eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
985 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 فرا رسیدن سالروز با سعادت میلاد حضرت سلام الله علیها و روز بر عموم مردم ایران بویژه پرستاران ایثارگر مبارک.
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد امشب خدا به کوثر خود داد کوثری در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری باید دوباره خلقت پیغمبری چنین آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین کز دامنش ظهور کند دختری چنین او جلوهء خدیجه به چشم پیمبر است زین اب است و ام ابیهای حیدر است صبر است سربلند که این مادر من است قرآن دهد شعار که احیاگر من است بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است نازد به او حسین که این خواهر من است با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال یک کربلا مجاهده یک پنجتن جمال بر صبر او درود خدا و رسول و آل تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه از کودکی است عالمهء بی معلمه ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است فریاد خون خون خدا کیست؟! زینب است آیینۀ حسین نما کیست؟! زینب است آمد گلی که خون خدا پایبست اوست گلبوسه های دست خدا روی دست اوست زهراست جان احمد و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحانِ فاطمه است طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است بسیار زن که صابر و نستوه بوده است کی مثل او رایت جمیلا سروده است آیات نور معنی سیمای زینب است چشم حسین محو تماشای زینب است إعجاز وحی نطق دل آرای زینب است تفسیر فتح خطبهء غرای زینب است وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت دمش ذوالفقار بود وقتی گشوده شد لب اسلام پرورش وقتی خطابه خواند همانند مادرش وقتی که گفت از پدر و از برادرش کوفه دوباره دید علی را به منبرش فخریه کرد فاطمه اینجا به زینبش نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش... بدر منیر و شمس ضحای علی تویی بعد از بتول عقده گشای علی تویی آیینهء تمام نمای علی تویی یادآور صدای رسای علی تویی با خطبهء تو پردهء ظلمت دریده شد از حنجرت صدای محمد شنیده شد بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین بر خطبهء دمشق تو از مادر آفرین زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی شهر شهادت است حسین و درش تویی تو کیستی فروغ چراغ هدایتی تو لنگر سفینهء نوح ولایتی مکتب نرفته بحر عمیق روایتی تو در مقام صبر و رضا فوق آیتی تنها نه صدر سورهء مریم به شأن توست در صبر هرچه آیهء محکم به شأن توست.... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز دامان مام درخشان زینب عیان شد مه روی رخشان زینب مه و مهر زهرا و حیدر قرین شد وز آن شد عیان نجم تابان زینب بنازم بدین نجم آن مهر و این مه که شد مهر و مه مات و حیران زینب مهین بانوی بانوان آن که مریم چو فضّه بود از کنیزان زینب به پنجم ز ماه جمادیِّ اوّل بود عید میلاد ذی‌شأن زینب پیمبر به مسجد درون با علی بُد که شد فضّه تبریک گویان زینب روان شد نبی با علی سوی خانه که بیند رخ پرتو افشان زینب گرفتش به بر تا زند بوسه از جان به لعل و عقیق بدخشان زینب ولی هیچ از گریه ساکت نگشتی دو چشم گهرریز گریان زینب نهادی به دامان بابش که شاید شود کم سرشک چو باران زینب نگردید آرام و بنهاد او را به ذیل حسن بحر احسان زینب ولی در بر مجتبی هم نگشتی کم از ناله و آه و افغان زینب که ناگه بیامد حسین آن‌که بودی ز روز ازل مونس جان زینب چو چشمش به چشم حسین اوفتادی شد آرام آن قلب سوزان زینب بخندید بر روی سلطان عطشان که ای یار هم‌عهد و پیمان زینب تو را هم‌سفر در ره کربلایم از امروز تا روز پایان زینب سر من به دامانت امروز و فردا سر تو بود زیب دامان زینب من آن روز رگ‌های حلقت ببوسم گر امروز بوسی تو چشمان زینب مَنَت میهمان در مدینه ولی تو به ویرانۀ شام، مهمان زینب خدایا به خون گلوی شه دین الهی به موی پریشان زینب گذر از گناهان «خوشدل» که باشد چو این انجمن از غلامان زینب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای که شدی ماتِ رخِ شاهِ عشق قامت تو، عمود خرگاه عشق تو کیستی که عقل مجنون توست عشق، تو را عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشۀ آل کسا به درک تو عقل رسا، نارسا چکیدۀ همّت و اسوۀ صبر دو چشم تو، دو آسمان پُر از ابر چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو شهرۀ شهر شور و حال و وفا زبانزد آینه‌ها در صفا تو گردش ثبات اهل‌بیتی تو مجمع صفات اهل‌بیتی دفاع،تو! صبر،تو! احساس،تو! حسین،تو! حسن،تو! عباس،تو! تو بوده‌ای سنگ صبور همه تو برده‌ای فیض حضور همه روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب کوی تو طعنه‌ها به مینو رده پیش قدِ تو سرو زانو زده به وسعت چرخ بباید دهن که گوید از روح بلندت سخن مدرسۀ تو دامن فاطمه معلمی ندیده و عالمه صدای تو دل ز علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد نرگس تو تا به پدر باز شد پیش نبی علی سرافراز شد نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات ندیده همسایۀ تو سایه‌ات عمّۀ ساداتی و زینِ اَبی عقیلۀ هاشمیان زینبی لبت یکی‌گوی و دو تا نگفته هر چه شنیده جز خدا نگفته ولادتت ولادت گریه بود گریۀ تو شهادت گریه بود ای تو به هر غمی امید حسین کشتهٔ حقّی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینةالنّجاتی معنی اگر ز خالق و رب یکی است نام حسین و نام زینب یکی است هیچ گلی ندیده خندیدنت مگر به لحظه حسین دیدنت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دختر نگو ، بگو گُهرِ مرتضی علی زینت نگو که تاج سرِ مرتضی علی أولادُهُم مساویِ أکبادُهُم ، لذا دختر نگو ، بگو جگر مرتضی علی حق داشت افتخار کند بر تو بوتراب ای میوهء دل و ثمرِ مرتضی علی نوع نگاهِ او به تو ، اثبات می کند زهراست زنده در نظرِ مرتضی علی زهراست آسمان علی آسمان عشق زینب ستارهء سحرِ مرتضی علی غم از میان خانۀ مولا جواب شد تا بوده ای تو دور و برِ مرتضی علی ارباب با نگاه تو اُنسی عجیب داشت آرامشِ دل پسرِ مرتضی علی عباس آمد و قمرِ این عشیره شد تو آسمانِ آن قمرِ مرتضی علی کرببلا به پای شکوه تو سجده کرد ای در وجود تو اثرِ مرتضی علی لرزید پشت کوفه به هنگام خطبه ات وقتی شدی تو جلوه گر مرتضی علی شد شام و کوفه زیر و زِبَر با کلام تو اما به شیوه و هنرِ مرتضی علی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
CQACAgQAAxkDAAFOUqVhsmdE5TJJPKNQJq9qJqqowBdAxgAC4AwAAk0-kFHlCvrN6FOxCSME.mp3
1.45M
🌸 (س) 🌸 ♨️جایگاه پرستار 👌 بسیار شنیدنی 🎤مقام معظم رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ـ چرا خدا این بلا رو سرم آورد؟ ـ چرا خدا با من لج کرده؟ ـ چرا اینهمه دعا می‌کنم منو نمی‌بینه؟ 💥 چرا فقــط مَــــن ؟ @fateme_madarm
🔴 زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات بر منطق کوبنده ی زینب صلوات در گریه به صورت حسینش خندید بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو را خبر بُوَد امشب چه دل‌پذیر شبی است؟ بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است! رسیده مولد بانوی آسمان و زمین چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است! چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق به هر که می‌نگرم، فکر حاجت و طلبی است اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب! دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟ چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف! ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است: «هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن کمال بی‌ادبی است» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می شد لب آیات به تفسیر شما وا می شد آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت: بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی که گهواره است دستان برادر خواهر رسید اول به دامان برادر بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت آرام باش ای دخترم، جانِ برادر معلوم شد از کودکی یار حسین است این خواهری که هست درمان برادر عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش عکس خودش هم بینِ چشمان برادر زینب اگرچه زینتِ باباست، اما اثبات کرده هست گریان برادر دست برادر بالش زیر سرش بود اینگونه بود هر روز مهمان برادر لالاییِ شبهای او نام حسین است پس بوده از اول مسلمان برادر یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد این است ماندن پای پیمان برادر پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل افتاد روی جسمِ بی جان برادر فریاد زد حالا که پیراهن نداری زینب فدای جسم عریان برادر... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 سالروز ولادت حضرت زینب♥️ و روز پرستاران عزیز؛🌱 😍😍بر همگان مبارک😍😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 خجسته سالروز میلاد بانوی کربلا؛ پرستار دل‌های زخم دیده که به عنوان روز ؛ روز جاری عاطفه‌ها؛ روز درخشیدن ایمان در قلب‌های مهربان و روز افتخار انسان به انسانیت نام‌گذاری گردیده مبارک باد.
تا باب فیض ، رو به دلم باز می شود شعرم به شوق مدح تو آغاز می شود همچون كليم كار من اعجاز می شود احساس قلبي ام به تو ابراز می شود تا با توأم به مردم دنيا چه حاجت است "خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟" خاتون مشرقین سلام عرض می کنم ای عین نور عین سلام عرض می کنم بانـيِ عالمین سلام عرض می کنم آرامش حسین سلام عرض می کنم این جمله ،حرف قلبی هرچه برادر است (روزی که آمدی به زمین روز خواهر است) چشم و چراغ عترت طاها خوش آمدی آیینه دارِ هیبت مولا خوش آمدی ای امتداد حضرت زهرا خوش آمدی (سوّم امام زاده ی دنیا خوش آمدی) آنسان که شرح عاشقی تو شنیدنی ست لبخند تو به چهره ي ارباب دیدنی ست چون در قفای عشق خودت با سر آمدی بر هر چه عاشق است در عالم( سرآمدی ) اي افتخار كرده به تو ذات سرمدي الحق که تو ( عقیله ی آل محمّدی ) درد از دل رسول به سرعت عبور کرد با تو خدیجه باز در عالم ظهور کرد در تو صفات ذات خُدا جلوه گر شده در خاک با تو مهر و وفا جلوه گر شده اوج مقام صبر و رضا جلوه گر شده کرب‌ و بلا به شام بلا جلوه گر شده تو آمدی که زخم مدینه رفو شود با خطبه ات بساط ستم زیر و رو شود از شان تو خُداست که سر در می آورد سلطان انبیاست که سر در می آورد زهراست،مرتضاست که سر در می آورد مظلوم کربلاست که سر در می آورد چون درخُور مقام تو جز این نداشته اسم‌ تو را خدای تو( زینب ) گذاشته با دیده ، دیدن تو مُیّسر نمی شود نوری و خاطر تو مُکدّر نمی شود بی تو حسین زندگی اش سر نمی شود جز تو کسی که زینت حیدر نمی شود با احتساب اینکه تویی زینت علی قطعاً یکی ست خَلق تو با خلقت علی استاد تو خداست ، خُدايي علیمه ای صدّيقه و مُطهّره اي و فهیمه ای شخصاً شبیه فاطمه حق را ندیمه ای اُخت الکریم ، بنت کریم و کریمه ای از بس که مثل شیرخدایی تو شیرزن با دیدن تو یاد پدر می کند حسن داغی که پیر کرد تورا درد شام بود با اینکه دورتان همه جا ازدحام بود با تو وقار اهل حرم مستدام بود آنجا که حُبّ حیدر و زهرا حرام بود با بودن تو شعبه ای از کربلا شده در زینبیّه اش نجف از نو بنا شده اندازه ي تو هيچ كسي غم نديده است داغي كه ديده اي تو مُحرّم نديده است نسل بشر كه هيچ مَلَك هم نديده است با اينكه درد و داغ،دلت كم نديده است جز حمد كردگار دمي بر لب تو نيست جز يا حسين زمزمه ي هر شب تو نيست در قتلگاه پير شدي خاك بر سرم از جان خويش سير شدي خاك بر سرم گفتند كه اسير شدي ، خاك بر سرم با شمر هم مسير شدي خاك بر سرم خاكم به سر كه همسفر اشقيا شدي از يادگار مادرت آخر جدا شـدي شد مثل مادر تو نصيب تو سوختن بستند هر دوست تو را چون ابوالحسن نه يوسفي براي تو ماند و نه پيرُهن گفتي دم وداع به سالار بي كفن "چون چاره نيست مي روم و مي گذارمت" "اي پاره پاره تن به خدا مي سپارمت" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سـلام فاطمـه مـرآت داور آوردی زهی که خون خدا را پیمبر آوردی ببـال کوثـر احمد که کوثر آوردی بـرای حیـدر کـرار، حیـدر آوردی به روی دامن تو شیرْدخت شیرِخداست درون سینـۀ او قلـبِ سیدالشهداست فرشتگان همـه از جـای خـود قیـام کنید کنــار فاطمــه بــر زینب احتــرام کنید به خاک مقدمشان سجده صبح و شام کنید همــه بــه فاطمـه و دخترش سلام کنید پیمبر آمده یا حیدر است این دختر؟ بگـو که فاطمۀ دیگر است این دختر چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد از آن جمال، محال است چشم بردارد فقط نه محو جمالش نبی شده امشب حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب نبی به یاد خدیجه است محـو دیدارش نشان بوسـۀ زهــرا بــه مـاه رخسارش عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش فقط به روی حسین است چشم بیدارش هنوز شیر ننوشیده ذکر حق سخنش ز شیـر بهتـر، نـام حسین در دهنش کسـی کــه بــر سر عالم علم زند این است کسـی کــه حکـم خـدا را رقم زند این است کسی که نقش شیاطین به هم زند این است کســی کـه شعله به کاخ ستم زند این است شکوه حیدری‌اش بین، مگو که حیدر نیست خطابه‌خوانــی او کــم ز فتـح خیبر نیست چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفتش التماس دعا تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی به عزم و همت و ایثار، مادری کردی تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری خدا برات شهادت نوشته با قلمت سلام بر شهدای مدافع حرمت تو مـادر شهــدا تــا قیامتــی زینب تو آسمــان جــلال و کرامتــی زینب تــو پاســدار مقــام امامتــی زینب قدت خمید، ولی راست قامتی زینب تو با شهامت و صبرت، حسینی و حسنی حسینی و حسنی، نـه، تمـامِ پنج تنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کان عصمت کوه همّت بحر رحمت زینب است دومین بانوی دربار ولایت زینب است در وفاداری نظیر وی نیامد در وجود در وفا و در صفا فرخنده آیت زینب است در برادر دوستی نامد عدیلش خواهری وه چه خواهر بی‌عدیل اندر محبت زینب است بحر علم و دانش و فضل و کمال و قدس و دین کان صدق و طاعت و تقوی و رحمت زینب است شیردل دخت حجاز آن قهرمان سرفراز هم‌چو باب خود علی اندر شجاعت زینب است در شجاعت نی همین تنها چو باب خویش بود چون علیّ مرتضی کان فصاحت زینب است نی فصاحت را همین تنها ز باب خویش داشت چون شه مردان در آیین بلاغت زینب است خطبه چون درکوفه‌خواندی خلق گفتندی علی‌ست چون هماهنگ علی اندر خطابت زینب است او عقیله، او علیمه، او علیّه، عالیه او ولیّه در ولایت بی‌نهایت زینب است خود به شأن اوست «انَّ‌اللّه یُحبّ‌الصّابرین» صابرات دهر را بخشافضیلت زینب است نی همین از جمله عالم، صبر او افزونتر است آن‌که افزونتر بود او را مصیبت زینب است او بود امّ‌المصائب، اوست امّ‌الصّابرات عظّم‌اللّه اجورک فی‌الرزیّه زینب است آن‌که داغ شش برادر دید صبحی تا به ظهر بانوی عصر و زمان خاتون عزّت زینب است اندر آن کوفه که بودی پایتخت باب او شد اسیر و آن‌که دید این‌گونه محنت زینب است وان‌که در ویرانه پنهان کرد گنج خود به خاک چون رقیّه، عمّۀ خم گشته قامت زینب است آن‌که خود امروز گیرد دست هر افتاده را وان که «خوشدل» را کند فردا شفاعت زینب است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانۀ فاطمه آن‌روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گلِ ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوۀ عصمت بخشید در و دیوار، پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمّد جبریل با ملائک همه در حال صف‌آرایی بود به‌خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشۀ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقه او را به‌بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز، شناسائی بود دختری داشت در آغوشِ محبّت، زهرا که سراپا همه آیینۀ زیبایی بود دختری داشت سراپای، همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود پنج تن، آل عبا، در دو جهان آقایند وز شرف زینبشان وارث آقایی بود پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلّم شده است تا به این مرتبه‌اش پایۀ دانایی بود بود از صبر و رضا نائبۀ خاص امام نازم او را که به این‌قدر، توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همّت زینب نَستوه، تماشایی بود به علمداریِ صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق، به تنهایی بود یک زن و آن‌همه داغِ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود دیده‌ام کور، که شد خاک نشین ره شام آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است از نور کوکبی که سحرگه دمیده است خورشید آرزوی دمیدن به شب کند چندان‌که وصف این مه زیبا شنیده است تبریک یا علی! که به دامان فاطمه دردانه‌ای چو زینبِ تو آرمیده است چون سینۀ بتول، بهشت محمّد است این غنچه از بهشت محمّد دمیده است گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین زینب به نور دیدۀ او نور دیده است این زینب است دختر دُردانۀ علی نامش ز آستانۀ عزّت رسیده است کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است از قدّ او شمایل طوبی کشیده است او را رسانده است به حدّ کمال عشق شیری که او ز سینۀ عصمت مکیده است هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست زهرای دوّمی که خدا آفریده است او مکتبی نداشت به‌جز دامن علی او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است شیواترین قصیدۀ عشق و رشادت است اسرار کربلا همه در این قصیده است یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب تقدیم بوسه‌ها به گلوی بریده است این است آن حیای مجسّم که نطق او کار یزید را به فضاحت کشیده است پروانۀ قبولیِ قربانیانِ عشق او می‌دهد، که فاطمه‌اش آفریده است پیغمبران به همّت او غبطه می‌خورند وقتی به دستش آن تن در خون طپیده است ای دختری که مادر صدها فضیلتی روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است ای خواهری که هر که تو را دید با حسین گفتا خدا دوباره حسین آفریده است در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی نه دیده دیده‌ای و نه گوشی شنیده است بر آستانه‌ات، عظمت می‌برد سجود اینجا قدِ بلند شهامت خمیده است ارکان کعبه در حرمت بوسه می‌زنند بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است منّت خدای را که در این لیلۀ سعید ما را محبت تو به اینجا کشیده است ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه شمع شب ولادت تو اشک دیده است عیدی ببخش تذکرۀ کربلا به ما ای دختر علی که عطایت عدیده است گر مورد قبول تو افتد به درگهت اهدائی «مؤید» ما این قصیده است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت به خاک‌بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوۀ تو به رخ، هالۀ مسرّت داشت سلام بر تو که امّ‌المصائبت خوانند چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی‌ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده‌ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست‌پرور آن مادر گران‌قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینۀ سینه‌ای گذاشته‌ای که بوسه‌گاه نبی بود و عطر جنّت داشت تو زیر سایۀ آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیدۀ تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم‌تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای، هجرت داشت چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت چه بانویی که به خورشیدِ خون گرفتۀ عشق به قدر وسعتِ هفت آسمان محبّت داشت دل تو بود پر از التهابِ شوق حسین که لحظه‌لحظۀ عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آنچه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدنِ گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجّت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت چراغ آخرتش باد شاعری که سرود سه بیت ناب که دنیایی از طراوت داشت: «نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت» ستارۀ سحر تو که روی خاک افتاد هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات! کجا برابر خورشید ذرّه جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خستۀ خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت تو خطبه خواندی و در چهره‌ات تجّسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح‌نوازت که رنگ محنت داشت هلال یک شبه‌ات جلوه کرد از سر نی که با تو سوخته دل اشتیاق صحبت داشت پس از زیارتِ خونِ سر تو از محمل شفق طلوع نمی‌کرد اگر مروّت داشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7