🍃🏴 زبانحال، در عزای #شب_هشتم_محرم
#نذر_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده
دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده
قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی
جای-جایِ بدنش رفته و ساییده شد
نیزه ها آب-نداده پسرم را کشتند
با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده
روی پیشانی اش افتاده چه ردّ شمشیر
لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده
گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است
نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده
میگذارم نگران! صورتِ خود را با اشک...
به روی صورتِ زیبایِ خراشیده شده
شیشۂ عمر علی اکبرِ(ع) من خورد زمین
کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده
می برم بینِ عبا دار و ندارِ خود را
با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسین
#سلام_خدا_بر_حضرت__علی_اکبر
#مؤذن_کربلا_دخیلک
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________
#حضرت_علی_اصغر
این سو و آن سو می روی بالای نیزه
ششماهه ام..حالا شدی آقای نیزه..
سخت است باور کردنش!ای کاش می شد
تا که در آغوشم بشینی جای نیزه..
گریه جوابِ غصّه هایت را نمی داد
ای کاش سینه می زدم در پای نیزه
تنها نه من می نالم و می گریم ای گل
بشنو خودت ششماهه..های و های نیزه
دیدی بجای بوسه از زیرِ گلویت...
افتاد پای حنجرت امضای نیزه..
اینقدر با لبهای خود ما را نسوزان
آتش گرفته روی نی سقّای نیزه
🔸شاعر؛
#محسن_راحت_حق
_________________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____
#حضرت_علی_اصغر
او آب را به دست خودش آفریده است
دریا عقیق سرخ لبش را مکیده است
روشن ترین دعای قنوت حسین شد
نوری که از گلوی سپیدش دمیده است
حتی فرات حق لبش را ادا نکرد
غیر از سه شعبه ای که نوکش آب دیده است
تیر از میان آن همه مضمون گریه دار
معنای نازک گلویش را گزیده است
طفلی هنوز راه نیفتاده است ... آه
خون با شتاب بر رخ پاکش دویده است
وقت تلظی لب او آب می شود
دریا؛ که منت از برهوتی کشیده است
تشییع پیکرش به عبا احتیاج داشت
مانند پیکری که بریده بریده است
او رفت و آب خوردن مادر عذاب شد
جرعه به جرعه طعم عطش را چشیده است
از آسمان حنجر زخمی و تشنه اش
بر خاک عرش، خون گلویش چکیده است
قطعاً که گاهواره او عرش کبریاست
درصحن سینه ی پدرش آرمیده است
چاووش نیزه ای شده لالایی رباب
حالا که طفل تشنه به دستش رسیده است
🔸شاعر:
#محسن_حنیفی
_____________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________
#حضرت_علی_اصغر
پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال
بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال
قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه ای آب؛
تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال
قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام...
بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال
بابا چه بغض کرد و از گوش تا به گوشَش-
-را با لبانِ لرزان، بوسید و رفت از حال
با چشم نیمه بازش یکریز پلک میزد
یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال
شش ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون
بر آسمانِ هفتم پاشید و رفت از حال
گهواره کنج خیمه؛ بیتاب تاب میخورد
مادر دو دستِ خود را بویید و رفت از حال!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
_______________________
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_________________
#حضرت_علی_اصغر
پی دریا شدن چون رود غم آواره می آیی
به دست موج موج گریه از گهواره می آیی
چرا اینقدر آشوبی، نکن اینطور بیتابی
کمی دیگر در آغوش پدر آرام میخوابی
کلامی از تو شیرین میکند تلخی دنیا را
بیا و این دم رفتن زبان واکن بگو بابا!
ببوسد زودتر ای کاش گلبرگ دهانت را
که آتش میزند داغ تو قلب باغبانت را
به بزم تیرها، مردانه، بی شمشیر می آیی
تو که جنگی نداری بی کمان و تیر می آیی
عبای باغبان دشت سرخ از ردّ بارانست
گمانم غنچه نشکفته ای درگیر طوفانست
گلو باید بگیرد کام جان از چشمه ای دیگر
نمینوشد به جز خون آسمان از چشمه ای، دیگر
سپاه شب به کام خون کشیده رنگ و رویت را
بگو دیگر نمیبیند سپیدی گلویت را
تویی که از زمین با آرزوی ماه دل کندی
چرا در خواب نازت چشم هایت را نمیبندی
به روی خاک سوزان چشم هایت را ببندی کاش
میان سوختن، در خاک خوابیدن نخندی کاش
به معراج بلا سرمیگذاری روی سرنیزه
سرت آرام میگیرد به جای شانه بر نیزه
🔸شاعر:
#فاطمه_معصومی
____________________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
________________
#حضرت_علی_اصغر
صدای لالایی میاد از توی خیمه رباب
کبوتر کوچیک من گریه نکن آروم بخواب
بخواب شاید بارون دلش بسوزه یه کم بباره
بباره و عمو نره تا که برات آب بیاره
رقیه طاقت نداره ببینه اشکای تو رو
با دستای مهربونش گرفته دستای تو رو
الهی که من بمیرم تا تو رو اینجور نبینم
طاقت ندارم ببینم هی میزنی چنگ به سینم
سرباز کوچیکم بخواب بابا بیرون منتظره
میخواد که همراه خودش تو رو به میدون ببره
یادت باشه وقتی میری خنده نیاری رو لبت
تا نبینن خنده هاتو آدمای دورو برت
بذار ببندم رو سرت سربند یا فاطمه رو
پشت و پناهت فاطمه حالا دیگه پسر برو
🔸شاعر:
#حمیدرضا_عرب_زاده
___________________________
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
____________
#حضرت_علی_اصغر
از شبِ هفتم به اهل خیمه بستند آب را
تشنگیِ کودک شش ماهه برده تاب را
از دوچشمِ مادرش ، آری ، گرفته خواب را
او دراورده به گریه ، از عطش ، مهتاب را
کل خیمه در پیِ آبی برای این پسر
ما همه بودیم تشنه ، لکن اصغر تشنه تر
دشمنان با اشکِ چشمِ من ، تسبم میکنند
بی علی هستند و قطعا قبله را گم میکنند
شاید اینها بر منِ خسته ترحم میکنند
این غدیرِ خونیِ مارا کمی خُم میکنند
بردمش من اصغرم را سمتِ میانِ نبرد
هیچکس یک قطره آبی هم به ما هدیه نکرد
تازه ، من دیدم که تیری هم به سمتِ ما زدند...
کل لشکر تیر را دیدند و از خود جا زدند
تا سفیدیِ گلو ، چون ماه ، شد پیدا ، زدند
آب ، هیچ اصلا! چرا با تیر ، کودک را زدند؟
داشتم میگفتم از خشکیِ لب هایش ولی
آه... ، بدجوری به خود پیچید یک دفعه علی
گرچه لشکر خواستند آبی دهند ، اما نشد
هیچکس بهرِ کمک کردنِ به کودک پا نشد
اصغر از این همهمه حتی دو چشمش وا نشد
گفتم: اصغر رو زدم! شرمنده ام بابا ، نشد...
حال من ماندم میانِ خیمه و این دشمنان
مانده ام حیران و سرگردان ، میانِ این و آن...
کودکِ شش ماههی من ، سوخته بال و پرش
بین قنداقِ پر از خون است ، جسمِ اطهرش
روی یک دستم تنش ، برروی یک دستم سرش
حال بفرستم کدامش را برای مادرش؟
تیر خورده جای شیر و خواب رفته اصغرم
بهرِ خوابیدن ، علی را پشتِ خیمه میبرم
آرزو دارم نبیند مادرش این صحنه را
پیکرش در بین قنداق است و سر از تن جدا
خاک میکردم علی را در زمین کربلا
ناگهان هم مادرش آمد به پشتِ خیمه ها
کاش وقتی که میانِ خون نشستم ، بی پناه
مادرم هرگز نیاید گوشه ای از قتلگاه...
🔸شاعر:
#محمدحسین_چاوشی
_____________________________
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مداحی آنلاین - شبای جمعه دلم میگیره - کاتب کربلائی.mp3
2.31M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃شبای جمعه دلم میگیره
🍃دلم برای دیدن حرم میگیره
🎤 #حسین_کاتب_کربلائی
⏯ #نوآهنگ
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اصغر
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را
#محمود_ژولیده
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
#السلام_علیک_یا_علی_اکبر💔🥀
کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده
دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده
قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی
جای جایِ بدنش رفته و ساییده شده
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله💔
#شب_هشتم #محرم💔🥀
سلام مولای ما ، صاحب عزا ، مهدی جان
در روزهای هراسناکی که جهان از اضطراب بیماری به خلوت خویش خزیده است ، ما با دلهای دردمند و مشتاقمان ، با اشک های دمادم و بی پایانمان و با جان های منتظر و امیدوارمان ... رخت بی ریای عزا بر تن کردیم ، خیمه های ماتم برپا نمودیم و بساط روضه گستردیم ...
... و امید آن داریم که به حرمت عزای جد غریبتان ، خداوند ، رخت فرج بر قامت زهرایی شما بپوشاند و چشمان سوگواران امام مظلوم را به جمال بهشتی شما روشن کند ...
#حضرت_علی_اکبر
خزان زندگی بر جانت افتاد
تو را پرپر نمود و دست من داد
عصای پیری ام بودی علی جان
شکستی و شکستم، داد بی داد
#داود_رحیمی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اکبر
کوفیان منتظر و در صدد آزارند
نکند داغ تورا روی دلم بگذارند
پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی
پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند
#محسن_کاویانی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_علی_اکبر
برخیز و رحم کن به دل بى امان من
داغ تو پیر کرد مرا اى جوان من
هفت آسمان به حال تنت گریه می کنند
برخیز اى ستاره ى هفت آسمان من
#مهدی_فخارشاکری
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7