 نمی خواست مرد بودنشو با گریه کم رنگ کنه. ولی نتونست جلو بغضشو بگیره...😭 ▪️گفت:"میدونی اگه مردای ما اونجا نمی جنگیدن،اون جونورا،به یزد و کرمان هم رسیده بودن وشکم زنان باردارمونومیدریدن؟!😱😭 میدونی عزت تو اینه که مردم بیرون از خاکشون واسه امنیتشون بجنگن..؟"😕 ▫️گفتم:"میدونم ولی تو این هیاهوی شهر که همه دنبال مارک و ملک و جواهرن، کسی هست که قدر این مهربونیتو بدونه؟"😳😕 باز مست شدم از لبخندش...😍 ▪️گفت:\"لطف این کار تو همینه...\" تو تشییعش قدم که بر میداشتم ، و حالا که رو تخت بیمارستان، رقیه شو واسه اولین بار دادن دستم،👶 همون جمله رو زیر لب تکرار میکنم...😔 💞همسر شهید،میثم نجفی💞 @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
خاطرات شهید محسن حججی😍♥️ #پارت‌دوازدهم 🌼از‌زبان‌دایی‌همسر‌شهید🌼 . یک بار با هم رفتیم اصفهان درس #اخل
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️ خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌 اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند..😌👌🏻 . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از .
#غذای‌نذری😇 شنبہ: ناهار🌈پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد) شـام🌙اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد) ❤️یادشہـداباصلوات🌿
🕊زیارتنامه شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائُه، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَصفِیاءَ اللهِ و َاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ دِینِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسولِ الله، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرَالمؤمِنینَ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَآءِ العَالَمین، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدِ ابنِ الحَسَنِ ابنِ عَلیَّ الوَلیَّ الناصِح، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِالله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمیِّ طِبتُم، وَ طابَتُ الاَرضِ اَلَّتی فِیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزََا عَظیمََا، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزَ مَعَکُم🌹🌱🌹🌱 @shahidhojajjy
حال من چھ ڪنم...!؟ با نگاهش گریھ ام میگیࢪد... با گریھ اش گریھ ام مےگیرد... با خندھ اش گریھ ام مےگیرد... من با بود و نبود او گریھ مےکنم !... @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فوری😱 🔴 فیلم/عملیات انتقام نظامی از خون حاج قاسم رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی "نُجَباء عراق" با فرمانده شهید «حاج ابومهدی المهندس» میثاق می‌بندند که "بیرق خون‌خواهی" را برافراشته نگه دارند. @shahidhojajjy
رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنن @shahidhojajjy
⭕️ داعش به کردستان عراق رسید. آمریکایی‌ها به بارزانی گفتند شهر را تخلیه کن. ناامید با سپاه قدس تماس گرفت. حاج‌قاسم گفت: کاک مسعود یک شب مقاومت کن صبح نشده حاج قاسم با ۷۰ نیرو، تکفیریها را تارومار کرد. اسیر داعشی گفته بود در یک قدمی فتح اربیل فهمیدیم سلیمانی آمده، روحیه‌مان را باختیم. @shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگشترت هنوز در دستت بود،💔 زمانی که دشمن تو را به شهادت رساند.🕊 این انگشتر یادبودی از تو خواهد بود.☘ از دلـــــیرے هایـــــٺــ، از شــــجاعــــتـ هایــــــٺــ،🍃 👌🏻 @shahidhojajjy
دݪ بہ یــاد ٺۅ گـڔیــاݩـ دیـده‌ام پـر از بـارانـ...💦 ایـن سحـر ڪجـا بودے حضــرت سلیمانے🌒 مثـل مــاݪڪ اشتـر یـاور علے گـشـتے🌌 پـشـٺـ مـرٺضے بـودے حضـرټــ سلیمانے🎈 @shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#پارت_سیزدهم ♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️ #حجت_خدا خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آ
♥️خاطراتی از شهید محسن حججی♥️ دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. "😉 با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌 این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇💚 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮 خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩 آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗 آخر سر قبولش کردند.😇🤗 خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 •••