eitaa logo
شهید و شهدا
253 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
172 فایل
شهید مدافع حرم جاوید الاثر اقا مهدی قاسمی ( کانال شهید::تجمیع بهترین مطالب کانال های جبهه مقاومت و پایداری...)
مشاهده در ایتا
دانلود
اهمیت قدرت تحلیل ۳ آنچه در این مقطع کنونی بر اهمیت اکتساب می افزاید حدیثی است که هنگام سخنرانی ۱۹ دی مقام معظم رهبری به چشم می خورد: « لايَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ‌‌الْبَصَرِ وَالصَّبْرِ » 📖 نهج‌البلاغه خطبه ۱۷۳ هیچکس نمی تواند این پرچم را به دوش بکشد مگر آنکه اهل بصیرت و صبر باشد. بعبارتی دیگر: هیچکس نمی تواند ولایت مدار باشد و ادعای ولایت مداری کند مگر آنکه داشته باشد و باشد. در حقیقت حدیث پشت سر رهبری معظم ، اشاره دارد به اینکه فضای آینده ممکن است تر و غبارآلود تر گردد، و شرط و ، اولا اکتساب است و ثانیا تحمل و بالا ست. ۳ ۷ ✍ @Siasate_tahlil
دو نکته درباره رویکرد تحلیل: ✅نکته اول تحلیل به دوگونه قابل تحقق است: 1⃣بررسی عملکرد یک شخص: باتوجه به کارنامه یک شخص ، تفکرات او استخراج می شود. 2⃣بررسی عملکرد یک حزب ،گروه یا جناح خاص: باتوجه به کارنامه یک حزب ، تفکرات آن طیف استنباط می گردد. ✅نکته دوم از میان انواع تحلیلها، غالبا این تحلیل -محور است که به و منتهی می‌گردد. در نتیجه توصیه می شود تاجایی که ممکن است تحلیلهای خود را بصورت پیش ببریم. در ادامه به برخی امتیازات تحلیل عملکرد محور می پردازیم: 1⃣تحلیل عملکرد محور (=تفکرمحور / جریان محور) برخلاف تحلیل شخص‌محور، دارای تاریخ انقضاء نیست ، زیرا که به شهادت وجدان تاریخ در حال تکرار شدن است و انسانها غالبا به مقتضای تفکرات‌ و گرایشاتشان ، عملکرد سابق را تکرار می‌کنند. در نتیجه یک تحلیل عملکرد محور که به کشف تفکر و گرایشات شخص می انجامد ، برای همیشه قابل استفاده خواهد بود ، و محدود به دوره ی زمانی خاصی نمی باشد. چراکه شخص ممکن است جایش را به دیگری دهد اما شخصیت همان است چراکه گرایشات و تفکرات ثابت است. 2⃣تحلیل شخص محور تنش زاست، و موجب واکنشهای حاشیه داری میگردد که در نهایت اصل تحلیل را در میان حواشی گم خواهد کرد. البته این امر در تحلیل‌های عملکرد محور کمتر دیده میشود. 3⃣در تحلیل‌های شخص محور چه بسا ممکن است به دنبال هیجانات ایجاد شده، در وادی فضای غیر اخلاقی قرار گیریم، و گاهی اصطلاحا برای اثبات مدعای خود تر و خشک را باهم بسوزانیم و یا اینکه نکات منفی شخص را چندین برابر نکات مثبت او پررنگ نماییم. درحالی که در رویکرد عملکرد محور چنین انتظاری نمی رود. ۱۶ @siasate_tahlil
♨️ در حال حاضر ، با نزدیک شدن به فضای انتخابات ، تحلیل‌های انتخاباتی و گمانه زنی ها بالا میگیرد و جهتگیری حزبی و شخصی با توجه به آنها صورت می پذیرد. دسته ای از این تحلیل‌ها مربوط می شود به فاکتور . که مبتنی است بر آنچه مقام معظم رهبری فرمودند : علاج مشکلات کشور روی کار آمدن است. در این میان ، برخی که از قبل، گرایش به شخصی معین یا حزبی مشخص داشته اند، با استفاده از این فرمایش و تبدیل آن به به دنبال بالابردن مقبولیت شخص مورد حمایت خود که از قضا یا از لحاظ سنی و یا از حیث ظاهری جوان به نظر می رسد، می باشند. اما ابتدا باید در این رابطه دو سؤال اساسی را پاسخ داد: مراد از چیست؟ مراد از چیست؟ طبیعتاً گزاره ها (دولت جوان حزب الهی و...) ممکن است معانی مختلفی داشته باشد که همه‌ی آنها در عین اختلاف ، می توانند از جهت استعمال و در مقام تکلم صحیح باشند. اما آنچه اهمیت دارد ، است، در اینجا نیز معظم باید ملاک باشد نه نفس معانی بر آمده از واژه ها. با نظر به مقدمه فوق ، به سراغ پاسخ دو سؤال پیش گفته می رویم: ۱) مقصود از دولت جوان رهبری می توانستند تعبیر را بکار برند، اما ترجیح می دهند بگویند « » ، صفتِ ″جوان″ به ″دولت″ تعلق یافته است نه رئیس دولت. حال یک دولت می تواند جوان باشد و در عین حال یک رئیس ۶۵ ساله داشته باشد. چون آنچه در صدق عینی مهم است ؛ عامه ی دولتمردان است نه صرف رئیس آن. همچنانکه اگر رئیس آن جوان باشد اما کابینه ی آن دولت ، پیر باشد ، باز نمی توان به آن دولت ، گفت. در نتیجه دولت جوان ≠ رئیس دولت جوان فلذا از ظاهر کلام رهبری این استفاده می شود که به نظر ایشان؛ لازم نیست رییس دولت جوان باشد، بلکه بدنه ی آن باید جوان باشد ، حال چه همه ی آن بدنه و چه اغلب آن. ۲) مقصود از جوان : برخی در میان نامزدها به دنبال آنهایی می گردند که سن کمتری دارند و جوان را به معنای کم سن و سال گرفته اند. : برخی دیگر جوانی را شامل ظاهر جوان و به اصطلاح؛ شامل ″آنها که خوب مانده اند″ ، می دانند، در نتیجه استدلال می کنند به اینکه فلان شخص ظاهری جوان دارد فلذا حاوی علامت رهبری ست. چندین بار اشاره فرمودند که؛ مقصود روحیه ی جوانانه است. و به عبارتی دیگر نه‌ سن ملاک است و نه ظاهر ، بلکه شخصی مانند حاج قاسم که هم از جهت سن جوان نیست و هم از حیث ظاهر موهایش سفید است ، لکن از نگاه رهبر جوان است، چرا؟ بدلیل و ی که دارد ، که در حد جوان پر قدرت ، به دنبال کارها می رود. خلاصه اینکه : مراقب و شان باشیم؛ چه ، چه و چه . هر چه به انتخابات نزدیک تر می شویم ممکن است فضا غبارآلود تر گردد. ۲۳دی۹۹ @siasate_tahlil
💢پرسش‌هایی از پویش‌گران دعوت از آیت الله رییسی: 🔹در اصلح بودن هیچ شکی نیست. و دراین نیز شبهه‌ای نیست که قوه‌ی‌مجریه اهمیت فوق العاده‌ای نسبت‌ به سایر قوا دارد، و اینکه می‌تواند منشأ بالقوه‌ی خدمات و صدمات اساسی و عظیم مملکتی باشد. ⭕️ اما در عین حال توجه به نکات زیر نیز بسیار حائز اهمیت است: 1⃣آیا عدم تمایل جناب‌رئیسی نسبت به حضور در انتخابات(که بطور مکرر توسط ایشان اعلام شد)، صرفا مبتنی بر ابراز عدم ایشان است؟ یا اینکه مخالفت ایشان مبتنی بر این است که صلاح را در نیامدن می‌بینند، بطوری که نظرشان برآمده از مصلحت اندیشی ایشان و مشورت با مقام معظم رهبری است...؟ 2⃣آیا توصیه‌ها، طومارها و تبدیل آن به مطالبه عمومی وسیع برای دعوت از جناب‌رئیسی در انتخابات، در‌ راستای بزرگانِ شاخصی همچون آیت‌الله‌رئیسی می‌باشد یا اینکه خواه‌ناخواه درجهت خودمان به دیگران خواهد بود؟ توجه داشته باشیم که معاذالله رفتار ما در نظام اسلامی عملا تبدیل به استراتژی انگلیسیِ نگردد. 3⃣مسأله مهمتر از درنظر مقام‌معظم‌رهبری عبارت است از . آیا آمدن جناب‌رئیسی در انتخابات منجر به تقویت مسأله‌ی با اهمیت می‌گردد یا سبب تضعیف آن می‌شود؟ چراکه برخی تحلیل‌ها گویای این است که آمدن جناب رییسی منجر به این می‌شود که اصلاح طلبان مهره‌ی قابل توجهشان را جلو نفرستند؛ چون اولا آیت‌الله‌رییسی را در همان بدوِ عرصه، حامل۱۶میلیون رأی می‌بینند، ثانیا نامزدهای شاخصشان نیز دوست ندارند در اثر شکست دربرابر جناب‌رئیسی تبدیل به مهره سوخته‌ی جناحشان شوند، در نتیجه؛ عموم اصلاح‌طلبان که خود را بازنده انتخابات می‌بینند عمده‌ی تلاششان را خواهندکرد که از اعتبار ریاست جمهوری جناب‌رئیسی، با پیوستن(مستقیم_غیرمستقیم) به پویش تحریم انتخابات و کم‌رونق کردن آن، بکاهند... البته دلایل دیگری نیز در این تحلیل‌ وجود دارد که بازگو کردنش در مجال فعلی نمیگنجد ... (البته این مطلب صرفا یک تحلیل و گمانه زنی است ، ممکن است به واقعیت نزدیک باشد و یا دور) 4⃣ آیا اصرار بیش از حد به جناب‌رئیسی در جهت حضور ایشان، برخواسته از نتیجه گرایی مفرط نمی‌باشد؟ به حدی که حتی اگر تکلیف(آوردن اصلح شماره۱) ساقط گردد ، همچنان مصرانه دست از حمایت از او نکشیم چراکه نتیجه مطلوب را جز در او نمی‌بینیم!!! در حالی که مبنای اسلامی این است که تکلیف گرایی توأم با نتیجه گرایی باشد، بدین معنا که اگر تکلیف در یک موضوع ساقط شد، دیگر نتیجه‌گرایی معنا نمی دهد، چون باید به تکلیف دوم (انتخاب اصلح شماره۲) پرداخت و سعی در ایحاد نتیجه مطلوب(مقبولیت سازی) در راستای همان تکلیف کرد. @siasate_tahlil
💢نزاع اصلح و صالح مقبول ۱💢 ✔️بررسی مسأله از لحاظ عملی ۱ : (ارزیابی فایده این بحث، باتوجه به شرایط متداول عرصه انتخابات کشور ) 💠آیا در انتخاب نامزد اصلح باید به میزان او نزد مردم توجه داشت؟ 🔻مقبولیت نامزد- اقبال مردم به او- سبد رأی - میزان رأی آوری او 🔹همه ی اینها واژه هایی مترادف هستند که در این مقطع ، بشدت بر سر زبانها افتاده اند! عده ای اهمیت آنرا نفی و برخی دیگر آنرا ثابت میدانند. 🔵و اما پاسخ اصلی طی بیان چند نکته‌ی اساسی زیر : 1⃣ مقبولیت ذاتی نیست بلکه اکتسابی‌است. بعبارتی دیگر: مقبولیت، بوجود آوردنی است و قرار نیست از همان اول در یک شخص باشد. ضمن اینکه اگر یک نامزد در گذشته رأی پایینی داشت ، اصلا دلیل قاطعی بر عدم رأی آوری او در زمان دیگری نیست! چراکه فاکتورهای زیر طی گذشت سالیان، درحال تغییرند؛ - شرایط و مقتضیات زمان - خود نامزدها و عملکردشان - شناخت مردم و سطح آگاهی آنها - از همه مهمتر فعالیت و روشنگری‌های حامیان نامزد مورد نظر 2⃣در رابطه با عرصه‌ی انتخابات، می توان آنرا به سه دوره قابل تقسیم دانست: 🔻دوره آغازین← دوره ای که عمدتاً نامزدها اعلام حضور کرده و یا از سوی مردم دعوت به حضور می شوند، در این میان حامیانشان نیز به تکاپو افتاده و به تدریج فعالیت خود را آغاز می کنند ، این دوره تا مدتی بعد از احراز صلاحیت‌ها ادامه می یابد. 🔻دوره میانی ← دوره ای است که عمده فعالیتهای رسمی انتخاباتی صورت می پذیرد و نامزدها طی تبلیغاتی به معرفی خود و برنامه ها و نقطه نظراتشان به مردم می پردازند. 🔻دوره پایانی ← دوره ای که عمده ی فعالیتهای تبلیغاتی رسمی، مناظرات وغیره صورت گرفته و مردم نیز علی القاعده گرایشاتی به نامزدها پیدا کرده اند. 3⃣ رابطه ی تکلیف و نتیجه: 🔻تکلیف الهی و نتیجه، تا زمانی که باهم منافات و تعارضی نداشته باشند، هردو حتما باید در نظر گرفته شوند و مطابق هردوشان عمل گردد . 🔻اما گاهی نتیجه را در تعارض با تکلیف می بینیم؛ در اینصورت آیا باید به تکلیف عمل کنیم؟ یا اینکه می توان به هر وسیله ای تمسک کرد برای رسیدن به نتیجه! حتی اگر موجب ترک تکلیف گردد؟ 🔘پس محل بحث و نزاع ما آنجاییست که نتیجه با تکلیف در تعارض باشد. 4⃣ در چه صورتی می توان گفت که تکلیف و نتیجه باهم منافات پیدا کرده اند؟ 🔻حالت اول: گاهی مواقع یک نامزدی داریم که اصلح است ، و احراز می کنیم (مطمئن می شویم) که مقبولیت و اقبال عمومی هم دارد؛ در اینصورت هیچ تعارضی میان تکلیف و نتیجه نیست بلکه باهم همسو می باشند، هم تکلیف می‌گوید باید از اصلح حمایت کرد و هم نتیجه می‌گوید این اصلح رأی آوری دارد. 🔻حالت دوم: گاهی یک نامزد اصلح را داریم که احراز نمی کنیم (مطمئن نیستیم ) که میزان رأی آوری کافی داشته باشد. در اینصورت از آنجا که مطمئن نیستیم که نتیجه(مقبولیت) ، در مقابل تکلیف (انتخاب اصلح) قرار گرفته است ، در نهایت نمی توانیم بگوییم این حالت از موارد منافات و تعارض است! خصوصا اینکه ممکن است انتخابات به دور دوم کشیده شود یا اینکه حامیان نامزد اصلح یک کار تبلیغاتی وسیعی را کلید بزنند و یا در مناظرات بدلیل ارائه یک برنامه معقول، اقبال بیشتری پیدا کند و امثال این احتمالات. فلذا اینجا نیز می‌گوییم هم تکلیف انتخاب اصلح است و هم نتیجه گویای همین امر است. چراکه عدم اطمینان ما به مقبولیت اصلح دلیل معتبری جهت رویگردانی از او به سوی صالح نخواهد بود! 🔻حالت سوم: نامزد اصلح ، بطور یقینی رأی آوری لازم را ندارد ، و احراز نمودیم (اطمینان حاصل کردیم) که او رأی کافی نخواهد آورد. در اینصورت قطعا نتیجه با تکلیف معارض است و منافات دارد. چراکه نیک می‌دانیم که انتخاب اصلح به نتیجه نخواهد رسید. 🔆در نهایت باید گفت که محل نزاع و بحث و دعوا فقط همین حالت سوم است که در نوشتار بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت...! ۱۳فروردین۱۴۰۰ @siasate_tahlil