eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
دم افطار برا بقیه ڪم نذار دعا ڪن💔
در فضای مجازی نباید شل شد، لایک هم که میزنی باید تکلیف‌مدارانه باشد... و الا حقیقی و مجازی ندارد. ول معطّلی... 🍂 @shahidomidakbari
می‌دونی چیه، همیشه اونایی که میگن هیچ‌وقت عاشق نمیشیم از بقیه سخت‌تر عاشق میشن! انگار یه اتفاقي قراره روی اونارو کم کنه. میخواد بگه آدم‌ها از عشق بدشون نمیاد؛ فقط باید وقتش برسه ... 👤مرتضی عبدی ♥️ 🍂 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔅 📖 صفحه ۹۰ شرکت در ختم قرآن برای فرج @shahidomidakbari
شہدا ‌گاهے دݪم‌ از ‌زمیـن ‌و ‌زمان‌ مےگیرد ... و ‌آن ‌زمان ‌اسـت ‌کہ در‌خانہ ی ‌شما‌ آمدن بسے‌ آرامم ‌مےکند..🍃 🥀 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 مقام معظم رهبری 🍃 🔹یکی از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطهّر است. . 🔸یعنی ما در این شبها ، چه شبهای ، چه کلّ شبهای ماه ... اگر میخواهیم بجوییم، کنیم، داشته باشیم، بایستی از ارواح متعالی استشفاع کنیم، آنها را قرار بدهیم و یکی از این مجموعه‌های متعالی، همین شهدای عزیز ما هستند. ۱۳۹۵/۴/۵ منبع: leader.ir حاج کانال @shahidomidakbari
خدای‌خوبم♥️ | مرگ چه به ما نزدیك و خودمون خبر نداریم ------ به‌حق‌این‌مآه‌پربرکت‌تا‌گناهان‌مارو‌پاك‌نکردی‌دست‌ما‌رو‌از‌این‌دنیا‌فانی‌کوتاه‌نکن
مرگ عزیزم... ڪجایـے...؟💔
یا دنیا از من دور شو حکمت ۷۴ نهج البلاغه 🍂 @shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 🔴 #علمدار ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار ☘ #قسمت_بیست_و_سوم آقا سيد گفت: « بلند شو و تج
💔 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار ☘ 💫 یاران شهید سيد از ياران شهيدش چنين ياد مي كرد: يك عده به توفيق شهادت نائل آمدند. از صدر اسلام همين طور بوده، از جنگ بدر گرفته تا جنگ احد تا حماسه ی روز عاشورا كه اصحاب يك به‌يك جلوي چشم ابي عبدالله ( علیه السلام ) جان دادند و شهيد شدند. اين واقعه براي ما هم بوده. در عملياتی، شهيد احمد باغ پرور، و بعد از آن علي آقا رمضانپور و چند نفر ديگر از دوستان افتادند. به سر همه ی آنها تير سمينوف خورده بود. من بالاي سر شهيد باغ پرور رفتم؛ تير يك طرف سرش را متلاشي كرده بود. فكر كردم ميتوانم به او روحيه دهم. گفتم: « احمد جان شهادتين بگو، تسبيح بگو. » اما زبانش كار نمي كرد. مغزش فرمان نمي داد. دستهايش را گرفتم و گفتم: «اگر مي خواهي من برايت شهادتين را بگويم، دستانم را فشار بده. » ديدم آرام از گوشه ی چشمانش اشك جاري شد. گفتم: « بگو يا صاحب الزمان (عج). » احساس كردم كه دستم را فشار مي دهد. بعد شهادتين را برايش گفتم و او آرام چشمانش را بست. تقريبًا، يك ساعت بعد، علي رمضانپور تير خورد. وقتي در حال بالا رفتن از خاكريز بود به او گفتم: « علي آقا كجا ميري؟ » گفت: « دارم ميروم كربلا. » گفتم: « زياد بالا نرو، آن طرف آرپيجي زن ها و نيروهاي كماندويي عراق هستند، با سمينوف مي زنند. » درحالي كه آرپيجي دستش بود با لبخند گفت: « مي خواهم بروم تانك بزنم. » و رفت. مشغول كارهايمان بوديم كه يكي از بچه ها آمد و گفت: « علي آقا تير خورده و آوردنش پايين خاكريز. » كم سن و سالها كه اين صحنه ها را تا آن زمان نديده بودند؛ داشتند گريه مي كردند. آنها را فرستاديم رفتند. بعد كنار پيكر علي آقا نشستيم و خيلي حرفها با او زديم. هر كس مي آمد بالاي سر او اولين چيزي كه مي گفت اين بود: « علي جان ما را فراموش نكني، ما را هم شفاعت كن. كنار حوض كوثر ما را فراموش نكني. » ادامه دارد.... ڪانال 🍂 @shahidomidakbari @shahedaneosve
کانال رسمی شهید امید اکبری
💔 🔴 #علمدار ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار ☘ #قسمت_بیست_و_چهارم 💫 یاران شهید سيد از يا
💔 🔴 ✨ زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار ☘ سید در جایی دیگر درباره ی یاران شهید و دفاع مقدس مي گوید: « اگر كسي مدعي شده كه مي تواند لحظه اي از حالات يك رزمنده و حال و هواي جبهه و جنگ را توصيف كند، فكر مي كنم حرف گزافي گفته باشد. هيچ كسي نمي تواند ادعا كند كه يك بچه رزمنده در هنگام عمليات، در شلمچه و مهران و تمام خطوط ما چه حالتي داشته، در دلش چه بوده، در سرش چه مي گذشته، زيرا مانند آنها ديگر پيدا نمي شود. براي ما دفاع مقدس گنجي بود كه خيلي زود به پايان رسيد. جنگ ما جنگ نور عليه ظلمت بود و در آن هيچ شكي نيست. و براي درك صحيح اين موضوع زماني به يقين مي رسيم كه در آنجا بوده باشيم. اين جنگ حق عليه باطل، ايمان كامل عليه كفر كامل بود. كافي بود يك بسيجي به دليلي به جبهه برود. شايد اولين بار با ديد وسيع و هدف كامل نرفته باشد. ولي بعد وقتي ميماند، آنوقت به قولي پايبست جبهه ها مي شد و هرگز دوست نداشت كه برگردد. حضرت امام فرمودند: ”جبهه دانشگاه است“ واقعًا روي بچه ها تأثير داشت؛ در حالات، در نماز شب ها، روحيات و نورانيت ها. جبهه مانند مادري بود كه انسان سازي مي كرد. ما در جبهه، خودمان را شناختيم در نتيجه ی آنجا بود كه بچه ها وصل مي شدند. همه ی شهدا، همه ی رفقا كه ديديم، همه از جنگ نور گرفتند. عده اي نور نداشتند، در حدي كه محيط اطرافشان را روشن كنند؛ اما وقتي به جبهه رفتند، آنجا بود كه از انشعاب و تشعشع نورشان طوري شد كه جهانگير شدند. دنيا انگشت تعجب به دهان گرفت كه چه بود و چه شد! يك دنیا امكانات، يك دنيا تجهيزات در مقابل يك عده بسيجي، يك عده افراد كم سن و سال مغلوب شدند و ناكام ماندند و به اهداف شوم شان نرسيدند. جنگ كه شروع شد، عراقي ها شعار مي دادند: " سه روز ديگر تهران هستيم. " آنها مطمئن بودند كه يك روزه استان خوزستان را مي گيرند، روز دوم به استان لرستان مي رسند و روز سوم هم تهران هستند. اين خيال خامي بود كه در سر آنها مي گذشت. و الحمدلله اين آرزو را خودشان و اربابانشان به گور بردند. و تمامش هم به همت اين عزيزان به خصوص شهدا بود. » 🌱 راوی: نوار مصاحبه با شهید ادامه دارد.... ڪانال 🍂 @shahidomidakbari @shahedaneosve
حسین از كودكی به جبهه، رزمنده‌ها و شهدا علاقه داشت. وقتی تلویزیون فیلم‌های زمان جنگ را نشان می‌داد، با علاقه می‌نشست و نگاه می‌كرد. وقتی پیش‌دانشگاهی‌اش را گرفت، مادرش گفت دَرسَت را در رشته حقوق ادامه بده تا ان‌شاءالله قاضی بشوی. اما حسین گفت این شغل كار هر كسی نیست. خدای نكرده اگر قضاوت نادرستی كنی، قیامت باید جوابگو باشی. چنین روحیه‌ای داشت. از طرف دیگر عشق به نظام داشت و دوست داشت نظامی شود. نهایتاً گفت ارتش را انتخاب كرده‌ام. من هم گفتم خودت هر طور صلاح می‌دانی، رفت و استخدام شد. كارهای عملیاتی را دوست داشت و شرایط هم طوری رقم خورد كه نیروی تیپ 65 نوهد شود. لباس فرمش را خیلی دوست داشت. گویی برایش مقدس بود. مدافع حرم شهید حسین همتی از تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیدند. تاریخ شهادت 🍂 @shahidomidakbari
وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیك قَرِیبُ المَسافَه و قطعا مسافر به سوی تو ، مسافتش نزدیک است . . گناه ، جاده ای بی انتهاست که بنده را از معبود فرسنگ ها دور می کند ، اما هرگاه بنده به پشتِ سر خودش نگاهی میاندازد ، فاصله با خدا آنقدر نزدیک است که آن دوری به چشم نمی آید . . و خدایی که بسیار بسیار بسیار ، نزدیک است . ! ... 🍂 @shahidomidakbari
دم افطار ڪسی گفت فداے تو حسین اصغرت بهر همین جرعه تلظی مےڪرد😔💔
کانال رسمی شهید امید اکبری
#برنامه_ترک_گناه و رسیدن به لذت بندگی💖 قسمت ۳۹ 🔹🔗🔸🔗🔹 #برای_عبد_شدن ۷ 🔵 خدا به ما دستور داده چون خی
و رسیدن به لذت بندگی💖 قسمت ۴۰ 🔹🔗🔸🔗🔹 8 در مورد تکبر یه مقداری صحبت کنیم بد نیست. یه تجربه ی تلخ هست که همه ی بچه مذهبیا داشتن 🔴اینکه بعد از انجام یه کار خوب تکبر و عجب میاد سراغ آدم. ⛔️فکر میکنه دیگه کسی شده!! ⛔️فکر میکنه شش دنگ بهشت مالشه! ⛔️خدا وظیفشه اینو ببره بهشت! دیگه غیر مذهبی ها رو آدم حساب نمیکنه. 🔴مثلا بعضی خانم های مذهبی هستن که با تنفر به شوهر غیر مذهبی شون نگاه میکنن. اینا همش ریشه در "تکبر" انسان داره. 🎴چرا خدا دستور داده؟ ✔️برای اینکه این تکبر رو بزنه.✔️ 😒ببین بذار یه حرفی رو بهت بزنم. شما سعی کن "الکی کار خوب انجام ندی". 🔴هر کار خوبی که دستت رسید و خوشت اومد انجام ندی کار خوب انجام بده فقط برای اینکه "دستور گوش داده باشی". ✔️✅این دستور گوش دادنه که "تکبر انسان رو میزنه". چرا اغلب افراد با انجام برخی کارای خوب، متکبر میشن؟ چون اون کار خوب رو انجام میدن چون "دلشون میخواد". ❌مثلا طرف از اینکه هر سال بره مکه و سفر های زیارتی خوشش میاد 🔷اما از کمک کردن به دختر فقیری که جهیزیه نیاز داره خوشش نمیاد. اما اتفاقا دستور خدا همینه✔️ ⛔️و این آدم به خاطر هوای نفسش دستور خدا رو میذاره کنار ➖هزار سال هم بگذره کسی با این کارای خوب به جایی نمیرسه.... کار خوب زمانی ارزش داره که "به خاطر اطاعت از دستور باشه" فقط......... چی شد⁉️ اطاعت از دستور برات سخته؟! خب رشدت هم در همینه. هستی؟!☺️ 👌 مومن تک‌خور نیست🤗 🍂 @shahidomidakbari
بسم الله الرحمن الرحیم 🔅 📖 صفحه ۹۱ شرکت در ختم قرآن برای فرج @shahidomidakbari
🦋 🔸گاهی اوقات می خوابیدم و می آمد کف پایم را می بوسید. بهش می گفتم:《آقا امید! مامان! دیگه این کار رو نکن من ناراحت میشم》. میگفت:《تو !》 می گفتم:《مادرم ولی با این کارت من ناراحت میشم!》 🔸همیشه میگفت:《مامان جان چیزی کم و کسر نداری؟》می گفتم:《نه مادر!》 می گفت:《قَسَمِت میدم نصف شبم که باشه هر کاری داری به من زنگ بزن هر موقعی هر کاری داری، اگه سرِت درد گرفت، اگه چیزی خواستی حتما بهم بگو!》 🍃 می گفت:《نمی دونی دعای شما چقدر برام تاثیر داره! فقط شما کن من بشم..》 🔸می آمد اینجا و پدرش را می برد حمام، ناخن هایش را می گرفت و کارهایش را می کرد. بهش می گفتم:《مامان! بابات خودش میتونه بره.. این کار ها برا چیه؟》 می گفت:《نه! بابامه! باید ببرمش》.. ✨ 📌 @shahidomidakbari
‌ اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَي مُصَابِهِمْ...☘ .. .. خرابِ باده ی عشق تو آبادی نمی‌خواهد، غمت را شُکرها می‌گوید و شادی نمی‌خواهد... 🌱 🍂 @shahidomidakbari
یه لطفِ بزرگ به آینده‌ت بکن! ساده‌ست، فقط امروز خوب کار کن، همینシ 🍂 @shahidomidakbari