eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🍃حلب، کافیست نامش از زبان جاری شود و به‌ گوش اهل دلش برسد. کهکشان خاطرش ققنوس وار به سوی ای می رود که صورت فلکی زیبایی را در جبهه ترسیم کردند و در آسمان آبی خاطره ها ماندگار شدند🌹 . 🍃 این روزها ستاره های قصه ما به شهدای شهرت یافته اند. که در اوج طراوت و ، بند بند وجودشان را از و مافیها، شستشو دادند و راهی دفاع از شدند. جوانهایی که هر کدام ستاره ای بخش در میان اهل بیتشان بودند🌟 . 🍃گاهی که غرق خاطرشان میشوم، در گوشه ای از ذهن خویش صندوقچه ی حیاتشان را باز میکنم، به دفتر هر کدامشان که میرسم، ورق میزنم و آنگاه که با چشم روح نامه هایشان میخوانم، به سر منزلگاهی میرسم که در آنجا خوب میفهمم، آری ، این من هستم قافیه را باخته ام، این جوانها چه زیرکانه و هوشیارانه سنگر نفس و را هدف قرار دادند و چه زیبا در خویش غلطیدند😔 . 🍃اما اکنون، مَـــــن، با شما هستم، ای ستاره های شب های آفتابی ، چگونه‌ هایتان را در وصف جانانتان فریاد کردید که موج صدایش بیدار کرد حتی آن خواب برده از فرط را. . 🍃اصلا بگویید چگونه شد که با وجود کم سن و سالیتان راه پیران را در کوتاه ترین‌ مسیر ممکن از آن خود ساختید؟!🥺 . 🍃ای شهدا، مرا دریابید، شما را به تمام رمز هایتان، میدهم، این راز سر به مهر بسته را برایم بگشایید😔 . 🍃و حال، در این ثانیه های طاقت فرسای زندگی چه دارم که بگویم، جز اینکه خود را به زنجیر بکشانم، که آری، این واژه های سیاه و سفید من فقط بلدند رو به روی شما ناله سر دهند و زار زار بریزند، کاش میدانستند، خاطر‌ و شما زنگ هجرت است به سوی . . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت شهیدان ☘ . 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴ . 🕊روزتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🗓امروز ۷ آذر ‌۱۴۰۰۱مصادف با سالروز: 🌸به مناسبت سالروز م.ح.س.ن.ف.خ.ر.ی.ز.ا.د.ه رزق اگر باشد شهادت شام با تهران یکی است بی تفاوت ها فقط شرمنده تر خواهند شد ... ❤️ خبر شهادتت، شد بر دل ، شد بر گلو و چشم هایمان به حرمت سال ها خدمتت به این مرز و بوم ِقدر دانی بارید داغ شهیدان و تازه شد و دلمان باز هم پرکشید به کهنه جمعه ای که ترور حاج قاسم تنمان را لرزاند. دست قلم شده و انگشتر سردار و انگشتر را برایمان زنده کرد کاش پای میز شکسته بود.کاش، اصلا مذاکره ای نبود که قاتلانِ شیک پوشِ پشت میز،امضا بزنند پای مجوز ترور سربازان این خاک لعنت به مذاکره و مذاکره طلبانی که بخواهند خون شما را پایمال کنند درودبر ای که وجودشان ، نفس های دشمن را به شماره می اندازد 🕊به مناسبت شهادت صبحتون روشن به نگاه شهدا ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد، چگونه همدم غم زده های حسین شد، چگونه مرحم زخم هایشان شد، خیالت راحت باشد. آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱ حلب 🗺مزار : بهشت زهرا قطعه ۵۳ 🦋🦋🦋
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 📸با سپاهی از شهیدان خواهد آمد... 🕊دوازدهم فروردین ماه سالروز تولد شهید محمد ابراهیم 🍃و زمانی که همه ی وجودت را او فرا میگیرد ؛ دیگر چیزی تحت فرمان تو نیست و تمامِ تمامت را وقفش میکنی. همان زمانی که رضای او برایت میشود همه چیز و تو جان میشوی برایش. 🍃آن چشم ها... همان هایی که سحر ها با مژه هایش در خانه ی را جارو میزد و هر چه که پاک تر میشد بارانی تر میشد.چشم هایی که خدا ماهرانه خلق کرده بود و عشق به حسینش را از همان اول در آن ها نهاد♥️ 🍃گویا تو همان ای هستی که خدا تمام وقتش را صرف خلق کردنش نمود و در اخر مَلِکی را به زمین فرستاد تا با نگاهش رنگ ببخشد ظلمت زده ی ما زمینیان را😍 🍃 ؛سردار خیبر ؛ میدانیم گرد چشم هایمان را از دیدن شما محروم کرده اما شما را به همان های سحرگاهیتان ؛ دل هایمان را حسینی کنید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱٢ فروردین ۱٣٣۴ 🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂🎂 📅تاریخ شهادت : ۱٧ اسفند ۱٣۶٢ 🥀مزار شهید : شهر رضا _درجوار امام زاده شاهرضا
‌﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶ 📅تاریخ شهادت : ٢٢ بهمن ۱٣۶۱ (س) مجلسی می گوید: بود،بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نَقل همه ی مجالس ابراهیم به حضرت زهرا(س)بود.هرجا میرفتیم حرف از او بود. خیلی از بچه ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند.همه ی آن ها با توسل به حضرت صدیقه ی طاهره(س)انجام شده بود. به منطقه ی رفتیم.به هر سنگری می رفتیم از ابراهیم می خواستند که برای آن ها مداحی کند و ازحضرت زهرا(س)بخواند. در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به کرد. صدای ابراهیم به و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم،یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم کردند و صدایش را کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی شد. آن شب ابراهیم خیلی بود و گفت:من نیستم،این ها حضرت را شوخی گرفتندبرای همین دیگر . هر چه می گفتم:حرف بچه ها را به ، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن،امافایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر،دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم. ساعت شب بود خسته و کوفته خوابیدم. از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. را به سختی باز کردم چهره ی نورانی ابراهیم بالای سرم بود من را صدا زد و گفت: پاشو الان . من بلند شدم با خودم گفتم:این بابا انگار نمی دونه یعنی چی؟البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد،قبل از اذان بیدار می شود و نماز. ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد.بعد هم اذان گفت و صبح را برپا کرد. بعد از نماز و ،ابراهیم شروع به خواندن کردبعد هم حضرت زهرا(س) اشعار زیبای ابراهیم چشمان همه ی بچه ها را جاری کردمن هم که دیشب خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر کردم ولی چیزی نگفتم. بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم. نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی با اینکه خوردم،چرا روضه خواندم؟ گفتم: آره،شما دیشب قسم خوردی که.... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا جایی نکن. بعد کمی کرد و ادامه داد:دیشب خواب به چشمم نمی آمد،نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم حضرت صدیقه ی طاهره(س) آوردند و گفتند: ،ما تو را دوست داریم. هرکه گفت تو هم بخوان دیگر امان صحبت کردن به او نمی دادابراهیم بعد از آن به کردن ادامه داد. (سلام الله علیها) . 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:والفجر🦋 :27الی30 :الاستاد:عبدالباسط محمدعبدالصمد القرا طلایی جمعه میگیرم هواتو غریبی میریزم برای تو آنکس حرم راندیده ترآنکه دیدکربلاتو ودوستی سرم نمیشه کجاواسه من حرم نمیشه((عزیززهرا)) تو تو حرم حرم حرم دلت میادمن نرم نرم نرم سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ سرنوشت تو به ختم میشد اما نه در سوریه بلکه جایی در نزدیکی مرز مهران نزد اباعبدلله(ع).... 🍃دل شکسته ات را بردی و چشم هایت با التماس هایی از جنس شهادتت را از امام حسین خواست و همان جا بود که حسینِ فاطمه(س) نوای یاری طلبی را برای مهدیِ غریبِ زمان سرداد و تو لبیک گفتی دعوت اربابِ بی کفن را ... 🍃محجوبیت و مظلومیت چشم هایت هم که دیگر خودش داستانی صدساله دارد ؛ از همان هایی که باید شب هارا تا صبح بنشینی و به این فکر کنی که مگر میشود بنده ای اینگونه خود را به سان خالقش کند ؟ 🍃مگر میشود اینگونه شد که در جنگ با مسلحین در مرز مهران شهادت را یافت؟! 🍃اما ما چه کنیم که جز گناه چیزی به درگاهش نیاوردیم ؟! چشم به مهر و محبت شما دوخته ایم و یقین داریم شما محال است دست کسی را خالی بگذارید .... ایها الشهید ؛ ادرکنی ✍نویسنده : به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۴ تیر ۱۳۶۷ 📅تاریخ شهادت : ۲۳ خرداد ۱۳۹ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و ساخت. تنها به (ع). بهشتی عاشقانه، برای . برای التیام و . به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا. تمام دلبستگی های فانی و آمال بی‌اساس. گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی ساخت. خلوتی عارفانه، برای اشک. برای و تعمق. برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها. گاهی باید نشست و اشک ریخت برای این درمانده. برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش. باید اشک ریخت و طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه، این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق حسین(ع)، مزین مگر نه اینکه نام حسین(ع)،اعجاز می کند! . وه که چه زیباست، تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که ، در واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با عاشقانه، ذکر حسین(ع) بر لب جاری می سازد. ♡وه که چه زیباست، تجلی این اعجاز!♡ به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۳۰ تیر ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان سوریه 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🔵‍ بالاخره سقوط را مهار می کند.ولی، جوابی نمیشنود . نگاه نشسته اش روی خشک میشود و سیل بر چشمانش جاری میشود ... چقدر درد اور است رفیق چندین و چند ساله ات مقابل چشمان به نشسته ات تو را برای همیشه ترک کند 🔴تیمسار , بزرگ مردی که در مکتب پرورش یافت . مجاهدی که و تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت. 🔵مرد وارسته ای که اقیانوس وجودش و از خودگذشتگی و کرامت بود، که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با ی خویش. از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی تعالی گام برندارد و سربازیش برای رفیق ازلی‌اش به‌نحو احسنت انجام دهد . به راستی او ، اما همه بود. 🕊به مناسبت شهادت 🌸تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 🌸تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد۱۳۶۶ 🌸مزار شهید :گلزار شهدا سلام برشهدا 🕊 سلام بر شهدای گمنام 🥀 سلام برشما دوستان شهدایی🌹 روزتون روشن به نگاه شهدا🌞🌺 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ‍ چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه را به هم ریخته ای.... چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد.حتی پای عقربه های هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد.تو با رفتنت همه را خودشان کردی. در نامت را جست و جو کردم ، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت.در کودکی خواندی و در روزهای جوانی ارباب شدی. چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ هایم را گرفت.آن بیابان و آن ها برایم عصر را تداعی می کند.نمی دانم در آن بیابان بوده است یا نه اما خداراشکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند . از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات ای است پر از درد، ، داغ نمی دانم چه گذشت بر تو از تا اما پیکر جراحت دیده و جداشده ات برایم و زینب مضطر را زنده کرد چه شد این چنین شبیه ارباب شدی.چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است.تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت گذشتی.برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن. حافظ آیه های نور، تو را قسم به آن ، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. داریم و درمان گم کرده ایم. راستی شهادتت مبارک .دعای فرج بخوان تا برسد نجات این روزهای 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶.منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق 🥀مزار شهید : نجف آباد اصفهان
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💢چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت. ⚜پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم رابه اوآموخت. شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند. 💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش♥️ را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد❌ ⚜چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام در دل.... 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی... Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ نام : حبیــــب نام خانوادگے : بــــدوی نام پدر : حاج حمید تاریخ تولد : ۱۳۴۹/۱/۱ - اهواز🇮🇷 دین و مذهب : اسلام شیعه وضـعیت تأهل : متأهل شـغل : معمار ملّیـت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۸/۲۰ - البوڪمال🇸🇾 مزار : گلزار شهداے اهواز - قطعه ۲ ........🕊🌸 آی شهدا... که بودم...🍃😞 دیگر توان ماندن نیست! این روزها امان نمی دهد!😭 دل تر از همیشه می تپد! و به سختی بالا می آید...🥺 هوای در جان مان افتاده... آی شهدا... به رسم ... به بی توان... به بی امان... به بی قرار... به های به شمارش افتاده... ... دعایم کن... وقتی می گویم: دعایم کن! یعنی دیگر کاری از دست برای خودم بر نمی آید... من به محتاج ترم تا ! پس؛ برایم در این روز ها بخواه... فقط شهادت...💔🥺 🕊سلام صبحتون منور به لبخند 🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🦋🦋🦋
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد، چگونه همدم غم زده های حسین شد، چگونه مرحم زخم هایشان شد، خیالت راحت باشد. آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱ حلب 🗺مزار : بهشت زهرا قطعه ۵۳
‍ ‍ <💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان 💢خاطره(دستنوشته) : 🌷امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت ، به یاد فاطمه و که امروز تقریبا روز است که آنها را ندیده ام افتادم عکس ها و فیلم هایی که از فاطمه داشتم را نگاه می کردم و در دلم به یاد حضرت افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله. 🌷در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد ، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمی دهد ،گفتم چی شده خانم طلا ، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه می کنی؟! گفت : بابایی دلم برات سوخته کی میایی ، من دوستت دارم ، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم.😭😭😭 🌷گفتم : برای بابایی شعر می خونی ؟ در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم ، اشکم برای ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر رت برایش آوردند... :۱۳۹۰/۱۰/۲۹ (س) 🦋🦋🦋
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ... 💠پوستر اختصاصی شهدای مدافع حرم روز ۲۹ اسفند ماه 🌹شهیدمدافع‌حرم‌علیرضانوری ❤️راه شهید ، عمل شهید❤️ حکم ریاست راه آهن رو بهش دادند نگاهی به لباس خاکی شهدا و حکم انداخت. حکم رو پاره کرد و گفت به وزیر بگید من علیرضا نوری آنقدر تو جبهه میمونم تا شهید بشم. ‍ هر گاه که خواستم زندگی‌اش را بخوانم، هایم بر گونه هایم هجرت می‌کردند. اشک هایی گرم و مزاحم که باعث می‌شد عکس رخسار پر فروغش را تار ببینم. هرسخنم با او، با این جمله شروع می‌شد، بارالها تا چه حد می‌توان خوب بود؟ تا چه حد می‌توان شهــــادت بود؟ تا چه حد می‌توان لحظه‌شماری کرد برای رسیدن به ؟ او در نهایت به معشوقش رسید، و چه بسیار معشوق زیبایی مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همه جا غیرِ خدا هیچ ندیدند 📆 تاریخ تولد : ۵مرداد ۱۳۶۶ 📆 تاریخ شهادت : ۲۹اسفند ۱۳۹۳ سوریه شیخ هلال 🥀مزار : گلزار شهدای نجف آباد شهید_علیرضا_نوری 🌷 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍ 🍃دل تنگ، گلو انبار ، چشم محتاج اشک و منتظر شکستن دل های نادم از گناه است😔 🍃سرزانوها، زخمی از زمین خوردن های بسیار و نفس لوامه، عصبانی از گوشه ای آه حسرت می کشد. 🍃این جنگ هنوز هم ادامه دارد..اما در این مسیر هستند انسان هایی که راه مبارزه با نفس را نشان دادند و سرانجام شهد شیرین نصیبشان شد .مثل سید احمد پلارک. به گفته مادرش، شب هایش ترک نمی شد و سجده های طولانی اش مونس نماز شب هایش بود. 🍃همانی که خواب شهیدی را دید و به واسطه آن جایگاهش در را مشاهده کرد و پس از آن او بود و بهشت رضا و مزارشهیدی که خوابش را دید. 🍃همانی که در گفت: اگر یه نفر مریض شود بهتر از آن است که همه مریض شود. خودش داوطلب شد و همه را از رودخانه گذراند و در آخر او بود و پاهایی که از سرما یخ زده بودند😓 🍃برای با نفسش، سرویس های بهداشتی را می شست و همیشه بوی بد همراهش بود اما، در زمان شهادتش از بوی خوش، را پیدا کردند🌺 🍃حالا او به معروف است و زائران زیادی دارد که با استشمام بوی گلاب، مزارش را پیدا می کنند♡ 🍃شهدا مبارزه کردند با نفس، حال این ماییم و که هربارمعصیت را مهمان ناخوانده قلب های خسته می کند‌. 🍃ای شهید ... پرونده اعمال پر از گناه و گردن های کج شده از تنها دارایی این روزهای سرگردانی است. 🍃تو را قسم به که اشک هایت در اش زبانزد دوستانت بود نگاهمان کن. تورا قسم به همان هرصبحت و شال مشکی عزایت سفارشمان را به بکن ...😞 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌹تاریخ تولد : ۱۳۴۴. تبریز 🌹تاریخ شهادت : ۲۲ فروردین ۱۳۶۶. شلمچه 🌹مزار شهید : بهشت زهرا تهران. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ 🍃در متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ روزِ خردادماه 🍃پدر عاشق بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل 🍃خو گرفته با و رشد کرد و بزرگ شد...دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به (ع) کم نشد. سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب شد 🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه بود. میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند. عضو صابرین شد و خدمت می‌کرد. 🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم را طلب می‌کرد 🍃خبر رسید گروهِ پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی شدند. و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده بودند... 🍃به تاسی از (س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، شد 🍃امروز هم برای این وطن، مدافعانی قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد ، مدافع وطن⚘ به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ شهریور ۱۳۹۰ 🥀مزار شهید : بابل •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ می دانی؟ اشک، است. آن دم که با عطر نام (ع) درآمیزد. گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و ساخت. تنها به (ع). بهشتی عاشقانه، برای . برای التیام و . به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا. تمام دلبستگی های فانی و آمال بی‌اساس. گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی ساخت. خلوتی عارفانه، برای اشک. برای و تعمق. برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها. گاهی باید نشست و اشک ریخت برای این درمانده. برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش. باید اشک ریخت و طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه، این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق حسین(ع)، مزین گردد. مگر نه اینکه نام حسین(ع)،اعجاز می کند! وه که چه زیباست، تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با عاشقانه، ذکر حسین(ع) بر لب جاری می سازد. به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۳۰ تیر ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان سوریه 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ می دانی؟ اشک، است. آن دم که با عطر نام (ع) درآمیزد. گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و ساخت. تنها به (ع). بهشتی عاشقانه، برای . برای التیام و . به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا. تمام دلبستگی های فانی و آمال بی‌اساس. گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی ساخت. خلوتی عارفانه، برای اشک. برای و تعمق. برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها. گاهی باید نشست و اشک ریخت برای این درمانده. برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش. باید اشک ریخت و طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه، این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق حسین(ع)، مزین گردد. مگر نه اینکه نام حسین(ع)،اعجاز می کند! وه که چه زیباست، تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با عاشقانه، ذکر حسین(ع) بر لب جاری می سازد. به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۳۰ تیر ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان سوریه 🦋🦋🦋
قسمت_۳ نامه شهید علاء حسن نجمه: خواهر عزیزم هر گاه خواستی از خارج شوی ولباس اجنبی رابپوشی به یاد آورکه امام زمانت راجاری می کنی به های پاکی که ریخته شد برای حفظ وصیت خیانت می کنی به یاد آرکه غرب را در فرهنگی اش یاری می کنی و فساد را منتشر می کنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب می کنی به یاد آرحجابی که برتوواجب شده تا تو را در حصن فاطمی حفظ کند تغییرمیدهی... توهم شامل آبرویی بعد ازهمه این هااگرتوجه نکردی(متنبه نشدی) هویت شیعه راازخودت بردار(دیگه اسم خودتو رو شیعه نزار علاحسن نجمه الحسین حسین 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ‍ 🍃روز به روز غرق می شویم در و تعلقاتش، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن، دل کندن است... 🍃پویا ایزدی، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت. برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند. شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از و دخترش... 🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از وداع ریحانه با پدرش. از دل برای بی تابی فرزندش. اما خداراشکر اگر بابا شد، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه خار مغیلان هست که پاهایش را زخم کند و نه که در آن سیلی بخورد. اما امان از که لالاییِ هرشب دختران شهداست و شهادتِ پدر، تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود. 🍃به قول : « عصر بود، موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل (ع)، از روی مرکب.....» 🍃عشاق دارند یکی یکی به قافله شهدا ملحق می شوند. ایزدی، حججی سردار دل ها ... ایم در دنیا. زمین گیر شده، نفس کم آورده ایم از این همه گناه. کاش را یاد بگیریم... 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : اصفهان 🕊محل شهادت : حلب سوریه🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ‍ 🍃روز به روز غرق می شویم در و تعلقاتش، آنقدر سرگرم که فراموش می کنیم در دنیا مسافریم و آخرِ هر دل بستن، دل کندن است... 🍃پویا ایزدی، مسافر دنیا بودن را خوب فهمید و رفت. برید از دل بستگی هایی که به دنیا وابسته اش کرده بودند. شهدا را واسطه قرار داد تا بتواند بگذرد حتی از و دخترش... 🍃داستانِ بابایی بودن دختر ها را همه بلدند. بگذریم از وداع ریحانه با پدرش. از دل برای بی تابی فرزندش. اما خداراشکر اگر بابا شد، مادری هست که او را در آغوش بگیرد. نه خار مغیلان هست که پاهایش را زخم کند و نه که در آن سیلی بخورد. اما امان از که لالاییِ هرشب دختران شهداست و شهادتِ پدر، تنها قصه ای است که هیچ وقت تکراری نمی شود. 🍃به قول : « عصر بود، موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل (ع)، از روی مرکب.....» 🍃عشاق دارند یکی یکی به قافله شهدا ملحق می شوند. ایزدی، حججی سردار دل ها ... ایم در دنیا. زمین گیر شده، نفس کم آورده ایم از این همه گناه. کاش را یاد بگیریم... 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ شهریور ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : اصفهان 🕊محل شهادت : حلب سوریه🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گرچه این شهر شلوغ است، ولی باور کن... آنچنان جای تو خالیست، صدا می پیچد...😔 تو بدون من، مرا کم داری❗️ من ولی بی تو، «جهانم» خالیست...❗️‼️ ﷽❣ ❣﷽ ، ساده مداوا نمیشود باید به هم رسید، و الّا نمیشود از بسته ‌ایم به دخیل تا تو این گره ‌ها وا نمیشود 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷 ___________________________ 👇👇 111 _ ۰۲۱۶۱۳۳ دفتر ریاست جمهوری ۱۱۳ اطلاعات ۱۱۴ اطلاعات سپاه ۰۲۱۶۴۴۱۱ دفتر رهبری 02166462500 دفتر قوه قضاییه ۰۲۱۳۹۹۳۱ روابط عمومی مجلس ۰۲۱۶۱۱۵۱ دفتر امور خارجه ۱۶۲ روابط عمومی صدا و سیما 👆👆 🤲❤️
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ نام : حبیــــب نام خانوادگے : بــــدوی نام پدر : حاج حمید تاریخ تولد : ۱۳۴۹/۱/۱ - اهواز🇮🇷 دین و مذهب : اسلام شیعه وضـعیت تأهل : متأهل شـغل : معمار ملّیـت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۸/۲۰ - البوڪمال🇸🇾 مزار : گلزار شهداے اهواز - قطعه ۲ ........🕊🌸 آی شهدا... که بودم...🍃😞 دیگر توان ماندن نیست! این روزها امان نمی دهد!😭 دل تر از همیشه می تپد! و به سختی بالا می آید...🥺 هوای در جان مان افتاده... آی شهدا... به رسم ... به بی توان... به بی امان... به بی قرار... به های به شمارش افتاده... ... دعایم کن... وقتی می گویم: دعایم کن! یعنی دیگر کاری از دست برای خودم بر نمی آید... من به محتاج ترم تا ! پس؛ برایم در این روز ها بخواه... فقط شهادت...💔🥺 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷