eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
62 ویدیو
247 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
کشمکش در داستان قسمت سوم ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ به طور کلی هول ولا ممکن است به دو صورت در داستان به وجود آید. یکی آنکه نویسنده راز سربه مهری را در داستان پیش بکشد و گره افکنی کند و وضعیت موقتی غیر عادی را به وجود آورد که خواننده مشتاق تشریح و توضیح گره گشایی آن بشود. یا شخصیت یا شخصیت‌های داستان چه زن و مرد را در وضعیت و موقعیت دشواری قرار بدهد. به طوری که شخصیت میان دو عمل دو راه باید یکی را انتخاب کند و گاهی این دو عمل و دو راه هر دو نامطلوب و ناخوشایند است. انتخاب یکی از این دو راه توجه خواننده را بیشتر به خود جلب می‌کند. عاشق شدن داش‌ آکل را بر سر دوراهی قرار می‌دهد. اینکه سیر عادی و قراردادی زندگیش را به هم بزند و دختر حاجی را به زنی بگیرد و زندگی تازه‌ای را شروع کند یا همانطور که در داستان اتفاق می‌افتد از خودش و در نتیجه از عشقش بگذرد و به اصول سنتی و قرارداد لوتی‌گری وفادار بماند. ❄️بحران لحظه‌ای است که نیروهای متقابل برای آخرین بار با هم تلاقی می‌کنند و عمل داستانی را به نقطه اوج یا بزنگاه می‌کشانند. موجب دگرگونی زندگی شخصیت یا شخصیت داستان می‌شوند و تغییر قطعی در خط اصلی داستان به وجود می‌آورند. نقطه اوج یا بزنگاه نقطه ایست در داستان کوتاه رمان نمایشنامه و داستان منظوم که در آن بحران به نهایت خود برسد و گره گشایی داستان می‌انجامد. نقطه اوج داستان نتیجه منطقی حوادث پیشین است که همچون آبی در زیرزمین جریان داشته و از نظر پنهان مانده است و جاری شدن آب بر زمین پایان ناگزیر آن است. منطق مسیر حوادث داستان ممکن است از نظر خواننده پنهان بماند. اما وقتی به نتیجه نهایی می‌رسد خواننده را می‌پذیرد. اثری ممکن است بزنگاه‌های متعددی داشته باشد و بزنگاهی قوی‌تر از بقیه باشد. معمولاً این بزنگاه اصلی بر بزنگاه‌های دیگر مقدم است. 📚عناصر داستان ✍جمال میرصادقی @shahrzade_dastan
نقطه اوج داستان قسمت دوم ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ در کنار هنر داستان نویسی نمودار بالا با شکل هندسی و بسیار منظم رسم شده است؛ در حالی که به اعتقاد ما نمودار بالا از آن نمودار به واقعیت داستان نزدیکتر ،است زیرا شکل گیری بحرانها از یک نظم ریاضی وار پیروی نمیکند البته یونسی هم در توضیح نمودار به این مطلب اشاره میکند هنر داستان نویسی را نمیتوان تحت فرمول درآورد. اگر میگوییم که هر بحرانی باید بر هیجان خواننده بیفزاید و داستان را از حيث احساس به سطح عالیتری برکشد، منظور این نیست که ارزش هر بحرانی با بحران قبل و بعد خود باید یکسان باشد و مقدار معین و ثابتی بر احساسات و هیجانات خواننده بیفزاید. ب_ نکته دومی که در ایجاد نقطه اوج باید مورد توجه نویسنده ،باشد این است که اوج برآیند طبیعی حوادث ماقبل خود بوده و از تنه داستان نتیجه شده باشد. در درس سوم هنگام بحث درباره ویژگیهای طرح (plot) گفتیم که داستان مجموعه ای یک پارچه منظم و هدفدار است. بنابراین وقتی بپذیریم که اوج داستان نیز جزئی از اجزای داستان است و در برآورد ساختن هدف مشترک كل مجموعه سهیم است دیگر جای شبهه باقی نمیماند که اوج داستان نباید ساختگی - ولو جذاب ـ باشد، زیرا خواننده آگاه فوراً پی میبرد که نویسنده داستان این «اوج» «فرمایشی را برای جلب نظر او سرهم کرده است. تردید نداشته باشید که خواننده امروزی این آبنبات چوبی را پس خواهد زد و فریب این هیجان تصنعی را نخواهد خورد. ج_سوم اینکه لطف اوج داستان در کوتاهی آن است: نکته ای که دانستنش برای نویسنده تازه کار خالی از فایده نیست این است که به هیچ روی نباید اوج را «کش» دهد و در این نقطه زیاده گویی کند. نتیجه کار باید در یک یا حداکثر دو بند بیاید... نوع داستان هرچه باشد اوج لازم است. راست است در داستانهایی که نقش اساسی را اشخاص داستان برعهده دارند یعنی کشش کار از طریق کندوکاو در شخصیت یک یا چند نفر از آدمهای داستان ایجاد میشود نیاز به یک اوج قوی نویسنده را در فشار نمی گذارد... اما به هر حال هر قدر هم... اشخاص داستان خوب بدرخشند داستان باید لحظه قاطعی داشته باشد؛ چنان لحظه ای که بتوان آن را به عنوان عالی ترین نقطه علاقه یا گره علایق داستان بازشناخت. 📚پیک قصه نویسی ✍ مهدی حجوانی @shahrzade_dastan