5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #نشر_حداکثری
🎥 پاسخ رهبر انقلاب به شبهه انتخاب #همه کابینه توسط ایشان
رهبر انقلاب در نخستین دیدار دولت چهاردهم:
آقای رئیس جمهور برای انتخاب وزیران با من مشورت کردند.
برخی را تایید و برخی را هم تاکید کردم.
⭕️ تعداد زیادی را هم نمیشناختم و نظری نداشتم.
#اربعین
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#خلبانشهیدعباسبابایی💚:)
از شهید بابایی پرسیدند :
عباس چه خبر ؟! چیکار میکنی؟!
گفت :
به نگهبانی دل مشغولیم تا کسی
جز خدا وارد نشود ..🌱
#شهیدانه
#رفیق_شهید
#عباس_بابایی
.
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
یادت باشد خدا بنده هایش را با
آنچه بدان دل بسته اند می آزماید .
- [ شهید همت ]🌱
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت هجدهم شخصيت هادی برای من بسيار جذاب بود. رفاقت با او كسی را خسته نمی كر
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت نوزدهم
رفقا با ديدن ماشين خیلی خنديدند.😂
هر كسی ماشين را می ديد می گفت:
اينكه تا سر چهارراه هم نميتونه بره، چه برسه به شهر ری.🤣
اما با آن شرايط حركت كرديم. بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند.
ما در طی مسير از نور چراغ قوه استفاده می كرديم. 🤣🤣
وقتی هم مي خواستيم راهنما بزنيم، چراغ قوه را بيرون می گرفتيم و به سمت عقب راهنما می زديم.😃🤣
خلاصه اينكه آن شب خیلی خنديديم. زيارت عجیبی شد و اين خاطره
برای مدتها نقل محافل شده بود. 😁😁
بعضی بچه ها شوخی می كردند و می گفتند: ميخواهيم برای شب عروسی،
ماشين هادی را بگيريم و...😁😁😂
چند روز بعد هم پدر هادی آن پيكان استيشن را كه برای كار استفاده
ميكرد فروخت و يك وانت خريد.🛻
🎙راوی یکی از دوستان شهید
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت بیستم و بیست و یکم
سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثی بود كه هيچ كس از
نتيجه ی آن خبر نداشت❗🔥
بحث های داغ انتخاباتی و بعد هم حضور حداكثری مردم، نقشه های شوم
دشمن را نقش بر آب كرد.
اما يكباره اتفاقاتی در كشور رخ داد كه همه چيز را دستخوش تغييرات
كرد.
صدای استكبار از گلوی دو كانديدای بازنده ی انتخابات شنيده شد. 🔊
⚠️يكباره خيابان های مركزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی
بی بی سی شد‼
هادی در آن زمان يك موتور تريل داشت. 🏍
در بازار آهن كار می كرد، اما بيشتر وقت او پيگيری مسائل مربوط به فتنه بود.
غروب كه از سر كار می آمد مستقيم به پايگاه بسيج می آمد و از رفقا اخبار
را می شنيد.
هر شب با موتور به همراه ديگر بسيجيان مسجد راهی خيابان های مركزی
تهران بود.
می گفت: من دلم برای اينها می سوزد، به خدا اين جوانها نمی دانند چه
مي كنند، مگر ميشود تقلب كرد آن هم به اين وسعت⁉🗳
يك روز هادی همراه سيد علی مصطفوی جلوی دانشگاه رفتند......
جمعيت اغتشاش گران كم نبود.
جلوي دانشگاه پارچه ي سياه نصب كرده 🏴و تصاوير كشته هاي خيالي اغتشاش گران روی آن نصب بود.
هادی و سيد علی از موتور پياده شدند. جرئت می خواست كسی به طرف
آنها برود.
اما آنها حركت كردند و خودشان را مقابل تصاوير رساندند..🚶🏻♂
يكباره همه ی عكس ها را كنده و پارچه ی سياه را نيز برداشتند. 😧
قبل از اينكه جمعيت فتنه گر بخواهد كاری كند، سريع از مقابل آنها دور
شدند. آن شب بی بی سی اين صحنه را نشان داد.🖥
در ايام فتنه يكی از كارهای پياده نظام دشمن، كه در شبكه های ماهواره ای آموزش داده می شد، نوشتن اهانت به مسئولان و رهبر انقلاب روی ديوارها
و ... بود.📡
هادی نسبت به مقام معظم رهبری بسيار حساس بود. ارادت او به ساحت
ولایت، عجيب بود. 💚
يادم هست چند ماه كه از فتنه گذشت، طبق يك برنامه ریزی از آن سوی
مرزها، همه ی اتهامات، كه تا آن زمان به رئيس جمهور وقت زده ميشد به
سمت رهبری انقلاب رفت❗
آنها در شبكه های ماهواره ای تبليغ می كردند كه چگونه در مكان های
مختلف روی ديوارها شعارنويسی كنيد. 🖍
بيشتر صبح ها شاهد بوديم كه روی ديوارها شعار نوشته بودند.
هادی از هزينه ی شخصی خودش چند اسپری رنگ تهيه کرد و صبح های
زود، قبل از اينكه به محل كار برود، در خيابان های محل با موتور دور می زد. 🏍
اگر جایی شعاری عليه مسئولان روی ديوار می ديد، آن را پاک می کرد.
يكی از دوستانش ميگفت:
يک بار شعاری را گوشه ای از پل عابر ديده بود به من اطلاع داد که یک شعار را فلان جا در فلان قسمت نوشته اند من دارم می روم که آن را پاک کنم.....
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
🗓8 شهریور
سالروز شهادت شهید رجایی و شهید باهنر🌹
#هفته_دولت
#یاد_شهدا_با_صلوات
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
4.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری | #شهیدانه
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست...
و از آن روز سرم میل بریدن دارد:)❤️
.
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
هدایت شده از شـٰائِق..!'
زمانی که نخست وزیر بود ، وارد همان خانهی تاریخی (کلنگی) وی شدم.
از مشاهدهی صحنهای قلبم به درد آمد.
هوا کمی گرم بود.
او خیلی ساده با یک زیر پیراهن
که چند جای آن سوراخ بود
و در گوشهی حیاط خانهاش نشسته بود
و داشت با دو سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه میخورد!
بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم:
«ای عزیز ! این چه وضعی است
که شما دارید؟
چرا به خود نمیرسید؟
و این قدر زندگی را به خود سخت گرفتهاید
از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید
لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید!
مثل این که شما نخست وزیرید!»
آهی کشید و گفت
«جانم! از این حالم نگران نباش!
نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم.
خدا نکند روزی بر من بیاید
که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم!
از شما میخواهم در حق من دعا کنید.»
من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمدهاش
بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانیاش را بوسه دادم.
راوی:پسر خواهر #شهید_محمدعلی_رجائی
سالروز شهادت #شهید_جمهور
#یاد_شهدا_با_صلوات
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
همراه با #شهید_ابراهیم_هادی به سمت مقر سپاه میرفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صد
#نماز_اول_وقت مثل ميوه ای هست كه وقت
رسيدنش شده.
اگه ميوه رو نچينی ، خراب ميشه
و مزه اوليه رو نداره!
هميشه سعی كن نمازهات در هر شرايطی اول وقت باشه.
خدا هم تو کار های زندگی ، قبل از اينكه حرفی بزنی كارت رو رديف میکنه💚
#شهید_ابراهیم_هادی
#یاد_شهدا_با_صلوات
🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 |
.... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
رزمنده های بی نماز !🧑🏻🦯
موقع اذان که شد . . .✨
نگو دارم تو مجازی کار فرهنگی میکنم
نگو تو هئیت برای امام حسین خدمت میکنم
بدون هیچ معطلی پاشو نمازت رو بخون 🌿
چون رزمندههای شُل نماز خوب هم نمیجنگن!
#نماز_اول_وقت
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📌 قسمت بیستم و بیست و یکم سال 1388 از راه رسيد. اين سال آبستن حوادثی بود كه هيچ
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت بیست و دوم
گفتم: آخه تو از کجا ديدي که اونجا شعار نوشته اند⁉
گفت: من هر شب اين مناطق را چک ميکنم، الان متوجه اين شعار شدم.
بعد ادامه داد: کسي نبايد چيزي بنويسد، حالا که همه ي مردم پاي انقلاب ايستاده اند ما نبايد به ضد انقلاب اجازه ي جولان دادن و عرض اندام بدهيم.
هادي خيلي روي حضرت آقا حساس بود.
يک بار به او گفتم اگر شعاري رو ضد حکومت رو ديوار بنويسند و ما برويم آن را پاك کنيم، چه سودي داره❓
چرا اين همه وقت می گذاري تا شعار
پاک کني؟ اين همه پاک مي ُ کني، خب دوباره مي نويسند❗
گفت: نه، اين كساني كه مي نويسند زياد نيستند. اما ميخوان اينطور جلوه
بدهند كه خيلي هستند. من اينقدر پاک ميکنم تا ديگر ننويسند.
در ثاني اين ها دارند يه مسئله را كه به قول خودشون به رئيس جمهور مربوط ميشه به حساب رهبري و نظام میگذارند.
اينها همه برنامه ريزي شده است...
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت بیست سوم
به او زنگ زدم و پرسيدم: فلان ساعت جلوي درب دانشگاه چه خبر بود❓
ايشان هم گفت: دقيقاً در همين ساعت كه مي گويي پلاکارد بزرگ تصوير
حضرت آقا را پاره كردند و شروع كردند به جسارت كردن به مقام معظم
رهبري‼
لباس پلنگي بسيار زيبا و نو پوشيده بود. موتورش را تميز كرده بود. گفتم:
هادي جان كجا؟ ميخواي بري عمليات⁉
يكي ديگه از بچه ها گفت: اين لباس كماندويي رو از كجا آوردي؟ نكنه
خبرايي هست و ما نميدونيم🤨
خنديد و گفت: امروز مي خوان جلوي دانشگاه تجمع كنند.😅
بچه هاي بسيج آماده باش هستند. ما هم بايد از طريق بسيج كار كنيم.
اين وظيفه است.
گفتم: مگه نميخواي بري سر كار. با اين كارهايي كه تو ميكني صاحبكار حتماً اخراجت ميكنه.😀
لبخندي زد و گفت: كار رو براي وقتي مي خوايم كه تو كشور ما امنيت
باشه و كسي در مقابل نظام قرار نگيره. 😊
بعد به من گفت: برو سريع حاضر شو كه داره دير ميشه مقری بود كه نيروهاي بسيج در آن بودند
رفتيم به سمت ميدان انقلاب. يك مقر مستقر بودند.
قرار بود به آنجا رفته و پس از گرفتن تجهيزات منتظر دستور باشيم.
در طي مسير يكباره به مقابل درب دانشگاه رسيديم. درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد.
هادي وقتي اين صحنه را مشاهده كرد ديگر نتوانست تحمل كند! به من
گفت: همينجا بمون..
سريع پياده شد و دويد به سمت درب اصلي دانشگاه.
من همينطور داد ميزدم: هادي برگرد، تو تنهايي ميخواي چي كار......
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆