eitaa logo
شهید موسوی نژاد
376 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ⃣ هر سال اول برنامه سرکشی به خانواده های معظم شهداء را داشت . یک سال وقتی به منزل شهید رسیدیم و زنگ را زدیم شهید درب را باز کرد و با عصبانیت گفت چرا اینقدر دیر کردید ؟! من خیلی وقته منتظر تون هستم ، و به برادرها وخواهر های گفته ام که بیایند و خانه را آب و جارو کنند ، پس چرا دیر آمدیدو... ، ایشان بسیار با خانواده مانوس بود ، طوری که او را به چشم فرزند شهیدشان نگاه می کردند . برادرشهیداحمدمنتظری که اخوی شهیدش باعبدالحسین عقداخوت خوانده بودمی گوید:ماهنوزبه مادرنگفتیم که موسوی نژاد شهیدشده است وقتی هم که گروه آقا بعدازشهادت ایشان دوباره به منزل ماآمدندبه مادر نگفتیم این گروه سیداست تامباداسراغ ایشان رابگیردو ومجبوربه رساندن خبرشهادتش بشویم محبت مادرم به آقاسیدبه گونه ای بودکه می ترسیم خبر شهادتش حال مادررابدکندبه نظرم انس والفت شهدابه شهیدموسوی نژادبه خاطرارتباط مستمرو اوبود دیدارباخانواده شهداتنهابخشی ازبرنامه های سیدبودکه سیدعبدالحسین درارتباط باشهدا انجام می دادبرگزاری یادواره هاوجمع آوری تصاویروخاطرات شهدادرکنارکمک به همه آن کسانی که در شهداقدمی برمی داشتندازجمله فعالیت هایی بودکه بادل وجان انجام می دادودرپس تمامی مشغولیات زندگی بااشتیاق به آنهامی پرداخت اوبه خاطر عشقی که به شهداداشت کاربایارانه وبرنامه فتوشاپ رایادگرفته بودتا بتواندازاین نرم افزاربرای تهیه پوسترشهدااستفاده کند. هرجانامی ازشهیدی بودردپای شهیدموسوی نژادرانیزمی شدآنجاپیداکرد 🌷
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #جامانده3⃣ 🔰شهید موسوی‌نژاد از دوران نوجوانی و حضور در جبهه تا لحظه شهادت
🌷 ⃣ فرودین سال ۱۳۹۰که ازراه رسیدتنهاچهارماه به سیدباقی مانده بود... سیدعبدالحسین که عادت داشت هرسال به سفر برودوگاهی هم روایتگری می کرد فروردین سال ۱۳۹۰ شهیدموسوی نژادبه اتفاق وفرزندشان به کاروان راهیان نورمی پیوندند وبه مناطق عملیاتی دفاع مقدس می رونددرآن سفرکه کمترازچهار ماه به شهادت سیدباقی مانده بوداودرسکوت پراز به همان مناطقی نگاه می کردکه برخی ازدوستان شهیدرادرآنجا ازدست داده بودانگارکه خبرهایی درراه باشدسیدعبدالحسین حال وهوای دیگرداشت.. 🌷 @shahidmosavinejad
🌷براى شدن هنر لازم است🌷 1⃣هنرِ به خدا رسيدن 2⃣هنرِ كشتن نفس 3⃣هنرِ تهذيب تا نشويم شهيد نخواهيم شد 🌷سالروزآسمانی شدنت مبارک ای شهید راه حق🌷 @shahidmosavinejad
24.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥راوی که خودنیزروایت شد 🌷شهیدی که گمنام زیست و آسمانی شد دل هایمان را لحظه ای با یادش صیقل دهیم قسمت اول التماس دعا✋ @shahidmosavinejad
گویا خدا هم میدانست که تو از همان اول هستی🌸🍃 پروردگارم از همان اول تورا فرشته ی بهشتی آفرید🕊 فرشته ای که زمین برای وسعتِ قلبِ بزرگ و پاکش💖 کوچک بود ... ⇜از ماه تولدت🎊 پیداست که تو از همان اول هم زمینی نبودی و از اهل بودی ‌ ⚜الحُب أنْ أحبكِ ألف مرّة وفى كُلّ مرّة أشعرُ أنى أُحبكِ للمرّة الأولى ‌ ❣عشق آن است كه هزار بار داشته باشم و هربار حس كنم اولين بارى است كه دوستت دارم😍 هرروز بیش تر از دیروز و کمتر از فردا  ‌ تولدت مبارک اُردیبـهشـتی جان♥️ ‌ 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #لباس_سبز_دامادے7⃣ سال ۶۷ روز #نیمه_شعبان با لباس سبز پاسداری به خواستگ
🌷 ⃣ جانبازعباس نمازی ازهمرزمان دوران دفاع مقدس شهیدخاطره جالبی راازانس والفت سیدباشهدا تعریف می کندیک شب که ازدیدار باخانواده شهدابرمی گشتیم باران شدیدی می باریدآن شب دررابطه باخواب دیدن شهدابحث بودمن ازسیدسوال کردم چه کارکنم که خواب شهیدی راببینم؟پاسخ داد:ببین آن شهیدبه کدام یک از علیهم السلام ارادت داشته اورابه همان عزیزقسم بده به می آیدمن هم همان شب رابه آقا قسم دادم وهمان شب شهیدقویدل به خوابم آمد. 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷 #دیدن_خواب_شهید9⃣ جانبازعباس نمازی ازهمرزمان دوران دفاع مقدس شهیدخاطره جا
🔟 یادش بخیر سال ۱۳۶۰بود که ما برای سکونت به شهر قم آمدیم؛ ماه در آن سالها هم در تابستان بود؛ سید عبدالحسین سن کمی داشت و با اینکه روزه بر او واجب نبود اما به همراه خواهرهای کوچکترش روزه میگرفت ... معمولا شب ها تا بیدار بودیم سید عبدالحسین با این سن کم مشغول نافله ی شب میشد؛ خواهران و حتی گاهی اوقات مهمانهایی که از شهرستان آمده بودند هم با دیدن او برای نمازشب مهیا میشدند . شب عيد فطر هم عبدالحسين شروع به خواندن نماز هزار قل هوالله میکرد که یکبار بر اثر ضعف بیحال افتاد وبه نتوانست نمازش را تمام کند. ✍به روایت ازمادربزرگوارشهید @shahid_mosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید #ماه_رمضان_با_شهدا🔟 یادش بخیر سال ۱۳۶۰بود که ما برای سکونت به شهر قم آمدی
🌷11 ...1⃣1⃣ وقتی ازدواج کردیم من ۱۶سالم بود ايشان دعای می خواندند و من آشنايی با دعای نداشتم می ديدم كه صبحها صداے دست مے آيد كه روے پاشون مے زدند ، برام سوال بود ولے خجالت مے كشيدم كه سوال كنم و مے گفتم خدايا چرا سه بار مے زنه روے پاش چے مے خونه و چيكار مے كنه اصلاً همون روزهاے اول ازدواج كه مے خواندن اين دعا را هم مے خواندند .. ✍به روایت :همسربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشی_از_زندگینامه_شهید #ماه_رمضان_با_شهدا🔟 یادش بخیر سال ۱۳۶۰بود که ما برای سکونت به شهر قم آمدی
🌷 ⃣1⃣ عبدالحسین دررابطه بابچه هایک پدرنمونه بودفرزندانم چیزهایی ازپدرشان یادگرفتندکه آثارو رفتارهای سیدرادروجودآنهامی بینم همسرم خیلی به تربیت دینی فرزندان مان اهمیت می داد پسرمان راآنقدرباخودش مسجدمی بردکه گاهی جلوترازآقاسیدخودش به مسجدمی رفت بدون آنکه حرفی بزندبا نشان می دادکه راه درست کدام است آقاسیدبچه هاراخیلی دوست داشت ولی نسبت به دخترمان علاقه عجیبی داشت ومی گفت سفارش شده است علاقه اوشب عروسی دخترم به من ثابت شدوقتی این پدرودخترهمدیگه رابغل کردندآن قدرباشدت گریه می کردندکه مهمان هاهم شروع به گریه کردند روزی که خبر سیدرا آوردنددخترم ازدیدن عکس اعلامیه پدرش فریادی زدوازحال رفت..تاهفت روز خم مانده بودمعنی شکستن کمررادخترم همان جافهمید... ✍به روایت همسربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #پدرے_نمونه_ومهربان2⃣1⃣ عبدالحسین دررابطه بابچه هایک پدرنمونه بودفرزندانم
🌷 ..4⃣1⃣ ⚜می خواستند درست کنند برای شهدای اطلاعات که به خانواده هایشان هدیه بدهند . رشته تحصیلی من کامپیوتر بود . خیلی وقت ها می نشستیم با همدیگر این عکس را درست می کردیم و از من نظر می خواست من هم پیشنهاد می دادم بعد آنها را می کردند و قابها را می آوردند خانه ما سر هم می کردیم که هر منزل هر شهید ببرند . ⚜خیلی از ما می خواست برای شهادتش کنیم ما هم دعا می کردیم و اصلاً به این فکر نمی کردیم که دعای ما یعنی و نبود یادم هست شب آخر که می رفتند ماموریت در منزل حرف شد ، پدرم گفت دعا کنید من هم شهيد بشوم ، من گفتم که شهید میشی بابا ؛ مادرم بغض کرد و ناراحت شد اما پدر اشک شوق در چشمانش زد شاید خیالش از بابت ما راحت شد...🕊 ✍به روایت:دخترشهید @shahidmosavinejad
✍عزیزان من دراین برهه اززمان امیدبه زنده بودن دراین دنیای فانے نیست اماامیدبه زنده شدن اسلام درسراسرجهان می باشد خدایاکاری کن تامعنای کلمه شهیدرادرک کنم وبادانستن آن خودرابسازم خداراشکرمی کنم که حرارت شهدادروجودم هست وازخداخواسته ام که شهدابه من عنایت کنندونگذارندازعهدوپیمانی که باهمرزمان شهیدم بسته ام ذره ای منحرف شوم.... خدایاماراسعیدبداروشهیدبمیران @shahidmosavinejad