#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
#شام_غریبان
باز داغِ سینه بی اندازه شد
بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد
شب رسید و بامِ كوفه تار شد
باز دردی آشنا تكرار شد
گرچه شب بود و فلک در خواب بود
سینههایی تا سحر بی تاب بود
آه فصلِ زخمها آغاز گشت
نیمهشب آرام دَربی باز گشت
میچکد خون از دلی افروخته
باز شد در مثلِ دربِ سوخته
رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت
سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت
گریهای بر سینه خنجر میزند
باز هم عباس بر سر میزند
چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود
بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود
میكِشد آه از جگر از بی كسی
میرود تابوتی از دِلواپسی
روضههایش مانده اما در گلو
میرود بابایِ زینب پیشِ رو
بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد
چشمها و گونههایش زخم شد
با دلی پُر خون و زار و آتشین
ناله زد بر شانهی امالبنین
دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست
رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
#شام_غریبان
كوفه امشب چه ساكت و سرد است
كوفه امشب چقدر پُر درد است
كوفه امشب نميرود در خواب
كوفه گرچه عجيب نامرد است
چشمهایِ يتيمها پُر خون
سرِ راهِ اميرِ شبگرد است
كاسهها خالی است از شير و...
چهره از فرطِ گريهها زرد است
آه مادر ، غريبه امشب نيست
نانِ ما را پدر نياورده است
نذر دارم كه خونجگر نشوم
من يتيمم يتيم تر نشوم
پيرمردی كه میرسید اينجا
مو سپيدی كه در دلِ شبها
رویِ دوشش هميشه زخمی بود
ردّی از بارِ كيسهی خُرما
در كنارِ تنور نان میپخت
خندهاش میربود غمها را
جایِ بازیِ ما به دامنِ او
پهلوان بود بود مَركبِ ما
آه مادر بگو كجا رفته؟
آه بابا دلم گرفته بيا
چهرهاش بينِ خانه ديدن داشت
حرفهایِ دلش شنيدن داشت
گفت با ما كه طعنهها نزنيد
دستِ رد بر من و خدا نزنيد
گريه میكرد و زيرِ لب ميگفت
كه نمك رویِ زخمِ ما نزنيد
روزگاری يتيم اگر ديديد
خنده بر اشک بی صدا نزنيد
پيشِ چشمانِ دختری كوچک
سنگها را به نيزهها نزنيد
سرِ زنجير را به هر طرف نكشيد
عمهاش را به ناسزا نزنيد
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانهزادی او کعبه میکند اقرار
دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب یداللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند
مرا حواله به لعل لب مسیح مده
که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتیست ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
#محمدعلی_مجاهدی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_علی_علیهالسلام
#غزل
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی، شرر نکنید
اگر چه قاتل من کرده سخت بیمهری
به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید
اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید
از آن خرابه که شبها گذرگه من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
#علی_انسانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_علی_علیهالسلام
#غزل
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید
برای مرگ علی دست بر دعا ببرید
نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا
بر آن مریض خرابهنشین دوا ببرید
اگر بناست تسلی دهید بر دل من
برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید
دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده
کمک کنید مرا در خرابهها ببرید
جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان
شبانه، مخفی و آرام و بیصدا ببرید
سلام گرم مرا در خرابهها دل شب
بر آن یتیم که خوابیده بیغذا ببرید
به ملک خویش ز بیگانگان غریبترم
مرا به دیدن یاران آشنا ببرید
سلام من به شما ای فرشتگان خدا
به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید
#غلامرضا_سازگار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_علی_علیهالسلام
#مثنوی
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
نفاق ما به مرور زمانه محکم شد
برندهتر ز دم تیغ ابنملجم شد
تمام روز فرو برده سر به زاویهایم
ولی چو شب رسد آلودۀ معاویهایم
خدای من! چه شد آن عهدها و پیمانها
چرا هنوز سرِ نیزههاست قرآنها؟
هنوز در دل این کوچهها علی تنهاست
هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست
من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم
امید جاه نبود از علی، ولی بودیم
هر آسمان ز بدنهای پارهپاره نبود
در آن میانه نیازی به استخاره نبود
چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟
اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟
نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت
به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت
میان معرکه سردرگمیم، ای مردم!
چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم!
علی ز همسفر نیمهراه میگوید
علی شکایت ما را به چاه میگوید
«بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم
ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم»
چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟
که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟
رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم
میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم
به ما که مرد خداییم، کفر چیرهتر است
قلوب خلق ز «لیلالمبیت» تیرهتر است
در این میانه یکی پاک و رستگار نماند
به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند
مکن شفاعت آنان که رستگارانند
«که مستحق کرامت، گناهکارانند»
به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟
سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟
نشانی خَتَمَاللهمان مجازی نیست
به نقش مُهر جبینهایمان نیازی نیست
خدا گواست که من بوی یار میشنوم
صدای صیقلِ بر ذوالفقار میشنوم
میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟
مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند
میان سینۀ ما قلب بیوفا، افسوس
برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس
علی علیست به لبهایمان ولی پیداست
هنوز در شب دلهایمان علی تنهاست
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_علی_علیهالسلام
#غزل
مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت
انبوه دردهای تو را آسمان نداشت
افسوس... با تمام بزرگی، زمین ما
جایی برای ماندن تو در میان نداشت
پیش از تو روزگار، کریمی ندیده بود
بعد از تو سفرۀ فقرا آب و نان نداشت
محراب مانده بود در آن صبح فتنهخیز
میخواست نعره سر دهد امّا توان نداشت
بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت
دستان مهربان تو را آسمان نداشت
پیش از تو ای بهانۀ هر آفرینشی!
هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت
آری عدالتی که بنا ریخت در جهان
جز کینه از برای علی ارمغان نداشت
گاهی کنار نخل و زمانی کنار چاه
شبهای سوگ فاطمه چشمت امان نداشت
یا مرتضی! پس از تو جهان تیرهروز شد
زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت
من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم
جز سایهسار مِهر علی سایهبان نداشت
یا مرتضی! ببخش اگر در رثای تو
شعر «خروش»، قدرت شرح و بیان نداشت
#عباس_شاهزیدی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#روز_قدس
هر چند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
هم قبله و قلب نخستین در دل توست
هم اهل سرِّ لیلة الأسرایی ای قدس
تنها نه در چشمان گریان فلسطین
در چشم اهل آسمان زیبایی ای قدس
پیغمبر ما روی چشم تو قدم زد
تو میزبان حضرت طاهایی ای قدس
غمگین مشو باید که سر بالا بگیری
تو خاکِ پاکِ مسجد الأقصایی ای قدس
دور و بر تو لشگر شمر و یزید است
یک قطره از دریای عاشورایی ای قدس
صهیون همان فرزند فرعون است آری
امروز تنها وارث موسایی ای قدس
با دست فرعون کودکانت گشت پرپر
گهواره ها شد خالی از لالایی ای قدس
فرزندهایت را به خاک و خون کشیدند
از خون دلبندان خود دریایی ای قدس
امروز اگر دست ستم رحمی ندارد
اما در آخر می رسد فردایی ای قدس
فردای ما موعود دارد غم ندارد
فردا صدایت می رسد تا جایی ای قدس
فردا تمام شهر تو آباد گردد
با دست مهدی زنده و برپایی ای قدس
#مجتبی_شکریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما
گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما
فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست
کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما
تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر
همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما
نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او
دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما
دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است
خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱)
علی است شاه عظیمی که مانده در بستر
سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما
از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را
دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما
ازین به بعد نجویید خنده ی ما را
شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما
#محمد_جواد_شیرازی
۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء)
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_شب_بیست_وسوم_با_امام_زمان_عج
شب قدر سرنوشتم ، می بینی دلشوره دارم
نکنه تموم شه امشب، رو زمین بمونه بارم
نکنه که بین خوبا ، دست من خالی بمونه
واسه من دوباره تنها ، بی پرو بالی بمونه
قلم تقدیرم امشب ، توی دستای تو آقاس
تیر آخرم همیشه ، قسم حضرت زهراس
نکنه تو تقدیر من ، کم بشه رزق عبادت
هرچی که نوشتی خیره ، ولی آخرش شهادت
نکنه برا زیارت ، ازقلم بیفتم آقا
اربعین.کربلا حتما ، نگی که نگفتم آقا
نکنه محرم امسال ، زیر خاک خوابیده باشم
بنویس قربون دستت، نوکر تو روضه ها شم
خلاصه هرچی صلاحه، هرچی تو بگی روچشمام
تو اجازه دادی گفتم ، خط به خط از آرزوهام
میدونم چقد تو خوبی ، میدونم که پست و خوارم
درخونه ی خدا و ، شما واسطه میارم
واسطه میارم اونکه ، صبر عالمو ربوده
بسکه مشت و سیلی خورده، سرتاپاش همه کبوده
بارقیه اومدم تا ، تو نگام کنی دوباره
گوش بده به دردو دلهام، توروحق گوش پاره
میخونم یه روضه حالا، میخونم با آه و ناله
دل شب سرو آوردن ، واسه دختر سه ساله...
#حسین_رحمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_امام_زمان_عج_الله_تعالی_فرجه_الشریف
سفره دار ماه مهمانی تویی
رازق رزق دعا خوانی تویی
بانی چشمان بارانی تویی
با خبر از درد پنهانی تویی
گریه کردم وقت افطار و سحر
یابن زهرا از تو هستم بی خبر
چشم ما را رنگ بیداری بده
بر گدایت وقت دیداری بده
آنچه از لطف و کرم داری بده
نان و خرمایی هم افطاری بده
نان تو نان علی و فاطمه ست
بر غم و درد دل ما خاتمه ست
بسکه سرگرم گناه و غفلتم
شد عبادت ، عادت بی طاعتم
داده اما حضرت حق مهلتم
در ضیافت خانه ی او دعوتم
دعوتم ، اما ندارم آبرو
ذکر العفوی برای من بگو
بار مارا می کشی بر شانه ات
ای فدای اشک دانه دانه ات
به رقیه عمه ی دردانه ات
کن نظر بر بنده زاد خانه ات
با رقیه آمدم راهم دهی
تا سحر هم اشک و هم آهم دهی
در سحر لطف مکرر می رسد
یا خبر یا اینکه دلبر می رسد
ناله ی جانسوز دختر می رسد
آه ، بابایی که با سر می رسد
دخترش سر را تماشا می کند
در دل شب دردو دلها می کند:
جان بابا کم نما این فاصله
زخمی ام مثل تمام قافله
بر تنم دارم نشان از غائله
من کتک خوردم میان سلسله
بر رخم امشب ببین این مسئله
جای مشت شمر و خولی، حرمله
وارثم بر روضه های مادری
شد تمام صورتم نیلوفری
از سرم دشمن کشیده روسری
جان بابا دخترت را می بری؟
یک نفس مانده برایم تا سحر
می کشم آهی مرا با خود ببر
#حسین_رحمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
⚫️ یا امیرالمومنین (ع) ... 🍂
ای تسلای دلم ؛ در غم بی مادریام
قصدِ رفتن بکنی ؛ پشت سرت میبریام
مثلِ پیراهن کعبه که عزادار شده
بستهام زخمِ تو را با گرهی روسریام
من بمیرم ؛ نفست همنفسِ درد شده
گرمیِ زندگی ما !؛ بدنت سرد شده
ای بهارِ منِ دلخسته چرا پاییزی ؟!
چهرهی زخمِ خزان خوردهی تو زرد شده
لرزه افتاده به جانت ؛ بدنم میلرزد
آمده زلزلهی روضه ؛ تنم میلرزد
دید ، تا بستر پر خونِ تو را ؛ آه کشید
وای ، از خاطرههایش ؛ حسنم میلرزد
روضهی نو ننویسید به دفتر ، کافیست
مقتلِ بازِ مرا روضهی مادر کافیست
بعدِ سی سال ، دلم بین در و دیوار است
تا بمیرم ؛ بخدا میخ همان در کافیست
آه ، خورشید ، غروبِ تو طلوع روضهست
قامتِ خم شدهام مال رکوع روضهست
باید آمادهی غمهای جدیدی باشم
لحظهی رفتن تو تازه شروع روضهست
آه ، بابا چقدَر ماتم تو جانکاه است
بعد تو ذکر شب و روز لب من آه است
بین تقدیر من انگار ، عزا حک شده است
تازه بعد از غم تو داغ حسن در راه است
وای ، از همسرِ نامرد و نمکدان شکنش
وای ، از خون دلش با جگرش در دهنش
وای ، از فتنهی یک پیرزن پست و حسود
تیرباران شدنش ؛ خون تنش بر کفنش
تازه بعد از حسنم نوبت داغی عظماست
نوبت آن همه روضهست که در کربوبلاست
غمِ مادر ؛ غم بابا ؛ و غم سخت حسن
همه جمعند در آن داغ ، که در عاشوراست
هُرم این داغ زیاد است ، سرم میسوزد
«مرغ باغ ملکوتم» که پرم میسوزد
میرود بر سرِ نیزه سر خونین کسی
و نظر میکند آنجا که حرم میسوزد
تو دعا کن به عزادار ، خدا رحم کند
بین یک لشکر خونخوار ، خدا رحم کند
حق بده اینکه من از ترس به خود میلرزم
من و نامحرم و بازار ؟! ، خدا رحم کند
#یا_امیرالمومنین_حیدر_ع
#یا_اباالایتام_باباحیدر_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7