May 11
علی مقدم
والله اگر از باب جلوگیری از گسترش این اشعار در هیئات نبود، حتی خجالت می کشیدم اینها را نقل کنم اما م
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ تو مرا به آه آه انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
برای تکمیل این بحث چندتا یادداشت رو به اشتراک میذارم
ابتدا بحث زبانحال را که قبلا توی کانال گذاشته بودم رو دوباره به اشتراک میگذارم، بعد ان شالله مجموعه یادداشتهایی ادامه دار در مورد شعر آیینی عرض خواهم کرد
💠زبان حال
مقدمه
اهمّیت بحث زبان حال
🖋علی مقدم
یکی از موضوعاتی که در سرایش شعر آیینی، بسیار مورد استفاده شاعران آیینی قرار میگیرد مساله زبان حال است.
یعنی شاعر با ذوق و خیال پردازی های خودش از یک واقعه یا رفتار امام علیه السلام گفتاری را میسازد.
این کار هم بسیار لازم و جذاب هست و هم اگر دچار انحراف شود بسیار مضر و خطرناک است.
شاید شخصی بگوید اصلا پرداختن به این بحث چه فایده ای دارد، ما در جواب عرض میکنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم افراد زیادی از جامعه شناخت و معرفتشان از دین و اولیاء دین به صورت مستقیم از مطالعه کتاب حاصل نمیشود، بلکه اکثر اطلاعاتی که مردم متدین از اولیاء دین دارند کانالیزه است و از طریق منبرها و اشعاری که در مراثی و مدح اهل بیت علیهم السلام میشنوند حاصل میشود برایشان .
خب شما فرض کنید هر مطلب سخیف و غیر عقلانی را به عنوان زبان حال در روضه ها و اشعار و مراثی آورده شود، نتیجه اش این میشود ذهن مستمعین بر اساس این زبان حال هایی که میشنود تصوری غیر واقعی از اهل بیت علیهم السلام میسازد.
خصوصا اینکه متاسفانه آنقدر زبان حال بدون ضابطه گسترش پیدا کرده است که خیلی از مردم نمیدانند این ها زبان حال است بلکه فکر میکنند واقعا چنین مطالبی را اهل بیت علیهم السلام بیان فرموده اند.
ما ابتدا تعریف زبان حال و سپس چند ضابطه زبان حال که باید رعایت شود را مطرح میکنیم و در نهایت بعضی از زبان حال هایی که در بعضی از سروده ها وجود دارد و متاسفانه این ضوابط در آن ها رعایت نشده است را ذکر خواهیم کرد.
نکته: هدف از این نوشتار صرفا افزایش دقت در موضوع شعر آیینی است تا انشالله بتوانیم به بهترین وجه گسترش دهنده چهره واقعی اهل بیت علیهم السلام باشیم و اینکه از شعر شاعری مثال آورده می شود به معنای تنقیص و جسارت به آن شاعر بزرگوار و ندیدن نقاط برجسته و اشعار عالی او نیست.
#زبان_حال
#شعر_آیینی
#علی_مقدم
@sheikh_ali_moghaddam
💠زبان حال ۲
تعریف و ضوابط زبان حال
اگر گفتی چنین گفتی
🖋علی مقدم
در مطلب قبل به ضرورت بحث اشاره کردیم و در این قسمت میخواهیم به تعریف و شاخصه های آن بپردازیم.
دو تعریف از زبان حال را که تعاریف دقیقی هستند و میشود از آن ها ضابطه استخراج کرد را ذکر می کنیم :
1.دهخدا در تعریف زبان حال اینگونه میگوید :زبان حال: [ زَ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) ناسرایش یعنی آنچه را که بیان میکند وضع شخص و یا حالت شخص و یا شئونات شخص را. ( ناظم الاطباء ). آنچه را که منسوب الیه نگفته و شاعر و یا نویسنده از حال او چنان بیند که اگر گفتی چنین گفتی.
2.همچنین در تعریف لسان الحال به نقل از کتاب اقرب الموارد می گوید : لسان . [ ل ِ نُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) زبان حال. مادل علی حالة الشی او کیفیته من ظواهر امره فکانه قام مقام کلام یعبر به عن حاله فلم یفتقر معه الی کلام یقولون نطقت لسان الحال بکذا(اقرب الموارد)
از دقت و بررسی این دو تعریف که یکی توسط لغوی فارس زبان و دیگری توسط لغوی عرب زبان ارائه شده است میتوان برای زبان حال چند معیار مشخص کرد :
الف:آنچه که بیان میکند وضع شخص و حالت شخص باشد
طبق این معیار اگر توصیفی را داشته باشیم که اصلا وضع شخص و حالت شخص نیست ، این زبان حال نیست بلکه کذب است. مثلا اگر در مورد شخصی که خوشحال هست ، شاعر از زبان حال او بگوید که من ناراحت هستم (یا لوازم ناراحتی) این اصلا زبان حال نیست.چون حال او شادی بود و شاعر اصلا حال او را توصیف نکرده است.
مثال دیگر: مثلا در مقاتل آمده است که وجود مقدس امام حسین علیه السلام در قتلگاه در آن لحظات آخر خطاب به خداوند فرموده اند : الهی رضا برضاک و .... این جملات یعنی حال قلبی حضرت نسبت به قضای الهی حال رضایت است، اگر شاعری بیاید از زبان حال امام حسین علیه السلام شعری بسراید که در آن اعتراض به خداوند باشد، این قطعا زبان حال امام حسین علیه السلام را نسروده بلکه دروغ نسبت داده است به امام حسین علیه السلام
ب: آنچه که بیان کند شئونات شخص را
طبق این معیار اگر شاعر میخواهد زبان حال اهل بیت علیهم السلام را در شعر بیاورد باید زبان حالی را بسراید که با شئونات اهل بیت علیهم السلام سازگار باشد
مثلا بداند اهل بیت علیهم السلام، معصوم هستند و زبان حالی را نگوید که با عصمت اهل بیت علیهم السلام منافات داشته باشد
ج:اگر گفتی، چنین گفتی
این خیلی معیار دقیقی ست، در حقیقت زبان حال یعنی همین
با توجه به شخصیت آن شخص فکر کنیم ببینیم اگر شخصی که ما در مورد او زبان حال میگوییم، خودش میخواست صحبت کند چه میگفت؟ همان میشود زبان حال آن شخص
قیود تعرف اقرب الموارد هم همین سه قید تعریف اول را میکوید به بیان دیگر. مثلا این که گفته : (فکانه قائم مقام کلام یعبر به عن حاله) در حقیقت همان قید سوم است که اگر گفتی چنین گفتی
با توجه به این دو تعریف پس شاخصه های زبان حال هم مشخص شد
فقط به نظر میرسد علاوه بر سه شاخصه بالا باید به یک نکته دیگر هم اشاره کرد، آن هم این است که وقتی ما زبان حالی را میگوییم اگر در آن موضوع زبان قال در تاریخ آمده، نباید زبان حالی که ما میگوییم مناقض آن زبان قالی باشد که در تاریخ نقل شده. مثلا همان مثالی که ذکر کردیم که وقتی تاریخ جملات امام حسین علیه السلام خطاب به خداوند در قتلگاه را ذکر کرده که تماما تسلیم و رضایت در مقابل قضای الهی هست، ما اجازه نداریم که زبان حالی بگوییم که در آن اعتراض امام حسین علیه السلام به خداوند است.
#علی_مقدم
#زبان_حال #تعریف_زبان_حال #شاخصه_زبان_حال #شعر_آیینی
@sheikh_ali_moghaddam
💠زبان حال ۳
بررسی چند نمونه
🖋علی مقدم
در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای زبان حال به دست آوردیم :
۱.آنچه که بیان کننده وضع و حالت شخص باشد
۲.مناسب با شئونات شخصی باشد که زبان حالش را میگوییم
۳.زبان حال به گونه ای باشد که اگر خود آن شخص میخواست صحبت کند همین زبان حال را میگفت
۴.زبانحال نباید مناقض زبان قالی باشد که از شخص صادر شده است
حالا به بررسی چند نمونه از اشعار آیینی که زبان حال اهل بیت علیهم السلام را سروده اند و به این ضوابط دقت نشده میپردازیم (ذکر این اشعار اصلا به معنای جسارت به شاعرش و ندیدن اشعار خوب و موفقی دیگری که دارد نیست بلکه فقط جنبه آموزش و حساسیت نسبت به این موضوع را دارد)
۱. مرحوم وصال شیرازی در شعری که به استقبال از محشتم کاشانی سروده است که بند یازدهم آن در این مورد است که وقتی یزید ملعون قصد کشتن امام سجاد علیه السلام را کرد حضرت زینب مانع شدند و وصال شیرازی در این ده بیت زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید سروده است :
این غم رسیده را به من مبتلا ببخش
بر ما نگه مکن به رسول خدا ببخش
بر ما ستمکشان به جز این محرمی نماند
محرومیش ببین و به حرمان ما ببخش
خونی در او نمانده که ریزی به تیغ کین
ما را بریز خون و به این مبتلا ببخش
بسیار خون ناحق ازین قوم ریختی
او را به خون ناحق ما خونبها ببخش
ما را کشیّ و دعوی اسلام میکنی؟
یکتن به صدق خویش بر این مدعا ببخش
بیمار و نوجوان و پدر کشته و اسیر
بر حرف او نظر مکن و ماجرا ببخش
خُرد است اگر درشتی ازو رفت در پذیر
زار است، بر ستیزه این بینوا ببخش
هر چند دل ز سنگ بود سختتر، تو را
ای سنگدل! به این دل مجروح ما ببخش
دانی که ما نبیره سالار محشریم
ما را، زبیم پرسش روز جزا ببخش
چندان نیاز کرد که که بگذشت از انتقام
اذن مدینه داد به آن بیکسان ز شام
این شعر متاسفانه هیچکدام از ضابطه های یک زبان حال صحیح را ندارد ، هم کاملا مخالف وضع و حالت حضرت زینب و امام سجاد است ، هم مخالف شان حضرات و هم کاملا مناقض با گفتاری هست که از حضرت زینب نقل شده و هم اصل داستان کلا اشتباه نقل شده
۱.یکی از بدترین مشکلات این بند، انتخاب ردیف "ببخش" است آن هم از زبان حضرت زینب سلام الله علیها، یعنی ۹ بار التماس بخشش (نعوذ بالله) از یزید که حتی یک بار آن هم در تاریخ نقل نشده است
(این نشان میدهد مساله انتخاب ردیف برای شعری که قرار است زبان حال حضرات معصومین باشد چقدر خطیر و دقیق است)
۲.کثرت تعابیر ذلیلانه ای که برای اهل حرم استفاده شده است و نبودن هیچ تعبیر با عزتی (ستم کش ، مبتلایان ، محرومان ، دل مجروح ، بی کس)
۳. کثرت تعابیر نامناسب که برای امام سجاد علیه السلام ذکر شده (محروم ، خونی در او نمانده ، بیمار و پدر کشته و اسیر ، بینوا )
۴.از ذکر مصراع اول بیت هفتم به محضر امام زمان عجل الله عذرخواهی می کنیم
۵.چندان نیاز کرد که بگذشت ز انتقام.... فقط میشود سکوت کرد و رد شد آنقدر این مصراع خلاف شان حضرت زینب سلام الله علیهاست.
۶.جالب این است که اصلا جریانمربوط به مجلس عبیدالله بن زیاد ملعون در کوفه بوده نه مجلس یزید، وقتی امام سجاد با شجاعت جواب عبیدالله را داد او دستور داد امام سجاد را بکشتند که حضرت زینب امام سجاد علیه السلام را در آغوش گرفت و به ابن زیاد فرمود: "ای ابن زیاد هر چه خون از ما ریختی بس است والله از او جدا نمیشوم مگر اینکه اگر او را بکشی مرا نیز با او بکشی" . ابن زیاد گفت :عجبا للرحم (خویشاوندی عجیب کارها که نمیکند .
این حرکت حماسی و جمله باعزت حضرت زینب سلام الله علیها کجا و این زبان حال ذلیلانه کجا؟!
حضرت زینب در مجلس یزید ملعون هم اینگونه با حماسه صحبت فرموده اند "انّی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک : من ارزش و قدر تو را بسیار پست میدانم و سرزنش های بزرگی به تو دارم
.
ان شالله در قسمت های آینده به نمونه های از اشعار شاعران معاصر اشاره خواهیم کرد.
#وصال_شیرازی #علی_مقدم #زبان_حال #ضوابط_زبان_حال #شعر_آیینی
@sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از هندوستان
منت خدای را که سخنهای آبدار
صائب ز فیض ساقی کوثر به من رسید
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
علی مقدم
مرحوم بهاری همدانی: #اصناف_مغرورین _گفته اند بزرگی را یک نفس از عمرش باقیمانده بود، شیطان بر او
مرحوم بهاری همدانی:
#دستورالعمل_ها
_آنچه بر جناب آقا شیخ احمد لازم است این است که تامل درستی نماید ببیند بنده است یا آزاد؟ اگر دید آزاد است خودش می داند، که هر کاری بخواهد بکند و اگر دانست بنده است و مولی دارد، سرِ خود نیست، هر کاری بکند، ولو دستی حرکت دهد از وی جهت آن سوال خواهد شد، جواب درستی باید بگوید.
پس باید سعیش در تحصیل رضای مولایش باشد، اگرچه دیگران راضی بر آن کار نباشند ابدا، و تحصیل رضای مولاب حقیقی جَلّ شَانُهُ نیست مگر در تحصیل تقوی.
#تذکره_المتقین ص۱۱۰
#کتاب #دستورالعمل #تقوا #مواعظ
@ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠زشت رو یا زشت خو
روی ابدی ما، از خوی ما در این دنیا ساخته می شود
جسم ها چون کوزه های بسته سر
هیئت محبّین ولایت
#شیخ_علی_مقدم
#سخنرانی
@ASI_khorasani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد آیت الله رضایی تهرانی حفظه الله
خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
#عاصی_خراسانی
@ASI_khorasani
علی مقدم
💠زبان حال ۳ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای
💠زبان حال ۴
بررسی چند نمونه
🖋علی مقدم
بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم به یک نمونه از اشعاری که این شاخصه ها در آن رعایت نشده بود اشاره کردیم. در این قسمت هم به چند نمونه از زبان حال هایی که توسط بعضی از شعرای معاصر سروده شده است اشاره میکنیم (لازم به ذکر است دوباره تکرار کنم این نکته را که ذکر این نمونه ها به معنای جسارت به شاعر و یا ندیده گرفتن اشعار خوبی که دارد نیست)
به عنوان نمونه فقط به چند نمونه از اشعار شاعران معاصر که اشعارشان در هیئت مخاطب فراوان دارد اشاره میکنم:
۱. زبان حال حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
این بیت انسان را یاد گفتگوهایی که در دعواهای زن و شوهری رد و بدل می شود می اندازد
۲.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
باشد نخند...از تو توقع نداشتم
این دل شکسته هست شکستن برای چه؟
یعنی چه از تو توقع نداشتم؟! اصلا متوجه هستیم داریم زبان حال دو معصوم را می گوییم؟!
۳.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
این طرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
واقعا انتخاب ردیف در شعرهای زبان حال خیلی مهم است. ردیف وقتی "بس است" باشد ناخودآگاه شاعر مطالبی را از زبان امام علی خطاب به حضرت زهرا می گوید که در شان آنها نیست
مصراع اول را ما اگر ندانیم موضوع شعر چیست، چه حسی داریم به آن؟ این جمله را معمولا به کسی می گوییم که خود را به مریضی زده و ما از او کلافه شده ایم.
۴.این هم چند بیت از غزل شاعر شعر قبلی که زبان حال حضرت امیر خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیهما است
باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان
مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
۵.شعر بعدی زبان حال حضرت علی علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیهاست که شاعر کلمه "تنت" را ردیف قرار داده است. معلوم است وقتی چنین ردیفی را شاعر برای چنین موضوعی انتخاب کند، مسیر خیلی از ابیات به جایی که نباید برود خواهد رفت.
در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت
افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت
گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم
دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت
در دل به فکر پختن نانی هنوز هم
تب میدمد ز پوست چسبیده بر تنت
چشمت که سرمه خور شد و با من سخن نگفت
گرچه زبان شده است کنون سر به سر، تنت
برداشت سنگ قبر نبی را گلاب ناب
از بس که رفته بر سر قبر پدر، تنت
هر روز قدری از بدنت آب میشود
بگرفته مخفیانه مسیر سفر، تنت
بیهوده نیست گردن تو رگ به رگ شده
بالش بلند ماند و شده مختصر، تنت
نیمی ز زندگی سر دست تغافل است
این نیمه جان ازوست اگر مانده در تنت
نوروز در لباس تو ثبت مکرر است
لاله دمیده است ز سر تا کمر، تنت
ترسم به ناله ات سر زخم تو وا شود
آرام گریه کن که نگردد خبر، تنت
نم دار گریه کن فقط از دل فغان نکن
ترسم به پا کند شرری از جگر، تنت
شور نشور از مژه ات آب میخورد
در لرزه آمده است از این چشم تر، تنت
#زبان_حال #ضوابط_زبان_حال #شاخصه_زبان_حال #علی_مقدم
@sheikh_ali_moghaddam
در بزم زیاد، در رزم کم.mp3
2.81M
💠در بزم زیاد، در رزم کم
_کوفه یک جغرافیا نیست بلکه نماد یک جامعه ضدظهور است
_خصوصیات مردم کوفه در بیان امام علی علیه السلام طبق خطبه ۶۹:
۱.نظام ناپذیری
۲.شایعه پذیری
۳.پُر ادعا و کم عمل
هیئت محبّین الحسین علیه السلام
دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۵
#شیخ_علی_مقدم
#سخنرانی #کوفه_شناسی #پادکست_صوتی
@sheikh_ali_moghaddam
علی مقدم
💠زبان حال ۴ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم ب
💠زبان حال ۵
بررسی چند نمونه
ردیف های ناردیف
🖋علی مقدم
در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضوابط در آن ها رعایت نشده بود را ذکر کردیم.
در این نوشته هم به یکی از اشعاری که آن ضوابط در آنها رعایت نشده اشاره می کنیم.
این مورد هم متاسفانه برخواسته از سهل انگاری شاعر در انتخاب ردیف است.
یعنی شاعر ردیفی را انتخاب کرده که اصلا مناسب شان گفتگوی بین حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما نیست.
اکثر اشکالاتی که به زبان حال این شعر وارد است از همین ناحیه ردیف ناردیفی است که شاعر انتخاب کرده.
ردیف "به تو نمی آید" در بعضی ابیات اصلا معنای مناسب و مقصود شاعر را نمیدهد و حتی بعضی قسمت ها به جای مدح تبدیل به ذم شده است و شعر را دچار کژتابی کرده است
شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید
و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید
خودت بگو که مگر چند سال داری تو
جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید
هزار بار نگفتم نیا به دنبالم
میان کوچه دویدن به تو نمی آید
فقط بلند مشو چون که زود می افتی
بدون بال پریدن به تو نمی آید
تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی
چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید
چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد
چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید
تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد
نفس بلند کشیدن به تو نمی آید
بمان که دخترمان را خودت عروس کنی
به آرزو نرسیدن به تو نمی آید
#زبان_حال #شاخصه_زبان_حال
https://eitaa.com/sheikh_ali_moghaddam
علی مقدم
💠زبان حال ۵ بررسی چند نمونه ردیف های ناردیف 🖋علی مقدم در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضو
این طور بی ضابطه و سخیف زبان حال سرودن، مصداق وهن اهل بیت علیهم السلام است
اگه تذکر داده نشود و بی تفاوت از کنار این اشعار سخیف رد شویم در آینده چهره کاملا غیرواقعی از اهل بیت علیهم السلام در ذهن نسل بعد و مخاطبین هیئت شکل می گیرد.
گفتگوهایی که بین حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام رد و بدل شده است چه نسبتی با زبان حال هایی که امروزه سروده میشوند دارد؟!
دیشب در یک کانالی که برای مداحان شعر میگذارد شعری را دیدم آنقدر سخیف بود که بسیار بهم ریختم، فقط چند بیتش را بخوانید و ببینید عمق فاجعه شعر آیینی به کجاها رسیده است
پهلوشکسته قلبِ علی را شکست و رفت
پشت و پناهِ من کمرم را شکست و رفت
حس میکنم تورّم و سوراخ و زخم را
که از غلاف و میخ و هجومِ ستمگر است
یاسِ لطیف زِبر شده این نشانهیِ .....
طولِ زمانِ ماندنِ همسر به بستر است
این روضههایِ زندهیِ تو میکشد مرا
خونابه از جنازهیِ تو میچکد چرا؟!
#معرفی_کتاب
مُسکّن الفُواد عند فقدالاحبّه و الاولاد
آرامبخش دلها در مصیبت و بلایا
کتابی بسیار خواندی از شهید ثانی رحمه الله علیه
این کتاب خیلی مناسب است برای هدیه دادن به کسانی که عزیزی را از دست داده اند.
کتاب را پدری نوشته است که پنج فرزندش را از دست داده
#کتاب
@ASI_khorasani
رواج جهل مرکب رسیده است به جایی
که کرده هر مگسی خویش را خیال همایی
#كليم_همدانى
@ASI_khorasani
💠غرور یا عزت؟!
🖊علی مقدم
یکی از مباحثی که در شعر آیینی باید مورد توجه قرار بگیرد معانی درست کلمات و تناسب و یا عدم تناسب آن کلمات با فردی که موضوع شعر است می باشد
بعضی از کلمات در شان یک مومن معمولی هم نیست چه برسد به اینکه برای اهل بیت علیهم السلام به کار برده شود
متاسفانه یکی از کلماتی که وارد شعر آیینی (خصوصا مرثیه) شده است و بعضی از شعرا برای اینکه مظلومیت اهل بیت را به تصویر بکشند آن کلمه را به اهل بیت انتساب می دهند، کلمه "غرور" است.
غرور در اصل یک واژه عربی است که به معنای فریب است، و مغرور یعنی فریب خورده
اگر در فارسی هم به فرد متکبر مغرور می گوییم به این دلیل است که فرد متکبر چون خودش را بیشتر از چیزی که در واقع هست میپندارد در حقیقت دارد خودش را فریب می دهد
به دنیا هم دار الغرور می گویند یعنی دار فریب
دهخدا برای غرور این معانی را آورده است :
غرور. [ غ ُ ] (ع مص ) فریفتن
بیهوده امیدوار کردن کسی را
اطماع در آنچه صحیح نبود
آراستن خطا، چنانکه گمان رود که صواب است
فریفتگی ، فریب ، حیله ، زرق
این کلمه در ادبیات همیشه منفی بوده است.
گناه باده پرستان به توبه نزدیک است
خدا پناه دهد از غرور هشیاران
#صائب_تبریزی
اما چند سالی است که مشاهده می شود که این واژه نامناسب، وارد ادبیات آیینی شده است و بدون دقت به معنای منفی آن ، او را برای اهل بیت علیهم السلام به کار می برند.
پر واضح است که شاعری که این واژه را به کار می برد قصد منفی ندارد ، اما معانی کلماتی که صدها سال در ادبیات منفور بوده اند با نیت ما درست نمی شوند .
اگر هممراد شاعر در استفاده از این کلمه این است که به مخاطب بگوید به اهل بیت اهانت شده ، خب مگر واژه مناسبی که هم این معنا را برساند و هم معنای غلطی نداشته باشد وجود ندارد که اینقدر راحت از این کلمه برای اهل بیت علیهم السلام استفاده می کنیم؟!
آن صفتی که در اهل بیت علیهم السلام وجود دارد ، "عزّت" است نه "غرور"
این روایت که از امام حسن علیه السلام نقل شده بسیار مهم است
الإمامُ الحسنُ عليه السلام ـ و قَد قيلَ لَهُ عليه السلام : فيكَ عَظَمَةٌ ! ـ : لا بَل فِيَّ عِزَّةٌ ، قالَ اللّه ُ تَعالى : «و للّه ِِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنينَ»
امام حسن عليه السلام ـ وقتى به ايشان گفته شد: در تو نخوت است! ـ فرمود : نه، بلكه در من عزّت است. خداوند متعال فرموده است: «و عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است».
فقط کافی است کلمه "غرور" را در کانال های شعر آیینی سرچ کنید تا ببینید چقدر این واژه منفی در اشعار مرثیه جا باز کرده است متاسفانه.
چند نمونه را بخوانید👇
ببخش قلب صبورت شكست فاطمه جان
ببخش كوه غرورت شكست فاطمه جان
.
.
شکسته اند به داغت دل صبورم را
شکسته اند شبیه پرت، غرورم را
.
.
پیش چشمان ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرور فاتح خیبر شکست
.
.
من غرورِ شکسته ی خود را
سرِ آن کوچه جا گذاشته ام
.
.
من غرورم جریحه دار شده
شاکی از دست ساربان هستم
.
.
این روزگار حرمت او را نگه نداشت
دنیا چه با غرورِ گلِ پابهماه کرد
.
.
تویی غریب ترین آیه ای که نازل شد
غرور هیچ کسی چون تو قتل عام نشد
.
.
نگران غرور زهرا بود
نظرى بر على تنها کرد
و ......
#علی_مقدم #شعر_آیینی #ملاحظات_شعر_آیینی
۷ دی ۱۴۰۱
۴ جمادی الثانی ۱۴۴۴
@ASI_khorasani
علی مقدم
مرحوم بهاری همدانی: #دستورالعمل_ها _آنچه بر جناب آقا شیخ احمد لازم است این است که تامل درستی نماید
مرحوم بهاری همدانی:
#دستورالعمل_ها
تحصیل تقوا محتاج به چند چیز است که چاره ندارد از آنها
یکی پرهیز از معاصی است ...
و این واضح است که با معصیت کاری اسباب محبت و معرفت نخواهد شد اگر اسباب عداوت نباشد.
اگر شیخ احمد بگوید: من نمیتوانم ترک معصیت بِالمَرّه [یکباره] بکنم لابد واقع میشوم.
جواب این است که بَعدَ المعصیه میتوانی که توبه کنی کسی که توبه کرد از گناه مثل کسی است که [گناه]نکرده، پس مأیوس از در این خانه نباید شد....
دوم این که مهما امکن[تا جایی که ممکن است] پرهیز از مکروهات هم داشته باشد... به مستحبات بپردازد، حتیالمقدور چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید بسا میشود که ترک مکروهی پیش مولی از همهچیز مقربتر واقع خواهد بود یا اتیان مستحب کوچکی.
#تذکره_المتقین ص ۱۱۱
#کتاب #مواعظ
@ASI_khorasani
فروختیم ابد را
غبارِ کثرتِ عالم، ز چشم برده احد را
که از سرابِ صنم برده ام ز یاد صمد را
چراغ عقل ز فرط هوای نفس خموش است
به دست خویش چرا کُشته ایم راه بلد را؟!
زیان نموده تر از ما نبوده کس به دو عالم
برای یک نفس اینجا، فروختیم ابد را
به روی بالش غفلت چگونه سر بگذاری
ز یاد برده ای ای دل مگر که سنگ لحد را؟!
تهیست دست تو چون سرو، قامتت به چه قیمت
ثمر نداشته باشی دگر چه فایده قد را؟
مبند دل که در آخر به زور تیغ اجل هم
فلک ز آدمیان پس بگیرد آنچه دهد را
خرابه ای شده این دل، مگر که عشق بیاید
که غیر او نبود چاره ای، ریا و حسد را
#عاصی_خراسانی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
@ASI_khorasani
علی مقدم
فروختیم ابد را غبارِ کثرتِ عالم، ز چشم برده احد را که از سرابِ صنم برده ام ز یاد صمد را چراغ عقل
ز یاد برده ای ای دل مگر که سنگ لحد را؟!
#عاصی_خراسانی
@sheikh_ali_moghaddam
چرخاندن ذوالفقار در جای خودش
چرخاندن آفتاب در دست علیست
#عاصی_خراسانی
#رباعی #خط
@sheikh_ali_moghaddam
علی مقدم
فروختیم ابد را غبارِ کثرتِ عالم، ز چشم برده احد را که از سرابِ صنم برده ام ز یاد صمد را چراغ عقل
خرابه ای شده این دل، مگر که عشق بیاید
که غیر او نبُوَد چاره ای ریا و حسد را
#عاصی_خراسانی