(یـا ابـاصـــالــح المهـــدی ادرکنی)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
#نیمه_شعبان
(طبیب دردمندان)
بیا پایان بده صبح امید این شام ظلمانی
میفشان پردهٔ زلف و مکن رخسار، پنهانی
چو سیمای دل افروزت ، بُوَد ماهِ شبستانم
چرا پنهان کنی خورشیدِ رخ ای يوسف ثانی
به چاه عشقت افتادیم اما بیچراغ دل
حجاب ما، بُوَد اعمال ما ای ماهِ کنعانی
نوشتم نامهها تا که شوی آگاه از رازم
اگرچه نانوشته قصهی مارا تو میخوانی
شدم بیمار هجرانت، بیا ای مونس جانم!
تویی دارو تویی درمان، طبیب دردمندانی
پی لیلای حسنت گشتهام مجنونِ سرگردان
بیا ما را رها گردان از این وادی حیرانی
بیا و یک نظر بر این دلِ شوریدهی ما کن
که تا شاید بگیری از دل این اندوه طولانی
بیا معنی بده بر زندگانی با ظهور خود
که از سرگشتگی حاصل نگردد جز پریشانی
بیا و این دل غمدیده را لختی مداوا کن
که بیتو این جهان با وسعتش ماند به زندانی
جهان از ظلم استبدادیان آشفته بازار است
رها کی میکنی ما را ، ازین سر درگریبانی
دلم میگیرد از این فرقههای بی سر و سامان
سَرت گردم که در سرتاسر عالم، تو سامانی
بیا با ذوالفقار حیدری، ای منجی عالم!
جهان را پاک کن از شرّ استعمار شیطانی
ز جام دلکشت (ساقی) به یمن روز میلادت
خماران را بنوشان ز آن شرابِ لعل رُمّانی .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1376
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
🏴 در رثای مرجع عالیقدر حضرت آیةالله العظمی حاج سید محمدعلی علوی گرگانی (ره)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
عالِمی از حــوزهی روحـانیت کوچید و رفت
از جهان ناگه بساط خویش را برچید و رفت
چشم دل را بــاز کرد و دیـده بر دنیــا ببست
هرچه بُـد نـادیدنی را با بصیرت دیـد و رفت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1400/12/26
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(یــا ابــا صـالـح المهــدی ادرکنـی)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(میعادگاه عاشقان)
امشب که (قـــم) ، میعــادگــاهِ عاشقــان است
شـور و شعـف بـر پــا بـه مُلـکِ جمکــران است
این مسجــد عظمـــا کـه در قــــم گشته بنــیان
رشـک کــلیــسا و کـنِـشـت و بــوســــتان است
بــر شـیعیــــان تبـریک میگــویــم کــه امشب
ميـلاد مهـــدی، حضرت صـاحـب زمـــان است
اکنــون که عصر غیبـت و چشم انتظــاریست
دلهــــا ز سـوز فـــرقتـش آتشـفــشـــان است
از پــــرده ی غیـبـت ، اگــر بـیـــرون بـیــــایــد
احیـــاگـــر فصــل بهـــــاران در خـــــزان است
بــرخیــز و بشــتاب و بـــزن از پـــرده بیــرون
هرچنــد عصر غیـبـت اسـت و امتحـــان است
از ظـــلم و بیـــداد و چپــاول ، خلــق عـــالــم
بیچـــارهی حکّـــام و ظـــالـــم پیشگــان است
از بـــار سـنگیـن ریــــا و جهــــل و حـــرمـــان
دلهـا پر از خوناست و قامتها کمــان است
هر کس که خورد از مــال ملـت ، گشـت آبـــاد
وآنکس که خورد از رنج خود بی آشیان است
ظـالـم همیشه سفــرهاش خوشرنگ و خوشـبو
مظــلوم ، دسـتـش از فلاکت، بــر دهــان است
حــق ضعـیفـــان میشـود پـــامـــال ، هـــر دم
رونـــق فـــزا سـرمـــایــه ی مستکبـــران است
یــارب! رسـان آن مظهــــر عــــدل و کــــرم را
دنیـــای بــی او از عـــدالــت بــی نشـان است
گـَــرد فــراقــش گرچــه بــر عـــالـم نشــســته
خــاک قـــدومـش تــوتیــــای دیــدگـــان است
شـد شـایگــان گــر قــافیــه غــــم نیست زیـرا
آزادگـــی ، در شعر ، امــــری شــایگــــان است
(ساقی) بــده بر مـا دریـــن فرخنـــده میـــلاد
آن سـاغــری که راح روح افــزای جـــان است.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1391
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
(ألسّلامُ عَلَيكَ يا بقيةاللهِ فی أرضه)
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(شهسوار معدلت)
در سماوات ولایت، اختری شد جلوه گر
کز فروغش شد مشعشع، اختر و شمس و قمر
عرشيان، مات رخ خورشید آن فرخنده روی
فرشیان، در حسرت دیدار آن نیکو سیَر
عامل حکم الهی، مصدر احکام حق
کز عدالت نیست مانندش به عالم سر به سر
کیست این مولود کز فرّ جمالش کائنات
در تب و تابند تا بینند او را یک نظر ؟
نوگل نرجس بُوَد، کز گلسِتان حیدری
عِطر جانبخشاش کند سرمست، اَبنای بشر
وارثِ دیهیم احمد، شهسوار معدلت
خاتم انگشتری عدل ـ امامِ دادگر
مَهدی آل محمّد، حجة بن العسکری
منجی خلق جهان ـ آن پادشاه منتظَر
شد تولّد نیمهی شعبان که تا کامل شود
آسمان شیعه، با منظومهی ثانی عشَر
لیک پنهان است پشت ابر هجران آن امام
هست عصر غیبت و عالم فتاده در خطر
شد مسلمانی شعاری و نباشد عدل و داد
پیکر اسلام، از ریب و ریا شد محتضر
زیر بار غصه، خم گردیده پشت عالمی
تا به کِی باید تحمل، بار غم را بر کمر
سینهها آتشفشان گردیده از ظلم و ستم
شعلهی تبعیض و غارت میزند بر دل شرر
ای امید شیعیان! جانها ز غم بر لب رسید
رفته طاقت، از تن درماندگان خونجگر
خیز و بشتاب و بزن از پردهی غیبت برون
با فروغ روی خود کن شام هجران را سحر
(ساقی) میخانهی مهری و احسان و کرم
میکنی سرمست، عالم را چو گردی جلوهگر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1388
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
«یا اباصالح المهدی ادرکنی»
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(صبح وصال)
بهارِ عشق به فصل خزان رسید بیا
نهال عاطفه از شوق، بشکفید بیا
بیا که وقت وصال است کز طلیعهٔ صبح
قمر به خواب گران رفت و آرمید بیا
شب فراق گذشت و رسید صبح وصال
ستاره خفت و فلَق، از افق دمید بیا
بیا که گوش محبانت ای امام زمان!
ز منکران ظهورت، چه ها شنید بیا
بیا که نخل دیانت، درین زمانهٔ شوم
ز تندبادِ مخالف، قدش خمید بیا
بیا که ای شجر عدل! بهر میوه ی تو
ببین که عالمی از شوق صف کشید بیا
چه روز و هفته و ماه و چه سالها که گذشت
چه مویها که شد از فرقتت سپید بیا
به شوق دیدن رویت به بوستانِ جهان
نهالِ یک شبه چون سرو، قد کشید بیا
دهان ز بغض فراقت خموش گشته ولی
تویی به قفل خموشی ما کلید بیا
پرندهی دلم از اشتیاقِ دیدن تو...
چه جمعه ها به هوای تو پر کشید بیا
دلی که در همهٔ عمر در غیاب تو سوخت
نیامدی و به شوق تو میتپید بیا
ز بسکه در غم هجرت گریستم چون ابر
ز گریه، پای تماشا به گِل خَلید بیا
دم از دعا بگرفتیم تا به عرش خدا
بیا که ابر اجابت، به سر چکید بیا
چقدر خیره در این انتظار بنشینیم ؟
که وصل روی تو از دل، امان برید بیا
نگاه منتظرانِ ظهور در همه عمر
به جز مذلت دورانِ غم ندید بیا
بیا نگار فروزان! که از فروغ رخت
سیاهی از دل شبهای غم پرید بیا
«بيا که سير غزالان دشت خاطرهها
هزار شور غزل، در من آفريد بيا» ۱
در افتراق تو (ساقی) ز ساغر هجران
شراب محنت و رنج و تعب چشید بیا
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1380
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
۱ـ استاد مجاهدی
یَا مُقَـلِّبَ الْقـُــلُوبِ وَالْأَبْصَــارِ
یَا مُـــدَبِّـــرَ اللَّیْـــلِ وَ النَّهَــــارِ
یَا مُحَــوِّلَ الْحَــوْلِ وَالْأَحْـوَال
حَـوِّلْ حَالَنَـا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ
ا࿐❁❈❁࿐✿✿✿࿐❁❈❁࿐ا
(بهـــاريه)
مژده ـ ایدوست! که از راه، بهــار آمده است
فصــل سرمستی و پـایـان خمــار آمده است
چشــم دل ، بــاز نمـا کز قلــم صــنع خـــدای
بین که بر بوم زمین نقش و نگـار آمده است
بر تـن شاخ درختـــان شـده پیــراهــنِ ســبز
موسـم سـیرِ گل و گشت و گــذار آمده است
دامــن دشـت ، بســاط چمـــن آراســته است
قُمــری از شـوق ، بـه آواز هــَــزار آمده است
غنچــه از پــرده بـرون آمده با عشـوه و نــاز
تــا ز بلبــل ببــَـرد صــبر و قــــرار آمده است
ژالـه بر لالـه زنــد بـوسـه ی مسـتانه ی مهـــر
تــا بشــویَد ز رُخش، داغِ عِــــذار آمده است
وقت تحـویـل و تحــوّل، شده بر اهـل زمیـن
مَرکـبِ سِــیر ، به دلخــواهِ ســوار آمده است
سـالهـــا در فــرجِ یــار ، دعــــا میخوانیـم
غـافــلانیم کـه بـر دیــده ، غبـــار آمده است
ای خوش آنکو که به تحویل : تحــوّل جوید
شـایـد آنگــاه ببـیـند کـه : نگـــار آمده است
(ساقیا)! عشرتِ امـــروز ، به فــــردا مگــذار
جــام تـوفیـق عطـا کـن که بهـــار آمده است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1384
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi