eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
990 ویدیو
52 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
  مراز رحمت و لطف و عطا پذیرفتی چه شد که با همه جرم و خطا پذیرفتی به جای آنکه رهایم کنی رهم دادی کرم نمودی و گفتی بیا پذیرفتی تو شهریار وجودی به رأفتت نازم که دسته دسته به کویت گدا پذیرفتی در این چمن گل بی عیب می خرند ولی مرا تو با همۀ عیب ها پذیرفتی کرامت تو به من مهلت سوال نداد که خود صدا زدی و بی صدا پذیرفتی جحیم از گنه من به تنگ آمده بود تو در بهشت حریمت مرا پذیرفتی به رأفت تو بنازم که با تمام بدی مرا در این حرم باصفا پذیرفتی تو زاده علی مرتضائی و همه را به شیوه علی مرتضی پذیرفتی به جان فاطمه راضی مشو به اخراجم کنون که از کرمت یا رضا پذیرفتی منم کسی که امام رئوف راهم داد تویی که «میثم» بیچاره را پذیرفتی   http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وآز مُویُم در مِزِنُم صابخانه مهمون نِمِخِی؟ یَک گدای خِستِه ی بی سر و سامون نِمِخِی؟ شنیدُم خوب مِخِری مُویَم دِرُم قصد فروش تا دلت بِخِه دِرُم دَردِ بی درمون، نِمِخی؟ تو که ایهمِه شولوغه از خوبا دور وٓرِت معلومه که مثل مُو آدم داغون نِمِخِی؟ عاشقا خیلی دَرِ خانَت برو بیا دِرَن یَک غلام سیا بِرِی خدمت مهمون نِمِخِی؟ رسمه هر کی مِرِه مهمونی یَک چیزی میِرِه مُو که چیزی نِدِرُم…وَلی چرا…جون نِمِخی؟ جُلوی باب الجوادت دِرِه چشمام مُبارِه مهمونی که پشت در مُندِه تو بارون نِمِخِی؟ مُویَم از دست تِموم آدما فِراریُم با شُمایُم آقاجان آهوی حیرون نِمِخِی؟ مُو هَمو پارسالیُم فقط یَک خورده پیر شُدُم آقا یَک کِلام بوگو عبد پِشیمون نِمِخی؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند از غم صیاد می گویند آهوها به تو ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هوی باد من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همیشه از حرمت، بوی سیب می‌آید صدای بال ملائک، عجیب می‌آید سلام! ضامن آهو، دل شکسته من به پای بوس نگاهت، غریب می‌آید طلای گنبد تو، وعده‌گاه کفترهاست کبوتر دل من، بی‌شکیب می‌آید برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد چرا که ناله «امّن یُجیب» می‌آید 😭 🙏 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میخواستم برای تو باشم ولی نشد کنج حرم گدای تو باشم ولی نشد میخواستم که یک شب جمعه به سرزنان مهمان کربلای تو باشم ولی نشد میخواستم به نیت مرهم گذاشتن گریه کن عزای تو باشم ولی نشد می خواستم کبوتر جلد حرم شوم بر گنبد طلای تو باشم ولی نشد میخواستم که دل بِبُرم از دل همه تا این که آشنای تو باشم ولی نشد میخواستم که رو نزنم برکسی-فقط ریزه خور سرای تو باشم ولی نشد میخواستم مقابل لطف و کرامتت شرمنده ی عطای تو باشم ولی نشد میخواستم برای حسینیه های شهر بانی روضه های تو باشم ولی نشد میخواستم برای رسیدن به آسمان دنبال ردّ پای تو باشم ولی نشد میخواستم که با دل سنگی ام عاقبت کاشیِ زیر پای تو باشم ولی نشد میخواستم که در ته گودال قتلگاه آقای من به جای تو باشم ولی نشد میخواستم که لحظه ی تقطیع پیکرت در دومین هجای تو باشم ولی نشد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صبح خود را با سلام  بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم  اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ التماس دعا ...... 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 🔴بزنید روی لینک 👆👆
برگرد ای توسل شب‌زنده‌دارها پایان بده به گریه چشم‌انتظارها از یک خروش ناله عشاق کوی تو «حاجت روا شوند هزاران هزارها» یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن دل بسته این پیاده به لطف سوارها... ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن خیری ندیده‌ایم از این اختیارها باید برای دیدن تو «مهزیار» شد یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها... یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود اما مسیر تو به من افتاده بارها شب‌ها بدون آمدنت صبح ظلمت‌اند برگرد ای توسل شب زنده‌دارها این دست‌ها به لطف تو ظرف گدایی‌اند ای أیّهاالعزیز تمام ندارها http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت مانند مرده ای متحرک شدم، بیا بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت مولا شمار درد دلم بی نهایت است تعداد درد من به خدا از رقم گذشت حالا برای لحظه ای آرام می شوم ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#درد_دل_با_امام_زمان_ع طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام ازفرجت میگفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم یاد آقایم نبودم غرق در دنیا شدم دل سپردم به همه الا عزیز فاطمه حق من بوده دچار غصه و غم ها شدم روز و شب را طی کنم با معصیت های زیاد گریه کرد آقا برایم چون که بی تقوا شدم با تمام بی وفایی ها مرا رسوا نکرد در به رویم باز کرد و بین خوبان جا شدم تا زمین خوردم فقط آقا به فریادم رسید زود دستم را گرفت و از زمین من پا شدم دیدگانم تر شده حالا که بین روضه ام مطمئنم شامل لطف خود زهرا شدم آرزو دارم شب جمعه کنار علقمه من ببینم میهمان سفره ی سقا شدم صحن عباس و حسین اصلا بهشت نوکر است قطره بودم در حریم کربلا دریا شدم دختری با گوش پاره ناله میزد ای عمو نیستی در پیش من آواره ی صحرا شدم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نمی رود اگر از این بدن برون جانم  بهای دیدن روی تو را نمی دانم دلیل دوری ام از تو همیشه معلوم است  که من فقط به زبان، شیعه و مسلمانم میان هفته که هیچ، جمعه هم حتی  برای آمدن تو دعا نمی خوانم ولی خوشم که غلام حریم امن توام  به کار خویش به لطف تو وا نمی مانم مرام اهل کرم هم بخشش است و بی منت  چه بد، چه خوب، گدای سرای جانانم به این گدا شود آیا تو افتخار کنی  خدا کند که دلت را دگر نرنجانم ز نوکریِ تو و جده ات آبرو دارم  که سائل اَزَلیه قدیم الاحسانم حرام باد به من زندگیه بدون حسین (ع)  ز لحظه ای که نشد خرج او پشیمانم به عشق کرب و بلا می رود دل از دستم  که سائل حرم شاه علقمه هستم ؟؟؟؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب بود و شور بود و سلامِ فرشته‌ها از عرش تا به فرش ، قیامِ فرشته‌ها بارانِ شوق بود و امامِ فرشته‌ها شب بود و گرمِ سجده تمامِ فرشته‌ها قلبِ فرشته‌ها پُرِ عطرِ خدا شده امشب خدا اسیرِ نگاهِ رضا شده موجِ کَرَم به اوجِ تَلاطُم رسیده است ناز و نماز و شوق و تَبَسم رسیده است داوودِ عاشقی به تَرَنُّم رسیده است کعبه کجاست؟ قبله‌ی هفتم رسیده است گویی خدا تمامیِ خود را کشیده است پیش از ازل که رویِ رضا را کشیده است موسیٰ گدایِ خانه‌یِ موسایِ مرتضیٰ ست عیسیٰ دخیلِ جلوه‌یِ سینایِ مرتضیٰ ست امشب شبِ تبسّمِ زهرای مرتضیٰ ست آئینه‌ی شُکوه سراپایِ مرتضیٰ ست گیرم بهشت مستِ مِیِ حوضِ کوثر است فوّاره‌هایِ صحن رضا دیدنی‌تر است هر پنجه‌ای که شانه‌یِ گیسو نمیشود هر قبله‌ای که گوشه‌ی اَبرو نمیشود هر جذبه‌ای که عکس هُوَالهو نمیشود هر دلبری که ضامنِ آهو نمیشود پا می‌نَهَد به بالِ مَلَک هرکه یاد اوست تا جبرئیل خادمِ بابُ‌الجواد اوست زلفی گشوده و دلِ شیدا نمانده است در ازدحام ، جای تماشا نمانده است مجنون که هیچ ، رونقِ لیلا نمانده است سر را بریده‌اند ، زلیخا نمانده است باغ بهشت کاشی گلدسته‌های اوست عباس دل سپرده‌ی دارالشفای اوست در بِرکه‌ها تَمَوُّجِ دریایی‌اش ببین در آسمان شُکوهِ اَهورایی‌اش ببین در قلبِ طوس سفره‌ی زهرایی‌اش ببین خانه به خانه سایه‌ی آقایی‌اش ببین خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند باید غبار گردد و کارش رها کند نقّاره می‌زنند مسیحی شفا گرفت نقّاره می‌زنند خلیلی عطا گرفت نقّاره می‌زنند کلیمی بها گرفت یوسف دوباره سُرمه زِ پایین پا گرفت با دست‌های لطف تو آزاد می‌شویم وقتی دخیل پنجره فولاد می‌شویم با گوشه‌چشم ، تا که نگاهی به ما کنی کارِ هزار معجزه و کیمیا کنی مشکل بهانه است که ما را صدا کنی تا کاسه‌هایِ خالیِ ما را طلا کنی جز گوشه‌های صحن تو آقا کجا روم کِی با کبوتران حرم کربلا روم؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب که خدا با تو نمایان شده آقا انگار دلم تازه مسلمان شده آقا از یاد بَرَد نامِ بهشتِ اَبَدی را هرکس که دِلَش اهلِ خراسان شده آقا هرکس كه رسیده است به جایی و مقامی از خاکِ درِ خانه‌یِ سلطان شده آقا باید بنویسند كه گنجینه‌یِ عرشیم در سینه‌ی ماعشقِ تو پنهان شده آقا فهمیده‌ام از هِیمَنه‌یِ نورِ حضورت با دیدنِ تو فاطمه خندان شده آقا من را بِبَر از خانه به میخانه ، تَرَم کن دستی سرِ گیسو زده دیوانه ترم کن لبخند بزن تا که ببینند رضا را آیاتِ جَمالی و جَلالیِ خدا را لبخند بزن تا که بِبینَند حُسینی تا با تو حَسَن جِلوه کُنَد اَرض و سَما را لبخند بزن تا همه در کیشِ تو آیند تا شهر حُسینیه کُنَد صومِعه‌ها را باید كه شبِ آمدنت باز بگویند تقوایِ تو را ، زُهدِ تو را ، شوقِ دعا را بوی تو زِ پیراهنِ یوسف گذری كرد بخشید به چشمِ ترِ یعقوب شفا را ای آب و هوای دل من با حرمت گرم ای نازِ نفسهای خداوند دَمَت گرم شیرین تر از این شیوه‌ی غارتگری‌ات نیست فریاد که دِلخواه تَر از دلبری‌ات نیست یک عمر هلاکِ تو و این جذبه‌ی عشقیم خاکِ تو سَرَم باد که چون سَروَری‌ات نیست حتما به علی رفته‌ای اینقدر شگفتی کَس نیست ، گرفتارِ دَمِ حیدری‌ات نیست ای معجزه‌ی دامنِ زهرا زِ نگاهت پیداست دِلی همچو دلِ مادری‌ات نیست هنگام حدیث است بخوان سلسلةالعشق تا خلق نویسند : تكی ، دیگری‌ات نیست من آمده‌ام سُجده کنم اوج بگیرم گفتند که جانبخش تر از پادَری‌ات نیست صد شکر خدا صحنِ گوهرشاد به ما داد ما بی کَس و او پنجره فولاد به ما داد سوگند سَرِ کعبه به دامانِ تو باشد صد چِله دلِ قبله چراغان تو باشد من بچه‌ی آهویم و دنبالِ تو هستم آقا به دلم حق بده حیرانِ تو باشد این خِطه اگر سبز و بلند است و خدایی اصلا نه عجیب است که ایرانِ تو باشد جبریل اگر بال و پَرش سایه‌ی عرش است بر رویِ سَرَش سایه‌یِ ایوانِ تو باشد بیچاره بهشت است که هر شامِ تولد حیرانِ چراغانِ خیابانِ تو باشد امشب سرِ سال است بده خرجی ما را ای شاه براتِ بقیع و کرببلا را ما درد نهانی و تو آن لطف عیانی ما کمتر از اینیم و تو بالاتر از آنی بدجور گِره خورده به گیسوی شماییم ما را زِ سَرَت وا نکنی زود نَرانی بر فرشِ حرم گرد و غباریم و نشستیم ما را نَتِکانی ، نَتِکانی ، نَتِکانی ما نیز سفارش شده‌ی فاطمه هستیم خواهی بِکُش اما درِ دیگر نَکِشانی ما را به نفسهای تو بخشیده خداوند ما را به سرِ سفره ی غیری نَنشانی گیسوی من از غصه‌ی‌تان پیر شد آقا كو كرببلا و نجفم ، دیر شد آقا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گِرِه‌ای سخت زد و بُغچه‌ی خود را برداشت دلش اینبار هوایِ حرمی دیگر داشت روستاییی فقیریست ولی باوَر داشت شوقِ دیدار غریبالغُرَبا بر سر داشت چوب دستی به کفِ دست و قدم بر سرِ صحرا زده و پشتِ سرش کاسه‌ی آبی به زمین ریخت زنی پیر و به او گفت که مادر بِرِسان از من اُفتاده سلامم به امامم وَ بگو قُوَتِ پا نیست بیایم به حضورت ، به شفا خانه‌ی نورَت ، بُرو فرزند گِرِه زن پرِ این پارچه را کُنجِ ضریحش به امیدی که  گُشایَد گره‌ها را دلِ ما را راه طولانی و پر خار و خَس اما می‌رفت در هوایِ حرم حضرت آقا می‌رفت زخمی و خسته و با تاولِ پاها می‌رفت تا خراسان نه بگو خانه‌یِ زهرا می‌رفت غرق در خویش قدم میزد و گاهی به لب آهی و گَهی روضه‌ی جانکاهی و اشکی و لبش خشک چو میشُد کفِ آبی و همان حال سلامی به فدایِ لب عطشانِ حسین ابن علی گفته و میرفت به صحرا گَرچه رنجِ سفر و راه بیابان را دید عاقبت تشنه‌ای آرامش باران را دید چشمش از فاصله‌ای قبله‌ی ایران را دید برقِ گلدسته‌ی سلطان خراسان را دید گرچه شب بود ولی با قدمِ عشق دوید و به درِ معبدِ گُم کرده رسید و سرِ خود را به رویِ خاک نهاد آه که با حال غریبانه و با سجده‌ی شُکرانه چه‌ها گفت سنگ فرش از مژه‌اش خیس کسی نیست پس از اِذن دخول آمد و در پای ضریح آب شد و سفره‌ی دل باز شد و... گفت : ببین پایِ من از آبله سوزان و تنم خسته و رنجورِ بیابان و نه جانی و توانی و رسیدم به امیدم که سلامی برسانم به تو از مادر پیرم به خدا هیچ نداریم ولی عشق تو داریم و فقط عشق تو مولا ساده حرف از خود و از مادر و از کویَش زد حرفها با حرمِ ضامن آهویش زد ناگهان زخم کسی بر دلِ دلجویش زد خادمی آمد و با پای به پهلویش زد گفت بر خیز و بُرو که مُژه‌هایم خسته‌اند نیمه شب آمد و در‌های حرم را بسته‌اند سخت آزُرده زِ جا خواست و نالید که این است پذیرایی تو ؟ خوانِ تماشایی تو ؟ شِکوه به تو می‌برم آزُرده‌ام از خادمِت آزرده ببین قلبِ گدا را  رفت بیرونِ حرم دلِ پُر غم ، خادم از آنجا سر بالینِ خودش آمد و تا رفت به خواب آه که انوار خدا دید ، سراپا همه شد غرق نماشا دید خادم که حرم نغمه‌ی هوهو دارد ازدحامی است و هر گوشه هیاهو دارد و رضا آمده و چشم به این سو دارد ولی ای وای چرا دست به پهلو دارد گفت خاکَم به سر آقا چه شده ای نَفَسِ حضرت زهرا چه شده؟ حضرت از آن سوی اَتابَش زد و فرمود که امشب زده‌ای ضربه به پهلوی من آزُردیَم و از نفس انداختیَم آه که امشب نه به مهمانِ رضا زائرِ دلخسته‌ی ما بلکه جسارت به خودم کرده‌ای برخیز مهمانِ مرا پیشِ من آور و بگویش که رضا قبلِ سفر کردنِ تو پیش تر از نیتِ تو منتظرت بوده به هر لحظه به هر اشک و قدم همسفرت بوده بیا وقتِ کَرَمهاست ، نه این مرقدِ من خانه‌ی زهراست بیا ای دل تنها بیا مستجاب است دعا قبل دعا ، نشنیده گوش این طایفه آوایِ گدا نشنیده ما هم امشب سرِ خود پیش شما آوردیم و دل خویش به ایوانِ طلا آوردیم یک کبوتر به شبستانِ رضا آوردیم رد مَکُن پیشِ خدا نامِ تو را آوردیم همه‌ی سر خوشی ماست ، همه دلخوشی ماست که در پیش شما در دل خویش بگوییم و بجوییم دل گمشده‌ی خویش همه اهل خرابات شمائیم دهاتی شمائیم خوشا آنکه چنین ساده به گلدسته‌ی تان ، گنبدتان خیره نظر می کند و هر مژه تر می‌کند و نام تو را می‌برد آقا : آخ که یادش میره هرکی تو دلش غم داره که نگاه تو هوای دلِ مارَم داره آقا جون راه درازی اومدم تا که بگم دل آواره‌ی ما یه کربلا کم داره خوش بحال اونیکه کار و بارش دستِ توِ خوشی و زندگی و اعتبارش دست توِ آقا جون تو سَرمهَ وقتی رسیدم پائینِ پای شما ، وقتِ تماشای شما روضه بخونم براتون تا که کمی کم کنم از غصه هاتون روضه‌یِ وقتی که نفس میزدی و چشم به راه پسرت بودی و از تشنگی آقا نَفَسَت چشمِ تَرَت بال و پرت سوخت ولی یادِ لب غنچه‌ی شش ماهه‌ی جدت جگرت سوخت و از یادِ رباب و دل ارباب دل محتضرت سوخت دیدنت در همه‌ی راه مهیا شده است تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است دیدنت سخت ولی سخت‌تر از آن این است باز هم حرمله سر گرمِ تماشا شده است حجمِ تیری که علمدار زمین گیرش شد باورم نیست که در حنجره‌ات جا شده است نیزه داری که تو را می‌برد این را می گفت باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حرفِ من حرف دلای بی کَسه یه امام رضا دارم واسم بَسه میدونم صدام به آقام میرسه یه امام رضا دارم واسم بسه من همون کبوترم که جا نداشت لونه حتی رویِ شاخه‌ها نداشت هیچ نگاهی آب و دونم نمیداد مثل هر غریبه آشنا نداشت حالا اما عمریه رو گنبدام بچه ی محله ی امام رضام دنیا بی صحن و رواقش قفسه یه امام رضا دارم برام بسه حرف دل من حرف دلای بی کسه یه امام رضا دارم برام بسه http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اولاد موسی دایماً اهل کرم هستند در کشور شیعه عزیز و محترم هستند روی زمین نه، در دل هر عاشق شیدا این خانواده صاحب چندین حرم هستند فرقی ندارد، کاظمین یا قم یا مشهد هر جا که هستند سایه‌ی روی سرم هستند دست تهی آوردم و با دست پُر رفتم فهمیدم از اول، امید آخرم هستند روزی نشد تشنه بیایم تشنه برگردم اینها همان سرچشمه‌های کوثرم هستند بال ملائک دایماً پهن است و، می‌مانم در این حرم‌ها که بهشت دیگرم هستند مادر بزرگم کودکی در گوش من می‌گفت باب الحوائج‌ها همیشه یاورم هستند وقت گرفتاری خدا را در نظر دارم بعد از خدا اینها فقط در باورم هستند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر که می‌‌آید در اینجا غرق احسان می‌شود هم چو آهویی گریزان در بیابان می‌شود زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می‌آید حرم بر سر این سفره جزء ریزه خواران می‌شود جذبه‌ی برق نگاهش بس‌که ناز و دلرباست نامسلمان هم از این جذبه مسلمان می‌شود سینه‌ی زوار قبرش در کنار حوض‌ها هم چو این دیوار و در، آیینه بندان می‌شود بس‌که این صحن و سرا بوی غریبی می‌دهد صاحب این خانه یار ما غریبان می‌شود آب سقاخانه‌اش مانند آب کوثر است هر مریضی با دو قطره آب درمان می‌شود پرچم سبز رضا خط امانش می‌دهد هر که در این قُبه ریزه خوار سلطان می‌شود عاقبت سلطان ارض طوس روزی می‌رسد هم نشین محفل ما مستمندان می‌شود پنجره فولاد این میخانه حاجت می‌دهد زائرِ او زائرِ شهر حسین جان می‌شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مُسدَّس - این زمین وادیِ سرمَستان است مملکتْ ... مملکتِ سلطان است هر کسی در حرمش مهمان است شاملِ رحـمتِ بی پایان است شبِ سرسلسـله یِ خوبان است میهـمانِ حـرمـم شکرِ خدا میـوه یِ قـلبِ نبیُّ اللهی عـلیِ سـوّمِ آلُ اللـهی مثلِ حیدر تو امینُ اللهی وارثِ مکـتبِ ثارُاللـهی کـُلِّ تفسیرِ کـلام اللهی سایه سارِ کـَرمت بر سرِ ما مادرت نجمه شما خورشیدی شرطِ وَحـدانیت و توحیدی تا که از مـَشرقِ دل تابیدی سفره یِ رحمتِ حق را چیدی قـبله یِ معرفت و امـّیدی یدِ بیضاء و عـصایِ مـوسیٰ دستِ نورانی موسـایِ حرم تو عصـایِ پدری تاجِ سرم واشده در حَرمت بال و پرم دورِ گـنبد که بگـردم قَمـرم با تو از ماهِ فـَلَک ماهْ تـَرَم حرمت سعی و صفا... مکّه... مِنا پیشْ تر حجِّ فقـیران بودی یار و دلدارِ ضعـیفان بودی قبله یِ قلبِ شهیدان بودی کـربلا در خـودِ ایران بودی نجفی با دو سه ایوان بودی مُحْرِمَمْ در حرمْ امسالْ خدا اصلاً امسال در ایّامِ طواف می کنم عزمِ حرم با دلِ صاف حکمِ من حکمِ جهادی و مَصاف تیغ را می کـِشم از بینِ غلاف می زنم حرفِ دلـم را شفّـاف می شوم حـاجـیِ دربارِ رضا عاشقِ یار بخـوان مـَستانه برو مِیخانه... نَه... سقّاخانه کاسه ای آب چـنان پیـمانه خوردم از سفره یِ این جانانه عاقـلم که شده ام دیـوانه ندبه خوانم وسطِ صحن و سرا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
توآمدی وبراین خاک آبرو دادی بهار بودی وبرباغ رنگ وبودادی ظهور کردی وآفاق از تو روشن شد به چشـم بی رمق ماه ومهر سو دادی زفیض نور خود ای آفتاب هستی بخش به آسمان وزمین جلوه ای نکو دادی دراین کویرتو سرچشمه ی تولایی که برتمامی تشنه لبان سبو دادی زهجرتی که تورا از مدینه کرد جدا چه حسرتی به دل بی قرار او دادی زجای پای توسبز است خاک نیشابور به خاک پاک خراسان توآبرو دادی کلام وحی زلب های توشنیدن داشت که شرح حصن ولارا تو موبه مودادی نماز عید توشد یک حماسه ی دیگر پیام برهمه از لاتفرقو دادی به هرکسی که به دارالامان تورو کرد همیشه فرصت وامکان گفت وگو دادی فدای قلب رئوفت شوم که دل ها را کبوترانه به این آستانه خو داد ی عجیب نیست زتو گربه گوشه ی چشمی جواب این همه چشم پُر آرزو دادی برای عرض ارادت «وفایی»آمدوگفت سیاه نامه ی مارا توشست وشو دادی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آن که دلت صاف تر از جام بلوراست ازباور ما وصف کمالات تو دوراست سوگند به یاسین وبه طاها که جمالت تفسیردعای سحرو سوره ی نوراست هم قبله ی دل هایی وهم شمس وشموسی نور تو فروغ قمروچشمه ی هوراست ازمقدم توای گل گلزار ولایت هرجانگرم صحبت شادی وسروراست مرغان بهشتی زشعف زمزمه کردند گلزار پراز نغمه ی شیدایی وشوراست خورشید جهانتابی ودرهردل عاشق انوار ولای تو دراشراق وظهوراست تو زاده ی موسایی واز قدروشرافت عیسی دمی وهرنفست نفخه ی صوراست توآینه ی حسن خداوندی ودرعرش آیات کمالات تودردست مروراست ازرأفت تونورخدا خیزد وپیداست یک جلوه زانوار خداوند غفوراست پرشورتر ازباده ی عشق تو ندیدم این باده صفا بخش ترازجام طهوراست گرموسم میلاد تو اشکی به رخم ریخت ازشرم دلم بود ومرا شرم حضوراست مارا تومرانی زدرخویش سلیمان ازدرگه اکرام تواین حاجت موراست هرکس که بدل مهرتو دارد چو« وفایی» این مهرورا روز جزا برگ عبوراست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب ازعرش برین برمابشارت می رسد سوی گلزار ولایت این اشارت می رسد یک گل دیگر ز گلزار طهارت می رسد زائران رالحظۀ ناب زیارت می رسد آسمان دیده راازشوق پُرانجم کنید! درمدینه روبه سوی کعبه ی هشتم کنید! صبح صادق سرزدوهفت آسمان پُرنورشد عرش بافوج ملائک غرق شوق و شورشد آفرینش باردیگر خوش دل و مسرور شد خانه ی موسی بن جعفرجلوه گاه طور شد زاده ی موسی رسید وشد مدینه طوراو گشت روشن ماسوی الله از طلوع نوراو غنچه ای زیبا زباغ طیبّات آورده اند مصحفی ازآیه های بینّات آورده اند تشنگان عشق را آب حیات آورده اند بهر کام اطهرش آب فرات آورده اند ساحل دریای رحمت غرق دُر وگوهراست چشمۀ جوشنده ای ازچشمه سار کوثر است عشق گفتا،بهرجان عاشقان جوهررسید مهرگفتا، برقلوب مؤ منین دلبر رسید حلم گفتا ،بردباران رانکومظهررسید علم گفتا، گنج علم آل پیغمبررسید آسمان علم را خورشید انوراو بود درحقیقت عالم آل پیمبر او بود عاشقان باچشم دل بدرالدجی رابنگرید! جلوه ی نورانی شمس الضحی رابنگـرید! منظرایمان وتقوا ووفا رابنگرید! آینه درآینه نور خدا رابنگرید! این شکوه شمس نه، شمس الشموس دین بود جاودان ازاین جلال ومرتبت آئین بود از لب نورانی اش آفاق غرق نوربود ازوجود زاده ی موسی زمین چون طور بود آفرینش ازبیان قدسی اش پُرشوربود این حدیث دلنشین او به نیشابوربود خطبۀ شیرین او شوری به دل افکنده است این کلام وحی درجان ولایت زنده است نوراوهفت آسمان رامشرق الا نوار کرد جام دل ها را ولایش ازخداسرشار کرد عبد صالح چون که روبرحضرت دادارکرد بادعایش آسمان را ابرگوهربار کرد این کویر تشنه، ازباران اوسیراب شد هرگل پژمرده ای ازفیض او شاداب شد هرکه بردامان اودست توسّل می زند برضریح اطهرش از اشک خود گُل می زند درجوار حضرتش حرف ازتَحُول می زند ازدل خود تاحریم عرش حق پُل می زند بال دربال ملائک می گشاید بال را می رساند او به امضا نامه ی اعمال را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شميـم جنّت بـه مشـام آمـده    كه يك گل عرش مقام آمده زدامـن نجمه دميــده گلي   به جلـوه ی مــاه تمـام آمده سلاله ی محمّد‌ آمد عالم آل احمد آمد به گلشن ولا نظر كرده دوست عنايتي به بوالبشركرده دوست ز بعــد كــوثـر رسـول امين   خلقت كوثري دگركرده دوست سلاله ی محمّد‌ آمد عالم آل احمد آمد مژده ی ميـلاد هرآن كس شنفت به هفتمين امام تهنيت گفت فرشتگـان به ديـدنش آمـدند   كه هشتمين گل امامت شكفت سلاله ی محمّد‌ آمد عالم آل احمد آمد زنده دلان مسيـح عترت رسيد بضعـة پيغمبر رحمت رسيد بيا وحاجت از در او بگيــر مظهرجود و لطف ورأفت رسيد سلاله ی محمّد‌ آمد عالم آل احمد آمد حـريم او مـأمـن دل هـا بـود   كعبــه ی اميــد دل مـا بـود بيــا بـه روضــه ی بهشتـي او   كه اين بهشت اهل معنا بود سلاله ی محمّد‌ آمد عالم آل احمد آمد بيا كه عقده از دلت وا شـود بيا كه درد تو مداوا شود بيا كه ضامن غريبان ،رضـا ضامن رستگاري مـا شود سلاله ی محمّد‌ آمد عالم آل احمد آمد  http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بار دیگر شب گذشت وجلوه گرنورسحرشد با پرستوهای عاشق، دل مهیای سفرشد با هزاران شوروشادی تا مدینه رهسپرشد دیدآن جا شوق وشوری، شادمانی وسروری وادی سینا وطوری، برفلک تابیده نوری سینۀ سینا شدآمجا ازقدوم پورموسی آمد آن مهری که باشد ، روشنای کهکشان ها نوراو رنگین کمانی،بسته روی آسمان ها حُسن او شوری فکنده، دربیانها برزبان ها ازعطا ولطف ایزد، ازبهشت سبزوسرمد هیچ می دانی که آمد، عالم آل محمد آن که علم خویش رابخشیده براو حق تعالی کهکشانی ازستاره، مهردارد رونمایش آسمانی نورونقره، ماه می ریزد به پایش مهرومه ماتند وحیران، درتماشای لقایش این سراسر روشنایی،با فروغی کبریایی با نسیم دلربایی، جلوه ای دارد خدایی جلوه ای که گلشن هستی شده ازاو مصفا روشنای چشم هاشد ، ذره ای ازخاک طوسش ناز دارد برخلایق، هرکسی شدخاکبوسش خوانده اند اورا به دنیا، شمس نه، شمس الشموسش مهرآمد، ماه آمد، با جلال وجاه آمد با دلی آگاه آمد، نورنورالله آمد نورخورشید همه خورشیدهای عالم آرا اوامیر عشق باشد،ملک ایمان کشوراو حک شده نام خدابر،خاتم انگشتراو عرش اعلا مسنداو،تاج تقوا افسر او بنگرای دل عّزو جاهش،برفروغ جلوه گاهش نورایمان درنگاهش،هرکه آید درپناهش کی کند وصل بهشت آرزو ازحق تمنا آن که باشد روضه ای از،باغ جنت مشهد او اجرحج وعمره دارد، یک طواف مرقد او با کبوترها زند پر، به گرد گنبد او هرکه می گردد ندیمش، سائل طبع کریمش مست گردد ازشمیمش، می کند طوف حریمش سعی کن تاگوهری برداری ازاین موج دریا هرکه دارد مهراورا، گوهری شهوار دارد درحریم سینه ی او، مشرق الانوار دارد روکند بردرگه او، هرکه با او کار دارد هرکه می گرددگدایش،زودمی بیند عطایش شرط دین باشد ولایش، من چه گویم درثنایش بضعة منی رسول الله گفتش همچوزهرا روی خاک اونهادی ، چون که روی منفعل را با زلال اشک توبه، صاف کن این آب وگل را وامکن هرگز «وفایی» ازضریحش قفل دل را رو به او هر روز وشب کن، درشرار عشق تب کن نام اورا ذکر لب کن،حاجت خود را طلب کن تا گشاید او گره ازکار ما امروز وفردا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ابرکرم اوصاف تو بیش ازاین ستایش دارد جبریل دراین حرم نیایش دارد این یک دهه را گرچه کرامت نامند ابرکرمت همیشه بارش دارد #حاج_سید_هاشم_وفایی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دین من ایمان من حب‌الرضاست جان من جانان من حب‌الرضاست نامۀ اعمال من حب‌الحسین محشر و میزان من حب‌الرضاست بر روی سنگ مزارم حک کنید خلد من رضوان من حب‌الرضاست سیر باغ و بوستان خواهم چه کار باغ من بستان من حب‌الرضاست دل بریدم هم ز غلمان هم ز حور حور من غلمان من حب‌الرضاست کوثر من مهر زهرا و علی است روح من ریحان من حب‌الرضاست ای مفسرهای عالم بشنوید معنی قرآن من حب‌الرضاست دیگر از تاریکی قبرم چه باک مشعل تابان من حب‌الرضاست نیست کارم با دوا و با طبیب درد من درمان من حب‌الرضاست هر چه گفتم در ثنایش گفته‌ام نخل من دیوان من حب الرضاست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برده بالا مرا امام رضا از کجا تا کجا امام رضا باز نام شما وسط آمد باز آمد گدا، امام رضا در مفاتیح قلب ما حک شد ذکر رفع بلا امام رضا سعی کردم ز تو جدا نشوم بس که داری صفا امام رضا عمدۀ خاطرات زندگیم خاطراتیست با امام رضا ذکر لبهای اوست معصومه ذکر معصومه یا امام رضا در حرم بعد هر شفا دادن حرف نقّاره ها امام رضا برده ای بارها دل از دل ما پای گنبد طلا امام رضا پسر فاطمه گره خورده جان ما با شما امام رضا طول و عرض حرم مجال تو نیست وسعتت تا خدا امام رضا هست روی لب هر ایرانی همۀ هست ما امام رضا شب هر جمعه در دعای کمیل یا سریع الرضا امام رضا مشهد و کربلا دل از ما برد او جدا، او جدا، امام رضا او کریم است یک قدم بردار می دهد کربلا امام رضا داده میلیون براتِ کرببلا کرده محشر به پا امام رضا اربعین کربلا پیاده نشد غم مخور هست تا امام رضا روی قولت حساب کرده دلم وقت مرگم بیا امام رضا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روحم هوای پنجره فولاد می کند وقتی دل ازتمامی دنیاکه میبرم کارم گذشته ازغم زائرنبودنم من بر کبوتران شما غبطه میخورم دارم حسود میشوم آقا به ابرها حتی به بادهای وزان در حریم تو برفرش های پهن میان رواق هات بردانه ای که خورده ازآن یاکریم تو حس میکنم دوباره دم کفشداریم بیرون دوباره نم نم باران گرفته است حس میکنم تمامی سلولهای من ذکر "دخیل حضرت سلطان" گرفته است نقاره میزنددل من جای هرتپش دارم نوای"آمدم ای شاه..."زیرلب حس میکنم دوباره میان حیاطم و باران گرفته و من و ایوان و نیمه شب... دیگربس است هرچه جدایی کشیده ام دلتنگم و هوای حرم بر سرم زده امضابزن دوباره بیایم زیارتت باران غم دوباره به چشم ترم زده... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میزند باران و حالم را دگرگون میکند صحن جمهوری خدایا لیلی مجنون میکند در خراسان قطره،اقیانوس و دریا میشود دلشکسته در حرم بهتر محیّا میشود آمدم جرات بگیرم چن صباحی یا رضا آمدم تا آبرو پیدا کنم من با رضا کنج ایوان حسرتی کل وجودم را گرفت نام زهرا بردم و کار دلم بالا گرفت خنده بر لب گریه ها از عمق جان سر می دهم من برا پرچم برا سبز رضا سر می دهم ای که توهین کرده ای،عقبا به ارزن داده ای دین خود دنیای خود دادی که اینک مانده ای نوش جانت میتوانی جام ناحق سر کشی روز و شب در نوشی و نامش نهادی سرکشی دست من دامانِ سلطان دست سلطان بر سرم با خیالم در حریمت چون کبوتر میپرم دانه از دستان سلطان روی گنبد خورده ام حاجتم را من تماماً سوی مشهد برده ام کربلا،قم،یا مدینه از حریمش می رسی می دهد،تعارف ندارد،تا بداند بی کسی چون زیارت آمدی حاجت روایت میکند روز محشر مشهدی آقا صدایت میکند قبل مشهد رفتنم دائم به یادت بوده ام بعد مشهد رفتنم با یاد تو آسوده ام من ندانستم اگر گاهی گناهی سر زده لطف ایزد شاملم شد حرفت آمد سر زده زینتم باش تا که زشتی ای رفیق نیمه راه توبه کن تا این دلت آسوده باشد از گناه در سراشیبی قبرت وعده دادم من تورا می رسد دستان من پرونده ات روز جزا سفره ام را با سیاهان من یکی کردم بدان چون خدایم با خداشان همنو باشد درکران مزد کاری را ز اول طی کنید با کارگر این چنین راضی شود باری تعالی دادگر زهر قاتل تارو پودم را جدا کرده ببین مثل جدم بی رمق افتاده ام من رو زمین من جوادم آمده بالا سرم اینجا ولی من بمیرم واسه جدم چون حسین ابن علی اکبرش در خاک و خون،جدم حسین بالا سرش اشک تنهایی چکد از چشم او بر پیکرش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نشان راه،به سمت خدایمان دادند که در حریم خراسان رضایمان دادند خوشم که باده ی عشقش به جام جان دارم کنار ساقی میخانه جایمان دادند به عشق دیدن رویش زیارتش رفتیم برای ذکر مدیحش نوایمان دادند به مادرش قسمش داده ایم،بالاسر که سوز فاطمه را در صدایمان دادند گرفته ایم جواز بهشت اعلی را به دست با کرمش کربلایمان دادند ادیب شهر سرود این کلام دلجو را مسیم و در حرم او طلایمان دادند جلال و جلوه ی او را به چشم خود دیدیم کنار مضجع پاکش جلایمان دادند غنی نیم که صفا مروه قسمتم گردد ولی به حج فقیران صفایمان دادند دودل شدم که بگویم ز درد خود یا نه که در حرم به نباتی شفایمان دادند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نشسته‌ام به رواقی به گوشۀ حرمش رها رهای رها زیر آبشار غمش یقین به چشمۀ تسنیم دوست متصل است که نور می‌چکد از روزن سپیده دمش چه سال‌ها که هم‌آوای نوبتی‌خوانان رسیده است به گوشم طنین زیر و بمش به کاظمین و به مشهد سلام و عرض ادب به حس و حال غریبانۀ شبیه همش دم مسیح خراسان به لطف حق گرم است برایتان چه بگویم ز لطف دم به دمش چو پا گذاشت به ایران هزار چشمه شکفت هزار جان گرامی فدای هر قدمش هوای روضۀ رضوان اگر به سر داری بیا به سمت خراسان و روضۀ ارمش به پادشاه و گدا و به عارف و عامی خبر دهید که عام است سفره کرمش گره گشوده ز کارم به طرفةالعینی به نام پاک جوادش چو داده‌ام قسمش... هر آنچه داده به من لطف بی‌کران بوده‌ست که راضی‌ام به زیادش که قانعم به کمش شهید عشق شد و آرمید کنج بهشت هر آن که رقص‌کنان رفت زیر تیغ غمش چه افتخاری از این افتخار بالاتر که شاعرش شده‌ام زیر سایۀ علمش چه می‌شود که شبی نامۀ سیاه مرا بگیرد و بنوازد به گوشۀ قلمش سپاه منتقمانش همیشه بیدارند یکی خبر برساند به اولیای دمش نمی‌کنیم دل از این حرم، از این درگاه قسم به مادر بی بارگاه و بی حرمش... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7