eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
62 ویدیو
247 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
اما در رمان ممکن است هر فصلی به زاویه دیدی جداگانه اختصاص داده شود. البته زاویه دیدی که نویسنده انتخاب می‌کند بر همه چیز بر عناصر دیگر داستان تاثیر می‌گذارد. یعنی بر شخصیت پردازی و گسترش و تکوین پیرنگ بر بافت کلام و شیوه نگارش بر تحول و دگرگونی صحنه پردازی و به خصوص بر کانون تمرکز داستان تاثیر می‌گذارد. از این جهت انتخاب زاویه دید از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا سازمان بندی داستان در گرو آن است . ادامه دارد 📚عناصر داستان ✍جمال میرصادقی @shahrzade_dastan
داستان به همان شیوه زاویه دید اول شخص نگارش یافته. اما این بار گوینده داستان شخصیت اصلی داستان نیست. شخصی است که ماجرایی را برای ما تعریف می‌کند و داستان از زبان شخصیت فرعی یعنی راوی ناظر بازگو می‌شود . در زاویه دید بیرونی افکار و اعمال و ویژگی‌های شخصیت‌ها از بیرون داستان تشریح می‌شود. یعنی فردی که در داستان هیچگونه نقشی ندارد. در واقع نویسنده راوی داستان است و داستان از زاویه دید سوم شخص نقد می‌شود: سید حسن خان در خواب غلطی زد و پهلو به پهلو شد و تا آمد بیدار شود و رنج‌های زندگی تنهای خود را به یاد بیاورد دوباره خوابش برد. اما این خواب خیلی سبک بود. در حالتی بین خواب و بیداری دو دل مانده بود که آیا پیش از این هم زنده و در دنیا بوده یا نه. در آن بیهوشی شیرین که داشت می‌گشت بلکه از زنده بودن خودش چیزی به یادش بیاید؛ اما چیزی دستگیرش نشد و عکس‌العمل تنفر سرشاری که در بیداری به زندگی داشت او را در شک باقی گذاشت. ( خیمه شب بازی_ صادق چوبک) ادامه دارد 📚عناصر داستان ✍جمال میرصادقی @shahrzade_dastan
شیوه مزیت زاویه دید داستان را نیز دارد که فقط آنچه را مورد نیاز است و از واقعیت درک می‌کند به شما می‌گوید و آنچه را که نمی‌داند یا نمی‌تواند بداند به تخیل شما واگذار کند.)) ب_ در زاویه دید اول شخص تجربیات و احساسات هیجان انگیز از صمیم قلب نقل می‌شود. از این رو غالباً داستان صمیمانه‌تر و موثرتر از آب در می‌آید تا داستانی که از زاویه دید سوم شخص نقش شود که گوینده یا راوی هیچ نقشی در آن ندارد. ج_نقل داستان با ضمیر اول شخص مفرد من ارتباط مطالب داستان را ساده می‌کند و من همچون سیمانی است که به وحدت و هماهنگی داستان استحکام می‌بخشد. ادامه دارد 📚عناصر داستان ✍جمال میرصادقی @shahrzade_dastan
فاصله هنرمندانه قسمت اول 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 عنصر دیگری که با کانون زاویه دید ارتباط نزدیکی دارد فاصله هنرمندانه است که به آن فاصله زیباشناختی یا فاصله روانشناختی نیز می‌گویند. فاصله هنرمندانه شاید فاصله مطلوبی باشد که در آن چشم انداز داستان بر حسب کل یا جزء بنا می‌شود. هر نویسنده باید دریابد که کدام فاصله برای موضوع کارش مناسب‌تر است .این فاصله را نمی‌توان به کسی یاد داد. به همین دلیل است که از آن به عنوان فاصله هنرمندانه نام می‌برند. چون به خصوصیت‌ها و خصلت‌های ذهنی و عاطفی هنرمند وابسته است. برای اینکه موضوع بهتر فهمیده شود مثالی می‌زنم: فرض کنیم نویسنده در موقعیت فیلمبرداری است که می‌خواهد از تظاهرات معترضانه مردم فیلمبرداری کند. فیلمبردار در پنجره بالای ساختمان بلندی جا گرفته است و از راهپیمایی مردم در خیابان فیلم برمی‌دارد. چشم اندازش وسیع و از بالاست. حال اگر بخواهد ما نیز از نزدیک شاهد راهپیمایی باشیم و از احساسات مردم با خبر شویم از ساختمان پایین می‌آید و عدسی و دوربین خود را بر صورت های اشخاص با قیافه گروهی از آنها میزان می‌کند تا ما بتوانیم از نزدیک برای لحظه‌ای چهره‌های برافروخته و خشمگین آنها را ببینیم. صحنه‌ای که از بالای پنجره عمارت فیلمبرداری کرده شیوه نمایشی است. قاعده‌ای برای این جابجایی نیست. فیلمبردار بر حسب موقعیت و فهم و شناخت خود شیوه فراخ منظر را با شیوه نمایشی یا نمای متوسط را با نمای دور عوض می‌کند تا به منظور اصلی خود برسد و فاصله هنرمندانه بر حسب کل یا جزء جزء کار استقرار یابد. نمونه خوبی برای فاصله هنرمندانه داستانک ماهی و جفتش نوشته ابراهیم گلستان است. در شروع داستان فاصله هنرمندانه با توصیفی کلی از ماهی و حوضچه شیشه‌ای و توجه مرد به ماهی شروع می‌شود. مرد به ماهی‌ها نگاه می‌کرد. ماهی‌ها پشت شیشه‌ها را آویزان بودند. پشت شیشه برایشان از تخته سنگ‌هاگیری ساخته بودند که بزرگ بود و دیوارش دور می‌شد. دوریش در نیمه تاریکی می‌رفت. این توصیف ادامه پیدا می‌کند تا جایی که با توصیفی از نزدیک شیوه فراخ منظر جای خود را به شیوه نمایشی می‌دهد. دو ماهی بزرگ نبودند. با هم بودند. اکنون سرهایشان کنار هم بود و دم‌هایشان از هم جدا . دور بودند. ناگهان جنبیدند و رو به بالا رفتند و میان راه چرخیدند و دوباره سرازیر شدند و باز کنار هم ماندند. تا آخر داستانی شیوه جابجا می‌شود تا فاصله هنرمندانه یا فاصله زیباشناختی بر حسب کل یا جزء جزء داستان بنا شود. ادامه دارد 📚عناصر داستان ✍ جمال میرصادقی @shahrzade_dastan