eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
95 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اگه این سینه می‌سوزه اگه دل خونِ حق داره نگام کن که دلم میگه هنوز پلکات رمق داره سه ماهی هست بی حالی تو این خونه تبسم نیست رویِ لبها فقط آهِ تو این دستاس گندم نیست دوباره بوی نون اومد دوباره وقتِ پختن شد چی شد بعد سه ماه امروز تنور خونه روشن شد نمی‌چسبه به ما نونِ کسی غیر از تو خانومم اگه پختی مواظب باش تو این بازو رو خانومم خدا رو شکر می‌بینم بازم این خونه جارو خورد چرا خوابیدی اما باز مگه دستت به پهلو خورد تماشا کن شده یکبار تو این چشمای مایوسو الهی بعد من مَردی نبینه درد ناموسو نبینه هرچی که داره فقط آتیش پناهش بود چهل تا رد پا بدجور روی چادر سیاهش بود می دونم هرچی که داشتی تو کوچه خرجِ من کردی که با میخ و قلاف و سنگ تو جنگِ تن به تن کردی تو ای آئینه بدجوری تَرک خوردی زمین خوردی حلالم کن سرِ من بود کتک خوردی زمین خوردی نگو دیگه نمی‌تونی نگو امروز مجبوری دلِ مظلومتو خوش کن شده با خنده‌ای زوری جواب بچه هامونو نمیدی فاطمه برگرد اگه بهتر شدی خانم کنار علقمه برگرد ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکش چکید آرام؛ دانه دانه در بستر دارد به پایان میرسد پیمانه در بستر بال و پرش در شعله مانده در هجومی سخت تب می چکد از صورتِ پروانه در بستر همسایه ها با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر مادرِ این خانه در بستر تا که نبیند لرزش ِ دستِ کبودش را موهای زینب(س)شد شبانه شانه؛ در بستر پهلو شکسته! ضربه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در بستر دلداده بود و عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در بستر دیگر جوابِ «کلّمیني» یک تبسم بود از درد می لرزید وقتی چانه در بستر دست علی(ع) در دستهایِ ناتوانش بود با دلخوشی های جهان بیگانه؛ در بستر... داغش به دل ماند و نفس محکم زد و یخ کرد- انگشتهایش دانه دانه دانه در بستر! ⏹ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبيب خداحافظي كنم از حيدر غريب خداحافظي كنم خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي آماده سفر شده ام الوداع علي نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر ميكنم شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبيب خداحافظي كنم از حيدر غريب خداحافظي كنم خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي آماده سفر شده ام الوداع علي نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر ميكنم شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همین‌که روح زخمی‌ات، سبک شد از لباس‌ها زدند روی دست‌شان، مکاشفه شناس‌ها چه سایه‌های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاس‌ها به وقت غسل، هم‌چنان گوش تو زنگ می‌زند تو را رها نمی‌‌کند هنوز این تماس‌ها جان سه تا امام را به لب رسانده‌ای؛ مرو! توجّهی نمی‌‌کنی چرا به التماس‌ها؟ جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟ بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس‌ها برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی‌‌رسد شعور آس‌و‌پاس‌ها خدا در بهشت را محو کند، نبینی‌اش مباد باز در دلت، زنده شود هراس‌ها به یاد قبر مخفی‌ات چو ابر گریه می‌کنم گاه که می‌روم سر مزار ناشناس‌ها تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی تو را زدند کافران، پرت شود حواس‌ها شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همین‌که روح زخمی‌ات، سبک شد از لباس‌ها زدند روی دست‌شان، مکاشفه شناس‌ها چه سایه‌های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاس‌ها به وقت غسل، هم‌چنان گوش تو زنگ می‌زند تو را رها نمی‌‌کند هنوز این تماس‌ها جان سه تا امام را به لب رسانده‌ای؛ مرو! توجّهی نمی‌‌کنی چرا به التماس‌ها؟ جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟ بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس‌ها برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی‌‌رسد شعور آس‌و‌پاس‌ها خدا در بهشت را، محو کند نبینی‌اش مباد باز در دلت، زنده شود هراس‌ها به یاد قبر مخفی‌ات چو ابر گریه می‌کنم گاه که می‌روم سر مزار ناشناس‌ها تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی تو را زدند کافران، پرت شود حواس‌ها ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صفا نداشت زمین و زمانه قبل از تو جهان نبود چنین بی کرانه قبل از تو پدر نداشت میان نگاه طعنه‌زنان برای زندگی خود بهانه قبل از تو  علی نداشته در لحظه‌های دلتنگی به زیر لب غزلی عاشقانه قبل از تو فدک میان زمستان سردمهری‌ها فسرده بود و نمی‌زد جوانه قبل از تو پرندگان جهان را نبود مصداقی برای "آتش در آشیانه" قبل از تو تمام عمر، مدینه ندیده بود به خود  شکوهِ غربتِ دفنِ شبانه قبل از تو کجاست قدر تو و قبر تو؟! نمی‌دانیم! زمین ندیده چنین بی نشانه قبل از تو * * تو می‌روی و در این بی کسی، که خواهد زد؟!  به زلف زینبِ دردانه شانه بعد از تو تو می‌روی و در این آشیان سوخته‌ات که می‌دهد به حسین، آب و دانه بعد از تو؟! میان این همه راهی که رو به توست، حسن... شدست خون‌جگر از راهِ خانه بعد از تو به روی قلب علی تا همیشه‌ی تاریخ نشسته داغِ غمی جاودانه بعد از تو ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر زانوی تنهایی‌ام دارم سرت را با گریه می‌بینم غروب آخرت را من التماس لحظه‌های درد هستم آیا نگاهی می‌کنی دور و برت را؟ دست مرا بستند و پشتم را شکستند می‌بینی آیا حال و روز حیدرت را؟ حالا که روی پای من از حال رفتی فهمیده‌ام اوضاع و احوالِ سرت را! پروانه حرف عشق را هرگز نمی‌زد می‌دید اگر یک مشت از خاکسترت را افتاده‌ام پشت درِ قفل نگاهت واکن دوباره چشم‌های نوبرت را بر زانوی تنهایی خود سر گذارم وقتی ندارم بر سر زانو سرت را ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خطاب به آئینه‌دار کوچک مادر، صبور باش ای داغدار حادثه‌ی دَر، صبور باش اینجا که نیست حیدرِ غم‌دیده، گریه کن اما کنار ساقیِ کوثر، صبور باش تو شاهدی به غسل و به دفن شبانه‌ام ای بال و پر شکسته کبوتر، صبور باش من پهلویم شکسته چو قلب نحیف تو ای دل‌شکسته، لاله‌ی پرپر، صبور باش انگار رفتنی شـده‌ام نازنیـن من دیگر رسیده لحظه‌ی آخر، صبور باش ارثیه‌ی تو چادر خـاکـیِّ مادر اسـت ای خانه‌دار خانه‌ی حیدر، صبور باش زینب! هنوز اول غم‌هاست دخترم مانده‌ست کربلای برادر، صبور باش من صبر کردم از غم ششماهه محسنم مادر تو نیز در غم اصغر، صبور باش دنیا دو فرقِ چاک، تو را می‌دهد نشان در ماجرای حیدر و اکبر، صبور باش بعد از مدینه، دیدی اگر بین قتلگاه مانده حسین با تن بی‌سر، صبور باش ای جوهر صدای علی در صدای تو خطبه بخوان! مقابل لشکر صبور باش جان تو و حسین! خدا یار و یاورت در داغدشت حادثه، دختر صبور باش ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر وقت دل بهانه‌ی یاد تو را گرفت شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت ابری‌ست آسمان دل بیقرار تو بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی چشمم ز اشک، خشک شد آقا صدا گرفت تو سوختی که سینه‌ام آتش گرفت و سوخت تو روضه‌خوان شدی اگر این روضه پا گرفت امروز هم بیا و بگو وای مادرم آخر مریض خانه‌ی مولا شفا گرفت راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش این خانه‌ی علی‌ست که دیگر عزا گرفت در آخرین وصیت زهرا دل علی از روضه‌ی حسین و غم کربلا گرفت ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7