eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
992 ویدیو
56 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
دل خود را زفروغ تو ضیا بخشیدم سینه ی خویش زیاد تو جلا بخشیدم بنده ای راکه پُراز غفلت وعصیان گشته می شود باز بگویی که بیا بخشیدم گفتی ای بنده که درسایه ی قرآن منی شب احیا ست تو را حال بُکا بخشیدم گریه کردم من و با زمزمه ی یا الله به گلستان دل خویش صفا بخشیدم به محمّد به محمّددل من می لرزید درد خودرا به همین نام دوا بخشیدم به حق فاطمه برسوره ی قدر و شب قدر که زقدرش به دلم قدروبها بخشیدم درجواب به علیٍ به علیٍ به علی کاش گویی که گناهان تو را بخشیدم تاکه گفتم به درخانه ی تو بالحسنٍ مژده آمد که تو را صبرو رضا بخشیدم به همان ذبح عظیمی که به مقتل می گفت هرچه را داشته در راه خدا بخشیدم به تو گفتم به حسین ٍ به حسینٍ ،گفتی من تو را تذکره ی کرب وبلا بخشیدم به علی بن حسینت شب احیا تو بگو که تو را حال مناجات ودعا بخشیدم وسط حال شب قدر رسیدم به بقیع دل به منظومه ای از شمس ضحی بخشیدم کاظمینی شدم و درحرم دوگل یاس ازهمان باغ به دل عطر وفا بخشیدم به رئوفی که بود مظهرتسلیم و رضا مژده بفرست تو را من به رضا بخشیدم به علی بن محمّد به حسن بن علی که بگو توشه برایت به جزا بخشیدم به حق حجت موعود تو را می خوانم شب عفو است بگو من همه را بخشیدم کاش از عرش «وفایی» برسد آوایی من شمارا همه بی چون وچرا بخشیدم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 ظَلَمْتُ نَفْسی ... 🍃 خالی شده از عطرِ مناجات ، شبم اما عوضش پُر است از لغو ، لبم مظلومم و ظالمم «ظَلَمْتُ نَفْسی» از محضر خود حلالیت می‌طلبم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  ، من اومدم گدایی یابن الحسن کجایی منتظرت می شینم تا وقتی که بیایی یابن الحسن کجایی نجف یا کربلایی آقا برا منم کن تو این شبا دعایی بیا بی تو پریشون و خسته ام  بیا مونس قلب شکسته ام بیا دیده به راه تو بسته ام بیا دار و ندار دلم بیا ببین تو این دل شب به تو پناه آوردم خودم و زندگیمو به دست تو سپردم از آسمون چشمام داره بارون می باره منم همون که امید به نگاه تو داره خدا کن یه نگاهی به این حقیر خدا دستای خالیمو باز بگیر خدا بنده ی تو شده سر به زیر خدا من روسیاه و ببخش ببین چیزی ندارم به جز دو دست خالی من چه کنم خدایا با این شکسته بالی سنگ گناه شکسته بال و پرم رو یا رب شرمنده ام گرفته ام پایین سرم رو یارب خدا تو دل شب باز اومدم نکن از در این خونه ردم بگیر دست منو گرچه بدم  خدا من رو سیاه و ببخش http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوشا بینم به دل نور جلی را جمال روی والی الولی را به شوق وصل رویش زنده ام تا ببینم در دم آخر علی را ________________________________ خم شد سر نخلی دل نخلستان سوخت سروی به زمین فتاد و سروستان سوخت از چاه فراق ناله ای بیرون شد ساقی شده خونین و دل مستان سوخت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر بی کسان پناهی ، یارب الهی العفو کن سوی ما نگاهی ، یارب الهی العفو ای مهربان خدایم ، ذکر من و ندایم بگذر تو از خطایم ، یارب الهی العفو من بنده ای گنهکار ، بی حاصلی خطاکار تو مهربان و دادار ، یارب الهی العفو بر حاا من نظر کن ، از جرم من گذر کن شام غمم سحر کن ، یارب الهی العفو سوی توام شتابان ، شرمنده و پشیمان وای از دلِ پریشان ، یارب الهی العفو مهر تو جاودانی است ، کار تو مهربانی است این بهترین نشانی است ، یارب الهی العفو من غرق در گناهم ، بنگر چه روسیاهم تنها تویی پناهم ، یارب الهی العفو با اشک نیمه ی شب ، ذکر تو بر سر لب از توبه ام لبالب ، یارب الهی العفو ای منتهای رحمت، ای رسم تو محبت بر سائلان عنایت ، یارب الهی العفو ای که همه امیدی ، ما را چو آفریدی جز معصیت ندیدی ، یارب الهی العفو گر که ز تو گسستیم ، گر توبه ها شکستیم ما بنده ی تو هستیم ، یارب الهی العفو این دل شکسته ها را ، بخششنما تو یارا دیگر به حق زهرا ، یارب الهی العفو ای جاودانه داور ، از جرم ما تو بگذر جانا به حق حیدر ، یارب الهی العفو یارب به حق طاها ، حق علی و زهرا اِغفِر لَنا اِلها، یارب الهی العفو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به حق خدای شب قدرها بیا ای دعای شب قدرها حضور تو تنها نفس می دهد به حال و هوای شب قدرها پر از التماس است و آقا بیاست در عمق صدای شب قدرها الهی نگاهی کن از روی لطف به آقا بیای شب قدرها برای تمنای روز ظهور می افتم به پای شب قدرها کمی نقد عشق و عنایت بریز به دست گدای شب قدرها مریض فراقیم یابن الحسن تو هستی دوای شب قدرها به حق علی و به حق حسین به این ناله های شب قدرها مرا یک سحر کاش مهمان کنی نجف کربلای شب قدرها http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ببین ای مهربان اهل ولا را ز هجرانت ببین رنج و بلا را عزیز فاطمه در این شب قدر مقدر کن برایم کربلا را _____________________________________ ز تو حاشا که سائل را برانی تو که خود حال و روزش را بدانی تمام آرزویم امشب این است بیایی روضه ی کوفه بخوانی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب قدر است و دل ها بی قرار است دو دیده منتظر بر روی یار است دعای اول و آخر تویی تو شب قدر است و دل در انتظار است اگر چه عمر من پاییز ، اما اگر آیی شب قدرم بهار است بیا و قلبم و جانم را جلا ده صفای هر دلی وصل نگار است بیا که لیلةالقدرم تو هستی تمام هستی ام بر تو نثار است تو هستی محور ارض و سماوات نگاه آسمان بر این مدار است بیا و از غم جدت سخن گو همان که دیده بر او اشکبار است بیا مظلومی و رنج علی را بگو که بچه هایش سوگوار است حسینش یک طرف عباس یک سو حسن بر داغ او آیینه دار است سخن گاهی ز مظلومی حیدر گه از خاطره ای اندوه بار است به یاد فرق و پهلوی شکسته میان خانه زینب بی قرار است بیا تا روضه ی مادر بخوانیم که این داغ تمام روزگار است برای انتقام خون زهرا دو چشم ما به تو ای تکسوار است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب قدرِه و دلم ، هوای کربلا داره سینه من میونش ، یه قلب مبتلا داره شب قدرِه و دلم داره محبت حسین مرغ دل می خواد برِه ، تا صحن بین الحرمین شب قدرِه و دلم مست ابالفضلِ ه بازم علقمه می خوام بِرم، به قبر سقا بنازم شب قدره و دلم امید مهمونی داره چشم من مثل بهار هوای بارونی داره شب قدره و دلم پر می زنه به هر طرف من می دونم که می خواد پر بکشه تا به نجف شب قدره و دلم می خواد بره تا مدینه می خواد احیا بگیره تا به سحر با مدینه شب قدره و دلم داره نوا و زمزمه لیلة القدر دلم هیچ کسی نیست جز فاطمه http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آه اِی غریب آشنا ، مولا ابا صالح بیا یار سفر کرده ی ما ، مولا ابا صالح بیا ای خاک راهت توتیا ، ای هر نگاهت کیمیا ای از تبار انبیا ، مولا ابا صالح بیا ای برتر از ادراک ها ، بالاتر از افلاک ها ای جاودانه مقتدا ، مولا ابا صالح بیا ای مظهر عشقِ تمام ، ای دورِ نزدیک ای امام ای آرزوی اولیا ، مولا ابا صالح بیا ای لیلة القدر دلم ، حلال هر چه مشکلم ای التیام زخم ها ، مولا ابا صالح بیا ای مرهم هر درد ما ، منظور آه سرد ما ای هر نگاه تو شفا ، مولا ابا صالح بیا مِهر و مه بدرم بیا ، ماه شب قدرم بیا آه اِی غریب آشنا ، مولا ابا صالح بیا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
كیست این مرد كه شب كیسه‌ی خرما می‌بُرد روز می‌آمد و از سینه نفسها می‌بُرد كیست این مَرد كه تا تیغ به بالا می‌بُرد رزم را با مدد از حضرت زهرا می‌بُرد این خدا نیست ولی مقصدِ هر راه است این اَشهدُ اَنَّ علیّاً ولیّ الله است این كیست این شیر كه از خصم جگر در آورد از میانِ كمرش تیغِ دوسر در آورد از دلیرانِ عرب جمله پدر در آورد کار او بود که اسلام ثمر در آورد یاعلی روز و شب و شمس و قمر می‌گویند ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر می‌گویند آه همسفره‌ی کوری دل ویرانه کجاست نان پز خانه‌ی این جمع یتیمانه کجاست  مرکب بازیِ این طفل در این خانه کجاست شانه‌ی بارکش و دستِ کریمانه کجاست پیرزن پیش تنور است که آقایم کو کودکی چشم به راه است که بابایم کو گرچه از ضربه‌ی شمشیر سرش ریخت بهم زهر کاری شد و با سر جگرش ریخت بهم تا علی ریخت بهم دور و برش ریخت بهم دید چشمان طبیب و  پسرش ریخت بهم آه در آتش غم حاصل زینب را ریخت سر تکان داد طبیب و دل زینب را ریخت سوخت از حرف طبیب از خبرش عباسَش می‌زند روی سرش هِی به سرش عباسَش روضه خوانش حَسنش نوحه گرش عباسَش قلبِ او هست حسین و جگرش عباسَش وقت روضه شد و عباس به زانو اُفتاد رفت از حال علی  درد به پهلو اُفتاد وای از امروز حسن گوشه‌ی بستر اُفتاد باز هم یادِ غمِ بسترِ مادر اُفتاد خواهر اُفتاد زمین تا كه برادر اُفتاد یادِ روزی كه رویِ مادرشان دَر اُفتاد هیزم و آتش و كابوس عجب بد دردی است ضربِ نا مَحرم و ناموس عجب بد دردی است قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد میزد تازه می‌كرد نفس را و مجدد میزد وای از دستِ مغیره چقدر بد میزد جای هركس كه در آن روز نمیزد میزد آخرین حرفِ علی  بود خواهش می‌كرد زینبش را به اباالفضل سفارش می‌كرد زینم آه ببینی غمِ حنجرها را می‌کشی روی جگر داغ برادرها را بعد از آن جمع کنی پاره‌ی پیكرها را میزنی چند گره معجرِ دخترها را میزنی داد به گودال حرامی نزنید تبر كوفی و سر نیزه‌ی شامی نزنید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در شب قدر دلم را تو جلا بخش خدا قلب آلوده ی من را تو صفا بخش خدا کاش امشب بشود عاقبتم ختم بخیر زین سبب از کرمت کرببلا بخش خدا @sheareaeini
امیر المومنین(ع)-شهادت   هیچ كس غربت خونین تو را درك نكرد عشق و آئین تو و دین تو را درك نكرد گر چه بر مردم جاهل تو سلونی گفتی یك نفر دیدهٔ حق بین تو را درك نكرد بار برداشتی از دوش همه خلق و كسی كوله بار غم و سنگین تو را درك نكرد هر كه دلدادهٔ ایمان و ولای تو نشد معنی مكتب و آئین تو را درك نكرد همه دیدند كه خون دلت از فرقت ریخت یك نفر محنت دیرین تو را درك نكرد جز تو ای صبح سعادت به خدا هیچ كسی لذت رفتن شیرین تو را درك نكرد بعد پرپر شدنت ای گل ایثار، كسی چمن غرق ریاحین تو را درك نكرد ره به سرچشمه خورشید نیابد هرگز هر كسی مصحف زرین تو را درك نكرد جز تو كز حال «وفایی» همه دم با خبری هیچ كس حالت مسكین تو را درك نكرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساقی بریز باده که تازه گلو کنی شرمنده آمدم که مرا زیر و رو کنی پیمان شکن شدم سرِ این نفس، حق توست من را مؤاخذه سرِ این خُلق و خو کنی هر بار جای من، تو حیا کرده ای ولی دستِ مرا نشد که تو یک بار رو کنی هر شب به این بهانه صدایت زدم فقط تا با دلِ شکسته ی من گفت و گو کنی امشب نمی شود به نماز شب علی فکری به حال سائل بی آبرو کنی؟ مثل عبای کهنه ی حیدر، دل مرا آیا شود به دست کریمش رفو کنی؟ با روسیاهی آمده ام محضرت که تو با اشک روضه باز مرا شست و شو کنی ای روزگار... رحم به زینب نمی کنی؟! هر چه مصیبت است فقط سهم او کنی دیروز داغ مادر و امروز هم پدر بر این صبورِ غمزده، بغضِ گلو کنی فرقِ علی شکافته، حالا عقیله را نامردی است با پدرش رو به رو کنی **** بوسه بزن به رأس پدر چون که کربلا باید وصال رأس حسین آرزو کنی جز حنجر بریده که پیدا نمی کنی هرچه میان خونِ تنش جست و جو کنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حدیثِ عشقِ تو نَجوایِ آسمانی هاست نوایِ عـرشِ مُعلّا علی علی مولا است عجب ندارد اگر ذکرمان شده بِ علی علی مسیرِ رسیدن به آستانِ خداست گرفته فاطمه در صحنِ مرتضی اِحیاءِ تمامِ معـنیِ شبهایِ قدر این آقاست صدایِ ضربه یِ قلبِ من است یاحیدر علی علی رجزِ پادگانِ کرب وُ بلاست به نامِ نامـیِ شاه نجف به نامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" دوباره قصه یِ تشییع می شود تکرار شبانه می رود از خانه شاهِ مردُم دار سکوتِ تلخِ اهالیِ خانه....بُغضِ شهر... ادامه دار شده روضه یِ در و دیوار به گـوشِ چاهِ غریبی نمی رسد آهی اذانِ شاه شده بُغض در گـلوی مِنار به رویِ شانه یِ لرزانِ مجتبی و حسین به سویِ مادرِ پهلو شکسته پَر زد یار تمامِ عرش شده خَم به احترامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" رسیده فصـلِ وصالِ ابوتراب وُ تراب آهای شیعه یِ مولا شدیم خانه خراب حسن به سَر زد وُ می زد حسین برسینه نَفَس کشیدن زینب از امشب است عذاب برایِ بستنِ زخـمِ سرِ امـیر آمد از آسمان گلِ یاسِ کبود او بی تاب یکی شکسته پَر است وُ یکی شکسته سَر است چکیده خونِ دلِ زخمِ کوچه در محراب به عشقِ فاطمه گفتم پس از سلامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" عـلی که رفت شدیِ وادیِ بَلا کوفه کشانده ای به حرم داغ وُ درد راکوفه اگر چه نانِ یتیم تو را علی می داد تو با یتیمِ علی می کنی چه ها....کوفه مفسِّرِ غم وُ قـرآنِ بانوانِ شهر کشیده ای سرِ بازار بی حـیا کوفه سری به نیزه بلند است وُ شهر می خندد رقیّه خورد زمین....می زنی چرا کوفه؟ دعایِ ندبه نوای عَـلیَ الدَّوامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نظر بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید به اشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را ز تو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علی اکبر خود را غذای آخر تو شیر بود و یاد من آمد که باید پیش تیر از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به جگر سوز آتشین دارم توبه را با گِلم عجین دارم آه از روز واپسین دارم لشگر نفْس در کمین دارم در دلم ترس، بیش از این دارم ترس دارم از آن زمانی که می‌برندم به آن مکانی که نه کسی هست نه زبانی که گوید العفو، بیش از آنی که به لحد چهره بر زمین دارم شده‌ام بنده‌ای گریزان و دلشکسته ترین پریشان و مثل دریاچه‌ای خروشان و خسته از حیله‌های شیطان و عرق شرم، بر جبین دارم نفْسِ من تا جسورتر می‌شد دل زارم که خیره سر می‌شد وَ گناهم که بیشتر می‌شد ناله‌هایم چه بی اثر می‌شد اینچنین شد دلی غمین دارم بینِ این چشم، حلقه زد تا اشک شستشو داد معصیت را اشک ما نوشتیم یا مَلَک یا اشک؟ گِلِ آدم سرشته شد با اشک راستی هم که آفرین دارم روز محشر که می‌شود بر پا در همان روز، روزِ وانفسا با دو دست بریده‌ی سقا (( دوستان را جدا کند زهرا )) راستی،! مادری چنین دارم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لااقل این روزها خوب است عطشان می‌شوی در مرام نوکری پاره گریبان می‌شوی در کنار آب لب تشنه شدن بیهوده نیست این‌چنین، همدرد سالار شهیدان می‌شوی این لبِ خشکیده را نذر لبی خشکیده کن خود به خود با گفتن یک آب، گریان می‌شوی آب می‌نوشی بگو جانم فدایت یاحسین بی طبیب و نسخه اینجا زود درمان می‌شوی این کرمخانه گدا را مثل آقا می‌کند مور هم باشی اگر، روزی سلیمان می‌شوی هر که هر جا می‌رسد با او به جایی می‌رسد خاک پای او شوی یک روزه سلمان می‌شوی پلک چشمت زخم بردارد اگر در ماتمش شامل فرمایش شاه خراسان می‌شوی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوبیِ این روزها در معصیت بخشیدن است با لبِ تشنه، لبِ لب تشنه‌ها را دیدن است توبه‌های کال، ما را از نفس انداخته حال، وقت توبه‌های راستین روییدن است معنیِ این روزه داری‌های معنادار چیست نیمه شب‌ها یار را بوییدن و بوسیدن است آنقدَر بد کرده‌ایم و آنقدَر او خوب بود این چه رسم نامه‌ی اعمال را پیچیدن است حیف، این ساعات را در خوابِ غفلت بوده‌ام غافلم از اینکه این ایام را فهمیدن است سفره آماده، غذا آماده، اما حیف حیف این چه وقتِ گرم عصیان بودن و خوابیدن است ما که از افعال خود این روزها آگه تریم کِی زمان شکوه و از خود چنین پرسیدن است نوکر از ارباب باید ارثِ لاهوتی بَرَد ارث ما در عالم زر تشنه لب خشکیدن است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز داغِ سینه بی اندازه شد بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد شب رسید و بامِ كوفه تار شد باز دردی آشنا تكرار شد گرچه شب بود و فلک در خواب بود سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت میچکد خون از دلی افروخته باز شد در مثلِ دربِ سوخته رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت گریه‌ای بر سینه خنجر میزند باز هم عباس بر سر میزند چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود می‌كِشد آه از جگر از بی كسی می‌رود تابوتی از دِلواپسی روضه‌هایش مانده اما در گلو می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد چشم‌ها و گونه‌هایش زخم شد با دلی پُر خون و زار و آتشین ناله زد بر شانه‌ی ام‌البنین دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
كوفه امشب چه ساكت و سرد است كوفه امشب چقدر پُر درد است كوفه امشب نميرود در خواب كوفه گرچه عجيب نامرد است چشمهایِ يتيمها پُر خون سرِ راهِ اميرِ شبگرد است كاسه‌ها خالی است از شير و... چهره از فرطِ گريه‌ها زرد است آه مادر ، غريبه امشب نيست نانِ ما را پدر نياورده است نذر دارم كه خونجگر نشوم من يتيمم يتيم تر نشوم پيرمردی كه می‌رسید اينجا مو سپيدی كه در دلِ شبها رویِ دوشش هميشه زخمی بود ردّی از بارِ كيسه‌ی خُرما در كنارِ تنور نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود بود مَركبِ ما آه مادر بگو كجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بيا چهره‌اش بينِ خانه ديدن داشت حرفهایِ دلش شنيدن داشت گفت با ما كه طعنه‌ها نزنيد دستِ رد بر من و خدا نزنيد گريه می‌كرد و زيرِ لب ميگفت كه نمك رویِ زخمِ ما نزنيد روزگاری يتيم اگر ديديد خنده بر اشک بی صدا نزنيد پيشِ چشمانِ دختری كوچک سنگها را به نيزه‌ها نزنيد سرِ زنجير را به هر طرف نكشيد عمه‌اش را به ناسزا نزنيد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه‌زادی او کعبه می‌کند اقرار دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب یداللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی‌ست ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی، شرر نکنید اگر چه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم بیا دوباره به شب‌های کوفه برگردیم نفاق ما به مرور زمانه محکم شد برنده‌تر ز دم تیغ ابن‌ملجم شد تمام روز فرو برده سر به زاویه‌ایم ولی چو شب رسد آلودۀ معاویه‌ایم خدای من! چه شد آن عهدها و پیمان‌ها چرا هنوز سرِ نیزه‌هاست قرآن‌ها؟ هنوز در دل این کوچه‌ها علی تنهاست هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم امید جاه نبود از علی، ولی بودیم هر آسمان ز بدن‌های پاره‌پاره نبود در آن میانه نیازی به استخاره نبود چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟ اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟ نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت میان معرکه سردرگمیم، ای مردم! چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم! علی ز همسفر نیمه‌راه می‌گوید علی شکایت ما را به چاه می‌گوید «بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم» چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟ که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟ رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم به ما که مرد خداییم، کفر چیره‌تر است قلوب خلق ز «لیل‌المبیت» تیره‌تر است در این میانه یکی پاک و رستگار نماند به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند مکن شفاعت آنان که رستگارانند «که مستحق کرامت، گناهکارانند» به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟ سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟ نشانی خَتَمَ‌الله‌مان مجازی نیست به نقش مُهر جبین‌هایمان نیازی نیست خدا گواست که من بوی یار می‌شنوم صدای صیقلِ بر ذوالفقار می‌شنوم میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟ مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند میان سینۀ ما قلب بی‌وفا، افسوس برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس علی علی‌ست به لب‌هایمان ولی پیداست هنوز در شب دل‌هایمان علی تنهاست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت انبوه دردهای تو را آسمان نداشت افسوس... با تمام بزرگی، زمین ما جایی برای ماندن تو در میان نداشت پیش از تو روزگار، کریمی ندیده بود بعد از تو سفرۀ فقرا آب و نان نداشت محراب مانده بود در آن صبح فتنه‌خیز می‌خواست نعره سر دهد امّا توان نداشت بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت دستان مهربان تو را آسمان نداشت پیش از تو ای بهانۀ هر آفرینشی! هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت آری عدالتی که بنا ریخت در جهان جز کینه از برای علی ارمغان نداشت گاهی کنار نخل و زمانی کنار چاه شب‌های سوگ فاطمه چشمت امان نداشت یا مرتضی! پس از تو جهان تیره‌روز شد زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم جز سایه‌سار مِهر علی سایه‌بان نداشت یا مرتضی! ببخش اگر در رثای تو شعر «خروش»، قدرت شرح و بیان نداشت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر چند در شهر خودت تنهایی ای قدس اما امید مردم دنیایی ای قدس هم قبله و قلب نخستین در دل توست هم اهل سرِّ لیلة الأسرایی ای قدس تنها نه در چشمان گریان فلسطین در چشم اهل آسمان زیبایی ای قدس پیغمبر ما روی چشم تو قدم زد تو میزبان حضرت طاهایی ای قدس غمگین مشو باید که سر بالا بگیری تو خاکِ پاکِ مسجد الأقصایی ای قدس دور و بر تو لشگر شمر و یزید است یک قطره از دریای عاشورایی ای قدس صهیون همان فرزند فرعون است آری امروز تنها وارث موسایی ای قدس با دست فرعون کودکانت گشت پرپر گهواره ها شد خالی از لالایی ای قدس فرزندهایت را به خاک و خون کشیدند از خون دلبندان خود دریایی ای قدس امروز اگر دست ستم رحمی ندارد اما در آخر می رسد فردایی ای قدس فردای ما موعود دارد غم ندارد فردا صدایت می رسد تا جایی ای قدس فردا تمام شهر تو آباد گردد با دست مهدی زنده و برپایی ای قدس http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱) علی است شاه عظیمی که مانده در بستر سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما ازین به بعد نجویید خنده ی ما را شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما ۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء) http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم نکنه تموم شه امشب، رو زمین بمونه بارم نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه واسه من دوباره تنها ، بی پرو بالی بمونه قلم تقدیرم امشب ، توی دستای تو آقاس تیر آخرم همیشه ، قسم حضرت زهراس نکنه تو تقدیر من ، کم بشه رزق عبادت هرچی که نوشتی خیره ، ولی آخرش شهادت نکنه برا زیارت ، ازقلم بیفتم آقا اربعین.کربلا حتما ،  نگی که نگفتم آقا نکنه محرم امسال ، زیر خاک خوابیده باشم بنویس قربون دستت، نوکر تو روضه ها  شم خلاصه هرچی صلاحه، هرچی تو بگی روچشمام تو اجازه دادی گفتم ، خط به خط از آرزوهام میدونم چقد تو خوبی ، میدونم که  پست و خوارم درخونه ی خدا و ، شما واسطه میارم واسطه میارم اونکه ، صبر عالمو ربوده بسکه مشت و سیلی خورده، سرتاپاش همه کبوده بارقیه اومدم تا  ، تو نگام کنی دوباره گوش بده به دردو دلهام، توروحق  گوش پاره میخونم یه روضه حالا، میخونم با آه و ناله دل شب سرو آوردن ، واسه دختر سه ساله... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سفره دار ماه مهمانی تویی رازق رزق دعا خوانی تویی بانی چشمان بارانی تویی با خبر از درد پنهانی تویی گریه کردم وقت افطار و سحر یابن زهرا از تو هستم بی خبر چشم ما را رنگ بیداری بده بر گدایت وقت دیداری بده آنچه از لطف و کرم داری بده نان و خرمایی هم افطاری بده نان تو نان علی و فاطمه ست بر غم و درد دل ما خاتمه ست بسکه سرگرم گناه و غفلتم شد عبادت ، عادت بی طاعتم داده اما حضرت حق مهلتم در ضیافت خانه ی او دعوتم دعوتم ، اما ندارم آبرو ذکر العفوی برای من بگو بار مارا می کشی بر شانه ات ای فدای اشک دانه دانه ات به رقیه عمه ی دردانه ات کن نظر بر بنده زاد خانه ات با رقیه آمدم راهم دهی تا سحر هم اشک و هم آهم دهی در سحر لطف مکرر می رسد یا خبر یا اینکه دلبر می رسد ناله ی جانسوز دختر می رسد آه ، بابایی که با سر می رسد دخترش سر را تماشا می کند در دل شب دردو دلها می کند: جان بابا کم نما این فاصله زخمی ام مثل تمام قافله بر تنم دارم نشان از غائله من کتک خوردم میان سلسله بر رخم امشب ببین این مسئله جای مشت شمر و خولی، حرمله وارثم بر روضه های مادری شد تمام صورتم نیلوفری از سرم دشمن کشیده روسری جان بابا دخترت را می بری؟ یک نفس مانده برایم تا سحر می کشم آهی مرا با خود ببر http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7