💔
از شما بزرگواران خواهشی دارم،
بعد از نمازهای یومیه #دعای فرج فراموش نشود و #تا_قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
#وصیتنامه_شهید
#شهید_سجاد_زبرجدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#دم_اذانی
سُبحانَکَ یا سُبحان
تَعالَیتَ یا دَیّٰان
اَجِرنا مِنَ النّٰارِ یا مُجیر ♥️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
بِخند بعد عَلی باز هم [حَسَن ع] آمد
دوباره نور پَس از نور سَر زَد ای دنیا
#عیدکم_مبروک🌸
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
عاقبت سینه زنت ، پای تو جان خواهد داد
دستخط #شهید_حسن_عبدالله_زاده
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔 شب ها با روضه حضرت زهرا سلام الله علیها گریه می کرد و بعد می خوابید. صبح را هم هم با زیارت عاشور
💔
از ده روز قبل از محرّم می افتاد دنبال کارهای هیئت میرفت سراغ افراد خیّر و بانی؛ آنهایی که اهل نذر و پول خرج کردن برای امام حسین علیه السلام بودند.
شوخی و جدی افراد را توی کار خیر شریک می داد.
موقع روضه خواندن هیئت که می شد همه کارهایش را را کنار می گذاشت و می نشست پای روضه.
موقع سینه زنی هم میانداری می کرد؛ این سال های آخر نمیرفت وسط، میرفت آخر مجلس که تنها باشد.
میگفت بهتر میتوانم خلوت کنم... می خواهم حواسم به خودم باشد...
راوی همسر #شهید_جواد_محمدی
قسمتیازکتاب #دخترها_بابایی_اند با اندکی تغییر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
2. زهرا س پسر آورده.mp3
7.34M
💔
🌺 سرود #میلاد_امام_حسن ( علیه السلام )
🎧 حاج محمود کریمی
زهرا پسر آورده قرص قمر آورده
برای حیدر ، حیدر آورده
#ماه_رمضان #بهار_قرآن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت202 شاید هم ای
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت203 جواد پشت سرم راه میافتد و میگوید: - این داداشمونم قبلا اسمش محسن بود، الان دیگه اسمش اوباماست.🙄 صورت محسن سرخ میشود و به جواد چشمغره میرود. باز هم اخم میکنم: - چی؟ اوباما؟🤨 جواد میخندد و محسن بیشتر سرخ میشود. جواد میگوید: - آخه گفت بیایم شما رو صدا کنیم. بعد من بهش گفتم این آقا عباسی که من تعریفش رو شنیدم بعیده این ساعت خواب باشه و خودش زودتر بیدار شده. محسنم گفت اگه بیدار بود من اسمم رو عوض میکنم میذارم اوباما. و باز هم میخندد. لبخند ملیح و کوچکی میزنم؛ هرچند شوخی بامزهای ست، برایم سخت است گرم گرفتن با کسانی که چندان نمیشناسمشان. محسن برای جواد چشم و ابرو میآید: - بذار آقا برن وضوشون رو بگیرن. زشته جواد.😒 و رو به من اضافه میکند: - نماز رو که خوندین، تشریف بیارین طبقه بالا. آقای ربیعی میخوان باهاتون صحبت کنن. با اجازه... و با چشمانش به جواد علامت میدهد که برویم. صدایشان را از پشت سرم میشنوم که میروند طبقه بالا و جواد خندهکنان دارد به محسن میگوید: - ولی خداییش اصلا شبیه اوباما نیستیا! و بلند میخندد. نماز را در اتاق میخوانم. دیدن جواد و محسن، من را به یاد بچههای اداره خودمان انداخته است. پس بچههای تهران هم برخلاف آنچه فکر میکردم، خیلی خشک و جدی نیستند؛ اما آخرش جای امید و میلاد و مرصاد را نمیگیرند. سر از سجده بعد نماز که برمیدارم، کمیل را میبینم که چهارزانو مقابلم نشسته. فرصت را غنیمت میشمارم: - خیلی احساس غربت میکنم کمیل. کاش تو... دستش را بالا میآورد و سریع میگوید: - اگه میخوای لوسبازی در بیاری و بگی کاش تو بودی، همچین میزنم دهنت که حالت جا بیاد.🤨 یه طوری حرف نزن که انگار من کنارت نیستم. پس من چیام هان؟ نکنه توهم زدی؟ به مِنمِن میافتم و سعی دارم خطایم را جبران کنم: - نه نه... منظورم این بود که... - دیگه هیچی نگو، عین اینا که نوک دماغشونو میبینن هم حرف نزن. و بعد، لبخند قشنگی میزند: خیلی مواظب خودت باش عباس. این ماموریت با همه قبلیا فرق داره. - از چه نظر؟ - خودتم حالت یه طوریه نه؟ - آره. حالا بگو از چه نظر؟ چشمک میزند و از جا بلند میشود: - مهمه دیگه. اصلا تو مگه کار و زندگی نداری؟ برو پی زندگیت. بنده خدا ربیعی یه لنگهپا منتظر توئه. دست میگذارم روی زانو تا از جا بلند شوم. سر خم میکنم تا جانماز را جمع میکنم و وقتی دوباره سرم را بلند میکنم، کمیل نیست. سریع فکرم را اصلاح میکنم: هست. اما من نمیفهمم و نمیبینمش. ربیعی و همان مردِ مسعود نام، طبقه بالا دور یک سفره نشستهاند و دارند صبحانه میخورند. مسعود همسن خودم است؛ شاید حتی یکی دو سالی بزرگتر. هیکلش هم مثل خودم درشت است؛ اما کمی کوتاهتر از من. صورتش را سهتیغه تراشیده و سرش را از ته کچل کرده. همه اینها در کنار پوست سبزه، لبهای کبود و تیره و چشمان سبز، باعث میشود کمی خشن به نظر برسد و البته برداشت اولم از اخلاقش هم، این بود که دوست ندارد خیلی با غریبهها گرم بگیرد. هردو من را که میبینند، به احترام از جا بلند میشوند. این کارشان کمی معذبم میکند. به زور میخندم و با تعارف آقای ربیعی، سر سفره مینشینم. ربیعی سعی میکند سر شوخی را باز کند تا بیشتر گرم بگیرد: - داشتم به مسعود میگفتم عباس نمیاد، بیا سهمش رو بخوریم. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞قسمت اول
شهید شو 🌷
💔 نَقش بایَد بِشَوَد دَر هَمه جا چون دِل مَن هَر دَریْ بَسته شَوَد جُز دَر پُرفِیض حَسَن #صلیال
💔
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که: همه عمر... بدهکارِ نگاهِ حسن (ع) ام
#صلیاللهعلیکیامعزالمؤمنین✋💚
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هرگزنمیردآنکهدلشمستمجتباست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
4_5848481791874173673.mp3
11.88M
💔
#انسان_شناسی ۳۵
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
⚡️همهی انسانها، به جهنّم متولّد میشوند👇
( ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ)
⚡️و این ما هستیم که باید در متنِ همین دنیا، مسیرِ جهنّم را طی کنیم، تا به بهشت برسیم!
❀ صراط چیزی نیست؛
جز مسیرِ حرکت ما، در همین جهنم (ظلمات دنیا)، بسمت بهشت (سلامت و نور باطن)!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #انسان_شناسی ۳۵ #استاد_شجاعی #استاد_عالی ⚡️همهی انسانها، به جهنّم متولّد میشوند👇 ( ثُمَّ رَ
سلام همسنگری ها
گویا صوت سی و پنجم انسان شناسی بارگذاری نشده بود که شد
حلال بفرمایید✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
29 فروردین مصادف است با شهادت 56 نفر از رزمندگان #نیروی_دریایی_ارتش در رویارویی ناوشکن های سهند و سبلان و ناو موشک انداز جوشن در آبهای خلیج فارس با نظامیان آمریکایی در سال 67
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 29 فروردین مصادف است با شهادت 56 نفر از رزمندگان #نیروی_دریایی_ارتش در رویارویی ناوشکن های سهند
💔
به مناسبت ۲۹ فروردین #روز_ارتش
♦️راز شجاعت ارتش ما💪
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
اگر نگاه به #نامحرم را کنترل کنی، #نگاه_خدا روزیات میشود.
#شهید_محمد_بلباسی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔 شب ها با روضه حضرت زهرا سلام الله علیها گریه می کرد و بعد می خوابید. صبح را هم هم با زیارت عاشور
💔
#فاطمه دو یا سه سالش بود که برایش چه سفید گلدار خرید.
گفت: "خانوم این #چادر را برای دخترمان بدوز. به مرور با چادر سرکردن آشنا شود."
از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می خواستم از خانه بیرون بروند #آقاجواد می گفت: "نمیخواهی بابا رو خوشحال کنی؟"
بعد فاطمه می دوید چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا...
ـ بابا خوشگل شدم؟
بابا هم قربان صدقش می رفت که: "خوشگل بودی خوشگل تر هم شدی عزیزم"
راوی همسر #شهید_جواد_محمدی
قسمتیازکتاب #دخترها_بابایی_اند با اندکی تغییر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔
🌺 به بهانه ۲۹فروردین،
سالروز تولد حضرت آقا
(تولد شناسنامهای)
❤️هر چند همه دوست دارند تو را "آقا" صدا کنند ولی...
❤️ به جمع دانشجویان که میرسی قامت "استاد" برازنده تست،
❤️ در میان نظامیان که می آیی هیبت "فرماندهی" ات دل دوستان را شاد و دل دشمنانت را میلرزاند..
❤️ روز پدر که میآید میشوی مهربانترین "بابا" ی دنیا
❤️ روز جانباز که میشود؛ همه دست "جانباز" تو را به هم نشان میدهند،
❤️ ۹ دی که میرسد قصه "علی" میشوی در جمل.
❤️ راستی اصلاً مهم نیست تاریخ تولدت ۲۹ فروردین است یا ۲۴ تیر؛ ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره تو را به ما بخشید برایت تولد میگیریم.🤲
❤️ و همه اینها بهانه است آقاجان! بهانهایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است، خدا را برای این نعمت شکر میگوییم.. 🤲🦋
❤️ اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.. 🤲
#فداےسیدعلےجانمان❣
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#دم_اذانی
خدایا خرابی جان مرا به آبادی خودت ببخش!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕