درونگراها خجالتی نیستن، با همه حال نمیکنن توضیحاتی کامل در مورد تیپ های درونگرا

خیلی دلم میخواد برم مسجد نماز جماعت از طرفی هم بچه هایی رو که میخوان بیان راهیان نور ببینم داشتم دنبال یه راهی میگشتم که تلفن خونمون زنگ خورد مامانم جواب داد. از طرز صحبتش کردنش فهمیدم بابام پشت خطه مامانم گفت _عه دیر میای خداحافظی کرد و گوشی رو گذاشت رو دستگاه تلفن رو کردم به مامانم _بابا شب دیر میاد؟ مامانم نگاهش رو داد به من _آره گفت یه کاری براش پیش اومده ساعت یازده شب میاد یه قدم برداشتم سمتش ملتمسانه گفتم _مامان تو رو خدا بزار من برم مسجد نماز جماعت گره ای انداخت تو ابروش _نه نمیشه بری یه وقت بفهمه زندگیمونو به هم می‌ریزه _از کجا بفهمه کی می‌خواد بهش بگه _شاید پشیمون شد اونجا که می‌خواست بره نرفت اومد خونه بهش بگم ماهان کجاست؟ _الهی قربونت برم پشیمون نمی‌شه اگه می‌خواست پشیمون بشه چرا زنگ می‌زد بذار برم دیگه نفس عمیقی کشید و سرش رو تکون داد منم پریدم بغلش کردم صورتش رو بوسیدم _خیلی دوستت دارم من رفتم مسجد هرچی مامانم صدا زد ماهان ماهان جوابش رو ندادم اومدم مسجد امیر محمد منو دید با تعجب اومد نزدیکم _چی شده اومدی مسجد بابام شب دیر میاد، به مامانم گفتم اومدم _فردا چی جور شد بیای _آره خدا را شکر میام _بچه‌های پایگاه کیا میان _تقریباً همشون _خیلی دلم می‌خواد زودتر برسیم اونجا ببینم حال و هواش چه جوریه _حال هواش که حرف نداره آدم احساس میکنه تو آسمونهاست خیلی خوش می‌گذره نماز جماعت رو که خوندم با امیر محمد خداحافظی کردم اومدم خونه مامانم و ساسان و سارا نشسته بودند تلویزیون تماشا می‌کردند سارا تا نگاهش به من افتاد گفت. ادامه دارد کپی حرام⛔️ جمعه ها و ایام تعطیل داستان نداریم

گفته‌ بودم به‌ کسی عشق نخواهم‌ ورزید روضه‌ خوان گفت‌ حسین توبه‌ من ریخت‌ بهم #شبتون_حسینی 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

هر کدام از اصحاب که می رفتند امام حسین ع حرفی می‌زد، دعایی میکرد اما اکبر که خواست برود فقط گفت: مقابلم راه برو و اشک ریخت 😔💔 شهادت حضرت علےاکبرتسلیت باد🏴 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

▪️🍃💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ صلی الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله💚 ‍ روزم،به نامِ اربابم حسین(علیه السلام) عالم،به عشقِ روی تو بیدار می شود هر روز، عا‌شقـانِ تو بسیـارمی شود وقتی،سـلام می دَهَمت،در نگاهِ من تصویرِ کربلای تو، تکرار می شود ✋ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ▪️🍃 🦋🦋🦋

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✋ السلام علیک یا بقیة الله سلام مولای من ،مهدی جان🖤 🏴 ایام محرم بر قلب داغدارتان تسلیت باد. من و تمام هستی ام به فدای شال عزا و رخت ماتمتان ... 💚 یکی از همین روزهای نزدیک ، طلوع می کنید و قلب های مصیبت زده ی سینه زنان جدتان التیام می یابد ... آجرک الله یا صاحب الزمان 🏴 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃💚🍃 🦋🦋🦋

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💠✨پـــــروردگــــارا ❤️✨دلم میخواهد آرام صدایت کنم: 💠✨« یــا رب العالمین » ❤️✨و بـــگــــویــــم : 💠✨تـــو خـــودِ آرامــشــی ❤️✨و من، خودِ خودِ بیقرار 💠✨«الهی وربی من لی غیرک» 💠✨بــــا نـــام یــگــانــه او ❤️✨دفتر اولین روز محرم را میگشاییم. 💠✨بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ❤️✨الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌸🍃 🌸🍃 🦋🦋🦋

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ #واے_علے_اڪبرم😭 💔جوانان بنےهاشم بیایید علےرا بردرخیمہ رسانید 💔بگویید مادرش لیلا بیاید تماشاےعلےاڪبر نماید #زمین‌ڪربلادر_شور_وشین_اسٺ🥀 #سر_اڪبر_بہ‌دامان‌حسین_اسٺ🍂 فردا روز هشتم محرم روز حضرت علی اکبر ع است... چند قدم در پیش چشمان پدر ره برو آهسته ای جان پدر تا ببینم قد و بالای تو را ای دوای درد و درمان پدر ⚫️ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ 🦋🦋🦋

امام جعفر صادق، علیه‌السلام فرموده‌اند:   «اقرؤا سورة الفجر فی فرائضکم وَ نوافِلِکم، فانّها سورةُ الحسین (ع) وَارْغَبُوا فیها»   سوره فجر را در نماز‌های فریضه و نافله خویش بخوانید که آن، سوره امام حسین علیه السلام است و به آن رغبت و اشتیاق نشان دهید.

معرفی شهید🥀

#شهید #تفحص و #جستجوگر نور، #سردار #شهید محمود توکلی 🍃🌷🍃 در سال   ۱۳۴۵#  در شهر فلاورجان ،استان اصفهان  در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. #فرمانده #گروه تفحص لشکر 14 #امام حسین علیه السلام بود.🌷ایشان #جانباز #جنگ تحمیلی و #دفاع مقدس هم بود. 🍃🌷🍃 بعد از #جنگ در مناطق #عملیاتی #جنوب و #غرب ماند تا #پاره‌های تن این وطن را بیاورد😔 و مرهمی‌ شود بر #زخم دل مادران و پدران #چشم به راه.😔 🍃🌷🍃 #خاکی‌بودن، #بی‌ادعابودن و #گمنام‌بودن، از #ویژگی‌های بارز ایشان بود، اگر کسی وارد محل کارش می‌شد، نمی‌توانست تشخیص بدهد که #فرمانده آنجا چه کسی است. 🍃🌷🍃 درحسرت #شهادت می سوخت.😔 در یکی از سخنرانی هایش گفت: «آهای مردم! چقدر رفتید با #شهدا آشنا شدید؟ چقدر رفتید با #شهدا رفیق شدید؟»😔 🍃🌷🍃 #شجاعت ایشان #بی‌نظیر بود. بارها در منطقه اتفاق‌های عجیبی می افتاد،ولی #هیچ‌گونه #ترسی در وجودش نبود، اتفاقی نبود که بتواند در #مسیر کار ایشان #خلل ایجاد کند، به کاری که انجام می‌داد، بسیار #معتقد بود. 🍃🌷🍃

در زمان #جنگ از #رزمنده‌های واحد تعاون  بود، #رزمنده‌هایی که در همان زمان هم #مسئولیت #برگرداندن #پیکر #شهدا را برعهده داشتند و اصلا این #وظیفه را #دین خود به #شهدا می‌دانست. 🍃🌷🍃 به روایت از روایتگر وراوی #شهدا، آقای محمد احمدیان: دل #حاج محمود در آن سرزمین‌های تفتیده جا مانده بود.😭😭 🍃🌷🍃 آشنایی من با #حاج محمود به  سال‌های ۷۳ و ۷۴  و #تفحص #شهدا بر می‌گردد. #حاج محمود در آن زمان به #عنوان #نیرو در #مناطق عملیاتی #حاضر شده بود و #شهید #غلامی‌،‌#مسئول #تفحص بود. 🍃🌷🍃 بعد از #آسمانی شدن #شهید #غلامی‌، #حاج محمود خیلی #جدی تر وارد #گود شد و به عنوان #مسئول #تفحص #شهدای #لشکر منصوب و از آن زمان به بعد ارتباط ما با یکدیگر بیشتر شد. 🍃🌷🍃 اگرچه ارتباط ما بیشتر کاری بود و #تفحص و #شناسایی #شهدا و.. کلی ارتباط من با #حاج محمود به دلیل اینکه او اصفهانی بود و من هم اصفهانی، رنگ و بوی دیگری داشت.😭 🍃🌷🍃 #هم استانی بودن و هم #لشکری بودن، #علقه‌هایی را بین ما ایجاد کرده بود و هر زمان که خستگی در وجود ما حاکم می‌شد به دیدن یکدیگر می‌رفتیم. من به شرهانی برای دیدن او می‌رفتم و او به اهواز برای دیدن من.😭😭 🍃🌷🍃