eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
95 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
برای اوج نوشتند بال وا شده را نزول نیست، به معراج آشنا شده را   تو هَمزه  اَحَد و حمزه اُحد هستی چگونه شرح دهم جلوه ی دوتا شده را   قسم به حرمت جعفر تو نیز طیاری قفس چگونه بگیرد تن رها شده را   خودی شکستی و آوازه ات فراتر رفت خدا بلند کند خاک مصطفی شده را   تو ایستاده ای و ایستاده میمانی شکست نیست ، بدست نبی بنا شده را   به بازویت  "اسداللهی "علی وصل است سپاه نیست جلودار مرتضی شده را   به روی خاکی و پیغمبر خدا مانده است چگونه جمع کند این جدا جدا شده را   کفن که برتن تو کرد ، گریه کرد و نشست کنار پیکر تو دید بوریا شده را   خدا به خواهر غمدیده ی تو رحم کند اگر نگاه کند جسم جابجا شده را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قوت بازوي من بود كه افتاده به خاك همه ي نيروي من بود كه افتاده به خاك   اين همان است كه ياري ولايت مي كرد مثل يك شير ز اسلام حمايت مي كرد   در احد هر كه به خون جگرش مي گريد هر پسر بر سر نعش پدرش مي گريد   اي عمو جان به سر پيكر تو گريه كنم من به جاي پدر و مادر تو گريه كنم   مثل تو هيچ كسي كشته در اين صحرا يست به خدا هيچ كسي چون تو شهيد ، اینجا نيست   چه سرش آمده هر عضو تنش مثله شده گوش و بيني و دو دست و دهنش مثله شده   فكري امروز به حال بدنش بايد كرد شده با خار و علف هم كفنش بايد كرد   صورتش زود بپوشان كه ز ره خواهر او تا رسد خاك به سر ريزد بالا سر او   خواهرش گر برسد موي پريشان بكند دشت را گريه ي او شام غريبان بكند   در غم دلبر خود پاره گريبان بكند خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند   مگذاريد صفيه برسد تا اينجا مگذاريد ببيند رخ خونينش را   لحظه اي سخت تر از ماندن من اينجا نيست بدنت مانده ولي بر تو چرا اعضا نيست ؟   زرهت پاره ، كمان و سپرت باقي هست جگرت نيست ولي شكر ، سرت باقي هست   باز هم شكر عمو، رأس تو بر نيزه نرفت باز هم شكر كه در حلق تو سر نيزه نرفت   نزده بوسه به پاره گلويت خواهر تو با صفيه كه نزد حرف ز نيزه سر تو   اي عمو راس تو در بزم شرابي كه نرفت به تماشا سوي هر شهرخرابي كه نرفت   باز هم شكر سر پاكت عمو چوب نخورد گاه دندان و گهي پاره گلو چوب نخورد   الامان واي حسين واي سر شاه شهيد تا نفس هست مرا ، گويم : " مالي ليزيد " 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خدا کند از راه, خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود * به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟ به جای دفن,زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در آن نبود هم نفسی سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی * به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعد چند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا به وصف حمزه بگشايم زبان مي سزد گردد سرا پايم زبان حمزه يعني شير شيران احد خشم و فرياد دليران احد حمزه يعني يک جهان صدق و صفا حمزه يعني جان نثار مصطفي اين شنيدم هند از خشم و غضب کرد وحشي را به نزد خود طلب گفت در اين جنگ باشد کام من تشنه ي خون يکي از اين سه تن يا محمد را به تيغ خشم زن يا علي يا حمزه را از پا فکن ديد آن ناپاک در حين قتال قتل احمد يا علي باشد محال تاخت هر سو در صف ميدان جنگ کرد قصد جان حمزه بي درنگ حمله کرد از راه نا مردي ز پشت شير شيران را به ضرب نيزه کشت آن خروشان شير ختم المرسلين پيکرش چون کوه شد نقش زمين هند با خشم و غضب سويش شتافت پهلويش را از دم خنجر شکافت بس که زان مظلوم در دل کينه داشت آن جگر را در دهان خود گذاشت خواست تا دندان فشارد، بي درنگ آن جگر در کام او گرديد سنگ نور مهر و نار سفّاکان کجا؟ خون پاک و کام ناپاکان کجا؟ من ندانم داغ آن آزاد مرد با دل پيغمبر اکرم چه کرد؟ ديده ام پرپر دو باغ ياس را جسم حمزه پيکر عباس را داشت در دل داغشان را فاطمه گه به صحرا ي احد، گه علقمه سنگ و کوه و دشت و صحرا گريه کرد بر مزار هر دو زهرا گريه کرد داغ آن بر قلب پيغمبر نشست داغ اين پشت برادر را شکست تا که باران ز آسمان آيد فرود بر لب عباس از «ميثم» درود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7