eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
984 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
چهارده نذر نام بلندش بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و افضل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت جان به فدای حسین جانِ محمد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به خاندان محمد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم جبرئیلی که از او جلوه‌ی رب می‌ریزد به زمین آمده و نُقل طرب می‌ریزد دارد از نخل خبرهاش رُطب می‌ریزد خنده از لعل لب «بنت وهب» می‌ریزد آمنه ! پرچم توحید برافراشته‌ای آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته‌ای پیش گهواره‌ی خورشید ، قمرها جمع‌اند ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع‌اند بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع‌اند جلوی بتکده‌ها باز تبرها جمع‌اند ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند لات و عزّی و هبل ، سجده‌کنان افتادند «یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست ای که در دلبری از ما ید طولی داری «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری» هدف خلقتی و «خواجه‌ی لولاک» شدی «انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی یکی یک دانه‌ی حق ، محور افلاک شدی در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی ما که از باده‌ی پیغمبری‌ات مدهوشیم فقط از جام تولای تو مِی می‌نوشیم تا تو هستی به دل هیچ کسی غم نرسد از کرمخانه‌ی تو هیچ زمان کم نرسد به مقام تو که درک بنی آدم نرسد پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی آمدی امر نمایی که امیر است علی ولی الله وَ مولای غدیر است علی اوج فتنه بشود باز بصیر است علی صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی چه بلایی به سر اهل هنر آورده ذوالفقارش که دمار از همه در آورده «اوّل ما خلق الله» فقط نور تو بود حامل وحی خدا خادم و مأمور تو بود یکی از معجزه ها سبحه ی انگور تو بود دوستی علی و فاطمه منشور تو بود ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند نوه‌هایت همگی سیّد و سرور ماندند ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟ صاحب کوثری و حضرت زهرا داری ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است می نویسم که اویس قرنت را عشق است بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی زندگی تو که انواع بلاها را داشت با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت بُت پرستی که برای تو رجز می‌خواند به خدا مال زدن نیست خودش می‌داند ای که در شدّت غم «چهره‌ی بازی» داری چون مسیحا چه دم روح‌نوازی داری تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری به فلانی و فلانی چه نیازی داری؟! کوری چشم حسودان زمین خورده و پست افتخار تو همین بس که کلامت وحی است عشق تو عاشق بی‌تاب عمل می‌آرد قمر روی تو مهتاب عمل می‌آرد خم ابروی تو محراب عمل می‌آرد خاک پای تو زر ناب عمل می‌آرد همه‌ی عشق من این است مسلمان توام عجمی زاده و همشهری سلمان توام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم با دعاهای محمد پر صلابت مانده ایم با عنایت زیر باران محبت مانده ایم تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است: از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹ باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم ۱. شیخ طوسی در کتاب امالی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند: هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرچه خالیست دست‌های گدا لنگ مدح شماست پای گدا رونقی نیست در سرای گدا مانده جانی ولی برای گدا تا که آن را فدای یارکند و ازآن کسب اعتبار کند آمدیم آفتابمان بکنید شد اگر انتخابمان بکنید از گدایان حسابمان بکنید سائل بوترابمان بکنید دخترت میزبان ما شده است خانه لبریز از گدا شده است امشب از شوق بال و پر داریم تا سحر چشمهای تر داریم دل بی تاب و دربه در داریم دست بر دامنت اگر داریم رحمت واسعه تویی آقا بِاَبی انت یا اباالزهرا.. باحضورت بهشت معنا شد خاک خشک کویر دریا شد مکه دارالعباد دنیا شد بت و بتخانه ریخت امحا شد تو رسیدی و باز شد گره ها جلوه کردی شکست کنگره ها یک اشاره به ماه تا کردی ماه را از کمر دوتا کردی تو دراین سالها چه ها کردی امت خویش را دعا کردی تا که درگیر فتنه ها نشوند از علی لحظه ای جدا نشوند همه دیدند اهتمامت را رسم هرروزه ی مدامت را دست بر سینه احترامت را به درخانه اش سلامت را تا بدانند گلشنت زهراست نفست پاره ی تنت زهراست شکر هستیم سائل در تو ریزه خواران لطف حیدر تو نه که حیدر که روح پیکر تو نفس تو جان تو برادر تو از تو باید ولای حیدر خواست چند خط مدح شیر خیبر خواست دل و دلبر علی نگار علی سرعلی صاحب اختیار علی فاتح محض کارزار علی مالک تیغ ذوالفقار علی تکیه گاه نبوت است علی به قیامت قیامت است علی  با شما اهل آسمان شده ایم شهره عشق در جهان شده ایم عبد پابست آستان شده ایم شیعه چشمهایتان شده ایم شکر پامنبری شدیم همه شیعه جعفری شدیم همه  همه عمر مبتلا بودی هم نشین غم و بکا بودی بانی اشک و روضه ها بودی مرثیه خوان کربلا بودی روضه ی هفتگی بپا کردی گریه بر شاه سرجدا کردی شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کار کسادِ من به دعای تو پا گرفت معراج چشمهای تو دست مرا گرفت قبل از رسیدن تو بُت قلب من شکست تو آمدی و کعبه ی ما را خدا گرفت عطرت اویس شهر قَرَن ساخت از من و جان مریضم از نفَس تو شفا گرفت جبریل در جوار نگاهت، امین شده از بس به عشق تو دم یا مصطفا گرفت پیغمبر حرا شده ای از همین شروع زهرا شبی به مصحف جان تو جا گرفت باید خدا جهان مجدّد بیاورد تا که دوباره حضرت احمد بیاورد دیدیم تخت و تاج سلیمانی تو را خواندیم آیه های مسلمانی تو را قرآن نوشت موقع واللیّل و والضحّی تفسیر های سجده ی طولانی تو را حاتم گدای خانه ی سلمان شده است چون دارد به دست، قیچی سلمانی تو را هم می کِشیم صورت خود را به خاک پات هم می چِشیم مزّه ی دربانی تو را ای سفره ات وسیع تر از کُلّ کائنات دادند دست فاطمه مهمانی تو را حبل المتین ما کنفی از عبای توست باغ بهشت، گوشه ای از آیه های توست حرف گدای پشت در تو علی علی حرز و دعای هر سفر تو علی علی اسفند را به مجمر آتش که ریختیم هی گفته ایم دور سر تو علی علی بین قنوت بودی و گفتی خدا خدا دیدم پُر است دور و بر تو علی علی روزی برای خیبر علی از تو ذکر خواست آمد سریع در نظر تو علی علی وقت خوش و بِش تو و زهرا رسید و شد راز و نیاز مختصر تو علی علی در گوش من اذان علی و اذان توست هرخیر و خوبی از نظر مهربان توست شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم‌الله الرحمن الرحیم همه ی حرف های من با تو آبرو، اعتبار دنیا تو نور،خورشید،بندگی،توحید همه تفسیر می شود با تو گرد پایت به شانه ی جبریل یعنی از عرش آنچه اعلی، تو جای پای تو آسمان روئید رد شدی از مسیر هر جا تو بالمان سوخت، خاک نشین شدیم نرسیدیم آخرش تا تو و به جایی نمی رسیم آقا تا نگیری تو دستمان را ... تو کاش دستی به دستمان بدهی آسمان را به ما نشان بدهی نور توحید را به ما دادی تو به دل های ما صفا دادی ما شدیم اهل صبر، اهل ولا بعد هر وعده غم، بلا دادی به غریبان جمع یکباره رزق ما را جدا جدا دادی دست ما را به فاطمه دادی دست ما را به آشنا دادی حس نابی که شاعران دارند هر چه داریم را شما دادی با علی آشنایمان کردی بعد هم منصب گدا دادی با نگاه تو انتخاب شدیم که گدای ابوتراب شدیم لطف داری شما به نوکر هم خوب و بد را خریده ای در هم مست جام شما شدیم-و بعد مست جام طهور کوثر هم رحمت آوردی و به ما گفتی رحمتی از خداست دختر هم پادشاهی که می نشینی با هر غلام و فقیر و نوکر هم در جمالت ملاحتی جاری... بود اینگونه تا به آخر هم جان ماها چه ارزشی دارد می گذاریم پای تو سر هم تو دلیل وجود ماهایی آبروی تمام دنیایی مکه را اعتبار دادی تو نعمت بی شمار دادی تو به نفس های مرده ی این شهر عطر و بوی بهار دادی تو آمدی نقل حسن یوسف را بعد عمری کنار دادی تو ابتدا بی قرارمان کردی بعد ما را قرار دادی تو و علی را نه خم، همان اول سر جایش قرار دادی تو چون علی روی شانه ات رفته شیعه را اقتدار دادی تو دین تو کامل از ولایت شد شیعه بعد از شما هدایت شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمین، به زمزمه می‌آید، همان شبی که تو می‌آیی همان شب، آمنه می‌بیند، درون چشم تو دنیایی ستاره‌ای بدرخشید و رسید و ماهِ دل ما شد چه سرنوشت دل‌انگیزی، چه عاشقانه‌ی زیبایی همین که آمده‌ای از راه، قریش، محو تو شد، ای ماه! یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی سلام ماه بنی‌هاشم! سلام بر تو ابوالقاسم! دل از نگاه تو شد مُحرم، چه حج محشر و گیرایی چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب که شد یقین به دل راهب: همان ستوده‌ی عیسایی به هیچ آینه، جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی به دختران نهان در گِل، بیا محمدِ نازک دل! ببار تا که شود نازل، به قلب پاک تو، زهرایی به آرزوی نگین تو، درآمده‌ست به دین تو مسیح من! به کمین تو، نشسته است یهودایی قسم به لیل و به گیسویت، به ذکر یاحق و یاهو یت  به آیه‌، آیه‌ی ابرویت، به آن دو چشم تماشایی در این هزاره‌ی ظلمانی، میان این همه حیرانی برای این شب طوفانی، بخوان از آن دل دریایی از او که خال تو را دارد، که نام و حال تو را دارد به شانه‌، شال تو را دارد، میاید او و تو می‌آیی بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من طنین یک صلواتم من، به شوق این همه زیبایی شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمان از لحظه‌ی آغاز او چیزی نمی‌داند زمین از کهکشان راز او چیزی نمی‌داند مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمی‌داند بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمی‌داند کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش که در قرآن حبیب خویش می‌خواند خداوندش نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش جهان دارد هنوز از این تبسّم پند می‌گیرد جهان را عاقبت روزی همین لبخند می‌گیرد چه معراجی که هرشب از دل سجاده‌اش دارد چه اسرار نهانی در نگاه ساده‌اش دارد چه سرو باشکوهی قامت افتاده‌اش دارد چه اعجازی که در آیات فوق‌العاده‌اش دارد که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند میان قومی از جاهل‌ترین مردم اقامت داشت اگر آزار می‌دادند او را، استقامت داشت اگر تهدید می‌کردند، او صبر و شهامت داشت اگر تحقیر می‌کردند، با آن‌ها کرامت داشت غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود هزاران زخم می‌خورد و دمی نفرین نمی‌فرمود شبی پرواز کرد، از آسمان‌ها رفت بالاتر از آدم‌ رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر «دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد دعایی کرد اگر آن‌جا، دعا در حق مردم کرد وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او رخش شمس‌ُالضُّحی و گیسویش حَبلُ‌المَتین است او رسول بی قرین است او، امام راستین است او خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او نه این است او کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده میان کل عالم یک نفر با او برابر بود نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود پیمبر شهر علم و مرتضی این شهر را در بود به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد چه آمد بر امیرالمومنین؟ پرسیده خواهد شد خدا یاد بشر می‌آورد آن روز فطرت را و بالا می‌برد با هم کتاب‌الله و عترت را شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
و خدا خواست که باران برسد تا بیابان به گلستان برسد خواست تا زندگی آغاز شود شب تاریک به پایان برسد در محبت به تمامی جهان هیچ کس مثل تو آوازه نداشت من به اندازه خود فهمیدم مهربانی تو اندازه نداشت بینوا نیست در این آبادی دست و دلباز ترین مرد کریم رحمت تو همه را می بخشد از کجا آمده این خلق عظیم رأفت تو به جهان ثابت کرد دستگیر همه بودن هنر است نبی الله فراوان داریم پدر فاطمه بودن هنر است کاش در عشق زبانزد باشیم وقت آن نیست مردد باشیم پس چه خوب است شبیه زهرا عاشق نام محمد باشیم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد گمانم این صدای بر زمین افتادن بت هاست یکی الله اکبر گفت و اینک در جهان غوغاست خدایاکیست بتهای جهان را واژگون کرده شکوه چیست تاج سروران را سرنگون کرده خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را خدا تعریف دیگر یافت این هم یک خوش آمد بود چنین تغییر در دنیا فقط کار محمد بود رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او سخن گفتند در تورات انجیل و زبور از او نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه رسید از چشمه آفاق جان تازه ای آورد برای مردم دنیا جهان تازه ای آورد به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا برد مقام دختران را با کلام خویش بالا برد نصیب او به غیر از ناسپاسی ها نشد آری لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد آری نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند نه...قدرش را بجز زهرا و جز مولا، ندانستند علی در یاری تنهایی احمد مصمم ماند ولی الله اعظم با رسول الله اکرم ماند.... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به دست، دست علی، دست دیگرش قرآن به دوش، بار امانت، به سینه راز جهان رسیده لطف الهی به شکل او به زمین چنان که بر تن خشکیده ی زمین باران صدای آمنه آمد: سلام بر جبریل! مبارک است به عالم تولد انسان مبارک است قدوم کسی که در قدمش شکست کنگره ی کاخ شاه در ایران رسید و از قدمش چشم عشق روشن شد رسید و کور شد از خاک مقدمش شیطان به یک نگاه ابو/ذر شده ست خاک درش و روزبه شده از یک تبسمش سلمان رسیده است که بر سفره ها شود نان و رسیده است که در سینه ها شود ایمان سلام بر تو که با خلق، مهر و لبخندی سلام بر تو که اخمی بروی نامردان پس از تو راه بشر از کتاب می گذرد سلام بر تو که دادی به جهل ما پایان پس از تو زنده به گورند جاهلان زمین شدند فاطمه بعد از تو دختران جهان تو قبله ی دلی و با تو برده های سیاه صحابی اند و به بام تو می دهند اذان به منبری وسط آسمان هفتم و بعد نشسته ای سر یک سفره با تهیدستان قرار می دهی از کف ولو میان نماز اگر به مسجد تو کودکی شود گریان تو راه می روی و خاک کفش های تو را، شرافتیست که بیند به خواب ابوسفیان بروی شانه دو تا ماه داری ای خورشید! سرم فدای تو جانم فدای آن دو جوان شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چهارده نذر نام بلندش بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و افضل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان  نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است  و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان  محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت   جان به فدای حسین جانِ محمد نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا  سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به  خاندان محمد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیوانه ی نگاه توام یامحمدا گرد و غبار راه توام یامحمدا مشتاق روی ماه توام یامحمدا عمریست در پناه توام یامحمدا دستی اگر بروی سرم می‌شود بکش دستی دگر به چشمِ ترم می‌شود بکش خوش آمدی تو ای سرو سامان عصرها با مقدمت بخاک بیافتند قصرها مستضعفین به یُمنِ تو بینند نصرها مستکبران روند بدامانِ حصرها با مقدم تو بر دل ما غم نمانده است جایی برای غصه بعالم نمانده است نقش ترا خدا چو در این دیده قاب کرد ما را برای فخرِ بشر انتخاب کرد خورشید را ز نور رخَت آفتاب کرد نام تو در تمام جهان انقلاب کرد "عبدالمطلب" آمد و قنداقه اَت بدست فرمود: این نشان الهی "محمد" است قنداقه ی مبارک تو در شهود بود از آسمانِ مکه ملَک در فرود بود هر کس که دید روی ترا در سجود بود تنها به بغض و کینه قلوبِ یهود بود امت، امامِ رحمتِ خود را که خوب دید قومِ عنود هستیِ خود، در غروب دید تو آمدی و مَه سرِ جایش خجل نشست نام ترا که گفت خدایت، به دل نشست تخت شهنشهان ز طلوعت به گِل نشست آتشکده ز نور رخَت منفعل نشست تو آمدی که جلوه دهی اقتدار را آن سیزده ستاره ی دنباله دار را وقتی علی به گِردِ تو در اقتدار شد زهرا ز عطر و بوی تو کوثر مدار شد آری حسن به یُمنِ شما سفره دار شد پس تا ابد حسین، ترا اعتبار شد بعد از حسین، داده خدا لطفِ تام را از صُلبِ تو رسانده به او نُه امام را تو مقتدای صادق آل عبا شدی تو رهنمای مکتبِ شیعه بما شدی تو ابتدای دانش و علمِ خدا شدی تو انتهای جاده ی قالوا بلا شدی ما نورِ فقهِ جعفری از تو گرفته ایم آیاتِ راهِ رهبری از تو گرفته ایم شکرِ خدا که یکّه و تنها نیامدی بی نسل و بی دوام بدنیا نیامدی بی انتصابِ یوسف زهرا نیامدی بی نعمتِ شفاعتِ عقبا نیامدی یعنی خدا ز نسلِ تو منّت نهاده است تا آخرِ جهان بتو برنامه داده است تو آمدی و دینِ خدا با تو آمده هم مصحفِ مبینِ خدا با تو آمده هم ختمِ مرسلینِ خدا با تو آمده سلطانِ مومنینِ خدا با تو آمده وقتی علی امینِ خدا تا قیامت است یعنی که جانشینِ خدا تا قیامت است تو آمدی به اصلِ عدالت عمل کنی یعنی به آیه های رسالت عمل کنی فطرت نشان دهی، به اصالت عمل کنی بر ذاتِ عقل، ضدِ جهالت عمل کنی تو آمدی بشر به هدایت قدم زند یعنی که در صراطِ ولایت قدم زند هر چند امت تو غدیری نمانده اند بر محورِ امام پذیری نمانده اند تا انتها میانِ مسیری نمانده اند جز اندکی، بپای امیری نمانده اند اما قلیل، چون غلبه بر کثیر داشت همواره راه پاکِ تو اهلِ غدیر داشت دست از حمایتِ تو که امت نمی‌کشد این دست را ز دست ولایت نمی‌کشد بر موهِنانِ پَست که منّت نمی‌کشد این انتقام را به قیامت نمی‌کشد کوته کنیم، دستِ خیانت کنندگان ای ننگ بر تمام اهانت کنندگان فرموده ای: یهود و نصارا رفیق نیست هر مدعی که یار و رفیقِ شفیق نیست قرآن کتاب و مصحفِ عهدِ عتیق نیست آیاتِ آن، بجز کلماتی دقیق نیست باید ز دشمنانِ خدا ناامید بود باید هماره پیروِ راهِ شهید بود ما حمزه های دین "محمد" شویم باز پس همصدای یاری احمد شویم باز بر روی خصم، سیلیِ بی حد شویم باز با "بولهب" چو آیه ی سرمد شویم باز "تَبَّت یدی اَبی لَهَب" آیات سرمد است یعنی خودِ خداست که یار "محمد" است آن طایفه که مَردمِ قعر جهنمند تا روز حشر هیزم قعر جهنمند آن غاصبین سه چارمِ قعر جهنمند آتشفشانِ گندم قعر جهنمند شد انتقام از قَتَله، آرزوی ما "یا منتقم" بیا و بخر آبروی ما شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امروز نوشتند کبوتر شدنم را پروازکنان راهى دلبر شدنم را چشمان من از شوق، مهیاى شراب است مدیون توأم لذت ساغر شدنم را آنقدر نرفتم ز در خانه گرفتم تا روز ابد سائل این در شدنم را گفتند برو نوکر صاحب‌کرمى باش دادم به شما نامه‌ى قنبر شدنم را یک‌عمر به دور سر تو گرد طوافم امضا بزن از اهل جهان سر شدنم را باید که بگوش همه حالا برسانم فوراً خبر مست پیمبر شدنم را خوب است بدانید به دربار رسیدم تا پشت در احمد مختار رسیدم روزى که تو از راه رسیدى دل ما ریخت خیر قدمت وِلوله در أرض و سما ریخت کفار هم از بودن تو بهره گرفتند باران کرامات تو آقا همه‌جا ریخت مکه ز نفس‌هاى تو توحید سرا شد از بس‌که به هر جا گذرت عطر خدا ریخت دیدند به ایوان مدائن ترک افتاد از هیبت سبحانى تو بت‌کده‌ها ریخت پیچید در عالم خبر آمدن تو تا صبح در خانه‌ى تو خیل گدا ریخت گر اهل مناجات شدیم علتش این بود الطاف تو در کاسه‌ى ما شوق دعا ریخت با امر شما ساعت خورشید عوض شد حتى جهت حرکت خورشید عوض شد تا هست خدا نام تو برجاست یقیناً بر دامن تو دست گداهاست یقیناً در کشور ما اسم تو در صدر اسامى است چون نام محمد شرف ماست یقیناً یک عمر پناه غم تو چادر زهراست پس دختر تو ام ابیهاست یقیناً فهمیده‌ام از بوسه‌ى هر روزه به دستش آرامش تو حضرت زهراست یقیناً وقتى همه‌جا ورد زبان تو على بود یعنى که وصى، حضرت مولاست یقیناً هربار که در جنگ به کار تو گره خورد شمشیر على حل معماست یقیناً با تیغ کج آورده به حیرت همگان را خم کرده قد و قامت شمشاد قدان را ما تا به ابد دست به دامان شماییم خاریم ولى جزو گلستان شماییم خشکیم، کویریم ولى شکرگزاریم صد شکر که لب‌تشنه‌ى باران شماییم از رى به امیدى در این خانه رسیدیم راهى بده آقا همه مهمان شماییم اى کاش که ما را به غلامى بپذیرد تا فخر کنیم اینکه غلامان شماییم ما شیعه شدیم از کرم حضرت صادق مؤمن به تعالیم و مسلمان شماییم ارث از تو گرفتیم که بى‌تاب حسینیم دل‌سوخته‌ى دیده‌ى گریان شماییم از یُمن روایات شما روضه‌نشینیم در بَندِ حسینیم و گرفتار ترینیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هوای شهر نسیم پیمبری دارد چقدر عطر گلاب معطری دارد چه عاشقانه ملائک به هم خبر دادند که این پسر قدم عشق پروری دارد امیدوار به فردای بهتری شده ایم زمانه در سر خود فکر بهتری دارد نشسته اند به راهش همه پیمبرها نوشته اند که او قصد دلبری دارد خدا هم عاشق او شد شبیه حسی که پدر همیشه به فرزند آخری دارد خدا سند زده قلب مرا به نام رسول به نام عشق ، به نام خدا ، به نام رسول بزرگواری و عالیجناب یعنی تو و اوج خلقت انسان ناب یعنی تو نگین خلقت عالم که حضرت زهراست بر این عقیقِ بهشتی رکاب یعنی تو خدا نخواست خودش را نشانمان بدهد وگرنه نور خدا بین قاب یعنی تو خدا رسانده تورا تا به داد ما برسی دمِ خدا ، نفس مستجاب یعنی تو همینکه دور و برت سایه نیست پس قطعا تو نور باطنی و آفتاب یعنی تو تو نور باطنی و سایه هم نمیخواهی پیمبری، قسم و آیه هم نمیخواهی اویس وار نشستم به شوق آمدنت میان سینه قَرَن‌ را نموده ام وطنت برای دست گرفتن ز امتت کافیست نخی ز تار عبایت ، نخی ز پیرهنت بیا برای همه دلبرانه حرف بزن که شهد عشق چکیده ست از دل سخنت تو آیه آیه عسل را به کام ما دادی به غیر عشق نمیریزد از لب و دهنت شبیه شیشه ی عطری که زیر باران است گلاب ناب چکیده ست از بهار تنت میان عرش عجب رفت و آمدی داری چقدر عطر گلاب محمدی داری نگاه مهر تو انسان نمود انسان را چه عاشقانه مسلمان نمود سلمان را اسیر ظلمت شب بوده ایم تا اینکه میان چشم تو دیدیم نور قرآن را چقدر رحمت محض است ربناهایت میان دست تو دیدیم راه باران را نگیر از همه ی عاشقان خود دل را بخواه از همه ی عاشقان خود جان را میان اشک و تحیّر چگونه شکر کنیم طلوع نور تو این نعمت فراوان را جهانِ قبل رسول خدا امیر نداشت نگاه سبز کسی اینهمه اسیر نداشت به عرش میروی از جبرئیل بالاتر به آسمان بروی تا شوی شکوفاتر کلاه از سر هر چه ملائکه افتاد و چشم ها همه در لحظه ی تماشا تر هر آنکه رنگ محبت گرفت دریا شد هر آنکه رنگ محمد (ص) گرفت دریاتر زمان آن شده دست از ترنج بردارند برای آنکه ندیدند از تو زیباتر بیا برای همه جان تازه ای بفرست نشان بده که تویی از همه مسیحا تر تو آمدی برسانی به تشنه آب حیات نثار مقدم خیرت چهارده صلوات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای جان جهان فدای نامت مرغ دل عاشقان به دامت ای آنکه خدا ز شوق رویت با وحی رسانده حق سلامت هم آنکه تویی نبی و مرسل هم داده خدا تو را امامت هنگام طلوع طلعت تو خورشید نشسته روی بامت چشم همه انبیا به دستت قلب همه اولیا مقامت هر دم ز لبان نازنینت ریزد دُر و گوهر از کلامت هستی همه مست چشم مستت مستان همه جرعه نوش جامت ای آنکه به حد قاب قوسین در عرش نموده ای اقامت تو رحمت عالمینی ای جان لبخند تو بهترین علامت آنجا که علی بود عبیدت شاهان همه کمترین غلامت جبریل به همره ملائک همواره نموده احترامت دریای کرامت و سخایی شاهنشه جودی و کرامت تو معرفت مجسم هستی من کشته و مرده ی مرامت ای باده نور جام مستی ای جان جهان و جان هستی ای جلوه ذات حی معبود از روز ازل نوید موعود ای آنکه تمام آفرینش از عشق تو حق نمود موجود ای علت و رمز و راز هستی بر خلقت کائنات مقصود ای پاکترین حقیقت محض در وصف تو حق چه نیک فرمود لولاک لما خلقت الافلاک عالم ز وجود توست خشنود تو آینه ی صفات ذاتی بر جلوه ی ذات حق تو مشهود تو نور خدای ذوالجلالی کان شب به جلال تو بیفزود پیموده ای آن رهی که حتی بودست به جبرئیل مسدود معراج تو تا به قاب قوسین آنجا که تو بودی و خدا بود حتی ز بهشت و خلد و فردوس بُد پاکترین سرای بهبود حجت تویی و دلیل و برهان بر خلقت ماسوی تو فرنود چون سجده نکرد بر تو ابلیس از درگه حق بگشت مطرود گر ختم نبوتی ولی هر پیغامبری ره تو پیمود نوحی که به ورطه ی بلا بود چون دید تو ناخدایی آسود آتش به خلیل شد گلستان با مرحمتت ز خشم نمرود موسی ارِنی چو گفت در طور نور تو به طور جلوه گر بود جان یافت مسیح از دم تو دم می زد و مرده زنده بنمود شد بنده ی درگهت سلیمان تا ارث دهد به نسل داوود همواره ز تو مدد گرفتند ادریس و شعیب و صالح و هود شد ابرهه و سپاه فیلش در سال ولادت تو نابود آتشکده ای که بود روشن خاموش و تهی ز نور و شد دود دریاچه ی ساوه خشک گردید پر آب سماوه گشت و شد رود شد کنگره ها جدا ز کسری خسرو پس از آن فسرد و فرسود ای پاک و ستوده ای محمد ای احمد و مصطفی و محمود بی مهر تو و ولای حیدر طاعات خلائق است مردود تو رحمت بی کرانی ای جان مدحت نشود به شعر محدود ای مطلع تو همیشه عالی ای طالع تو همیشه مسعود ای جلوه پر فروغ سرمد ای سیّد کائنات احمد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
می‌بارد از بهشت دگرگون بهارها ‌بر دامن تمامی دل بیقرارها ‌می‌بارد آنکه بارش رحمت به دست اوست ‌در خشک سال عاطفه چون چشمه‌سارها ‌پیغمبرانه در دل صحرا قدم گذاشت ‌رونق گرفت با نفسش کوهسارها ‌آمد خلیل بت شکن از خیمه‌گاه صبح ‌تا بشکند غرور یمین و یسارها ‌ظلمت شکست و تشنه ی نوری شگرف شد ‌لبخند صبح قسمت لیل و نهارها ‌نوری دمید و هاله ی غم اعتکاف کرد ‌در قبله گاه باور چشم انتظارها ‌نوری که از فروغ رخش محو گشته‌اند ‌خورشید و ماه با همه آیینه دارها نور «محمّد» است که اعجاز می‌کند در خلوت تمامی شب زنده دارها شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای جان جهان فدای نامت مرغ دل عاشقان به دامت ای آنکه خدا ز شوق رویت با وحی رسانده حق سلامت هم آنکه تویی نبی و مرسل هم داده خدا تو را امامت هنگام طلوع طلعت تو خورشید نشسته روی بامت چشم همه انبیا به دستت قلب همه اولیا مقامت هر دم ز لبان نازنینت ریزد دُر و گوهر از کلامت هستی همه مست چشم مستت مستان همه جرعه نوش جامت ای آنکه به حد قاب قوسین در عرش نموده ای اقامت تو رحمت عالمینی ای جان لبخند تو بهترین علامت آنجا که علی بود عبیدت شاهان همه کمترین غلامت جبریل به همره ملائک همواره نموده احترامت دریای کرامت و سخایی شاهنشه جودی و کرامت تو معرفت مجسم هستی من کشته و مرده ی مرامت ای باده نور جام مستی ای جان جهان و جان هستی ای جلوه ذات حی معبود از روز ازل نوید موعود ای آنکه تمام آفرینش از عشق تو حق نمود موجود ای علت و رمز و راز هستی بر خلقت کائنات مقصود ای پاکترین حقیقت محض در وصف تو حق چه نیک فرمود لولاک لما خلقت الافلاک عالم ز وجود توست خشنود تو آینه ی صفات ذاتی بر جلوه ی ذات حق تو مشهود تو نور خدای ذوالجلالی کان شب به جلال تو بیفزود پیموده ای آن رهی که حتی بودست به جبرئیل مسدود معراج تو تا به قاب قوسین آنجا که تو بودی و خدا بود حتی ز بهشت و خلد و فردوس بُد پاکترین سرای بهبود حجت تویی و دلیل و برهان بر خلقت ماسوی تو فرنود چون سجده نکرد بر تو ابلیس از درگه حق بگشت مطرود گر ختم نبوتی ولی هر پیغامبری ره تو پیمود نوحی که به ورطه ی بلا بود چون دید تو ناخدایی آسود آتش به خلیل شد گلستان با مرحمتت ز خشم نمرود موسی ارِنی چو گفت در طور نور تو به طور جلوه گر بود جان یافت مسیح از دم تو دم می زد و مرده زنده بنمود شد بنده ی درگهت سلیمان تا ارث دهد به نسل داوود همواره ز تو مدد گرفتند ادریس و شعیب و صالح و هود شد ابرهه و سپاه فیلش در سال ولادت تو نابود آتشکده ای که بود روشن خاموش و تهی ز نور و شد دود دریاچه ی ساوه خشک گردید پر آب سماوه گشت و شد رود شد کنگره ها جدا ز کسری خسرو پس از آن فسرد و فرسود ای پاک و ستوده ای محمد ای احمد و مصطفی و محمود بی مهر تو و ولای حیدر طاعات خلائق است مردود تو رحمت بی کرانی ای جان مدحت نشود به شعر محدود ای مطلع تو همیشه عالی ای طالع تو همیشه مسعود ای جلوه پر فروغ سرمد ای سیّد کائنات احمد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سنگ حَجر نشانه ی خال او باغ بهشت است به دنبال او زمزمه ام هفده ماه ربیع سلام بر "محمد و آل" او از عرش پیام سرمدی آوردند به به چه مَه زبانزدی آوردند در روز ولادت "امام صادق " یک دسته گل محمدی آوردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باید تو را بالاتر از بالا صدا کرد باید تو را والای بی همتا صدا کرد ای رحمه للعالمین ما محمد ای بی کران باید تو را دریا صدا کرد ثبت است بر طاق فلک نام بلندت مثل خدا باید تو را یکتا صدا کرد ما حلقه بر گوشیم پس یعنی همیشه مولای من باید تو را مولا صدا کرد نام تو نقش خاتم پیغمبران بود باید تو را یس، تو را طه صدا کرد از بین لب هایت هزاران ماه بارید هر بار که زهرا تو را بابا صدا کرد بر موج غم نوح نبی، موسی به دریا نام تو را وقت عروج عیسی صدا کرد نام تو حلال تمام مشکلات است راه نجات مؤمنین و مؤمنات است از جمله ی پیغمبران سر می شوی تو یعنی که از خلقت فراتر می شوی تو تو خاتم پیغمبرانی یا محمد با حاصل آن ها برابر می شوی تو وقتی خدا زهرا به تو بخشید یعنی سر رشته ی آیات کوثر می شوی تو «معراج تازه ابتدای راهتان است» بین حرا وقتی پیمبر می شوی تو در کوچه های قلب ما با خنده هایت پرواز تا خورشید را پر می شوی تو آقا هنوز عطرت میان شهر جاری است با سیب زهرایی معطر می شوی تو جان تو و جان علی نفسی است واحد وقتی که با حیدر برادر می شوی تو نام علی وقتی که از نامت جدا نیست گاهی محمد را علی گفتن خطا نیست همتایت ای والای بی همتا علی بود مولای مولا تو، به ما مولا علی بود بالاتر از بالاتر از بالا تو بودی بالاتر از بالاتر از بالا علی بود زیباتر از زیباتر از زیبا تو بودی زیباتر از زیباتر از زیبا علی بود ما از لب حق گوی تو این را شنیدیم چرخیده حق دور علی، هر جا علی بود این نور را بعد از تو حتی کور هم دید حق با علی حق با علی حق با علی بود وقت جدایی در شب معراج حتی ذکر خدا هم با رسولش یا علی بود در چین پیشانیت غم پیدا نمی شد در لشکر تو یا محمد، تا علی بود شکر خدا نام علی ذکر لب ماست عشق علی و فاطمه نان شب ماست عشق تو در جان علی، در جان زهراست عشق تو ایمان علی، ایمان زهراست ای سر لولا بین لبخند تو مستور مستور لبخند تو در رضوان زهراست نور خدا جاریست در پیشانی تو روی تو بدر کامل تابان زهراست یک قطره از آب وضویت را گرفتیم دیدیم آری، کوثر قرآن زهراست خیلی گرفتارم ولی این بار را هم آقا قبولم کن، بگو مهمان زهراست وقتی شما مهمان زهرایید یعنی امید عالم سفره احسان زهراست قبر شهید بی پلاک خفته در رمل پائین پای تربت پنهان زهراست باید که بر بالای هر منبر بگوئیم تو یادمان دادی به او مادر بگوئیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به احترام تو امشب ترانه باید گفت هـزارتا غـزل عاشقانـه بایـد گفت برای عرض ارادت مدینه بایـد رفت و یک غزل وسط آستانه بایـد گفت برای منتظرانی که در پی ات هستند ز خال گوشه ی لبها نشانه باید گفت ولایت تو به مـا تـا قیامتـم باقیست پیمبـری تو را جاودانـه بایـد گفت برای خواندن مدحت اجازه میخواهم برای زنده شدن جان تازه میخواهـم شبی که سـوی خـدا شد نگاه آدمهـا و پـاک شد ز قدومت گنـاه آدمهـا صـدای بال و پری که نوید می بخشـد که می رسد به جهان تکیه گاه آدمهـا و دختـران همگی عاشقانـه خندیدند به روزگـار غـریب و سیـاه آدمهـا قیامتـی شـده بر پـا بـه یُمـن آمدنت چو یوسفی که برون شد ز چاه آدمها نگیر روی خودت را نقاب لازم نیست تو آمـدی و دگـر آفتـاب لازم نیست شکسته آمـدنت پایــه های کسـری را بیا بهـم بـزن این مبهمـات دنیـا را هـزار سـال دلش شعلـه های آتش بـود تو آمدی که گلستان کنی همه جـا را به احتـرام تـو شیطـان نمی پـرد دیگـر بیا ادامـه بـده معجـزات عیسـی را و "لات"ها همگی یک به یک زمین خوردند به یک اشاره به چرخ آوری تبرها را تو نور کاملی و سایه هم نمی خواهی پیمبری، قسم و آیه هم نمی خواهی تـویی کـه رحمتُ لِلْعالمین شـدی آقا به کارنـامـه ی خلقت نگیـن شدی آقا بـه روزگـار پـر از هرج و مرج جاهلها بزرگـوار شــدی و امیـن شـدی آقـا نخی ز تار عبایت دخیـل مـردم شـد ببین چگونه تو حبل المتیـن شدی آقا تو مهربانـی و بارانـی و پـر از مِهـری و مقتــدای همـه مومنیـن شـدی آقا برای عیدی ما یک مدینه هم کافیست اگر نبود همین سوز سینه هم کافیست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شهدِ عشقت از ازل در کام دلها ریخته این محبت را به دلها حق تعالی ریخته آتشِ آتشکده خاموش گشت و در عوض آتشِ عشق تو در دلها سراپا ریخته بر ندارم سر اگر از سجدهء شکرش رواست کاین محبت را خدا در سینۀ ما ریخته زیرِ گامت وقتِ میلادت زمین لرزید سخت پس نبوده بی سبب گر طاقِ کسری ریخته نیست بی علت که ما اینگونه از خود بیخودیم دستِ حق در جامِ ما شُربِ طهورا ریخته اول خلقت خدا هنگام خلقِ روی تو نقش رویت را به عشق روی زهرا ریخته دورهء ظلمت سر آمد شد جمالت جلوه گر مکه از فیض وجودِ پاکِ تو شد مفتخر وعدهء ادیان تحقق یافت و موعود شد سرزمین مکه هم بی تابِ این مولود شد انتظار حق تعالی هم به پایانش رسید بین مخلوق خدا تقدیر ، آنچه بود شد مثل خورشیدی دلِ ارض و سما را گرم کرد دلبری آمد که محبوب دلِ معبود شد نور رویش خانه های ظلم را تاریک کرد خانۀ سفیانیان یوم الابد نابود شد دورهء ظلمت سر آمد تیرگی از یاد رفت حرکت دنیا به سمتِ روشنی مشهود شد دامن بنت وهب شد چشمۀ فیض خدا دشمن فرزند او مغضوب شد مطرود شد آمده تا که شود انگار ختم المرسلین جان دو عالم فدای رحمت للعالمین مکه از روز ازل در بیعت پیغمبر است فاطمه میراث دارِ این زمین تا آخر است مکه هم مثل مدینه خانۀ زهرای ماست کعبه خود مشغول گردیدن به دور مادر است می زند عالم همه فریاد که حق با علیست هر که این فریاد را نشنیده تا حالا کر است شک نکن این آرزو آخر محقق می شود حقِّ کعبه یک اذانِ کامل و روشنگر است می رسد روزی که آوایِ موءذن زاده ها می رسد آنجا به گوش از روز هم روشن تر است بعد از آن بر منبرِ کعبه اذان شیعیان اولش الله اکبر آخرش یا حیدر است ملک پیغمبر به دست شیعه افتد زودِ زود یک نفس باقیست تا نابودیِ آل سعود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به یُمن مقدم او پر فشانده جبرائیل به مدح و منقبتش عرش و فرش در تجلیل در آسمان، همه رامشگران ، نوازشگر مُغنّیان رُخش عارفانه در ترتیل همان حکایت موعود اتفاق افتاد تمام آنچه که تورات گفته و انجیل همان حکایت موعود اتفاق افتاد چه اتفاق قشنگی شده در عام الفیل کجاست ابرهه تا بیند آن همه هیبت چه فیل ها که فرو رفته اند فی تضلیل به گریه آمده کودک به لهجه ی داوود به خنده آمد انسان چنان که میکائیل فرشتگان الهی به هیاَت انسان به سوی عرش خدا داده بوده اند گسیل که جسم اطهر او را خدا کند تطهیر در آب زمزم و کوثر نمایدش تغسیل به چهره، شمّه ی نورش چو یوسف و عیسی شدند آینه گردان ، چو مریم و راحیل به گریه آمده کودک که آسمان خندد زمین بگردد و بار دگر شود تشکیل جهان به اول خطّش رسیده انگاری دمیده شد پس از آن گریه صور اسرافیل زمان به حیرت و ...آذرگُشسب در اندوه زمین به لرزه...فروریخت آن نماد شکیل خدای گانَک ها سر به سجده در تسبیح خدای گانک ها در رکوع و در تهلیل تو را چگونه کنم من به انس و جان تشبیه تورا زنم به کدامین پیامبر تمثیل مرید مذهب تو از نخست شد آدم شهید راه تو روز ازل شده هابیل به جستجوی تو موسی و وادی حیرت کشانده است به دنبال ، قوم اسرائیل در اعتکاف مقامت پیمبران خواندند هزار بار مکرر، معارج و تنزیل تو مرکزی و جهان بر مدار می گردد تو محوری ، شده منظومه ی خدا تکمیل زمان به حرکت خود دارد آن چنان تأخیر زمین به گردش خود دارد این چنین تعجیل زمین به شکل دگر گشت و آسمان دیگر زمین به نور رُخت شد به کهکشان تبدیل به اشتیاق رُخت سال های پس از این به نام اعظمت ای عشق می شود تحویل شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند آثاری از طلوع محبت گذاشتند با خلقت تو ای همه ی آبروی خلق منّت سر اهالی خلقت گذاشتند تو آمدی که ما همگی متحد شویم نام تو را منادی وحدت گذاشتند باران لطف تو همه جا را فراگرفت در ابر چشم های تو رحمت گذاشتند اشفع لنای هرشب بارانی مرا در نزد تو برای اجابت گذاشتند روز ازل به پیش همه ... ایها النبی روی سر تو تاج نبوت گذاشتند از بارش کرامت بی حد نوشته ام بر روی سینه نام محمد نوشته ام یاایها الرسول دلم را جلا بده ای با صفا صفا به دل بی صفا بده با دست خالی آمده ایم ایها الکریم چیزی به ما تو محض رضای خدا بده اینجا نشسته ام که بگویم طبیب عشق نسخه برای درد دل بی دوا بده چشم تو خاک را به نظر کیمیا کند رنگی به تیرگی دل سنگ ما بده از سائلان هرشب ایرانی توام رزق مرا توسط موسی الرضا بده حتی اگر مدینه بیایم شبانه روز می خواهم از تو تذکره ی کربلا بده وقتش رسیده نور ولی را نشان دهی راه علی و آل علی را نشان دهی ما شیعه ایم شیعه ی سرمست حیدریم لب تشنگان باده ی ساقی کوثریم محشر میان جمع محبان فاطمه سایه نشین چادر خاکی مادریم یک عمر ما فقط به علی رو زدیم و بس حاجت به پیش هرکس و ناکس نمی بریم نام علی که بر لبمان سبز می شود در بین مجلسیم ولی جای دیگریم در صحن با صفای نجف سیر می کنیم گوشه نشین مرقد سلطان محشریم شیخ الائمه چشمه ی جاری مرتضاست ما پیروان مکتب پربار جعفریم نام مرا خدا همه جا مبتلا نوشت از شیعیان صادق آل عبا نوشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همه ی حرف های من با تو آبرو، اعتبار دنیا تو نور،خورشید،بندگی،توحید همه تفسیر می شود با تو گرد پایت به شانه ی جبریل یعنی از عرش آنچه اعلی، تو جای پای تو آسمان روئید رد شدی از مسیر هر جا تو بالمان سوخت، خاک نشین شدیم نرسیدیم آخرش تا تو و به جایی نمی رسیم آقا تا نگیری تو دستمان را ... تو کاش دستی به دستمان بدهی آسمان را به ما نشان بدهی نور توحید را به ما دادی تو به دل های ما صفا دادی ما شدیم اهل صبر، اهل ولا بعد هر وعده غم، بلا دادی به غریبان جمع یکباره رزق ما را جدا جدا دادی دست ما را به فاطمه دادی دست ما را به آشنا دادی حس نابی که شاعران دارند هر چه داریم را شما دادی با علی آشنایمان کردی بعد هم منصب گدا دادی با نگاه تو انتخاب شدیم که گدای ابوتراب شدیم لطف داری شما به نوکر هم خوب و بد را خریده ای در هم مست جام شما شدیم-و بعد مست جام طهور کوثر هم رحمت آوردی و به ما گفتی رحمتی از خداست دختر هم پادشاهی که می نشینی با هر غلام و فقیر و نوکر هم در جمالت ملاحتی جاری... بود اینگونه تا به آخر هم جان ماها چه ارزشی دارد می گذاریم پای تو سر هم تو دلیل وجود ماهایی آبروی تمام دنیایی مکه را اعتبار دادی تو نعمت بی شمار دادی تو به نفس های مرده ی این شهر عطر و بوی بهار دادی تو آمدی نقل حسن یوسف را بعد عمری کنار دادی تو ابتدا بی قرارمان کردی بعد ما را قرار دادی تو و علی را نه خم، همان اول سر جایش قرار دادی تو چون علی روی شانه ات رفته شیعه را اقتدار دادی تو دین تو کامل از ولایت شد شیعه بعد از شما هدایت شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7