#کفایه3ش106
باسمه تعالی
تنبیه سوم: زیاده عمدی و سهوی جزء مشکوک
اجزای ماموربه سه دسته هستند:
1- بشرط شیء یعنی به شرط زیادت. مانند سجده که به شرط تکرار در هر رکعت است.
2- بشرط لا یعنی به شرط عدم زیادت. مانند تکبیره الاحرام و رکوع که نباید تکرار شود.
3- لابشرط زیادت و عدم زیادت. مانند سوره.
بحث در دسته سوم است که شخص در فرض شک در مخل بودن تکرار سوره، سوره را دوبار می خواند. به تعبیر دیگر شک در مانعیت تکرار سوره است.
حکم مساله
1- از نظر عقلى جاى احتياط است، يعنى اگر كسى عمدا يا سهوا سوره را دو بار انجام داد، بايد اعاده كند و دليل همان دو دليل است كه يكى علم اجمالى است.
2- از نظر نقلى جاى برائت است، زيرا در حقيقت شك در جزئيّت يا شرطيّت عدم زياده داريم و در شك در جزئيّت اصل برائت و حديث رفع جارى شد و هكذا در شك در شرطيّت در نتيجه اگر مكلف زياده را در نماز اتيان كرد، نمازش صحيح است، چه عمدا بياورد و چه سهوا، عمدى هم چه تشريع باشد و به خدا نسبت دهد و چه به اين قصد نباشد و جهلا انجام دهد. آنهم باز چه جاهل مقصر باشد و چه جاهل قاصر، در هر حال اتيان زياده اشکال ندارد.
حکم مساله در عبادات
مرحوم آخوند دو صورت ذكر مىكنند و هر صورتى حكمى دارد:
1- گاهى قصد مكلّف اين است كه اگر سوره در نماز دو بار واجب باشد و تكرار شود و عمل دوازده جزئى (مثلا) واجب باشد من انجام مىدهم و اگر چنين نباشد، انجام نمىدهم كه محرّك او به سوى عمل دخالت جزء دوازدهم است. در اين صورت دو احتمال است؛
الف) اين عمل با زيادى سوره مطلقا باطل است زيرا تسليم محض نيست و در عبادت خویش جازم نمی باشد.
ب) اگر در واقع دخيل بوده، عمل صحيح است، زيرا كمبودى ندارد، او بر اين تقدير قصد قربت كرده و در واقع هم چنين است. و اگر در واقع دخيل نبوده، عمل باطل است و در اين صورت كمبود دارد، زيرا او قصد قربت كرده به شرط اينكه سوره در نماز مكرّر شود و زيادى دخيل باشد و بدون آن قصد قربت و امتثال ندارد و در واقع هم زيادى دخيل نيست.
2- گاهى قصد او اين است كه نماز در واقع دوازده جزء داشته باشد و سوره دو بار خوانده شود يا يازده جزئى باشد من تسليم هستم و به قصد قربت انجام مىدهم، ولى در مقام عمل سوره را دو بار آورده و به خيال اينكه فرقى ندارد و آزاد است تكرار كرده، و در واقع هم چنين نبوده، اينجا عبادت صحيح است، زيرا اصل عمل را به قصد قربت بجا آورده و در تطبيق مأتى به با مأمور به اشتباه كرده يا مرتكب تشريع شده و در كيفيت امتثال مشكل دارد، نه در اصل امتثال و لذا عمل صحيح است.
استصحاب صحت
قبل از اين زياده عمل صحيح بود و پس از آن شك در بقاء صحت پيدا مىشود و استصحاب بقاء صحت جارى مىشود. پس اتيان به زياده بلامانع است.
مصنف می فرماید: كه اين استصحاب محل اشكال است.
الحمدلله رب العالمین
@shamim_fegahat
#مناجات_شعبانیه
إِلَهِي كَيْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَهِ مَحْرُوماً وَ قَدْ كَانَ حُسْنُ ظَنِّي بِجُودِكَ أَنْ تَقْلِبَنِي بِالنَّجَاهِ مَرْحُوماً
خدايا چگونه از بارگاهت با نوميدی و محروميت بازگردم، درحالی كه خوش گمانی ام به بخشش وجودت اين بوده كه مرا نجات يافته و بخشيده باز می گردانی.
@shamim_fegahat
🚩السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَای، وَ سَیِّدِی وَ ابْنَ سَیِّدِی، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ، یَا قَتِیلَ بْنَ الْقَتِیل، الشَّهِیدَ بْنَ الشَّهِید، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه، أَنَا زَائِرُکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِقَلْبِی وَ لِسَانِی وَ جَوَارِحِی، وَ إِنْ لَمْ أَزُرْکَ بِنَفْسِی وَ الْمُشَاهَدَه.
#یاحسین
🚩صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْکَ يَا أَبَا الْحَسَن، صَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، صَبَرْتَ وَأَنْتَ الصَّادِقُ المُصَدَّقُ، قَتَلَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَيْدِی وَالْأَلْسُن.
#یارضا
🚩اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآن، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبین، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُه.
#یامهدی
🚩السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه.
#یافاطمهالمعصومه
#جلسه_صد_وهفتم_فقه_اصول تقدیم می شود.
فعلا دروس روزانه #مجازی_آفلاین علاوه بر سامانه #نجاح در کانال شمیم فقاهت #ایتا بارگزاری می شود.
@shamim_fegahat
فقه ۵ ش ۱۰۷.mp3
5.31M
#مکاسب5ش107
بسم الله الرحمن الرحیم
خیار مجلس
مقدمه
مراد مکان متعاقدین بوده و نشستن موضوعیت ندارد اخبار بر این خیار متواتر است در همه اقسام بیع می آید
۵ مسئله در احکام خیار
مسئله اول
اثبات خیار برای وکیل
وکیل سه صورت دارد صورت اول صرفاً مجری اجرای عقد است
سه قول در مساله وجود دارد.
قول اول
به ۵ دلیل خیار ندارد
۱ تبادر
۲ مفاد ادله خیار برای کسی است که بر مال منتقل شده به وی سلطه دارد.
الحمدلله رب العالمین
@shamim_fegahat
#کفایه3ش107
باسمه تعالی
تنبيه چهارم: تقييد به حال تمكّن
تنبيه چهارم از تنبيهات اقل و اكثر ارتباطى درباره اين است كه اگر اصل جزئيّت چيزى براى عبادت و واجب و مأمور به معلوم است. ولى شك ما در اطلاق و تقييد مىباشد، يعنى امر دائر است بين اينكه سوره جزء نماز باشد مطلقا، يعنى چه در حال تمكّن و قدرت و چه در حال تعذّر و عجز از سوره. يا جزء نماز است در خصوص حال تمكّن و قدرت، وگرنه در حال عجز و تعذّر جزئيّت ندارد؟
ثمره بحث مذكور
اگر سوره جزء نماز باشد مطلقا يا طهارت شرط باشد مطلقا، نتيجه آن است كه اگر مكلّف متمكن از سوره يا طهارت نباشد، اصل امر به نماز از او برداشته مىشود، زيرا بدون آن اصلا نماز مطلوبيّت ندارد تا واجب باشد و اگر سوره يا طهارت، فقط در حال تمكّن شرط يا جزء واجب باشند و در حال تعذّر شرط يا جزء نباشند، نتيجه آن است كه با عجز از سوره يا طهارت و عدم قدرت مكلّف بر آن دو خود اين جزء يا شرط ساقط مىشود و اصل نماز به قوت خود باقى است.
مقتضای ادله و مراحل آن
الف) در مرحله اوّل، پيش از هر چيز بايد به خود دليل جزء يا شرط مراجعه كنيم اگر اطلاق داشت و دلالت مىكرد بر اينكه سوره جزئيّت مطلقه دارد، طهارت شرطيّت مطلقه دارد، تكليف روشن است و آن اينكه با عجز از سوره يا طهارت، اصل وجوب نماز ساقط مىشود.
ب) مرحله دوّم اين است كه به سراغ دليل خود واجب (اقيموا الصلاة) مىرويم. باز اگر اين دليل اطلاق داشت و مولى در مقام بيان بود و مىتوانست مقيّد كند به اينكه اگر متمكن از سوره بودى، نماز واجب است و ... ولى چنين تقييدى نياورده. پس معلوم مىشود نماز مطلقا واجب است. چه متمكّن از سوره و طهارت باشيم و يا نباشيم نتيجه اين اطلاق با اطلاق دليل جزء يا شرط كاملا متفاوت است و آن اينكه اطلاق دليل جزء يا شرط نتيجهاش بطلان اصل نماز بود با تعذّر جزء يا شرط، ولى اطلاق دليل اصل واجب نتيجهاش اين است كه با عدم قدرت بر سوره يا طهارت، بقيه را بايد بياوريم و اصل امر اقيموا الصلاة ثابت است.
ج) مرحله سوّم اين است اصل برائت عقلى است يعنى عقل مىگويد اگر باقيمانده از اجزاء و شرايط (بدون جزء يا شرط متعذّر) را نياوردى مؤاخذهاى نيست و عقاب بلابيان قبيح است، زيرا نسبت به وجوب باقيمانده شك داريم در شبهه وجوبيّه اصل برائت عقلى مىآيد.
اشکال
حديث رفع و مانند آنكه دالّ بر برائت شرعى هستند بر برائت عقلى تقدّم دارند و مفادشان در اينجا متفاوت است، زيرا به حكم «رفع ما لا يطيقون»، سوره يا طهارت كه غير مقدور است برداشته مىشود و سوره واجب نيست ولى كارى به بقيه اجزاء و شرايط ندارد وقتى با حديث رفع، جزئيت مطلقه را برداشتيم نتيجه آن است كه پس جزء بودن سوره يا شرط بودن طهارت، مخصوص حال تمكن است و فرض تعذّر و عجز را شامل نيست و در نتيجه بايد باقيمانده را بياوريم و چنانكه ملاحظه مىكنيد برائت عقلى حكم به عدم وجوب باقى مىكرد، ولى برائت شرعى نتيجهاش وجوب باقيمانده است
جواب
در ما نحن فيه جاى حديث رفع و مانند آن نيست زيرا اين حديث در مقام امتنان وارد شده و متناسب با اين مقام آن است كه رافع و نافى تكليف باشد، نه مثبت آن و در مورد بحث ما اگر حديث رفع را جارى كنيم، نتيجهاش اثبات تكليف نسبت به بقيه است. پس برائت شرعى جارى نمىشود.
تقدم استصحاب بر برائت
و نتيجه برائت عدم وجوب باقى است، ولی مقتضای استصحاب وجوب باقی است.
استصحاب: قبل از تعذّر سوره باقى اجزاء واجب بودند و الآن پس از تعذّر آن جزء، وجوب باقيمانده استصحاب مىشود و بدينوسيله وجوب اتيان ساير اجزاء ثابت مىگردد. البته استصحاب در بعضى صور جارى مىشود و آن در صورتى است كه قبلا همه اجزاء مقدور بودند امّا در صورتى كه از اوّل سوره متعذّر بود و ما هم مردّديم كه سوره جزئيّت مطلقه دارد يا نه، در اينجا از اوّل وجوب و تعلّق امر محرز نيست تا جاى استصحاب باشد.
استصحاب کلی یا فردی
استصحاب كلّى قسم ثالث جارى مىشود. به اين نحو كه قبل از تعذّر جزء، اصل وجوب نماز محرز بود و الآن هم همان كلّى و اصلوجوب استصحاب مىشود نه خصوصيّت آن، و يا اگر استصحاب خصوصيّت جاری شود، اين نماز نه جزئى همان دهجزئى است و همان وجوب نفسى و استقلالى باقى است، بايد بنا را بر مسامحه بگذاريم، زيرا قطعا باقى عين كل نيست در باب اجزاء هم بايد بگونهاى باشد كه مسامحه روا باشد، يعنى جزء ركنى نباشد وگرنه با تعذّر آن اصل ماهيّت صلاة لطمه برمىدارد و صدق مشكل است و نيز معظم اجزاء نباشد، بلكه صرفا يك جزء غير ركنى مثل سوره متعذّر باشد.
الحمدالله رب العالمین
@shamim_fegahat
#مناجات_شعبانیه
إلَهِي اِعْتِذَارِي إلَيْكَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ
فَاقْبَلْ عُذْرِي يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَيْهِ الْمُسِيئُونَ
خدايا عذرخواهی من از پيشگاهت عذرخواهی كسی است كه از پذيرفتن عذرش بی نياز نگشته،
پس عذرم را بپذير ای كريم ترين كسی كه بدكاران از او پوزش خواستند.
@shamim_fegahat
🚩السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَای، وَ سَیِّدِی وَ ابْنَ سَیِّدِی، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ، یَا قَتِیلَ بْنَ الْقَتِیل، الشَّهِیدَ بْنَ الشَّهِید، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه، أَنَا زَائِرُکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِقَلْبِی وَ لِسَانِی وَ جَوَارِحِی، وَ إِنْ لَمْ أَزُرْکَ بِنَفْسِی وَ الْمُشَاهَدَه.
#یاحسین
🚩صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْکَ يَا أَبَا الْحَسَن، صَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، صَبَرْتَ وَأَنْتَ الصَّادِقُ المُصَدَّقُ، قَتَلَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَيْدِی وَالْأَلْسُن.
#یارضا
🚩اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآن، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهان، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبین، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُه.
#یامهدی
🚩السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ الله، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه.
#یافاطمهالمعصومه
#جلسه_صد_وهشتم_فقه_اصول تقدیم می شود.
فعلا دروس روزانه #مجازی_آفلاین علاوه بر سامانه #نجاح در کانال شمیم فقاهت #ایتا بارگزاری می شود.
@shamim_fegahat
فقه ۵ ش ۱۰۸.mp3
7.35M
#مکاسب5ش108
بسم الله الرحمن الرحیم
ادله قول بر عدم خیار وکیل
۳. وحدت سیاق بین خیار مجلس و خیار حیوان برای وکیل وجود ندارد
۴. حکمت خیار دفع ضرر از شخص مالک است
۵. در سایر خیارات برای وکیل خیار وجود ندارد
قول دوم
برای وکیل خیار وجود دارد
قول سوم
حتی در فرض منع موکل، وکیل خیار دارد
بنابر قول صحیح که برای وکیل خیار وجود ندارد آیا برای موکل خیار است؟
از جهتی البیعان شامل متعاقدین است و موکل را شامل نمی شود از طرف دیگر وکیل آلت دست موکل بوده و موکل را شامل می شود
بنا بر وجود خیار برای موکل مراد مجلس دو موکل است
صورت دوم
وکیل در تمامی تصرفات موکل وکالت دارد
در این صورت لفظ البیعان شامل وکیل می شود و برای وی خیار ثابت است
آیا موکل هم خیار دارد؟
از جهتی بیع شامل موکل نشده و از طرف دیگر وجود خیار به خاطر حق صاحب مال است که وکیل هم نیابتا از طرف موکل دارد
حقیقت این است که موکل خیار دارد
در صورت دوم وکیل و موکل خیار واحد داشته و هر کدام زودتر اعمال نمایند نافذ است
نسبت به تفرقه و جدایی دو وکیل و دو موکل احتمالاتی وجود دارد
صورت سوم
وکیل در این معاوضه خاص است
بنابر دلیل مفاد ادله خیارات وکیل خیار ندارد و برای موکل خیار ثابت است
موکل حق تفویض خیار به وکیل را ندارد ولی می تواند با وکالت دیگر به وکیل وکالت دهد.
الحمدالله رب العالمین
الحمدالله رب العالمین
@shamim_fegahat