eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
989 ویدیو
51 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ________ این سو و آن سو می روی بالای نیزه ششماهه ام..حالا شدی آقای نیزه.. سخت است باور کردنش!ای کاش می شد تا که در آغوشم بشینی جای نیزه.. گریه جوابِ غصّه هایت را نمی داد ای کاش سینه می زدم در پای نیزه تنها نه من می نالم و می گریم ای گل بشنو خودت ششماهه..های و های نیزه دیدی بجای بوسه از زیرِ گلویت... افتاد پای حنجرت امضای نیزه.. اینقدر با لبهای خود ما را نسوزان آتش گرفته روی نی سقّای نیزه 🔸شاعر؛ _________________________ 🏴 اشعار ____ او آب را به دست خودش آفریده است دریا عقیق سرخ لبش را مکیده است روشن ترین دعای قنوت حسین شد نوری که از گلوی سپیدش دمیده است حتی فرات حق لبش را ادا نکرد غیر از سه شعبه ای که نوکش آب دیده است تیر از میان آن همه مضمون گریه دار معنای نازک گلویش را گزیده است طفلی هنوز راه نیفتاده است ... آه خون با شتاب بر رخ پاکش دویده است وقت تلظی لب او آب می شود دریا؛ که منت از برهوتی کشیده است تشییع پیکرش به عبا احتیاج داشت مانند پیکری که بریده بریده است او رفت و آب خوردن مادر عذاب شد جرعه به جرعه طعم عطش را چشیده است از آسمان حنجر زخمی و تشنه اش بر خاک عرش، خون گلویش چکیده است قطعاً که گاهواره او عرش کبریاست درصحن سینه ی پدرش آرمیده است چاووش نیزه ای شده لالایی رباب حالا که طفل تشنه به دستش رسیده است 🔸شاعر: _____________________ 🏴 اشعار ________ پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه ای آب؛ تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام... بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال بابا چه بغض کرد و از گوش تا به گوشَش- -را با لبانِ لرزان، بوسید و رفت از حال با چشم نیمه بازش یکریز پلک میزد یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال شش ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون بر آسمانِ هفتم پاشید و رفت از حال گهواره کنج خیمه؛ بیتاب تاب میخورد مادر دو دستِ خود را بویید و رفت از حال! 🔸شاعر: _______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _________________ پی دریا شدن چون رود غم آواره می آیی به دست موج موج گریه از گهواره می آیی چرا اینقدر آشوبی، نکن اینطور بیتابی کمی دیگر در آغوش پدر آرام میخوابی کلامی از تو شیرین میکند تلخی دنیا را بیا و این دم رفتن زبان واکن بگو بابا! ببوسد زودتر ای کاش گلبرگ دهانت را که آتش میزند داغ تو قلب باغبانت را به بزم تیرها، مردانه، بی شمشیر می آیی تو که جنگی نداری بی کمان و تیر می آیی عبای باغبان دشت سرخ از ردّ بارانست گمانم غنچه نشکفته ای درگیر طوفانست گلو باید بگیرد کام جان از چشمه ای دیگر نمینوشد به جز خون آسمان از چشمه ای، دیگر سپاه شب به کام خون کشیده رنگ و رویت را بگو دیگر نمیبیند سپیدی گلویت را تویی که از زمین با آرزوی ماه دل کندی چرا در خواب نازت چشم هایت را نمیبندی به روی خاک سوزان چشم هایت را ببندی کاش میان سوختن، در خاک خوابیدن نخندی کاش به معراج بلا سرمیگذاری روی سرنیزه سرت آرام میگیرد به جای شانه بر نیزه 🔸شاعر: ____________________________ 🏴 اشعار ________________ صدای لالایی میاد از توی خیمه رباب کبوتر کوچیک من گریه نکن آروم بخواب بخواب شاید بارون دلش بسوزه یه کم بباره بباره و عمو نره تا که برات آب بیاره رقیه طاقت نداره ببینه اشکای تو رو با دستای مهربونش گرفته دستای تو رو الهی که من بمیرم تا تو رو اینجور نبینم طاقت ندارم ببینم هی میزنی چنگ به سینم سرباز کوچیکم بخواب بابا بیرون منتظره میخواد که همراه خودش تو رو به میدون ببره یادت باشه وقتی میری خنده نیاری رو لبت تا نبینن خنده هاتو آدمای دورو برت بذار ببندم رو سرت سربند یا فاطمه رو پشت و پناهت فاطمه حالا دیگه پسر برو 🔸شاعر: ___________________________ 🏴 اشعار ____________ از شبِ هفتم به اهل خیمه بستند آب را تشنگیِ کودک شش ماهه برده تاب را از دوچشمِ مادرش ، آری ، گرفته خواب را او دراورده به گریه ، از عطش ، مهتاب را کل خیمه در پیِ آبی برای این پسر ما همه بودیم تشنه ، لکن اصغر تشنه تر دشمنان با اشکِ چشمِ من ، تسبم میکنند بی علی هستند و قطعا قبله را گم میکنند شاید اینها بر منِ خسته ترحم میکنند این غدیرِ خونیِ مارا کمی خُم‌ میکنند بردمش من اصغرم را سمتِ میانِ نبرد هیچکس یک قطره آبی هم به ما هدیه نکرد تازه ، من دیدم که تیری هم به سمتِ ما زدند... کل لشکر تیر را دیدند و از خود جا زدند تا سفیدیِ گلو ، چون ماه ، شد پیدا ، زدند آب ، هیچ اصلا! چرا با تیر ، کودک را زدند؟ داشتم میگفتم از خشکیِ لب هایش ولی آه... ، بدجوری به خود پیچید یک دفعه علی گرچه لشکر خواستند آبی دهند ، اما نشد هیچکس بهرِ کمک کردنِ به کودک پا نشد اصغر از این همهمه حتی دو چشمش وا نشد گفتم: اصغر رو زدم! شرمنده ام بابا ، نشد... حال من ماندم میانِ خیمه و این دشمنان مانده ام حیران و سرگردان ، میانِ این و آن... کودکِ شش ماهه‌ی من ، سوخته بال و پرش بین قنداقِ پر از خون است ، جسمِ اطهرش روی یک دستم تنش ، برروی یک دستم سرش حال بفرستم کدامش را برای مادرش؟ تیر خورده جای شیر و خواب رفته اصغرم بهرِ خوابیدن ، علی را پشتِ خیمه میبرم آرزو دارم نبیند مادرش این صحنه را پیکرش در بین قنداق است و سر از تن جدا خاک میکردم علی را در زمین کربلا ناگهان هم مادرش آمد به پشتِ خیمه ها کاش وقتی که میانِ خون نشستم ، بی پناه مادرم هرگز نیاید گوشه ای از قتلگاه... 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را  چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را  به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد  رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را  👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را  چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را  به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد  رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را  👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💔🥀 کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی جای جایِ بدنش رفته و ساییده شده 💔 💔🥀
سلام مولای ما ، صاحب عزا ، مهدی جان در روزهای هراسناکی که جهان از اضطراب بیماری به خلوت خویش خزیده است ، ما با دلهای دردمند و مشتاقمان ، با اشک های دمادم و بی پایانمان و با جان های منتظر و امیدوارمان ... رخت بی ریای عزا بر تن کردیم ، خیمه های ماتم برپا نمودیم و بساط روضه گستردیم ... ... و امید آن داریم که به حرمت عزای جد غریبتان ، خداوند ، رخت فرج بر قامت زهرایی شما بپوشاند و چشمان سوگواران امام مظلوم را به جمال بهشتی شما روشن کند ...
خزان زندگی بر جانت افتاد تو را پرپر نمود و دست من داد عصای پیری ام بودی علی جان شکستی و شکستم، داد بی داد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کوفیان منتظر و در صدد آزارند نکند داغ تورا روی دلم بگذارند پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برخیز و رحم کن به دل بى امان من داغ تو پیر کرد مرا اى جوان من هفت آسمان به حال تنت گریه می کنند برخیز اى ستاره ى هفت آسمان من 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ________ دیده‌‏ام در کربلای دست تو عالمی را مبتلای دست تو کربلا این‌قدر شیدایی نداشت بی‌تو و بی‌ماجرای دست تو می‏‌کُشد این حسرتم آخر که کاش بود دست من‌ به جای دست تو... چشم من با گریه می‌‏بندد دخیل بر ضریح با صفای دست تو هر که با دست تو دارد عالمی من که می‌‏میرم برای دست تو تا همیشه دست تو مشکل‏‌گشاست ای خدا مشکل‏‌گشای دست تو اوفتاد از پا امام عاشقان تا که خالی دید جای دست تو خم شد و برداشت و با احترام بوسه زد بر پاره‌‏های دست تو سایه هم، همسایۀ نامحرمی‌ست گر چه می‏‌افتد به پای دست تو ای به سودای تو اسماعیل‏‌ها سر نهاده در منای دست تو کعبه در سوگ تو می‏‌پوشد سیاه تا نشیند در عزای دست تو آب پاکی روی دست آب ریخت ای به قربان صفای دست تو 🔸شاعر: ___________________ 🏴 اشعار ________ تا خیمه ها عباس دارد غم ندارم پشتم به تو گرم است ای کوه وقارم من رحمت الله و تو پرچم دار فضلی بوسیدن دستان تو شد افتخارم سلطانی ام در کربلا از توست عباس در سایه ی قد تو ، صاحب اقتدارم تنها تویی که سه حرم داری در عالم دست جدایت را به چشمانم گذارم تا که صدا کردی برادر یاری ام کن بند دلم را پاره کردی ای نگارم هر جا نظر کردم تو را دیدم به صحرا گرد تن پاشیده ی تو بی قرارم بوی مدینه می دهد خون لبانت حس می کنم مادر نشسته در کنارم شمشیر تیز است و عمود آهنین پهن آشفته در هم گیسوانت ای بهارم بر خیمه ها چشم طمع دارد دشمن جان خودت صاحب علم دلشوره دارم ترسم شود زینب اسیر بی حیایی در فکر آن طفلان در حال فرارم 🔸شاعر: ___________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نماند به پیش تو طوفان صحرا نماند به لشکر بگویید اگر می‌تواند که حیرانِ آن قد و بالا نماند به جبریل گویید اگر می‌تواند که مبهوت آن چشم زیبا نماند چه خوش میدهی جان به تیغت به میدان چنان میزند سر سری جا نماند چنان میزند سر/چنان میزند پَر/چنان میزنی تو به لشکر مکرر/چو حیدر/از این سر به آن سر/از اول به آخر/که یک تَن در آنجا نماند برای تماشا نماند/و آنکه به ترسی دچار است به فکر فرار است/و زار است بگو زیر این دست و پاها نماند به رویِ لبت غیرِ این بیتِ غَرا نماند امیری حسین فنعم الامیری  دگر این برادر برادر ندارد چرا پیکرِ تو بجز پَر ندارد تو خوردی زمین خواهرت هم زمین خورد دعا کُن تَرَک آیِنه بر ندارد دلت آمد این خیمه‌ها را نبینی مگر این حرم چند دختر ندارد؟ گرفته است زهرا به دامن سرت را کسی تا نگوید که مادر ندارد نفسها پریشان/همه زار و گریان/به فکر عمو جان/رباب است حیران/فقط فکرِ باران/علی تشنه بی جان شده وقت غارت/اسارت /جسارت/نه جانی توانی/بجز خنده آن جمعِ لشکر ندارد/پدر دست بر سر زمین خورده دیگر/و خواهر که می گفت با نوامیس خیمه/کسی با خودش چند معجر ندارد 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴🍃 شب نهم محرم 🍃🏴 از نفس افتاد تا آرام ِ جان در علقمه ایستاد و بر سرِ خود زد زمان در علقمه مَشک گریان و علَم افتاد بر خاک و چطور با لبِ تشنه؛ زمین خورد آسمان در علقمه تیرها چشمش زدند و حضرت ماهِ حرم غرقِ خون افتاد از تاب و توان در علقمه در هم-آغوشیِ زخم نیزه ها جا مانده بود هم برادر، هم عمویی مهربان در علقمه بغض کرد و تیر خورد و جرعه ای لب تر نکرد یاد شش ماهه! به یاد کودکان در علقمه تکّه تکّه «کاشف ٱلکربِ» حرم تکثیر شد روی خاک کربلا، شد بی نشان در علقمه داشت می آمد ولی افتاد چندین مرتبه سید و سالارمان، شد ناتوان در علقمه از فشارِ «إنکسار» و از غم ِ «أدرک أخا» حضرت ارباب شد قامت کمان در علقمه گریه میکرد و گمانم داشت پیش از قتلگاه- با صدای خنده ها، می داد جان در علقمه! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍃🏴 در عزای 🏴🍃 غیرتش بی مَثَل و فوق بشر خوانده شود خیمه ها امن و امان است! سپر خوانده شود چه علمدارِ رشیدی! چه یلِ صف شکنی جَنَمش بس علوی بود! «جگر» خوانده شود رزم او خیره کننده ست! فقط باید از- خط به خطِ رجَزش مرد خطر خوانده شود با لبِ تشنه، لبِ علقمه از آب گذشت باید استاد ادب! اصلِ هنر خوانده شود شد أبالفضل(ع) که بی واسطه حاجت بدهد هر چه از او برسد درّ و گوهر خوانده شود با وفا بود و گذشت از خود و در کرب و بلا خوش درخشید و بگویید قمر خوانده شود ¤ روز جمعه ست! بیا منتقم خون حسین(ع) تا «ظهورِ تو» به عنوانِ خبر خوانده شود قول دادی که سراسیمه بیایی! هرجا... روضۂ حضرتِ عباس(ع) اگر خوانده شود! 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _____________ چشمم از داغ علمدار جوان،تر شده است بی ابالفضل،حرم بی کس و یاور شده است آن علمدار رشیدی که غم از دل می برد حال با قامت یک طفل برابر شده است گر عبایی به حرم هست بیاور زینب او پراکنده تر از قامت اکبر شده است قسمتی از بدن درهم او را چیدم تازه سقای حرم،چون علی اصغر شده است زینبم بهر اسیری دگر آماده شوید بین دشمن سخن از غارت معجر شده است جان زهرا مکن اصرار چه دیدم،اما با تو سر بسته بگویم که چه با سر شده است بگمانم که سرش بر سر نی جا نشود از تماشای سرش،خون دل مادر شده است 🔸شاعر: ____________________ اشعار _____________________ شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو رفتم فُرات را به حضورت بیاورم تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی با این حساب من شده ام از تبارِ تو 🔸شاعر: ________________________ 🏴 اشعار _________ ای بزرگ خاندان آب‌ها آشنای مهربان آب‌ها در مقام شامخ سقایی‌ات بند می‌آید زبان آب‌ها... بر ضریح دست تو پیچیده‌اند التماس گیسوان آب‌ها می‌رسید از دور بر اهل حرم جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها... مشک و ختم فاتحه هرگز نبود این تصوّر در گمان آب‌ها بعد لب‌های تبسم‌ریز تو گریه افتاده به جان آب‌ها از وداع تو حکایت می‌کند دست های پر تکان آب ها 🔸شاعر: ________________ 🏴 اشعار ___________ دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش وقتی که آب را به روی آب ریختی آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش گفتی به آب، آب! چه بی‌غیرتی برو بی‌آبرو به ریختن آبرو مکوش! آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه‌ها به گوش... تو موج می‌زنی و علی‌اصغر از عطش گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش بالله بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش... 🔸شاعر: ______________________ 🏴 اشعار _________ قربان تو و محکمهء عذرپذیرت قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت ای حجت حق، درگذر از بندهء زارت حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت خالی شده پیمانهء ما «أوْفِ لَنَا الْکَیْل» ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت هر لحظهء ما پر شده از عطر دعایت الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه‌سیرت هرجا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم بگذار بمانیم همان معرکه‌گیرت «هرکس به کسی نازد وماهم به تو نازیم» دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت گفتیم بیا روضهء عباس گرفتیم شاید که سوی خیمهء ما خورد مسیرت ای مادر عباس اجازه بده یک بیت ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت بی‌دست و پُر از تیر زبالای بلندی افتاد زمین ام‌بنین، ماه منیرت 🔸شاعر: ____________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام علمدار سپه آید به گوشم😔 انگار من عمری به او حلقه به گوشم🙏 جانم بلرزد هر می گوید «اباالفضل »💚 سرّی ست خود بنهاده در اعماق گوشم😔 ایام سوگواری تسلیت باد🙏
مداحی شب تاسوعا محرم 1396 - www.aviny.com.mp3
2.52M
🏴مداحی شب تاسوعا 👤میثم مطیعی 🙏السلام علیک یا ابوالفضل العباس عليه السلام
◾️▪️💛▪️◾️ 🖤ﺍﻟﺴَّــﻼ‌ﻡُﻋَﻠَﻴْﻚَﺃَﻳُّﻬَﺎﺍﻟْﻌَﺒْـــﺪُﺍﻟﺼَّـــــﺎﻟِﺢُ🖤 💛ﺍﻟْﻤُﻄِﻴﻊُﻟِﻠَّﻪِﻭَﻟِﺮَﺳُﻮﻟِﻪِﻭَﻟِﺄَﻣِﻴﺮِﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ💛 🖤ﻭَﺍﻟْﺤَﺴَﻦِﻭَﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِﺻَﻠَّﻰﺍﻟﻠَّﻪُﻋَﻠَﻴْﻬِــﻢْ🖤 🖤هرچه داریــم همه از کرَم‌عباس‌است 💛خلقت‌جنت‌حق لطف کرم‌عباس‌است 💛نه فقط‌خلق‌زمین عبدوغلامش‌باشند 🖤بخـدا خیل ملائک حَشَم عباس است 🏴نهمین روز محرّم الحرام،🏴 🏴تاسوعای حسینی🏴 🏴روز یقین و وفاداری،🏴 🏴برعاشقان حسینی تسلیت باد🏴 🏴آجرک الله یاصاحب الزمان(عج)
دسـتـی افـــتاد ز تـن، دســـت دگــر یــاری کن گرچه بی تــــاب شــدی خـوب علــمــداری کن مشک! نــومید مــشو،😭 تا به حرم راهی نیسـت تــو در ایـــن مــعرکه ی درد مــــرا یـــاری کــــن تــیـر! در چـشـم برو، لیک ســوی مشـک میا بـــه هــوای ســـر زلفـش تــــو هــــواداری کــــــن😔 بـی_پــنــاه_شـــدیــم😭 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
*زبان حال مادر حضرت قاسم ابن الحسن ع تازه داماد حسین ای گل باغ حسنم مادرا گریه کنم یا ز غمت سینه زنم   اندر این دشت شده خاک سیه بر سر من چاره ای نیست بجز چاک زنم پیرهنم   بود امید من ای قاسم غم پرور من بار دیگر برسانی تو مرا در وطنم   در اسیریِ ره شام زمینگیر شدم به که گویم که چه شد قاسم گل پیرهنم   من چه سازم ز فراق تو اَیا سرو روان نبود طاقت و تابم برود جان ز تنم   جملۀ عیش تو دیدم به دل خود گفتم شکر لِله که تو دامادی و من چهچه زنم   حیف و صد حیف که در کرببلا ای مادر تو شدی کشته و من زنده روم در وطنم   گشته "رونیزی" مضطر ز غم تو دلخون دمبدم بهر تو ای نوگل سیمین بدنم (نام مادر حضرت قاسم رَمله معروف به ام ابی بکر)  التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....   👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش کار دنیا را ببین....کارش به مشک افتاده است 😭 او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش مشک را تا خیمه ها هر طور می شد می رساند حرمله نگذاشت‌‌‌.‌‌.. با تیری که زد بر ساغرش 😭 زینب کبری ، همان کوه حیا، مجبور بود بعد سقا بیشتر باشد به فکر معجرش روضه یعنی از کنار خیمه می بیند حسین در کنار علقمه می پاشد از هم لشکرش غیرت الله است ، یعنی میرود بر نیزه ها تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قدیمیا جوون دادن - @Maddahionlin.mp3
5.31M
🔳 احساسی 🌴قدیمیا جوون دادند 🌴به پای روضه خون دادند 🎤 👌فوق زیبا 🔴جدیدترین های روز 🔜 @Emamzamaniam31_3🌷 🔜 @Emamzamaniam31_3🌷